مترادف گرگ : ذئب
گرگ
مترادف گرگ : ذئب
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
ذئب
فرهنگ فارسی
صورتی فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان در جنوب صورتهای میزان و عقرب
( اسم ) ۱ - پستانداری است از راست. گوشتخواران و از تیر. سگان بجث. سگی قوی هیکل که در سراسر اروپا و شمال و مرکز آسیا و سراسر آمریکا و افریقا و استرالیا وجود دارد . گرگ گوشتخواری بسیار شرور و جنگجو و محیل است و آفتی بزرگ برای دامها خصوصا گله های گوسفند میباشد . پوست گرگ ایران خاکستری رنگ و دارای لکه های سیاه است و آنرا جهت آستر لباس بکار برند ذئب . جمع : گرگان گرگها . یا گرگ اجل . ( تشبیهی ) مرگ موت : گرگ اجل یکایک از این گله می برد وین گله را ببین که چه آسوده میچرد . ( اوحدی ) یا گرگ باران دیده . شخص آزموده و محیل مجرب و زیرک . توضیح گویند گرگ از باران می ترسد و در باران از سوراخ خود بیرون می آید اما همینکه در صحرا باشد و باران بخورد دیگر ترسش میریزد . اما رشیدی پالان دیده را ( بمناسبت آنکه بازیگران گرگ را پالان بندند . ) ترجیح داده . بعضی از معاصران اصل را گرگ بالان دیده دانند و بالان را بمعنی دام گیرند یعنی گرگی که یکبار بدام گرفتار شده باشد . اما استعمال قدما موید قول اول است : زباران کجا ترسد آن گرگ پیر که گر گینه پوشد بجای حریر . ( نظامی ) نیست دلگیر از زر قلبی که در کارش کنند یوسف بی طالع ما گرگ باران دیده است . ( صائب ) گفتم از اشکم مگر گردون بپرهیزد ولی نیست بیم از گریه ام این گرگ باران دیده را . ( محمد قلی سلیم ) یا گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده . بکسی اطلاق شود که او را متهم بتقصیری کنند که از وی سر نزده ( اشاره بداستان یوسف که برادران او را بچاه انداختند و بپدر خود گفتند گرگ او را دریده ) . ۲ - محیل زیرک . یا گرگ پیر . پیر مرد محیل و زیرک : پس بر آن قرار گرفت که مصاف کنند و تاش گرگ پیر بود و چهل سال سپهسالاری کرده بود و از آن نوع بسیار دیده ... . ۳ - ( استعاره ) دنیا جهان : بده تا روم بر ملک شیر گیر بهم برزنم دام این گرگ پیر . ( حافظ ) ۴ - در بازیهای که بین کودکان متداول است بشخصی اطلاق شود که بحکم قرعه انتخاب میگردد و او باید دنبال دیگران بدود تا یکی را گرفتار کند . یا گرگ تیر خورده . مایوس و خشمگین . یا گرگ عزیز مصر . ۱ - گرگی که متهم بخوردن یوسف شد . ۲ - متهم بیگناه . یا گرگ سیمین سم . ۱ - غالب قوی پرزور . ۲ - دنیا روزگار . یا گرگ فتنه گر . دنیا یا گرگ فسونگر . دنیا. یا گرگ کهن . آزموده مجرب . یا گرگ مسیحا دم . صبح .
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
گرگ . [ گ َ رَ ] (اِ) آن دو قطعه ریسمان باشد هر کدام به شکل چنبر که چهارسر آن را بهم متصل کرده اند به سقف آویزند و خربزه و یا هندوانه بدان بیاویزند (لهجه ٔ قزوین و گیلان ).
گرگ . [ ] (اِخ ) منزل اول از شیراز تا دیه گرگ از نواحی شیراز است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ). از فول نو تا دیه گرگ پنج فرسنگ ، از او تا شهر شیراز پنج فرسنگ . (نزهةالقلوب ص 185).
گرگ . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم آباد بخش رامهرمز شهرستان اهواز، واقع در 8 هزارگزی جنوب رامهرمز و 4 هزارگزی خاور راه اتومبیل رو رامهرمز به خف آباد. منطقه ای است گرمسیری و مالاریائی دارای 120 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ رامهرمز تأمین میشود و محصول آن غلات و برنج و کنجد و بزرک است . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . ساکنین آن از طایفه ٔ جلالی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
گرگ . [ گ َ ] (ص ) حیوانی را گویند که گر داشته باشد یعنی جرب داشته باشد و آن جوششی است با خارش بسیار. (برهان ) (آنندراج ). با اول مفتوح کسی را و چهارپائی را گویند که «گر» برآورده باشند. (جهانگیری ).
گرگ . [ گ ُ ] (اِخ ) ده کوچکی ازبخش نصرت آباد شهرستان زاهدان ، واقع در 51000گزی جنوب باختری نصرت آباد و کنار شوسه ٔ زاهدان به بم . دارای 15 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گرگ . [ گ ُ ](اِ) بهیریا. (الفاظ الادویه ). بهیریا همان بلیله است که دوایی است قابض و طبیعت آن سرد و خشک است در دویم و سیم و معرب آن بلیلج است . رجوع به بلیله شود.
گرگ . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل ، واقع در 14000شمال باختری سکوهه و 10000گزی شوسه ٔ زاهدان به زابل . هوای آن معتدل و دارای 300 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
گرگ را کی رسد صلابت شیر
باز را کی رسد نهیب شخیش .
رودکی .
چنانکه اشتر ابله سوی کنام شده
ز مکر روبه و زاغ وز گرگ بی خبرا.
رودکی .
به بازی و خنده گرفتن نشست
شغ گاو و دنبال گرگی به دست .
فردوسی .
جهاندار محمود شاه بزرگ
به آبشخور آردهمی میش و گرگ .
فردوسی .
کجا نبرد بود درفتد میان سپاه
چو گرگ گرسنه اندر فتد میان غنم .
فرخی .
ابله آن گرگی که او نخجیر با شیران کند
احمق آن صعوه که او پرواز با عنقا کند.
منوچهری .
سماع مطربان بگرد او درون
زئیر شیر و گرگ پر عوای او.
منوچهری .
به حقیقت بدانید که این رمه را شبانی آمد که ضرر گرگان و ددگان بسته گشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 385).
مانده بچنگال گرگ مرگ شکاری
گرچه ترا شیر مرغزار شکار است .
ناصرخسرو.
گرنه گرگی بر ره گرگان مرو
گوسپندت را مران سوی ذئاب .
ناصرخسرو.
شد آن لشکر بوش پیش طورگ
دوان چون رمه ٔ میش در پیش گرگ .
اسدی .
گرگ با میش در بیابان جفت
عدل بیدار گشت و فتنه بخفت .
سنایی .
یوسف از گرگ چون کند نالش
که بچاهش برادر اندازد.
خاقانی .
یوسف من گرگ مست باده بکف صبح فام
وز دو لب باده رنگ سرکه فشان از عتاب .
خاقانی .
تویی که در حرم دولتت بنقل طباع
موافقت دهد ایام گرگ را با میش .
ظهیر فاریابی .
گرگ اگر با تو نماید روبهی
هین مکن باور که ناید روبهی .
مولوی .
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گرچه با آدمی بزرگ شود.
سعدی .
گر از چنگال گرگم درربودی
چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی .
سعدی .
با عدل او شبان نتواند که گرگ را
در حفظ گوسفند کند از سگ امتیاز.
ابن یمین .
- امثال :
از گرگ شبانی نیاید .
با شبان گله می برد و با گرگ دنبه میخورد .
به گرگ گفتند تو را چوپانی داده اند، بگریست . گفتند: چرا گریی ؟ گفت ، ترسم دروغ باشد .
توبه ٔ گرگ مرگ است .
دنبه را به گرگ سپردن .
گرگ در لباس میش ؛ به ظاهر آراسته به باطن پلید.
گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده ؛ کسی که بدون تقصیر متهم شده باشد.
گرگ دیدن مبارک است ، ندیدن مبارکتر .
گرگ را گرفتند پندش دهند گفت سرم دهید گله رفت .
گرگ میزبان کلاغ است .
گرگ همیشه گرسنه است .
گفت در ره موسیم آمد به پیش
گرگ بیند دنبه اندر خواب خویش .
جلال الدین رومی .
مثل گرگ یوسف ؛ کنایه از متهم بی گناه :
شها تو شیر خدایی من آن سگ در تو
که بی گناه تر از گرگ یوسفم حقا.
مجیر بیلقانی .
ز گفتار بدگوی چون گرگ یوسف
ز تلبیس بدخواه چون شیر مادر.
عمعق بخاری .
نایداز گرگ پوستین دوزی :
از بدان نیکوئی نیاموزی
ناید از گرگ پوستین دوزی .
نصیب گرگ بیابان شود چنین دختر .
گرگ را کی رسد صلابت شیر
باز را کی رسد نهیب شخیش.
ز مکر روبه و زاغ وز گرگ بی خبرا.
شغ گاو و دنبال گرگی به دست.
فرهنگ عمید
* گرگ باران دیده: [مجاز] شخص مجرب، کارآزموده، سختی کشیده، و سردوگرم چشیده. &delta، می گویند گرگ بچه از باران می ترسد و موقع باران از لانه بیرون نمی آید اما اگر اتفاقاً در بیابان بود و باران گرفت و دید آسیبی به او نمی رسد دیگر نمی ترسد، بعضی گرگ بالان دیده گفته اند یعنی گرگی که یکبار به دام افتاده و جان به در برده، گرگ پالان دیده.
* گرگ پیر:
۱. [مجاز] پیر جنگ دیده و کارآزموده: ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر / که گرگینه پوشد به جای حریر (نظامی۵: ۸۲۹ ).
۲. [مجاز] زیرک، مکار.
=گَرگین
گَرگین#NAME?
پستانداری وحشی، گوشتخوار و شبیه سگ اما از آن قویتر و درندهتر که در موقع گرسنگی به چهارپایان و حتی به انسان حمله میکند.
〈 گرگ باراندیده: [مجاز] شخص مجرب، کارآزموده، سختیکشیده، و سردوگرمچشیده. Δ میگویند گرگبچه از باران میترسد و موقع باران از لانه بیرون نمیآید اما اگر اتفاقاً در بیابان بود و باران گرفت و دید آسیبی به او نمیرسد دیگر نمیترسد؛ بعضی گرگ بالان دیده گفتهاند یعنی گرگی که یکبار به دام افتاده و جان بهدر برده؛ گرگ پالاندیده.
〈 گرگ پیر:
۱. [مجاز] پیر جنگدیده و کارآزموده: ◻︎ ز باران کجا ترسد آن گرگ پیر / که گرگینه پوشد بهجای حریر (نظامی۵: ۸۲۹).
۲. [مجاز] زیرک؛ مکار.
دانشنامه عمومی
گرگ در نقش حیوان خانگی یا کاری
شغال زرد
گرگ اتیوپیایی
گرگ سرخ
گرگ جزیره فالکلند
گرگ های خاکستری
زیست شناسی بقا
بیشتر گرگ ها به رنگ خاکستری با لکه هایی از رنگ های دیگر هستند اما رنگ های سفید، سرخ، قهوه ای و سیاه نیز در آن ها دیده می شود. اندازه و وزن گرگ ها در نقاط مختلف بسیار متفاوت است. به این صورت که عموماً در عرض های جغرافیایی بالاتر (مناطق شمالی) گرگ ها جثه بزرگتری دارند. گرگ های روسی از بزرگترین انواع گرگ هستند با میانگین وزن حدود ۹۰ تا ۱۳۰ کیلوگرم هستند که گرگ های آلاسکا و کانادا و شمال روسیه بسیار بزرگترند. گرگ ها در مقایسه با خویشاوندان نزدیک خود همچون شغال زرد و کایوت بیشتر برای شکار جانوران بزرگ تخصص یافته اند. علاقه بیشتری به زندگی اجتماعی دارند و از زبان رفتاری غنی و پیچیده ای بهره مند هستند.
