کلمه جو
صفحه اصلی

دریاچه

فارسی به انگلیسی

lake, loch

lake


فارسی به عربی

بحیرة , برکة

مترادف و متضاد

loch (اسم)
شاخابه، خلیج، دریاچه

laguna (اسم)
مرداب، چشمه اب گرم، دریاچه، جای کم عمق دریا

pond (اسم)
تالاب، دریاچه

lake (اسم)
دریاچه، برکه، استخر

slew (اسم)
دریاچه

lough (اسم)
دریاچه، استخر، اب دریا

فرهنگ فارسی

دریای کوچک که ازهرطرف خاک بر آن احاطه کرده باشد
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت .
( اسم ) قسمتی از آب که از هر طرف بخشکی محاط است و بدریا یا اقیانوس راه ندارد دریای کوچک دریااک بحیره .

فرهنگ معین

( ~. چِ ) (اِمصغ . ) دریای کوچکی که به اقیانوس راه ندارد.

لغت نامه دهخدا

دریاچه . [ دَرْ چ َ / چ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان همائی بخش ششتمد شهرستان سبزوار. واقع در 75هزارگزی جنوب باختری ششتمد با 131 تن سکنه . آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


دریاچه . [ دَرْ چ َ / چ ِ ] (اِمصغر) مصغر دریا. دریای خرد. آبی ایستاده و وسیع محاط به خشکی چون دریاچه ٔ ساوه و دریاچه ٔ زره ، و بحر خزر که دریاچه ای است . (یادداشت مرحوم دهخدا). دریای کوچک و دریای محدود و آبگیر و برکه . (ناظم الاطباء). اُبَیحِر. بحیرة. دریااک . دریاژه . دریاهک . دریایک . دریاهه . پهنه ٔ نسبةً وسیع آب راکد در داخل خشکی . فرورفتگی نسبةً وسیعی مملو از آب در دل خشکی . منشاء بیشتر دریاچه های موجود در عمل یخچالهاست (پر شدن حوضه ها که بوسیله ٔ یخچال ها حفرشده ، یا بسته شدن جریان رودخانه ها بوسیله ٔ یخ ) انواع دیگر دریاچه عبارت است از دریاچه های حادث از انسداد اتفاقی جریان آب رودخانه ، دریاچه های طوقی ، مردابهای ساحلی که در نزدیک مصب رودخانه تشکیل میشوند، قسمتهائی از اقیانوس که بواسطه ٔ عمل آتشفشانی جدا میشوند، و دهانه های آتشفشانهای خاموش که آب در آنها گرد می آید. بیشتر دریاچه ها شور یا تلخند بعضی از این دریاچه ها اعقاب دریاچه های آب شیرین هستند که از تبدیل اقلیم مرطوب به کم آب حادث شده اند (مانند دریاچه ٔ شور بزرگ و بحرالمیت ). برخی از آنها از اقیانوس جدا شده اند(مانند دریای خزر و آرال ). بزرگترین دریاچه های طبیعی زمین عبارتند از خزر، سوپریور، هکتوریا، نیانزا، آرال ، میشیگان و هورون . بلندترین دریاچه های زمین تیتیکاکا و پست ترین آنها بحرالمیت است . (از دائرةالمعارف فارسی ). || مخزن های دریاچه مانند ساخته ٔدست انسان را نیز دریاچه میخوانند (مانند دریاچه ٔ سد کرج ) وسیعترین این دریاچه ها دریاچه ٔ حادث از سد کاریبا بر رود زامبزی در افریقاست . (از دائرةالمعارف فارسی ). || حوض بزرگ که در باغهای بزرگ است . (یادداشت مرحوم دهخدا). مطلق حوض کلان و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته است . (آنندراج ) :
دریاچه ای است دست کریمان روزگار
کز رای سایلان بودش آبشارها.

اشرف (از آنندراج ).


|| در تداول مردم گناباد به حوض وسط خانه اطلاق می شود. (یادداشت پروین گنابادی ). || نهر. (از آنندراج ) :
ز دریاچه ٔ گنگ تا آب سند
شدندش زبون تاجداران هند.

هاتفی (از آنندراج ).



دریاچه. [ دَرْ چ َ / چ ِ ] ( اِمصغر ) مصغر دریا. دریای خرد. آبی ایستاده و وسیع محاط به خشکی چون دریاچه ساوه و دریاچه زره ، و بحر خزر که دریاچه ای است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). دریای کوچک و دریای محدود و آبگیر و برکه. ( ناظم الاطباء ). اُبَیحِر. بحیرة. دریااک. دریاژه. دریاهک. دریایک. دریاهه. پهنه نسبةً وسیع آب راکد در داخل خشکی. فرورفتگی نسبةً وسیعی مملو از آب در دل خشکی. منشاء بیشتر دریاچه های موجود در عمل یخچالهاست ( پر شدن حوضه ها که بوسیله یخچال ها حفرشده ، یا بسته شدن جریان رودخانه ها بوسیله یخ ) انواع دیگر دریاچه عبارت است از دریاچه های حادث از انسداد اتفاقی جریان آب رودخانه ، دریاچه های طوقی ، مردابهای ساحلی که در نزدیک مصب رودخانه تشکیل میشوند، قسمتهائی از اقیانوس که بواسطه عمل آتشفشانی جدا میشوند، و دهانه های آتشفشانهای خاموش که آب در آنها گرد می آید. بیشتر دریاچه ها شور یا تلخند بعضی از این دریاچه ها اعقاب دریاچه های آب شیرین هستند که از تبدیل اقلیم مرطوب به کم آب حادث شده اند ( مانند دریاچه شور بزرگ و بحرالمیت ). برخی از آنها از اقیانوس جدا شده اند( مانند دریای خزر و آرال ). بزرگترین دریاچه های طبیعی زمین عبارتند از خزر، سوپریور، هکتوریا، نیانزا، آرال ، میشیگان و هورون. بلندترین دریاچه های زمین تیتیکاکا و پست ترین آنها بحرالمیت است. ( از دائرةالمعارف فارسی ). || مخزن های دریاچه مانند ساخته ٔدست انسان را نیز دریاچه میخوانند ( مانند دریاچه سد کرج ) وسیعترین این دریاچه ها دریاچه حادث از سد کاریبا بر رود زامبزی در افریقاست. ( از دائرةالمعارف فارسی ). || حوض بزرگ که در باغهای بزرگ است. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). مطلق حوض کلان و این از اهل زبان به تحقیق پیوسته است. ( آنندراج ) :
دریاچه ای است دست کریمان روزگار
کز رای سایلان بودش آبشارها.
اشرف ( از آنندراج ).
|| در تداول مردم گناباد به حوض وسط خانه اطلاق می شود. ( یادداشت پروین گنابادی ). || نهر. ( از آنندراج ) :
ز دریاچه گنگ تا آب سند
شدندش زبون تاجداران هند.
هاتفی ( از آنندراج ).

دریاچه. [ دَرْ چ َ / چ ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و لب رودخانه هلیل ، با 228 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).


فرهنگ عمید

دریای کوچک که از هر طرف خاک بر آن احاطه کرده باشد.

دانشنامه عمومی

دریاچه محدودهٔ آبی بزرگی است که به آب های آزاد راهی ندارد (دریاچه بزرگتر از آبگیر است). بعضی از دریاچه ها به قدری بزرگ هستند که در صحبت محاوره از آن ها به عنوان دریا نام برده می شود، مانند دریاچه خزر. دریاچه ها همانند رودها جاری نمی شوند و ساکن هستند. بیشتر دریاچه ها دارای آب تازه هستند و اکثر آن ها در نیمکره شمالی هستند. بیش از ۶۰٪ دریاچه های جهان در کانادا قرار گرفته اند. همچنین فنلاند به عنوان سرزمین هزار دریاچه شناخته می شود (۱۸۷٬۸۸۸ دریاچه در فنلاند وجود دارد که ۶۰٬۰۰۰ از آن ها دریاچه های بزرگ هستند).
دریای خزر،
دریاچه ویکتوریا،
دریاچه خوارزم (آرال)،
دریاچه تانگانیکا،
دریاچه بایکال
دریاچه های بزرگ
دریاچه سوپریور،
دریاچه هیوران،
دریاچه میشیگان،
دریاچه ایری
دریاچه اونتاریو
بعضی از دریاچه ها ساخته دست بشر هستند. این دریاچه ها به منظورهای مختلفی نظیر تولید برق (به عنوان مثال دریاچه پشت سدها)، برای استفاده از آب آن ها برای کشاورزی یا در خانه ها یا برای تفریح ساخته شده اند. شناخته شده ترین دریاچه های جهان عبارتند از:
دریاچه ها را در پژوهش های علمی زیست محیطی به دسته های زیر تقسیم می کنند:
عوامل متعددی باعث پیدایش دریاچه ها می گردند که عمدتاً ناشی از فرایندهای بیرونی (دینامیک های بیرونی) و درونی (دینامیک های درونی) زمین می باشند. بعضی از این عوامل عبارتنداز:

دانشنامه آزاد فارسی

دریاچه (lake)
تودۀ آب ساکن در زمینی گود، که مستقیماً به دریا راه ندارد. دریاچه ها در ناحیه هایی که قبلاً یخچالی بوده اند، درامتداد رودخانه های آرام، و در زمین های پست نزدیک دریا فراوان اند. دریاچه ها براساس منشأشان تقسیم بندی می شوند و عبارت اند از دریاچه های یخچالیِ حاصل از سایش یخچالی، دریاچه های سدّیِ حاصل از زمین لغزه ها و یخرُفت های یخچالی، دریاچه های دهانه ای (فنجانه ای) که در آتشفشان ها به وجود می آیند، و دریاچه های زمین ساختی که در شکافه های طبیعی زمین تشکیل می شوند. دریاچه های دهانه ای در گالۀ (فرورفتگی آتشفشانی) آتشفشان های خاموش تشکیل می شوند. از آن جمله است دریاچۀ کراتر در اورگون امریکا. فرونشینی سقف غارهای آهکی در چشم اندازهای کارستی موجب رخنمونِ شبکۀ نهرهای زیرزمینی و ایجاد حفرۀ بزرگی می شود که ممکن است در آن دریاچه ای تشکیل شود. دریاچه های زمین ساختی طی حرکات زمین ساختی، مثلاً هنگام تشکیل درۀ کافتی، ایجاد می شوند. دریاچۀ تانگانیکا همراه با درۀ بزرگ کافتی شرق افریقا ایجاد شده است. یخچال ها نیز چند نوع دریاچه به وجود می آورند. از آن جمله اند دریاچه های اسکاتلند و گریت لیکس (دریاچه های بزرگ) شمال امریکا. آب دریاچه ها معمولاً شیرین است، اما در مناطقی که میزان بارندگی سالیانه و آب های جاری سطحی کم است، دریاچه های شور و تلخ نیز یافت می شود. در این مناطق، میزان تبخیر بیش از ورود آب به دریاچه است و لذا کانی های نمک انباشته می شوند. مثلاً، شوری بَحرُالمِیِّت حدود ۲۵۰ در هزار، و شوری گریت سالت لیک در ایالت یوتای امریکا ۲۲۰ در هزار است. شوری ممکن است حاصل ورود سیالات یا گازهای آتشفشانی نیز باشد. شوری دریاچه های ناترون در تانزانیا از این نوع است. در قرن ۲۰، دریاچه های مصنوعی بزرگی برای تولید برق آبی و مقاصد دیگر ایجاد شد. برخی دریاچه ها براثر فعالیت های بشر آلوده شده اند. گاهی در دریاچه ها فرآیند مُغَذی شدن (حالت فراتغذیه) روی می دهد. در این هنگام، کودهای کشاورزی که به داخل دریاچه آب شویی شده اند، موجب انفجار جمعیت آبزیان دریاچه می شوند، ذخیرۀ اکسیژن دریاچه تمام شده، ادامۀ حیات در آن غیرممکن می شود. دربارۀ دریاچه های مهم ایران و جهان به نام خاص آن ها نگاه کنید، مثل: ارومیه، دریاچه.

نقل قول ها

دریاچه (رمان). دریاچه (به ژاپنی: みずうみ؛ انگلیسی: The Lake) رمانی از بنانا یوشیموتو که در سال ۲۰۰۵ منتشر شده است.
• «آن هنگام هنوز باور داشتم، خیلی بیشتر از اکنون، که دنیا ضرورتاً مکانِ شادی است؛ سرشار از صدای خانواده هایی که با هم شام می خورند، لبخندِ روی چهرهٔ یک مادر هنگامی که صبح، رفتنِ شوهرش را به سر کار می بیند، گرمای ساطع شده از فردِ محبوبِ کنارتان به هنگامی که در نیمه های شب از خواب برمی خیزید.»• «هیاهوی آنجا و عطر قهوه و صدای تعداد بی شماری از افراد جوان، حسی از منگی خفیف در من باقی گذاشت، چون مدت ها بود که از این چیزها به دور بودم. به ذهنم رسید که اگر من روح بودم، این محیط چیزی بود که بیشتر دلم برایش تنگ می شد: هیاهوی عادی و روزمرهٔ زندگی. مطمئنم که ارواح، آرزوی احمقانه ترین و پیش پاافتاده ترین چیزها را دارند.»• «وقتی کسی موضوع مهمی را به تو می گوید، به این می ماند که تو داری از او پول قرض می گیری، و به هیچ عنوان امکان ندارد که اوضاع به عقب بگردد و مثل قبل شود. مسئولیت گوش سپردن را باید پذیرفت.»• «اما، اون سمت دلخواه مادرم، اون وجهی که خیلی شگفت انگیز بود منو غرق در خودش می کرد، و من درکنارش خیلی احساس حقارت می کردم، و من اینو میدونم که اگر به خاطر مادرم نبود، حتی امروز اینجا هم نبودم. اینقدر ممنونش هستم که اگر هنوز زنده بود، میتونستم تمام زندگیم رو صرف تلاش بکنم که کارهاش رو جبران کنم و باز هم کافی نباشه.»

گویش اصفهانی

تکیه ای: deryâča
طاری: deryâča
طامه ای: deryâča
طرقی: deryâča
کشه ای: deryâča
نطنزی: deryâča



کلمات دیگر: