ایران شناسی مطالعه فرهنگ و
تاریخ ایران زمین را گویند.البته نمی توان دقیقاً تعریفی از ایران شناسی ارائه کرد که جامع و مانع باشد اما می توان به تعاریفی دست یافت که بتوان حوزه مطالعات ایران شناسی را با آن تشریح کرد.
مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
مؤسسه مطالعات ایران
ایران شناسی شاخهٔ منظمی از دانش است که به مطالعه دانش فرهنگی ایران از زمان باستان تا حال می پردازد. (شامل ایران شناسی کهن و ایران شناسی نو). این فرهنگ شامل تاریخ، ادبیات، هنر و فرهنگ ایران کهن و ایران نو و به همراه فرهنگ تودهٔ آن می شود. علاوه بر این به مطالعه
زبان های ایرانی نیز پرداخته می شود.ایران شناسی محدوده جغرافیایی کشورهای امروزی ایران، افغانستان ازبکستان و تاجیکستان را شامل می شود.
در قرن ۱۵ میلادی سیاحان اروپایی به ویرانه های کاخ
تخت جمشید و نقش برجسته های نقش رستم توجه نمودند و اولین اطلاعاتی که در این باره کسب شد به وسیله سفیر ونیز جیوسافات باربارو بود که در سال ۱۴۷۲ میلادی به ایران سفر کرد. گرچه حکایات سیاحان و جهانگردان اروپایی مقرون به صحت و حقیقت نبود، ولی در هر حال علاقه و توجه اروپاییان نسبت به آثار و ابنیهٔ ایران روز به روز شدیدتر می شد. جیوسافات باربارو سفیر حکومت ونیز در دربار اوزون حسن آق قویونلو بود که تخت جمشید را با نام «چهل منار» توصیف کرده است. قریب به یک سده پس از وی جفری داکت
انگلیسی، در ۹۷۷ق/ ۱۵۶۹م به تخت جمشید سفر کرده، و مطلب کوتاه و اغراق آمیزی دربارهٔ آن باقی گذاشته است.
اولین آشنایی اروپائیان با خطوط میخی در سال ۱۶۱۸ میلادی روی داد، یعنی در زمانی که سفرای پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم در دربار شاه عباسی اول به نام های راهب آنتونیو دو گووه آ و دوک دن گارسیا د سیلوا فیگوروا برای اولین بار در اروپا موضوع علائم میخی را که در ویرانه های کاخ داریوش بزرگ در تخت جمشید پیدا شده بود به اطلاع محققین رساندند. گارسیا یادآور شد که خطوطی را که دیده به هیچ وجه با خطوط دیگر شباهت نداشته و صور هرمی شکلی است که به طرق مختلف نقش شده است.