کلمه جو
صفحه اصلی

زیلو


مترادف زیلو : جاجیم، فرش، گبه، گلیم

فارسی به انگلیسی

carpet, matting, rug


carpet, matting, rug, [kind of pileless carpet]

[kind of pileless carpet]


فارسی به عربی

سجادة

مترادف و متضاد

جاجیم، فرش، گبه، گلیم


carpet (اسم)
فرش، قالی، زیلو

فرهنگ فارسی

نوعی ازفرش شبیه پلاس یاگلیم که ازنخهای پنبهای، بانقشهای رنگین بافته میشود، زیلوج هم گفته شده
( اسم ) فرش کم بهایی که در اطاق گسترند گلیم شطرنجی .

فرهنگ معین

(اِ. ) گلیم .

لغت نامه دهخدا

زیلو. [ زی / زَ /زِ ] ( اِ ) پلاس و گلیم راگویند و آن را شطرنجی نیز خوانند. ( برهان ). پلاس و گلیم و قالی را گویند و زیلوچه ، کوچک قالی و پلاس را گویند، مانند صندوق و صندوقچه . ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). گلیم را گویند. ( جهانگیری ). قالی و شطرنجی و زیلوچه یعنی قالیچه که عوام زولیچه گویند. ( فرهنگ رشیدی ). پلاس و گلیم و گلیم پنبه ای و بهترین زیلوها را در یزد می بافند. ( ناظم الاطباء ). نخ. ( صحاح الفرس ). کلمه ای است اعم از قالی و غیر آن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : و پیغمبر را ( ص ) یک قطیفه بود که آن را زیر افکندی و بر آن خفتی و قطیفه زیلو به عرب اندر بافته سطبر همچون محفوری... ( ترجمه طبری بلعمی ). و شهریست بزرگ ، خزر خوانند و آنجا بازرگانیها کنند و از همه آن بزرگتر است وآن را باب الابواب خوانند و این زیلوهای محفوری بدان شهر بافند و آنرا دربند خزران خوانند. ( ترجمه طبری بلعمی ). و از جهرم زیلو و مصلی نماز نیکو خیزد. ( حدود العالم ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و از سیستان جامه های فرش افتد بر کردار طبری و زیلوها بر کردار جهرمی. ( حدود العالم ، ایضاً ). و از این شهرک ها [ ارجیح ،اخلاط، خوی ، نخجوان ، بدلیس ] زیلوهای قالی و غیره و شلواربند و چوب بسیار خیزد. ( حدود العالم ، ایضاً ).
یکی زیلو صبا بر دشت گسترد
ز لاله تار و از گل پود زیلو.
قطران.
اما اگر نمد و حصیر دارد برای زیلو سؤال نشاید و اگر سفالین دارد برای مسین سؤال نشاید. ( کیمیای سعادت ). و زیلوهای جهرمی بافند و هوای آنجا [ جهرم ] گرمسیر است. ( فارسنامه ابن البلخی ص 131 ).
هست زیلو دربساط و بوریا
جای گل گل باش و جای خار خار.
نظام قاری.
آسمان خرگه و زیلوست زمین خارا کوه
اطلس و تافته دان مهر و مه پرانوار.
نظام قاری.
رجوع به زلیه شود. || در زبان عامیانه امروز بین آن ( زیلو ) و پلاس و گلیم تفاوتی هست ، چه گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوعی خاص از فرش پنبه ای اطلاق می شود. ( از فرهنگ عامیانه جمال زاده ).

فرهنگ عمید

نوعی فرش شبیه پلاس یا گلیم که از نخ های پنبه ای با نقش های رنگین بافته می شود، زیلوج.