هسته اصلی گروه اجتماعی گرگ ها از یک خانواده متشکل از زن و شوهر و فرزندانشان تشکیل می شود که معمولاً در قالب گله ای از چند خانواده زندگی می کنند. گرگ به طور کلی یک شکارچی رأس هرم غذایی محسوب می شود و فقط انسان و در برخی نقاط ببر توانایی شکار آن را دارند. غذای اصلی گرگ ها با شکار سم داران بزرگ مثل انواع گوسفند وحشی، بز وحشی، آهو و گوزن تأمین می شود اما گاهی به سراغ حیوانات کوچکتر، دام های اهلی، لاشه و زباله های انسانی هم می روند. هرچند بسیاری از انسان ها از گرگ هراس دارند اما اغلب موارد حمله گرگ به انسان به گرگ های مبتلا به بیماری هاری مربوط می شود و حمله گرگ های سالم به انسان به ویژه انسان های بالغ غیرعادی می باشد.
گرگ ها حدود ۳۰ هزار سال پیش در جستجوی پس مانده غذای انسان به حاشیه اردوگاه های محل سکونت انسان نزدیک شدند. فرایند «اهلی» کردن و پرورش آن ها بعد از آن به تدریج به تغییر رفتار و ژن های گرگ ها منجر شد که نهایتاً به سگ های امروزی بدل شدند.
۱۷ ژوئن ۱۹۹۴ (۱۹۹۴-06-۱۷)
ویل راندل(جک نیکلسون) در راه بازگشت به خانه توسط یک گرگ گاز گرفته می شود او مدیر یک انتشارات است و هم زمان در چند روزبعد توسط رئیس جدید ریموند آلدن (کریستوفر پلامر) از شغل خود برکنار می شود و استوارت سوینتون (جیمز اسپیدر) جایگزین او می شود کم کم ویژگی ها و خصوصیات ویل دچار تغییر می شود و بیشتر به یک گرگ شبیه می شود.
او هم زمان متوجه می شود که زنش به او خیانت کرده وبا استوارت سوینتون رابطه دارد او حالا سعی دارد تا با کمک لورا آلدن (میشل فایفر) که دختر رئیس اوست خود را به خصوصیات جدیدش وفق دهد اما در خانه لورا وقتی ماه کامل می شود و به یک گرگ تبدیل می شود و وقتی صبح از خواب بلند می شود خود را با دستان و صورت خون آلود می بیند و بلافاصله محل را ترک می کند.
او سپس به ملاقات کسی می رود که تخصص او کسانی است که دچار حالت هایی مانند او شدند و گرگینه می باشند و او راهنمایی هایی به او می کند او به هتل باز می گردد و شب دوباره وقتی ماه کامل شد به یک گرگ تبدیل شده و به باغ وحش می رود و در آنجا با چند دزد درگیر می شود او صبح از خواب بیدار می شود درحالی که چیزی از شب گذشته به یاد ندارد.
دانشنامه آزاد فارسی
گُرگ
گُرگ
گُرگ
گُرگ
هریک از دو گونۀ سگ های وحشی بزرگ، از جنس Canis. گرگ خاکستری یا گرگ جنگلی Canis lupus، بومی امریکای شمالی و اوراسیا، بسیار اجتماعی است. بلندی این جانور تا شانه ۹۰ سانتی متر، و وزنش حدود ۴۵ کیلوگرم است. تعداد این جانور، جز در نواحی مجزای حفاظت شده، به میزان زیادی کاهش یافته است. گرگ قرمز Canis rufus عموماً باریک تر و کوچک تر است. وزن متوسط آن حدود ۱۵ کیلوگرم است و رنگی سبزه تر دارد. ممکن است گونه ای مجزا نباشد و ممکن است هیبرید (دورگۀ) حاصل از گرگ ـ کایوت باشد. زیستگاه گرگ قرمز محدود به نواحی جنوب ایالات متحده مرکزی بود، ولی اکنون به نظر می رسد در طبیعت منقرض شده باشد. گرگ مرغزار نام دیگر کایوت است. گرگ ها در پایان قرن ۱۳ در انگلستان، و در قرن ۱۷ در اسکاتلند منقرض شدند. در ۱۹۹۴، گرگ های کانادا افزایش یافتند. بنا به تخمین، ۴۰ تا ۶۰ گرگ در یال های شرقی کوه های راکی آلبرتا زیست می کنند. همچنین، تعداد گرگ ها در اروپا رو به افزایش است، از جمله جمعیت فزایندۀ ۳هزار قلاده ای در کوه های کارپات رومانی، و ۲هزار قلاده در شمال اسپانیا.
حفاظت. در ۱۹۹۵، برنامۀ دولت مرکزی ایالات متحده برای احیای گرگ خاکستری امریکای شمالی در ایالت های وایومینگ و آیداهو، آغاز شد، سپس شش گرگ در پارک ملی یلوستون، در وایومینگ، رها شدند. به گرگ ها ردیاب رادیویی وصل، و حرکات آن ها را کنترل کردند. در دهه ۱۹۳۰، گرگ خاکستری در جنوب غربی ایالات متحده امریکا منقرض شد و در لیست گونه های در معرض خطر در تمام ایالت ها، جز آلاسکا و مینه سوتا، قرار گرفت. در ۱۹۹۸، جمعیت گرگ در پارک یلوستون به۱۲۰ قلاده رسید. از ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۶، مجموعاً ۳۱ گرگ در این پارک آزاد شد. گرگ خاکستری مکزیک Canis lupus baileyi نادرترین زیرگونۀ گرگ خاکستری است و در ۱۹۷۷، برنامۀ پرورش در اسارت، برای افزایش تعداد آن ها، اجرا شد. این عمل موفقیت آمیز بود و در ۱۹۹۸، یازده گرگ به جمعیت آن ها افزوده و در جنگل ملی آپاچی آریزونا آزاد شدند. این برنامه در ۱۹۹۹، با آزادسازی دو دسته گرگ خاکستری از اسارت ادامه یافت. در ایران، گرگ Canis lupus یافت می شود که در بیشتر مناطق کشور پراکنده است. گرگ ها جمعی شکار می کنند. این جانور به درستی حیوانات مریض و ضعیف را تشخیص می دهد و آن ها را شکار می کند و بدین ترتیب نقش اساسی در جلوگیری از بیماری های مسری بین جانوران شکار دارد، در ضمن با خارج کردن حیوانات ضعیف به بالابردن بنیۀ جسمانی نسل بعدی جانوران نیز کمک می کند.
(یا: سَبُع) صورت فلکی نیمکرۀ جنوبی آسمان، به شکل گرگ. بیشتر ستاره های درخشان این صورت فلکی بخشی از نوار گُلد را تشکیل می دهند.
فرهنگستان زبان و ادب
نقل قول ها
• «از این جهت شیری از جنگل ایشان را خواهد کشت و گرگ بیابان ایشان را تاراج خواهد کرد و پلنگ بر شهرهای ایشان به کمین خواهد نشست و هرکه از آن ها بیرون رود دریده خواهد شد زیرا که تقصیرهای ایشان بسیار و ارتدادهای ایشان عظیم است.» -> انجیل عهد عتیق، کتاب ارمیاء، ۵، ۶
• «اسبان ایشان از پلنگ ها چالاک تر و از گرگان شب تیزروترند و سواران ایشان جست و خیز می کنند.» -> انجیل عهد عتیق، حبقوق نبی - ۱، ۸
• «گرسنگی، گرگ را از جنگل بیرون می کند.»که باعث میشودحیوانی درنده وخونخوارباشد -> انوره دو بالزاک
• «و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر و پرواری باهم و طفل کوچک آن ها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه های آن ها باهم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد.» -> انجیل عهد عتیق، کتاب اشعیاء نبی - ۱۱، ۶
• «از دهن گرگ گوشت کشیدن.»• «از گیر گرگ دررفت، گیر کفتار افتاد.»• «با گرگ دنبه خوردن و با چوپان گریه کردن.»• «برای گرگ دنبه بردن و برای میش ضجه زدن.»• «داشتند کتاب مقدس را برای گرگ می خواندند، گفت: عجله کنید که گله رفت.» -> ضرب المثل ارمنی
• «گرگ پیر مضحکه سگان است.» -> ضرب المثل آلمانی
• «گرگ در لباس میش.»• «گرگ دهن آلوده و یوسف ندریده.»• «گرگ را گرفتند پندش دهند، گفت: سرم دهید گله رفت»• «گرگ که پیر شد، رقاص شغال می شود.»• «گرگ و پوستین دوزی؟»• «گرگ و میش باهم آب خوردن.»• «میراث گرگ نصیب کفتار می شود.»• «میش بخوره پیشواز گرگ میره.»• «ابله آن گرگی که او نخجیر با شیر افکند// احمق آن صعوه که او پرواز با عنقا کند» -> منوچهری دامغانی
• «اگر زمانه به گرگی دهد زمام امور// بر او زبهر سلامت سلام باید کرد» -> ناشناس
• «تو نشنیدی آن داستان شغال// که زد با یکی پیرگرگ همال// که سگ را به خانه دلیری بود// چو بیگانه شد ونگ وی کم شود» -> ناشناس
• «در برابر چو گوسفند سلیم// در قفا هم چو گرگ مردم خوار» -> سعدی
• «سر پشه و مور تا شیر و گرگ// رها نیست از چنگ و منقار مرگ» -> فردوسی
• «سر گرگ باید هم اول برید// نه چون گوسفندان مردم درید» -> سعدی
• «شبان بره آن به که دارد نگاه// از آن سگ که با گرگ شد آشنا» -> ابن یمین
• «عاقبت گرگ زاده گرگ شود// گرچه با آدمی بزرگ شود» -> سعدی
• «گرگ را با میش کردن قهرمان باشد زجهل// گربه را با پیه کردن پاسبان باشد خطا» -> سنایی
• «گرگ را کی رسد صلابت شیر// باز را کی رسد نهیب شخیش» -> رودکی
• «گر گرگ مرا شیر دهد میش من است// بیگانه اگر وفا کند خویش من است» -> ناشناس
• «گرگ گرسنه چو گوشت یافت نپرسد// کاین شتر صالح است یا خر دجال» -> سعدی
• «مارا به رخت وچوب شبانی فریفته است// این گرگ سال هاست که با گله آشناست» -> پروین اعتصامی
• «نگفتم زلف تو دزد است از کیدش مباش ایمن// به مرگ گله راضی شو چو گرگی را شبان کردی» -> قاآنی شیرازی
• «نیاید به نزدیک دانا پسند// شبان خفته و گرگ در گوسفند» -> سعدی
• «ور گاو گشت امت اسلام لاجرم// گرگ و پلنگ و شیر، خداوند منبرند» -> ناصرخسرو
• «یکی بچه گرگ می پرورید// چو پرورده شد، خواجه را بردرید» -> سعدی
• «یکی گرگ در وی بسان نهنگ// بدرد دل شیر و چرم پلنگ» -> فردوسی
گویش اصفهانی
تکیه ای: varg
طاری: varg
طامه ای: varg
طرقی: varg
کشه ای: varg
نطنزی: gorg
گویش بختیاری
گرگ.
پیشنهاد کاربران
گرگ یعنی جدایی
گرگ یعنی ارتش تک نفره
اویس
اهمر
گرگ زخمی injured wolf
شاه گرگ king wolf
گرگ سیاه black wolf
با تشکر
یک ضرب المثل ترکی در مورد گرگ
"گودورقان گوردون عمری قیخ گون اولار"
گرگ هار عمرش از چهل روز بیشتر نیست
عمر طولانی نخواهد نداشت ظالم در جهان
هار شد چون گرگ عمرش از چهل روز اندک است
گرگ به معنی دنبال کننده گاو، همراه گاو ، گرگها برای بقا و زندگی همیشه در کنار و دنبال کننده گله ها گاو و گوسفند و گوزن هستند.
گرگ به نوعی محافظ و کنترل کننده راه و مسیر گاوها و گوزنهاست برای بقای خود. ما در ایران نماد گرگسران و سگسران را داریم که همراه مردم هستند و همیشه افکار و اعمال مردم را کنترل می کنند برای بقای خود.
�دالان� راهی است که بعد از در در خانه های قدیم بود تا به حیاط برسند. بالان راه آبرو زیر درها بود که حیواناتی مانند سگ و گربه و در مواقع دیگر گرگ و شغال برای بدست آوردن چیزی از آن می گذشتند و خطرناک بوده است.
معنی را دارد و پسوند یا پیشوند به آن اضافه شده مثلshe - wolf در این مثال پیشوند به واژه یwolf اضافه شد