قریه ای بدو فرسنگ و نیمی برود واقع در کنار راه ملایر و بروجرد میان چوقانی و مالیمان در ۴۲٠۲٠٠ گزی تهران و ۳۴٠٠٠ گزی نهاوند مرکز ناحیه سیلاخور علیا در بروجرد .
اشترینان
فرهنگ فارسی
قریه ای بدو فرسنگ و نیمی برود واقع در کنار راه ملایر و بروجرد میان چوقانی و مالیمان در ۴۲٠۲٠٠ گزی تهران و ۳۴٠٠٠ گزی نهاوند مرکز ناحیه سیلاخور علیا در بروجرد .
لغت نامه دهخدا
اشترینان . [ اُ ت ُ ] (اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان بروجرد میباشد که در 24000گزی شمال آن شهر واقع و حدود آن بشرح زیر است : ازشمال به ملایر، از جنوب به شهر بروجرد، از خاور به اراک ، از باختر به نهاوند. موقعیت طبیعی جلگه ، هوای آن سردسیر و در زمستان خیلی سرد است . آب مشروبی این بخش از چهار رشته قنات موسوم به سراب مردانه ، سراب زنانه ، قنات بچگانه و قنات کبیریه تأمین میگردد. مذهب شیعه و زبان اهالی لری است . محصولات عمده ٔ آن : غلات ، تریاک ، لبنیات و انگور است . شغل عمده ٔ مردان زراعت وگله داری است و اغلب برای تأمین معاش خود به شهرستانها میروند. صنایع دستی زنان ، قالیبافی . این بخش از 64 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و جمعیت آن در حدود 28920 تن میباشد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
اشترینان. [ اُ ت ُ ] ( اِخ ) نام یکی از بخشهای شهرستان بروجرد میباشد که در 24000گزی شمال آن شهر واقع و حدود آن بشرح زیر است : ازشمال به ملایر، از جنوب به شهر بروجرد، از خاور به اراک ، از باختر به نهاوند. موقعیت طبیعی جلگه ، هوای آن سردسیر و در زمستان خیلی سرد است. آب مشروبی این بخش از چهار رشته قنات موسوم به سراب مردانه ، سراب زنانه ، قنات بچگانه و قنات کبیریه تأمین میگردد. مذهب شیعه و زبان اهالی لری است. محصولات عمده آن : غلات ، تریاک ، لبنیات و انگور است. شغل عمده مردان زراعت وگله داری است و اغلب برای تأمین معاش خود به شهرستانها میروند. صنایع دستی زنان ، قالیبافی. این بخش از 64 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل گردیده و جمعیت آن در حدود 28920 تن میباشد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
اشترینان . [ اُ ت ُ ] (اِخ ) قریه ای به دوفرسنگ ونیمی برود واقع در کنار راه ملایر و بروجرد میان چوقانی و مالمیان در 420200گزی تهران و 34000گزی نهاوند، مرکز ناحیه ٔ سیلاخور علیا در بروجرد. رجوع به جغرافی غرب ایران ص 77 شود. و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است : قصبه ٔ مرکز بخش اشترینان شهرستان بروجرد، در 19000گزی شمال باختری بروجرد کنار راه شوسه ٔ بروجرد به ملایر. جلگه ، معتدل ، دارای 4000 تن سکنه . مذهب شیعه ، زبان لری و فارسی .آب آن از قنات و چاه . محصول آنجا غلات ، تریاک ، انگور، لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . از ادارات دولتی بخشداری ، پست و تلگراف ، دسته ٔ ژاندارمری ، 1 دبستان و 4 باب دکان مختلف دارد. راههای مورد استفاده ٔ بخش اتومبیل رو میباشد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
دانشنامه عمومی
این شهر دارای قدمتی دیرینه است و براساس سنگ نوشته های یافت شده قدمت آن به زمان حمله اعراب به ایران می رسد. نام اشترینان به احتمال زیاد بر این اساس انتخاب شده است که در زمان یزدگرد چون این منطقه خوش آب و هوا بوده است برای نگهداری چارپان سپاه یزگرد استفاده می شده و همین اساس به آن اشتربان می گفته اند که بعدها در اثر گذشت زمان به اشترینان تبدیل شده است.بر اساس نقلی دیگر، چون در قدیم سوغات این شهر نان های بزرگی بوده است، و بزرگترین حیوان حلال گوشت نیز شتر بوده است، از این رو نام اشترینان (نان هایی به اندازه شتر) برای این شهر انتخاب شده است.
در کتاب مجمل التواریخ که به شرح احوال دوران افشاریان و زندیه اختصاص دارد به قلعه و شهری به نام اشتران در نزدیکی همدان اشاره شده است که احتمالا همان اشترینان است. در صفحه ۱۴۲ این کتاب در شرح اتفاقات مربوط به میرزا محمدتقی آمده که با حسین خان به طمع دریافت حکومت کرمانشاه به اصفهان رفت و با دریافت خودمختاری کل به سمت کرمانشاه برگشت و سرداران تفنگچی (خوانین) ایلات را خواست که بدون اطلاع امیرخان و میرزا محمدتقی در همدان به وی بپیوندند. خوانین با جمعیت زیاد روانه شدند:
(خوانین) چند روز در منزل اشتران که نزدیک همدان است توقف نمودند. امیرخان بر حقیقت احوال آن ها مطلع شده هفت هزار سوار برداشته با چهارضرب توب به سمت اشتران مرحله پیما گردید. حسین خان آگاهی یافته با وجود بی چشمی که دم از هم چشمی می زد تلافی را صلاح ندانسته در قلعه اشتران با مرتضی قلی خان تحصن اختیار نمودند. و امیرخان دو روز آن ها را محاصره نموده کاری از پیش نبرد و عطف عنان به جانب قلعه نمود.
دانشنامه آزاد فارسی
شهری در استان لرستان، شهرستان بروجرد، و مرکز اداری بخش اُشتُرینان. با ارتفاع ۱,۸۱۵ متر، در منطقه ای کوهستانی، در ۱۷کیلومتری شمال غربی بروجرد، سر راه بروجرد به ملایر، قرار دارد. اقلیم این شهر معتدل مایل به سرد و نیمه خشک و جمعیت آن ۵,۴۲۰ نفر است. مردم آن به لهجۀ لری گفت وگو می کنند. غلّات و انگور از مهم ترین فرآورده های کشاورزی آن است و اهالی این شهر عمدتاً به گله داری مشغول اند.