دانشنامه عمومی

زیلو (به انگلیسی:zilou) نوعی زیرانداز و کف پوش دست بافت است که با نخ پنبه بافته می شود که بخاطر خنکی پنبه مناسب مناطق کویری است و شباهت زیادی به گلیم دارد با این تفاوت که گلیم از پشم بافته می شود. این زیرانداز در برخی مناطق ایران استفاده می شود. زیلو هنر مردم شهر تاریخی میبد است. زیلو محصولی قدیمی و تاریخی است. ناصر خسرو در سفرنامه اش به ۵۰۰ کارگاه زیلوبافی اشاره می کند.
یک مواد اولیه نخ پنبه که به عنوان ماده اولیه زیلوست، در گذشته به کمک چرخهای نخ ریسی در محل تولید می شده، پنبه را بعد از ریسیدن به کلاف تبدیل و برای تار و پود زیلو بکار می برند. این نخ در اصطلاح محلی هری شلیط یا نخ رسمی نام دارد، زیلویی که با نخ رسمی بافته میشددارای استحکام بالایی بود و ظرافت آن به کیفیت مرحلهٔ نخ ریسی و دقت در بافت بستگی داشت.
دو رنگ زیلو بر خلاف سایر فرشهای تولید شده در ایران از تنوع رنگ کمی برخوردار است، رنگ های بکار رفته در زیلو مانند سایر مواد آن در منطقه تهیه می شده. ماده اولیهٔ رنگ ها عموماً روناس برای رنگ های قرمز، نیل برای رنگ های طیف آبی و پوست گردو برای رنگ های طیف قهوه ای بوده است. این رنگ ها که منشأ گیاهی داشتند ثابت بوده و در مقابل شستشو و نور خورشید مقاومت بسیاری دارند.
سه چله کشی (چله دوانی) چله کشی زیلو مانند قالی و گلیم انجام می شود اما تعداد چله های زیلو در واحد سطح به دو برابر تعداد چله های گلیم می رسد. تفاوت زیلو و گلیم تنها در افزایش تعداد چله های آن نیست، بلکه اولاً زیلو دارای نقشی است که این نقش از طریق پودهای رنگین در آن بافته می شود، دوماًزیلو دورو بافته می شود و هر روی آن می تواند نقشی جداگانه داشته باشد.
صنعت بافت کفپوش و زیرانداز در بسیاری ارز مناطق جهان رواج داشته، در ایران نیز تاریخی کهن دارد. در قدیم پشم و پوست حیوانات به عنوان مدل بکار می رفته، ولی تهیهٔ آن از راه شکار همیشه امکان نداشت و هم چنین پوست حیوانات چون برای این کار نبود، زود پوسیده می شد و از بین می رفت. پس بشر نیاز فوری به اختراع چیزی داشت که بتواند جایگزین آن شود. اولین اقدام تهیهٔ زیلو به جای پشم و پوست بود. زیلو در بافت شباهت هایی با حصیر دارد و مانند آن برای زیرانداز مورد استفاده است. زیلو احتمالاً شکل تکامل یافتهای از حصیر بوده و بافندگان آن از حصیر الهام گرفته اند. این فرش ارزشمند خاستگاهش به درستی مشخص نیست اما از جمله مهم ترین هنرها و صنایع دستی ایران به شمار می رود. در متون گذشته از زیلو کمتر یاد شده و تنها جایی که سخنی از بنای مسجد بوده از زیلو به عنوان فرش نام برده اند اما به محل بافت و تاریخ آن اشاره ای نشده است.به یقین می توان گفت بافت زیلو قرن ها قبل از اسلام رایج بوده، چرا که شواهد موجود نشان می دهد در قرون اولیهٔ اسلامی زیلو جزء فرش های شناخته شده بود و بافت آن در بیشتر مناطق پهناور ایران رواج داشت؛ به ویژه آنکه زیلو کاربرد فراوانی در اماکن مذهبی داشت و از طرفی می توان گفت نام آن با بنای مذهبی گره خورده بود.
میبد یکی از مراکز عمدهٔ زیلوبافی بوده است تا چند سال قبل صدها خانوار از محل درآمد آن امرارمعاش می کردند. زیلو هرچند به ظاهر یک دستبافتهٔ نخی ساده است اما بررسی فنون وتکنیک بافت آن نشان می دهد که غنای فرهنگی و فکر واندیشهٔ بارورشده ای در پس هرتاروپود آن خفته است.پیشینه: زیلو درنقش و بافت شباهت زیادی به حصیر؛ اولین دستبافتهٔ بشر دارد و مثل حصیر یکی از موارد استفادهٔ آن در مساجد و مصلی واماکن متبرکه است بنابراین می توان احتمال داد که زیلوبافی یا مرحلهٔ تکامل یافتهٔ حصیربافی است یا بافندگان آن از این صنعت الهام گرفته اند. اکثر مردم و حتی برخی از پژوهشگران فرقی بین زیلو و گلیم قایل نیستند. درحالی که این دو دستبافته هم از نظر مواد خام مصرفی و هم از لحاظ نوع بافت فرق زیادی باهم دارند. در زیلو تکنیک های پیچیده ای به کار گرفته می شود که نظیر آن نه تنها در گلیم بلکه در کمتر دستبافته ای به چشم می خورد. زیلو با زندگی جامعهٔ کشاورز وروستایی سازگاری دارد زیرا تارو پود آن از پنبه به دست می آید و گلیم با معیشت دامداری و شیوهٔ تولید عشایر متناسب است. مصالح گلیم بیشتر از پشم است و مناسب برای مناطق سردسیر و مصالح زیلو از نخ پنبه است ومناسب برای مناطق گرمسیر به ویژه حاشیهٔ کویر. با این حال به نظر می رسد زیلو مرحلهٔ تکامل یافته تر گلیم بافی است (جانب اللهی، ۳۹۰).اززمان ساسانیان به این طرف طرح و نقشه پارچه ها ازاشکال هندسی هم بالاتر رفت و به صورت اشکال مختلف حیوان، پرندگان مناظر شکار و غیره درآمد یک چنین طرح های پیچیده ای را فقط وقتی می توان بافت که هرکدام ازتارهای نخ را هروقت که نیاز بود بلند کرد و بالا برد. اسباب این کار هم چله کش است چه وقت و در کجا دستگاه چله کشی پدید آمد معلوم نیست. فرضیه های گوناگونی دربارهٔ رسیدن آن به ایران ذکر شده است؛ پاره ای از نویسندگان آن را کاملاً چینی می دانند ولی می دانیم که ساسانیان پارچه بافان سوریه ای را که به اسارت گرفته بودند درکارگاه های پارچه بافی دولتی زمانی به کار گرفتند که طرح صورت آزاد ساسانی درخاورمیانه مشهور بود. یکی از پژوهندگان فن نساجی به این نتیجه رسیده است که دستگاه چله کشی در سوریه و در چین هر دو اختراع شده است و درایران اصلاحاتی در آن به عمل آمده است. در آغاز دورهٔ مسیحیت گلیم بافان سوریه ای اولین کسانی بودند که میمیلک (تارکش) سوم رااختراع کردند تا بتوانند با پودهای جناغی تغییری در رویهٔ پارچه بدهند در سده های بعدی تعداد تارکش ها به چهار و بعدها از این مقدار هم تجاوز کرد تا بتوانند نقش های پیچیدهٔ هندسی را که همهٔ آن با پودهای جناغی بافته می شد ایجاد کنند. درسدهٔ سوم میلادی طرح به شکل جانوران و گیاهان درآمد در حفاری های ناحیهٔ فرات تعداد زیادی تکه های پارچه به دست آمد و از تجزیهٔ آن ها معلوم شد که پارچه هایی که دارای طرح های هندسی بودند در دستگاه های بافندگی دارای چند تارکش وآن هایی که دارای اشکال و طرح های انسان و جانور بودند با دستگاه چله کشی بافته شده اند (وولف، ۱۵۶–۱۵۷) در زمان ساسانیان بافندگان ایرانی برای تقلید ازطرح های پیچیده پارچه های چینی که روی دوک های بافندگی ایرانی عملی نبود زیرا که ایرانیان برای بافتن گلیم با پودهای جناغی تارهای سفت و فنری به کار می بردند عوض کردن این روش بافت و تارهای شل نتابیدهٔ ابریشمی روی دستگاه های سفت باف پودی و تبدیل آن به طرح و نقشه های تاری بسیار دشوار بود برای چیره شدن به این دشواری نخست تار ابریشم را تابیدند تا سفت شود دوم بافت دو تاری (دوچله ای) چینی ها را اقتباس کردند ولی رویهٔ چله ای را تبدیل به ترکیب رویه پودی کردند همهٔ این کارها را می شد با دستگاه چله کشی سوریه ای انجام داد و این همان دستگاهی است که با فن بافت خود به روم شرقی و شمال اروپا راه یافت (همان، ۱۵۷) پس از ساسانیان بافندگان زمان بنی امیه و عباسیان پارچه های زیبای خود را باهمان دستگاه ها بافتند در زمان سلجوقیان با فندگان دستگاه هارا بهبود بخشیدند و بعضی از جزییات آن را اصلاح کردند و نتیجهٔ آن دستگاهی بود که به نام دستگاه ایرانی معروف شد به همین شکل هم به چین رفت و در آن جا برای بافتن گلیم ازآن سود می جستند به نظر وولف گلیم بافی که بعدها در ایران بسیاراهمیت پیدا کرد در هزارهٔ دوم پیش ازمیلاد در باختر ایران به وجود آمده است (همان، ۱۵۵) بنابراین بعید نیست بلکه حدس قریب به یقین است که دستگاه زیلوبافی از دستگاه چله کشی سوریه ای الهام گرفته است و شگفت انگیز است که برخی ازاصطلاحات زیلوبافی هنوز هم عربی است مثل شلیت، مج و… که رابطهٔ مستقیم با چله دارد. تونه اصطلاح محلی چله است. با این چرخ که دارای ۱۲ تا ۱۶ دوک است چلهٔ زیلورا می تابند.
زیلوبافی درقدیم دربیشتر نقاط پنبه خیز ایران بافته می شده است مؤلف حدودالعالم می نویسد: ازجهرم زیلو و مصلی نیکو خیزد و از سیستان زیلوها برکردار جهرمی (مجهول المؤلف] ۱۳۴) وی همچنین از ناحیت پارس و شهرکی درآذرآبادگان نام می برد که درآن ها زیلو می بافته اند. در متون قدیمی کمتر به نام زیلو برمی خوریم فقط هرجا سخن از بنای مسجدی بوده است از زیلو به عنوان فرش آن نام برده شده است اما به محل بافت و سابقهٔ آن اشاره ای نرفته است دهخدا می نویسد: زیلو کلمه ای است اعم ازقالی و غیر آن و از قول جمالزاده آورده است: در زبان عامیانه امروز بین زیلو و پلاس و گلیم تفاوتی هست چه گلیم فرشی است نازک که بافت آن شبیه زیلو اما از پشم است و زیلو به نوعی خاص از فرش پنبه اطلاق می شود و از قول ناظم الاطباء می نویسد بهترین زیلو را دریزد می بافند، درتاریخ یزد نیز در شرح بنای مسجد جمعه آمده است مرتضی اعظم امیر شمس الدین از تبریز زیلوهای عالی جهت گنبد مقصورهٔ قدیم بفرستاد (کاتب، ۱۱۵) اماچرا شمس الدین که اهل یزد بود و حتی علایقی هم درمیبد داشت از زیلوهای یزدی و میبدی استفاده نکرد گرچه قرائنی موجود است که سید رکن الدین پدر شمس الدین برای مدتی دررونق زیلوبافی میبد نقش مثبتی داشته است وی در زمان حیات خود پنج مسجد بزرگ دریزد بنا کرد که بی تردید خود او در تأمین فرش این مساجد یکی از خریداران عمدهٔ زیلوی میبد بوده است حتی هنوز هم یکی اززیباترین نقشه های زیلو رکنه دینی نام دارد که به احتمال زیاد ازسفارش های وی به یادگار مانده است (جانب اللهی، ۳۹۲–۳۹۳) زیلو مثل دشت های کویر ظاهری ساده اما درونی پرراز و رمز دارد چنین فرشی می تواند خنکای شن های کویر را در دل شب های تابستان به تن آدمیان گرما زده بنشاند و خستگی روز را از تنشان بزداید. شاید به این دلیل است که روستاها و شهرهای حاشیهٔ کویر از آن جمله میبد مرکز نشو و نمای آن است و در این میان میبد گوی سبقت را از همگان ربوده است زیرا شهرتش درصنعت بافندگی به قرن ها قبل می رسد وقتی در سال ۴۹۵ ق. یکی از بزرگان میبد به نام خطیرالملک که وزیر سلطان محمدبن ملکشاه بود (آربویل، ۲۵) از وزارت برکنار شد حریفان و رقیبان شعری به مضمون زیر درباره اش گفتند:ای خر ترا به میبد نه نان بد و نه می بد عزلت خجسته می بد ای قلتبان جولاه (باستانی پاریزی، ۱۰۳)نسبت جولادادن به وزیرمیبدی نشانهٔ آن است که در آن زمان میبدی ها در بافندگی شهرت داشته اند تا سال های اخیر که میبد هنوز دارای ویژگی های یک جامعهٔ بسته و کشاورز خودکفا را داشت و مردم تقریباً همه نیازهای خود را که البته خیلی محدودتر از امروز بود با دست خود تهیه می کردند حتی پوشاک مردم از کرباس های دستبافت زنان تهیه می شد. مفرش آن ها پلاس وزیلوهایی بود که خود می بافتند. در چنین شرایطی زیلوبافی رونق فراوان داشت به طوری که اکثر مساجد و زیارتگاه های ایران بازیلوهای میبد مفروش بود. این شهرت و رونق بی رقیب، زیلوبافان میبدی را به توهم انداخته بود که این صنعت را ازابداعات واختراعات خود بدانند.

شهر زی لو (به آلمانی: Seelow) در ایالت برندنبورگ در کشور آلمان واقع شده است.
آلمان
فهرست شهرهای آلمان

دانشنامه آزاد فارسی

زیرانداز و دست بافته ای دارای تاروپود که فقط از نخ پنبه ای و با دستگاه بافندگی تولید می شود. دستگاه بافندگیِ زیلو با دار قالی بافی تفاوت دارد. اجزای این دستگاه عبارت اند از تیر (دو میلۀ قطور و مکعب شکل از جنس چوب)، اُسون (دو ستون چوبی)، تُنگ (میله ای چوبی که نوک تیز آن داخل حفره هایِ دو سرِ تیر شده است)، شِلیت (مجموعه ای از نخ های تابیده شده به دور دو چوب که در طرفین دستگاه در یک ردیف افقی نصب شده است)، پُش بند (میلۀ آهنی که نگه دارندۀ دستگاه است)، شَمشه (چوبی است برای بافتن نقش زیلو)، کمونه (چوب کمانی)، کَلی (دو شاخۀ قلاب مانند از چوب)، کُرت (مجموعه نخ هایی است که یک سر آن به چله و سر دیگرش به شلیت و شمشه بسته شده است). نقوش زیلو هندسی است و استادکارِ بافنده آن را به طور ذهنی در زیلو نقش می کند. رنگ های زیلو از دو رنگ تجاوز نمی کند. رنگ زیلوهای اماکن مذهبی اکثراً سفید و سرمه ای یا سفید و آبی است. در بافت زیلو، تعویض شلیت نقش اساسی دارد. استاد بافنده با بالازدن دهانۀ کمونه در واقع وظیفۀ بازوبسته کردن دهانه چله دستگاه را برعهده دارد، کمونه در هر رفت وبرگشت شلیت ها را تعویض می کند و تولید زیلو با همین تعویض شلیت ها صورت می گیرد. در ایران، زیلوهای میبدِ یزد و کاشان معروف است.

گویش اصفهانی

تکیه ای: zilu
طاری: gilim
طامه ای: zilu
طرقی: zilu
کشه ای: zilu
نطنزی: gelim


پیشنهاد کاربران

زیلو: [ اصطلاح نظامی ]فرش برزنتی، زیراندازی که در صحرا و آموزش ها استفاده می شود.

زیلو:[اصطلاح صید ]به دستشوی یا توالت لنج گغته می شود که در عقب لنج متصل است.

زیلو زیر اندازی نازک.
زی، زِر، زیر
لو، لوح، صفحه
زیلو به معنی لو زیرین، لایه زیرین


کلمات دیگر: