کلمه جو
صفحه اصلی

صدمه


مترادف صدمه : آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت، برخورد، شتم، شوک، عیب، نقص

برابر پارسی : آسیب، آفت، زیان، گزند

فارسی به انگلیسی

injure, damage, hurt


damage, harm, hurt, ill, impairment, injury, lesion, loss, mischief, prejudice, suffering

فارسی به عربی

اذی , استیاء , جرح , صدمة , ضمان , عوق

عربی به فارسی

دست انداز جاده , ضربت , ضربت حاصله دراثر تکان سخت , برامدگي , تکان سخت (در هواپيماو غيره) , تکان ناگهاني , ضربت (توام باتکان) زدن , تکان , صدمه , هول , هراس ناگهاني , لطمه , تصادم , تلا طم , ضربت سخت , تشنج سخت , توده , خرمن , توده کردن , خرمن کردن , تکان سخت خوردن , هول وهراس پيدا کردن , ضربت سخت زدن , دچار هراس سخت شدن , سراسيمه کردن , ضره , زخم , اسيب , ضربه روحي روان اسيب , روان زخم


مترادف و متضاد

آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت


برخورد، شتم، شوک


عیب، نقص


indemnity (اسم)
بخشودگی، تاوان، صدمه، جبران زیان

hurt (اسم)
ازار، صدمه، زیان، ضرر، اسیب

shock (اسم)
توده، تلاطم، ضرب، ضغطه، لطمه، تصادم، صدمه، تکان، خرمن، هول، تشنج سخت، هراس ناگهانی

harm (اسم)
اذیت، صدمه، خسارت، زیان، ضرر، اسیب، خسران، گزند

maim (اسم)
ضرب و جرح، صدمه، نقص عضو، جرح، کسیرا معیوب کردن

concussion (اسم)
تصادم، صدمه

injury (اسم)
صدمه، ضرر، اسیب

disservice (اسم)
ازار، صدمه، زیان، بدی، بدخدمتی

displeasure (اسم)
رنجش، صدمه، نارضایتی، ناخشنودی، رنجیدگی

scathe (اسم)
صدمه، خسارت، زیان

۱. آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت
۲. برخورد، شتم، شوک
۳. عیب، نقص


فرهنگ فارسی

صدمت:یکبارراندن ودفع کردن، یک نوبت کوفتن دوچیز، کوفتگی، آسیب، آزار، مصیبت
۱ - ( مصدر ) کوفتن ضرب زدن . ۲ - ( اسم ) کوب ضرب . ۳ - ( اسم ) آسیب آزار . ۴ - مصیبت جمع : صدمات .

فرهنگ معین

(صَ دَ مِ ) [ ع . صدمة ] نک . صدمت .

لغت نامه دهخدا

صدمة. [ ص َ م َ ] (ع اِ) مصیبت . (منتهی الارب ). و فی الحدیث : الصبر عند الصدمة الاولی ؛ ای الصبر یحمد عند اول الرزیة. (منتهی الارب ). || آسیب . گزند :
آسودگی مجوی که از صدمه ٔ اجل
کس را نداده اند برات مسلمی .

؟


رجوع به صدمت شود. || (اِمص ) برکندگی . (منتهی الارب ). آزردگی . || (مص ) سخت زدن . (مقدمه ٔ لغت میرسید شریف ). رجوع به صدمت شود. || یکبار راندن . (منتهی الارب ). || یک نوبت کوفتن دو چیز با هم . (غیاث اللغات ). || آسیب رساندن . (غیاث اللغات ). رجوع به صدمت شود.

فرهنگ عمید

۱. آسیب.
۲. آزار.
۳. [قدیمی] راندن و دفع کردن.
۴. [قدیمی] کوبیدن دو چیز به هم.
۵. [قدیمی] مصیبت.
* صدمه خوردن (دیدن ): (مصدر لازم )
۱. آسیب دیدن.
۲. آزار دیدن.
* صدمه کشیدن: (مصدر لازم ) رنج و آزار کشیدن، تحمل مشقت کردن.
* صدمه زدن: (مصدر لازم )
١. آسیب زدن.
٢. آزار رساندن.

۱. آسیب.
۲. آزار.
۳. [قدیمی] راندن و دفع کردن.
۴. [قدیمی] کوبیدن دو چیز به هم.
۵. [قدیمی] مصیبت.
⟨ صدمه خوردن (دیدن): (مصدر لازم)
۱. آسیب دیدن.
۲. آزار دیدن.
⟨ صدمه کشیدن: (مصدر لازم) رنج و آزار کشیدن؛ تحمل مشقت کردن.
⟨ صدمه زدن: (مصدر لازم)
١. آسیب زدن.
٢. آزار رساندن.


فرهنگ فارسی ساره

آسیب، گزند


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] برخورد شدید جسمی سخت با جسمی دیگر، همچون برخورد انسانی بر اثر دویدن و مانند آن با انسانی دیگر را صَدْمَه گویند.
از این عنوان در باب دیات سخن گفته اند.
معنای صادم و مصدوم
به فرد صدمه زننده «صادم» و به فرد صدمه دیده «مصدوم» گویند.
احکام صدمه
هرگاه کسی به قصد کشتن دیگری خود را به او بکوبد و یا صدمه به گونه ای باشد که غالباً منجر به قتل می گردد، صدمه زننده قصاص می شود؛ اما اگر بدون قصد کشتن به او صدمه بزند یا صدمه ای نباشد که غالباً قتل را به دنبال دارد، ولی اتفاقاً منجر به مرگ صدمه دیده گردد، بر صدمه زننده دیه ثابت می شود و چنانچه خود صدمه زننده کشته شود یا آسیب ببیند، در صورتی که مصدوم در ملک خود یا ملکی مباح و یا راهی وسیع و مانند آن توقف کرده باشد، ضمانی بر عهده او نیست و خون صادم هدر است؛ اما اگر مصدوم در جایی که حق توقف نداشته، توقف کرده باشد، مانند اینکه در مسیر عمومی باریک بنشیند و صادم برای عبور چاره ای جز برخورد نداشته و بدون قصد تعرض ، با او برخورد کرده باشد، دیه صادم بر عهده مصدوم است و او ضامن خواهد بود چنانچه دو نفر عاقل بالغ خود را به یکدیگر بکوبند؛ سواره باشند یا پیاده یا یکی سواره و دیگری پیاده و هر دو بر اثر آن بمیرند، در صورتی که قصد کشتن یکدیگر را نداشته باشند و نوع صدمه نیز به گونه ای نباشد که منجر به قتل می گردد، قتل شبه عمد به شمار می رود و چون قتل به هر دو منتسب می باشد، هرکدام باید نصف دیه را به ورثه دیگری بپردازد و اگر سواره بوده اند، باید نصف قیمت مرکب در صورت تلف ونصف خسارت وارده بر مرکب و سایر وسایل را به دیگری پرداخت کند و در هر صورت، میان دو دیه و یا خسارت وارده به طرفین، تقاص صورت می گیرد و از یکدیگر کم می شود و در فرض وجود اختلاف در دیه و خسارتها، مقدار اضافه به ورثه طرف مقابل پرداخت می گردد. همچنین است اگر برخورد خطای محض باشد، مانند جایی که مسیر تاریک باشد و برخورد کنندگان یکدیگر را نبینند یا برخورد کنندگان، کودک یا دیوانه باشند؛ لیکن دیه بر عهده عاقله( عاقله ) می باشد؛ اما تقاص صورت نمی پذیرد، مگر آنکه عاقله آنان از وارثان باشند چنانچه برخورد از روی عمد باشد؛ بدین گونه که هر دو یا یکی قصد کشتن دیگری را داشته باشد یا صدمه به گونه ای باشد که غالباً منجر به قتل می گردد، حکم قتل عمد جاری می شود

جدول کلمات

اک, آسیب , رنج, کوفتگی

پیشنهاد کاربران

رنج

چیزی را از حالت عادی خارج کردن

در پهلوی " ویزایش " از بن ویزاییدن به چم آسیب و صدمه زدن می باشد، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
بر همین پایه می توان واژه های زیر را پیشنهاد نمود :
ویزایگ = مصدوم
ویزایگ ها = صدمات

�صد مه �با ( فتحه روی میم ) نام فارسی دخترانه است به معنی :صد تا ماه زیبا است.
لطفا برای تعریف کلمه �صدمه � به معنی آسیب رساندن علامت تشدید را باید بر حرف ( میم ) گذاشت.

اک

آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت، برخورد، شتم، شوک، عیب، نقص، اک

صدمه وارد آوردن

صدمیدن =
م. ث
این قرص به بدن می صَدَمَد.

رنج، آسیب، بلا، لطمه، گزند

کوب


کلمات دیگر: