مترادف صدمه : آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت، برخورد، شتم، شوک، عیب، نقص
برابر پارسی : آسیب، آفت، زیان، گزند
injure, damage, hurt
دست انداز جاده , ضربت , ضربت حاصله دراثر تکان سخت , برامدگي , تکان سخت (در هواپيماو غيره) , تکان ناگهاني , ضربت (توام باتکان) زدن , تکان , صدمه , هول , هراس ناگهاني , لطمه , تصادم , تلا طم , ضربت سخت , تشنج سخت , توده , خرمن , توده کردن , خرمن کردن , تکان سخت خوردن , هول وهراس پيدا کردن , ضربت سخت زدن , دچار هراس سخت شدن , سراسيمه کردن , ضره , زخم , اسيب , ضربه روحي روان اسيب , روان زخم
آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت
برخورد، شتم، شوک
عیب، نقص
۱. آزار، آسیب، جراحت، خدشه، زیان، ضرر، گزند، لطمه، مضرت
۲. برخورد، شتم، شوک
۳. عیب، نقص
؟
۱. آسیب.
۲. آزار.
۳. [قدیمی] راندن و دفع کردن.
۴. [قدیمی] کوبیدن دو چیز به هم.
۵. [قدیمی] مصیبت.
〈 صدمه خوردن (دیدن): (مصدر لازم)
۱. آسیب دیدن.
۲. آزار دیدن.
〈 صدمه کشیدن: (مصدر لازم) رنج و آزار کشیدن؛ تحمل مشقت کردن.
〈 صدمه زدن: (مصدر لازم)
١. آسیب زدن.
٢. آزار رساندن.
آسیب، گزند