[ویکی نور] الکامل فی التاریخ اثر" عز الدین ابوالحسن علی بن محمد " معروف به "ابن الاثیر " (م 630 ه.ق) مشهورترین کتاب وی و جامع ترین تاریخ عمومی است که بیشتر آن درباره تاریخ اسلام است.وی در مقدمه این کتاب مطالبی را درباره
علت تألیف و روش تاریخ نگاری خود بیان کرده است.
او می گوید: چون به مطالعه تاریخ علاقه مند بودم ضمن مطالعه آن دریافتم که هیچ کدام از کتب تاریخی به تنهایی نیاز خواننده را رفع نمی کند. برخی درازگویی کرده و برخی مختصر گفته اند، تاریخ شرقی از تاریخ غربی خالی است و بالعکس.هیچ کتابی به همه رویدادها نپرداخته و یکجا جمع نکرده است. از این رو کسی که می خواهد یک دوره تاریخ را تا زمان حیات خود بنگرد نیازمند کتاب های متعدد است که هر کدام کمبودهایی دارد. وقتی چنین دیدم شروع به تألیف تاریخی جامع نمودم که اخبار پادشاهان شرق و غرب و بین آنان دو را شامل باشد. البته نمی گویم بر همه حوادث دست یافته ام زیرا کسی که در موصل است به هر حال از اخبار سرزمین های دور بی اطلاع است.ابن اثیر کتاب خود را از نخستین روزگار آغاز کرده و تا پایان سال 628 قمری برابر 1230 میلادی یعنی دو سال پیش از مرگش ادامه داده است. منبع اصلی وی تا اواخر قرن سوم، تاریخ طبری بوده است اما روش او را در ذکر روایات مختلف درباره یک واقعه رعایت نکرده بلکه کامل ترین روایات را گرفته یا روایتی را که به نظر او درست تر بوده با آنچه خود از منابع دیگر یافته ذکر کرده است. گاه نیز اگر مجبور شده روایتی را ذکر کند که در صحت آن تردید داشته، نظر خود را نیز درباره آن آورده یا متذکر شده که درباره این واقعه، اخبار مختلف در دست است.الکامل در ذکر تاریخ اسلام بر حسب سنوات یا به شیوه سالشمار تنظیم شده است اما مؤلف به این نکته توجه داشته است که مورخان، یک رویداد را که در سالهای مختلف رخ داده، قطعه قطعه کرده و پی گیری و فهم آن را دشوار نموده اند. ابن اثیر برای جلوگیری از این انقطاع، غالبا در یکجا خلاصه ای از یک واقعه را که طی سالها اتفاق افتاده آورده و در سنوات مختلف هم قطعات واقع شده و مربوط به همان سالها را در جای خود ذکر کرده است.
از بیان مؤلف در مقدمه استفاده می شود که رویدادهای تاریخی را بر حسب اولویت و عظمت ظاهری آن نقل نکرده بلکه آنچه را موافق عقل یافته برگزیده و با مطالبی که بر آن افزوده تألیف و تحریر تازه ای کرده است. دیگر اینکه او در نقد حوادث و ربط میان
اسباب و مسببات یا علت و
معلول به شیوه
فلسفه تاریخ پیش نرفته است زیرا این شیوه را در آن زمان هیچ کس جز ابن خلدون نشناخته بود، لذا ابن اثیر تنها حوادثی را نقد و بررسی کرده که به نقل آنها پرداخته است و هر حادثه ای که درست نمی یابد نقل نمی کند. نمونه هایی مانند آفرینش خورشید و ماه یا آغاز دولت غوریان از این قبیل است. بنابراین مؤلف با دید انتقادی که در آن عصر شگفت می نمود برای تألیف اثر بزرگ خویش از هر جا مآخذی گرد آورده و در مواردی که دچار تردید شده آرای گوناگون را یاد کرده و در نقد منابعی که به آنها دسترسی داشته ذوق نقادانه خود را نشان داده است.
از ویژگی های این کتاب، ضبط بعضی از اسامی اشخاص و امکنه است که در پایان وقایع هر سال یا هر فصل از کتاب نام ها را با حرکات یا إعراب آورده و ابهام در تلفظ آن واژه را برطرف کرده است، همچنین وقتی فتح شهر یا ناحیتی را بیان می کند نام آنجا را شرح می دهد و وجه تسمیه آن را بیان می کند.
گر چه ابن اثیر در تدوین مطالب هفت جلد اول کتاب خود مطالب طبری را پایه قرار داده، اما از منابع دیگری مانند ابن کلبی، بلاذری، مبرّد و
مسعودی نیز استفاده کرده و بر نوشته طبری افزوده است. نمونه این مطلب را در رویدادهای عرب پیش از اسلام و پیشامدهای میان قیس و تغلب در نخستین سده هجری و جنگ تازیان در سند می یابیم.ابن اثیر مورخی است که در تحقیق و اثبات حقیقت آنچه نقل می کند سختگیر است و گاه منابعی را که مورد استفاده قرار می دهد بی پرده به باد انتقاد گرفته از جمله به طبری و
شهرستانی خرده گیری هایی کرده است.
اهمیت الکامل جز آنچه گفته شد بیشتر به خاطر اشتمال بر ذکر وقایعی است که در آثار دیگران دیده نمی شود یا کمتر بدان پرداخته اند. او با دقت و باریک بینی خاص خویش، اطلاعات گرانبهایی از اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم درباره جنگهای صلیبی و نزاعهای داخلی شام و عراق به دست داده است. این کتاب همچنین اخبار مفصلی درباره سامانیان تا مرگ ابوعلی چغانی دارد که احتمالا برگرفته از کتاب گمشده "التاریخ فی اخبار ولاة خراسان" نوشته "ابوعلی سلامی" است. با پیدا شدن نسخه تاریخ "ثابت بن سنان صابی" که "سهیل زکار" آن را در مجموعه ای با عنوان اخبار القرامطه چاپ کرده است می توان به این نتیجه رسید که ابن اثیر در نوشتن مطالب مربوط به روابط
فاطمیان و
قرمطیان از این کتاب سود برده است. اهمیت اساسی الکامل به ویژه در مورد رویدادهایی است که ابن اثیر بر خلاف طبری به گونه ای گسترده از آنها یاد کرده است و چون وی در دوره استیلای مغولان می زیسته کتابش از منابع مهم تاریخ مغول به شمار می رود. همچنین این کتاب منبع مهمی درباره ملوک موصل مانند
اتابکان زنگی و ایوبی است به گونه ای که اخبار او در کتاب دیگری یافت نمی شود و آنها را از کسانی گرفته است که حوادث را به چشم خود دیده اند. البته به گفته حلمی، ابن اثیر نسبت به خاندان ایّوبی نظر خوبی نداشته است.تألیف این کتاب پیش از تاریخ محلی او یعنی "التاریخ الباهر" آغاز شد ولی مؤلف آن را یازده سال پس از نوشتن تاریخ الباهر به پایان برد.ابن اثیر نوشته های تاریخی خود را در قالب فیش ها و برگه هایی به صورت چرکنویس نوشت و رها کرد تا آنکه صاحب موصل، بدر الدین اتابکی از او خواست کتابش را آشکار کند و او چنین کرد.الکامل را باید تنها کتابی دانست که به همه دولت های اسلامی در تمامی سرزمین ها پرداخته است. علاوه بر ذکر همه رویدادهای بزرگ و طولانی، در پایان هر سال به رویدادهایی که کوتاه و در درجه بعدی از اهمیت قرار دارند اشاره کرده و تاریخ مرگ مشهورین از علما و شخصیت های مختلف را آورده است.به طور خلاصه اهمیت الکامل به اختیار کردن گزارش ها (روایات تاریخی) است نه فقط نقل و چیدن آنها در کنار یکدیگر و به همین جهت این کتاب شهرت پیدا کرده و بر دیگر کتب تاریخی برتری یافته است. البته متأسفانه نویسنده در بیشتر موارد منابع خود را یاد نکرده است ولی کتاب او منبع و الگویی برای مورخان پس از خود مانند ابوالفداء، ذهبی،
ابن شاکر و
ابن کثیر شده است که تحت تأثیر او کتب تاریخی خویش را به روش وی تألیف کرده و از اخبار و اطلاعات او استفاده نموده اند.
wikinoor: عز الدین ابو الحسن علی بن محمد " معروف به ابن الاثیر (م ۶۳۰ ه.ق) استمشهورترین کتاب وی و جامع ترین تاریخ عمومی است که بیشتر آن درباره تاریخ اسلام است.وی در مقدمه این کتاب مطالبی را درباره علت تألیف و روش تاریخ نگاری خود بیان کرده است.
او می گوید: چون به مطالعه تاریخ علاقه مند بودم ضمن مطالعه آن دریافتم که هیچ کدام از کتب تاریخی به تنهایی نیاز خواننده را رفع نمی کند. برخی درازگویی کرده و برخی مختصر گفته اند، تاریخ شرقی از تاریخ غربی خالی است و بالعکس.هیچ کتابی به همه رویدادها نپرداخته و یک جا جمع نکرده است. از این رو کسی که می خواهد یک دوره تاریخ را تا زمان حیات خود بنگرد نیازمند کتاب های متعدد است که هر کدام کمبودهایی دارد. وقتی چنین دیدم شروع به تألیف تاریخی جامع نمودم که اخبار پادشاهان شرق و غرب و بین آنان دو را شامل باشد. البته نمی گویم بر همه حوادث دست یافته ام زیرا کسی که در موصل است به هر حال از اخبار سرزمین های دور بی اطلاع است. ابن اثیر کتاب خود را از نخستین روزگار آغاز کرده و تا پایان سال ۶۲۸ قمری برابر ۱۲۳۰ میلادی یعنی دو سال پیش از مرگش ادامه داده است. منبع اصلی وی تا اواخر قرن سوم، تاریخ طبری بوده است اما روش او را در ذکر روایات مختلف درباره یک واقعه رعایت نکرده بلکه کامل ترین روایات را گرفته یا روایتی را که به نظر او درست تر بوده با آنچه خود از منابع دیگر یافته ذکر کرده است. گاه نیز اگر مجبور شده روایتی را ذکر کند که در صحت آن تردید داشته، نظر خود را نیز درباره آن آورده یا متذکر شده که درباره این واقعه، اخبار مختلف در دست است. الکامل در ذکر تاریخ اسلام بر حسب سنوات یا به شیوه سال شمار تنظیم شده است اما مؤلف به این نکته توجه داشته است که مورخان، یک رویداد را که در سالهای مختلف رخ داده ، قطعه قطعه کرده و پی گیری و فهم آن را دشوار نموده اند. ابن اثیر برای جلوگیری از این انقطاع، غالبا در یکجا خلاصه ای از یک واقعه را که طی سالها اتفاق افتاده آورده و در سنوات مختلف هم قطعات واقع شده و مربوط به همان سالها را در جای خود ذکر کرده است.
روش تألیف
از بیان مؤلف در مقدمه استفاده می شود که رویدادهای تاریخی را بر حسب اولویت و عظمت ظاهری آن نقل نکرده بلکه آنچه را موافق عقل یافته برگزیده و با مطالبی که بر آن افزوده تالیف و تحریر تازه ای کرده است. دیگر اینکه او در نقد حوادث و ربط میان اسباب و مسببات یا علت و معلول به شیوه فلسفه تاریخ پیش نرفته است زیرا این شیوه را در آن زمان هیچ کس جز ابن خلدون نشناخته بود، لذا ابن اثیر تنها حوادثی را نقد و بررسی کرده که به نقل آنها پرداخته است و هر حادثه ا ی که درست نمی یابد نقل نمی کند. نمونه هایی مانند آفرینش خورشید و ماه یا آغاز دولت غوریان از این قبیل است. بنابراین مؤلف با دید انتقادی که در آن عصر شگفت می نمود برای تألیف اثر بزرگ خویش از هر جا مآخذی گرد آورده و در مواردی که دچار تردید شده آرای گوناگون را یاد کرده و در نقد منابعی که به آنها دسترسی داشته ذوق نقادانه خود را نشان داده است.
ویژگیهای کتاب
از ویژگی های این کتاب، ضبط بعضی از اسامی اشخاص و امکنه است که در پایان وقایع هر سال یا هر فصل از کتاب نام ها را با حرکات یا إعراب آورده و ابهام در تلفظ آن واژه را برطرف کرده است، همچنین وقتی فتح شهر یا ناحیتی را بیان می کند نام آنجا را شرح می دهد و وجه تسمیه آن را بیان می کند.
منابع کتاب
...