کلمه جو
صفحه اصلی

بهلول

فارسی به انگلیسی

bohlul

فرهنگ اسم ها

اسم: بهلول (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: bohlul) (فارسی: بهلول) (انگلیسی: bohlul)
معنی: مرد خنده روی، نیکو روی، نیکوکار، ساده دل، به معنای مرد خنده رو، مهتر نیکو روی، جامع همه ی خیرات، ( در حوزه های فرهنگی غیر عرب نظیر تاجیک ) به معنی گول و لوده، ( در شمال افریقا ) به معنای عام ساده دل است، ( اَعلام ) ابو وهیب ابن عَمرو مغیره، فرزانه ای دیوانه نما ( از عقلاءالمجانین ) [قرن هجری] و از شاگردان امام جعفر صادق ( ع ) که در زمان هارون با تظاهر به دیوانگی از خلافت انتقاد می کرد، ( در اعلام ) از شاگردان امام جعفر صادق ( ع ) که در زمان هارون با تظاهر به دیوانگی از خلافت انتقاد می کرد ( ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی )، از عاقلان دیوانه نما در زمان هارون الرشید که هارون و خلفای دیگر از او تقاضای موعظه می کردند

(تلفظ: bohlul) (در اعلام) از شاگردان امام جعفر صادق (ع) که در زمان هارون با تظاهر به دیوانگی از خلافت انتقاد می‌کرد . (ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی).


فرهنگ فارسی

ابووهیب بن عمروصیرفی کوفی یکی از عقلای مجانین معاصر هارون الرشید ف. کوفه حدود ۱۹٠ ه. ق . / ۸٠۶ م . )وی در کوفه نشو و نما یافغت . هارون و خلفای دیگر از موعظه می طلبیدند . او در همان شهر ادب می آموخت و سپس به صورت مجانین در آمد . وی را اخبار و نوادر و اشعار است .
مردخنده روونیکوکاربزرگ قوم
( صفت ) ۱ - مرد خنده رو . ۲ - نیکو کار . ۳ - بزرگ طایفه مهتر قوم .

فرهنگ معین

(بُ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - مرد خنده رو. ۲ - نیکوکار. ۳ - بزرگ طایفه .

لغت نامه دهخدا

بهلول. [ ب ُ ] ( ع ص ، اِ ) مرد خنده رو. ( غیاث ). مرد خندان رو. ( آنندراج ). نیکوروی. ( مهذب الاسماء ). بسیارخنده. ( از اقرب الموارد ). مرد بسیارخند. ( منتهی الارب ). مرد بسیارخنده. ( ناظم الاطباء ). مرد خنده رو. ( فرهنگ فارسی معین ). || پیشوای قوم که سردار باشد. ( غیاث ). مهتر. ( مهذب الاسماء ). مهتر جامع هر گونه خیر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بزرگ طایفه. مهتر قوم. ( فرهنگ فارسی معین ). || خوش منش. ج ، بهالیل. ( مهذب الاسماء ). || نیکوکار. ( فرهنگ فارسی معین ).

بهلول. [ ب ُ ] ( اِخ ) ابووهیب بهلول بن عمرو الصیرفی کوفی معروف به بهلول مجنون. وی در حدود 190 هَ.ق. درگذشت. وی از عقلاء مجانین خوانده شده و دارای کلام شیرین است و سخنان وی از نوادر خوانده شده است. ( از معجم المطبوعات ). نام عارفی است مشهور. ( غیاث ) ( آنندراج ). نام مردی معروف. ( منتهی الارب ) :
چه خوش گفت بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت برعارفی جنگجوی.
سعدی.
من ازکجا و نصیحت کنان بیهده گوی
حکیم را نرسد کدخدایی بهلول.
سعدی.

بهلول . [ ب ُ ] (اِخ ) ابووهیب بهلول بن عمرو الصیرفی کوفی معروف به بهلول مجنون . وی در حدود 190 هَ .ق . درگذشت . وی از عقلاء مجانین خوانده شده و دارای کلام شیرین است و سخنان وی از نوادر خوانده شده است . (از معجم المطبوعات ). نام عارفی است مشهور. (غیاث ) (آنندراج ). نام مردی معروف . (منتهی الارب ) :
چه خوش گفت بهلول فرخنده خوی
چو بگذشت برعارفی جنگجوی .

سعدی .


من ازکجا و نصیحت کنان بیهده گوی
حکیم را نرسد کدخدایی بهلول .

سعدی .



بهلول . [ ب ُ ] (ع ص ، اِ) مرد خنده رو. (غیاث ). مرد خندان رو. (آنندراج ). نیکوروی . (مهذب الاسماء). بسیارخنده . (از اقرب الموارد). مرد بسیارخند. (منتهی الارب ). مرد بسیارخنده . (ناظم الاطباء). مرد خنده رو. (فرهنگ فارسی معین ). || پیشوای قوم که سردار باشد. (غیاث ). مهتر. (مهذب الاسماء). مهتر جامع هر گونه خیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بزرگ طایفه . مهتر قوم . (فرهنگ فارسی معین ). || خوش منش . ج ، بهالیل . (مهذب الاسماء). || نیکوکار. (فرهنگ فارسی معین ).


دانشنامه عمومی

نام او وهیب بن عمرو بود'بُهلول ('بهلول دانا، بهلول مجنون کوفی یا ابو وهیب بن عمرو صیرفی کوفی، ) یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارون الرشید بود. وی در کوفه رشد و نمو یافت و مردم محل او را با نام فارسی بهلول دانا می نامیدند. هارون و خلفای دیگر از او موعظه می طلبیدند. او در همان شهر ادب می آموخت و سپس خود را به دیوانگی زد. او در سال ۱۹۰ قمری درگذشت. اخبار و نوادر و اشعار زیادی به وی منتسب است.
بهلول ماهی
وی سنی و احتمالاً در سال ۱۸۸ق/ ۸۰۴م بود که هارون الرشید را ملاقات کرد. برخی بهلول را از شاگردان امام کاظم دانسته اند. زمانی که از سوی هارون الرشید در معرض خطر قرار گرفت خود را به دیوانگی زد ولی در مواقع لزوم به مردم پند و اندرز می داد.
بهلول به معنی «مرد خندان» یا «کسی که خوبی های زیادی دارد» می باشد. علمای شیعه بطور معمول از جمله نورالله شوشتری و صاحب روضات الجنات بهلول را از عرفا، زهاد، حکما، فقها و شعرای سنی می دانند.
مقبره بهلول در بغداد قرار دارد و سنگ قبری به تاریخ ۵۰۱ قمری لقب او را «سلطان مجذوب» نوشته است.واژهٔ بهلول در عربی به معنای «شاد و شنگول» است.

بهلول (ابهام زدایی). بهلول می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
بهلول، از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارون الرشید
بهلول ماهی، از بزرگان یارسان
محمدتقی بهلول، عارف و فقیه معاصر
بهلول (مجله)، مجله طنز

بهلول (فیلم). بهلول فیلمی به کارگردانی صادق بهرامی و نویسندگی محمد شب پره محصول سال ۱۳۳۶ است.
صادق بهرامی
فخری خوروش
رضا رخشانی
پروانه
هوشنگ سارنگ
تقی ظهوری
مانی
منصور متین
احمد قدکچیان
عباس مصدق
رحیم روشنیان
اکبر خواجوی
سیدجواد ذبیحی
حسین محسنی
در دوران حکومت «هارون الرشید»، «جعفر برمکی» و «فضل بن ربیع» دو مرد قدرتمند حکومت هستند...

بهلول (مجله). بهلول یک نشریه طنز و اولین نشریه طنزی بود که در کشور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ منتشر شد. این نشریه در سال ۵۷ آغاز و تا سال ۱۳۶۰ مجموعاً ۹۰ شماره منتشر شد.کشف خانه تیمی سران طاغوت، مجله بهلول، خرداد ۱۳۶۰   یک کاریکاتور دربارهٔ رابطه ریال با دلار
نشریه بهلول که رویه خود را فکاهی، سیاسی-انتقادی اعلام کرده بود، از نشریات موفق پیش از کودتای ۱۳۳۲ بود. این نشریه در سالهای پس از کودتا دیگر منتشر نشد؛ ولی شماره نخست پس از انقلاب در روز سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۳۵۷، در ۲۸ صفحه، به قیمت ۵ تومان و با روی جلد و پشت جلد رنگی تحت عنوان: «دوره جدید، سال بیست و نهم» انتشار یافت.
سید احمد سکاکی صاحب امتیاز و مدیر مسئول، و سید ابراهیم سکاکی و سردبیر آن بود. این مجله از شماره ۲ زیر نظر شورای نویسندگان اداره می شد.
بهلول، بعنوان آغازگر حرکت مجدد مطبوعات طنز پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران به شمار می آید که بخشی از مطالب و تصاویر آن، تداوم بخش حرکات هزل پیش از خود است. عمده ترین مطالب بهلول شامل کاریکاتور، عکس، نثرهای کوتاه، صفحه جوک، گزارش طنز از مجلس (تماشاخانه پارلمان)، فرهنگ بهلول، داستان کوتاه (با امضای عوضعلی خان)، جدول و شعر بود.

نقل قول ها

بهلول یکی از عقلای مجانین سدهٔ دوم هجری و معاصر هارون الرشید بود.
• هارون الرشید:ای بهلول بگو ببینم نزد تو دوست ترین مردم چه کسی است؟• بهلول: همان کسی که شکم مرا سیر کند دوست ترین مردم نزد من است!• هارون الرشید: اگر من شکم تو را سیر کنم مرا دوست داری؟• بهلول: دوستی به نسیه و اما و اگر نمی شود!• «به بهلول گفتند: ریش تو بهتر است یا دم سگ؟ گفت: اگر از پل جستم ریش من و گرنه دم سگ.»

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] ابو وُهَیب بُهلول بن عمر صیرفی یا صوفی (وفات ۱۹۰ق/۸۰۶م)، مشهور به دانا، عاقل یا مجنون، نام شخصیتی است که در ادبیات عامیانه ایران شهرت بسیار دارد. بُهلول شیعه بود و برخی منابع از وی به عنوان شاگرد و مرید امام صادق (ع) یاد کرده اند.
نخستین گزارش هایی که از بهلول به دست رسیده، متعلق به نیمه اول قرن سوم قمری است که وی را در زمان مهدی عباسی (حک ۱۵۸-۱۶۹/۷۷۵-۷۸۵م) قرار می دهد. جاحظ (د۲۵۵ق/۸۶۹م) در نخستین روایت خود، او را مقابل اسحاق بن صبّاح (والی حجاز در زمان مهدی) قرارداده است و تشیع او را به روشنی اثبات می کند. در دو روایت دیگر، بهلول مردی گول(=ابله و نادان) و حتیٰ خالی از ظرافت جلوه می کند.

واژه نامه بختیاریکا

از قرن 8 بزرگترین واحد ایل بختیاری از تیره تبدیل به طایفه گردید. چهارلنگ و هفت لنگ تعریف شد و از آن تاریخ تحولات زیادی در زمینه جغرافیا، تقسیمات بصورت مداوم بوجود آمد. بدین سبب هنوز اجماعی بر روی چارت بختیاری وجود ندارد. برآیند نظریات متعدد از میان کتب و ماخذ شفاهی بدین گونه می باشد. ( اولاد ) ( تش ) سله چین؛ ( ت ) مُلمُلی؛ شاخه بابادی باب

جدول کلمات

خنده رو

پیشنهاد کاربران

بهلول اربی شده واژه پارسی "به روی" به معنی "خوشرو" است.

شیخ محمد تقی بهلول از شهر گناباد استان خراسان از روحانیون دوره اصلاحات پهلوی اول که همواره با آن ها مخالفت می کرد و در عرصه اقدامات مخالفان وقتی به مسجد گوهرشاد رسیده بود با سخنرانی اش شهرت دارد. از دست پیگرد های دولت وقت مدتی به افغانستان گریخت. بعد در سال های کهولت به ایران آمد. ( برای تفصیل بیشتر به ویکی نگاه کنید )

بهلول نامی کُردی است، به معنای دیوانه و سرخوش


کلمات دیگر: