کلمه جو
صفحه اصلی

مهرگان


مترادف مهرگان : برگ ریزان، پاییز، خزان، عیدمهر، میترا، جشن مهرماه

متضاد مهرگان : بهار، ربیع

فارسی به انگلیسی

ancient autumnal, festival, autumn, ancient autumnal festival

ancient autumnal festival


فرهنگ اسم ها

اسم: مهرگان (دختر، پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن، هنری) (تلفظ: mehr (e) gān) (فارسی: مِهرگان) (انگلیسی: mehrgan)
معنی: منسوب به ماه مهر، مهربانی، ( به مجاز ) پاییز، نام جشن روز شانزدهم ماه مهر، جشنی که در ایران قدیم در شانزدهم مِهر به مناسبت یکی شدنِ نام روز با نام ماه بر پا می شده است، ( در قدیم ) ( در موسیقی ایرانی ) از الحان قدیمی ایرانی ( مهرگان خردک )، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند

(تلفظ: mehr(e)gān) جشنی که در ایران قدیم در شانزدهم مِهر به مناسبت یکی شدنِ نام روز با نام ماه بر پا می‌شده است ؛ (در قدیم) (به مجاز) پاییز ؛ (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از الحان قدیمی ایرانی (مهرگان خردک) .


مترادف و متضاد

۱. برگریزان، پاییز، خزان
۲. عیدمهر، میترا، جشن مهرماه ≠ بهار، ربیع


برگ‌ریزان، پاییز، خزان ≠ بهار، ربیع


عیدمهر، میترا، جشن مهرماه


فرهنگ فارسی

نام روزشانزدهم مهرماه، وجشن باستانی که پارسیان ازروز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپامی کردند
( اسم ) ۱ - مهمترین عید ایرانیان جنوب غربی در واقع مهمترین روز نقطه اصلی یا مبدا اساسی سال همانا روز اعتدال خریفی بوده است ( آغاز سال - نظیر سال قدیم عرفی یهود - از پاییز بود نه از بهار ). این روز ظاهرا عید میترا مهر ( خدای نور و آفتاب ) بوده و چون روز مزبور در غالب سالها در ماه [ باغیادیش ] واقع میشده لذا اسم این ماه از همین عید اقتباس شده که ماه عید بغ - یعنی میترا- باشد ( بغ در پارسی باستان اگر چه اصلا بمعنی مطلق خدایان بوده لکن بعدها بتدریج بطریق علم بغلبه به میترا اطلاق شده ) چنانکه ماه بابلی معادل آن یعنی تشری ماه شمش ( خدای آفتاب ) بود و ماه زردشتی معادل آن در ادوار بعد همان مهر ماه بوده است و همچنین در ماههای ارمنی اسم ماهی که معادل این ماه است [ مهکان ] نام دارد که ظاهرا از اسم عید مهرگان اخذ شده چنانکه اسم ماه سغدی معادل آن [ فغکان ] باسم عید بغ ( در سغدی : فغ ) ظاهرا اثری از اسم قدیم ماه باغیادیش است . روز شانزدهم هر ماه - که به مهر روز موسوم است - مخصوص به فرشته فروغ - یعنی [ مهر ] - است . در روز مهر ( شانزدهم ) از ماه مهر ایرانیان جشن بسیار بزرگی بر پا میداشتند بقول بندهشن [ مشیا ] و [ مشیانه ] ( آدم و حوای آریاییان ) در چنین روزی تولد یافته اند . این جشن بزرگ شش روز طول میکشید از روز شانزدهم مهر آغاز میگردید و بروز بیست و یکم - که رام روز باشد - ختم میشد . روز آغاز را [ مهرگان عامه ] و روز انجام را [ مهرگان خاصه ] میگفتند . در ایران در عهد بسیار قدیم فقط دو فصل داشتند : اول تابستان دوم زمستان نوروز جشن آغاز تابستان است و مهرگان جشن آغاز زمستان . جشن مهرگان بسیار سرور انگیز و با نشاط بود . کتزیاس مینویسد که پادشاهان هخامنشی هرگز نمی بایست مست شوند مگر در روز جشن مهرگان که لباس ارغوانی میپوشیدند و در باده پیمایی یا میخوارگان شرکت میکردند مورخ دیگر می نویسد که در جشن پادشاه می رقصید . بقول استرابون خشثرپاون ( شهربان ) ارمنستان در جشن مهرگان ۲٠٠٠٠٠ کره اسب برسم ارمغان بدربار هخامنشی هدیه می فرستاد . اردشیر بابکان و خسرو انوشروان درین روز جامه نو بمردم می بخشیدند . نوشته اند که درین جشن موبدان موبد خوانچه ای که در آن لیمو و شکر و نیلوفر و به و سیب و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته شده بود زمزمه کنان ( واج گویان ) نزد شاه می آورد . جشن مهرگان در تمام آسیای صغیر نیز معمول بود و از آنجا با آیین مهر ( مهر پرستی ) باروپا سرایت کرد . خاورشناس دانشمند بلژیکی کومن در کتاب خود [ آیین میترا ] ( مهر ) گوید : بدون شک جشن مهرگان که در ممالک روم قدیم روز ظهور خورشید تصور میشده ( روز ولادت خورشید مغلوب ناشدنی ) میگفتهاند به ۲۵ ماه دسامبر کشیده شده و بعد بسبب نفوذ دین عیسی در اروپا روز ولادت مسیح قرار داده شده است . در میان دوازده مقام فارابی و صفی الدین ارموی مقام یازدهم [ مهرگان ] یاد شده که لحن آن بر ما مجهول است . یا مهرگان بزرگ . مقامی است از موسیقی قدیم بزرگ توضیح هم اکنون در میان گوشه های آواز شور بعد از نغمه [ نشیب و فراز ] گوشه [ کوچک و بزرگ ] نواخته میشود . شاید بتوان این نغمه را باقی مانده آن نغمات تصور کرد. یا مهرگان خردک . مقامی است از موسیقی قدیم کوچک . یا مهرگان عامه . مهر گان . ۳ - ماه اول پاییز مهر ماه . ۴ - فصل پاییز : [ مهرگان دیر درکشید و سرما قوت نکرد ... چون امیر نصر بن احمد مهرگان و ثمرات او بدید عظیمش خوش آمد... ]

فرهنگ معین

(مِ ) (اِ. ) جشنی که ایرانیان در روز شانزدهم ماه مهر برگزار می کنند.

لغت نامه دهخدا

مهرگان. [ م ِ رَ / رِ / رْ ] ( اِ ) مهر و محبت پیوستن. ( برهان ). مهر و محبت و دوستی. ( ناظم الاطباء ). || نام روز شانزدهم از هر ماه. ( برهان ). روز مهر از ماه مهر و آن روز شانزدهم است. ( آنندراج ) ( از جهانگیری ). روز شانزدهم مهر ماه و عیدی از اعیاد ایرانی است برای مطابقت نام روز با نام ماه.
- جشن یا عید مهرگان ؛ ایرانیان در این روز جشنی عظیم کنند که بعد از جشن و عید نوروز از آن بزرگتر جشنی نباشد و همچنانکه نوروز را عامه و خاصه می باشد مهرگان را نیز عامه و خاصه هست و تاشش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم وآن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم وآن را مهرگان خاصه خوانند. و سبب جشن مهرگان آنکه فارسیان گویند در این روز خدای متعال زمین را بگسترانید و اجساد را مقرون به ارواح کرد و بعضی گفته اند دراین روز ملائکه یاری و مددکاری کاوه آهنگر کردند بردفع ضحاک ، و فریدون در این روز بر تخت پادشاهی نشست پیش از آنکه کاوه دفع ضحاک نماید. و زمره ای گفته اندکه فریدون در این روز ضحاک را در بابل گرفت و به کوه دماوند فرستاد که دربند کنند و مردمان بسبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت بر رعایا بهم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت. و بعضی دیگر گویند که فارسیان را پادشاهی بود مهر نام داشت و بغایت ظالم بود و او در نصف ماه به جهنم واصل گردید. بدین سبب آن روز را مهرگان نام کردند و معنی آن مردن پادشاه ظالم باشد چه مهر به معنی مردن و گان به معنی پادشاه ظالم هم آمده است. و گویند اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز دراین روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن بان که آن درختی است ، بجهت تیمن و تبرک بر بدن مالیدندی ، و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبدان و دانشمندان بودندی و هفت خوان از میوه همچو شکر و ترنج و سیب و بهی و انار و عناب و انگور سفید و کنار با خود آوردندی ، چه عقیده فارسیان آن است که هرکس در این روز از هفت میوه مذکور بخورد و روغن بان بر بدن بمالد و گلاب بیاشامد و بر خود و دوستان خود بپاشد در آن سال از آفات و بلیات محفوظ باشد. و نیک است در این ایام نام بر فرزند نهادن و کودک ازشیر باز کردن. ( از برهان ) ( از آنندراج ) ( از جهانگیری ). مهمترین عید ایرانیان جنوب غربی. در واقع مهمترین روز نقطه اصلی یا مبداء اساسی سال همانا روز اعتدال خریفی بوده است ( ظاهراً آغاز سال - نظیر سال قدیم عرفی یهود از پاییز بود نه از بهار ). این روز ظاهراً عید میترا = مهر ( خدای نور و آفتاب ) بوده ، و چون روز مزبور در غالب سالها در ماه «باغیادیش » واقع می شده ، لذا اسم این ماه از همین عید اقتباس شده که ماه عید بغ - یعنی میترا - باشد ( بغ، در پارسی باستان اگرچه اصلاً به معنی مطلق خدایان بوده ، لکن بعدها بتدریج به طریق علم به غلبه به میترا اطلاق شده ) چنانکه ماه بابلی معادل آن ، یعنی تشری ، ماه شمس ( خدای آفتاب ) بود، و ماه زردشتی معادل آن در ادوار بعد همان مهرماه بوده است و همچنین در ماههای ارمنی ، اسم ماهی که معادل این ماه است «مهکان » نام دارد، که ظاهراً از اسم عید مهرگان اخذ شده ، چنانکه اسم ماه سغدی معادل آن «فغکان » به اسم عید بغ ( در سغدی فغ ) ظاهراً اثری ازاسم قدیم ماه باغیادیش است. روز شانزدهم هر ماه - که به مهر روز موسوم است - مخصوص به فرشته فروغ ، یعنی مهر است. در روز مهر از ماه مهر ایرانیان جشن بسیار بزرگی برپا میداشتند. بقول بندهشن مشیا و مشیانه ( آدم و حوای آریائیان ) در چنین روزی تولد یافته اند. این جشن بزرگ شش روز طول می کشید و از روز شانزدهم مهرآغاز می گردید و به روز بیست و یکم - که رام روز باشد - ختم می شد. روز آغاز را «مهرگان عامه » و روز انجام را «مهرگان خاصه » می گفتند. در ایران در عهد بسیار قدیم فقط دو فصل داشتند، اول تابستان ، دوم زمستان ،نوروز جشن آغاز تابستان است و مهرگان جشن آغاز زمستان. جشن مهرگان بسیار سرورانگیز و بانشاط بود. «کتزیاس » می نویسد که پادشاهان هخامنشی هرگز نمی بایست مست شوند مگر در روز جشن مهرگان که لباس ارغوانی می پوشیدند و در باده پیمایی با میخوارگان شرکت می کردند. مورخ دیگر «دوریس » می نویسد که در جشن ، پادشاه می رقصید. بقول «استرابون » خشثرپاون ( شهربان ) ارمنستان در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب برسم ارمغان به دربار هخامنشی هدیه میفرستاد. اردشیر بابکان و خسرو انوشروان دراین روز جامه نو به مردم می بخشیدند. نوشته اند که در این جشن موبدان موبد خوانچه ای که در آن لیمو و شکرو نیلوفر و به و سیب و یک خوشه انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته شده بوده زمزمه کنان نزد شاه می آورد.جشن مهرگان در تمام آسیای صغیر نیز معمول بود و از آنجا با آیین مهر ( مهرپرستی ) به اروپا سرایت کرد. «کومن » مستشرق بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» گوید: بدون شک جشن مهرگان که درممالک روم قدیم ، روز ظهور خورشید تصور می شده و آن را «روز ولادت خورشید مغلوب ناشدنی » می گفته اند به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شده و بعد بسبب نفوذ دین عیسی در اروپا روز ولادت مسیح قرار داده شده است. ( نقل به اختصار از یشتها، و خرده اوستای پورداود و گاه شماری تقی زاده ) :

مهرگان . [ م ِ رَ / رِ / رْ ] (اِ) مهر و محبت پیوستن . (برهان ). مهر و محبت و دوستی . (ناظم الاطباء). || نام روز شانزدهم از هر ماه . (برهان ). روز مهر از ماه مهر و آن روز شانزدهم است . (آنندراج ) (از جهانگیری ). روز شانزدهم مهر ماه و عیدی از اعیاد ایرانی است برای مطابقت نام روز با نام ماه .
- جشن یا عید مهرگان ؛ ایرانیان در این روز جشنی عظیم کنند که بعد از جشن و عید نوروز از آن بزرگتر جشنی نباشد و همچنانکه نوروز را عامه و خاصه می باشد مهرگان را نیز عامه و خاصه هست و تاشش روز تعظیم این جشن کنند. ابتدا از روز شانزدهم وآن را مهرگان عامه خوانند و انتها روز بیست و یکم وآن را مهرگان خاصه خوانند. و سبب جشن مهرگان آنکه فارسیان گویند در این روز خدای متعال زمین را بگسترانید و اجساد را مقرون به ارواح کرد و بعضی گفته اند دراین روز ملائکه یاری و مددکاری کاوه ٔ آهنگر کردند بردفع ضحاک ، و فریدون در این روز بر تخت پادشاهی نشست پیش از آنکه کاوه دفع ضحاک نماید. و زمره ای گفته اندکه فریدون در این روز ضحاک را در بابل گرفت و به کوه دماوند فرستاد که دربند کنند و مردمان بسبب این مقدمه جشنی عظیم کردند و عید نمودند و بعد از آن حکام را مهر و محبت بر رعایا بهم رسید و چون مهرگان به معنی محبت پیوستن است بنابراین بدین نام موسوم گشت . و بعضی دیگر گویند که فارسیان را پادشاهی بود مهر نام داشت و بغایت ظالم بود و او در نصف ماه به جهنم واصل گردید. بدین سبب آن روز را مهرگان نام کردند و معنی آن مردن پادشاه ظالم باشد چه مهر به معنی مردن و گان به معنی پادشاه ظالم هم آمده است . و گویند اردشیر بابکان تاجی که بر آن صورت آفتاب نقش کرده بودند در این روز بر سر نهاد و بعد از او پادشاهان عجم نیز دراین روز همچنان تاجی بر سر اولاد خود نهادندی و روغن بان که آن درختی است ، بجهت تیمن و تبرک بر بدن مالیدندی ، و اول کسی که در این روز نزدیک پادشاهان عجم آمدی موبدان و دانشمندان بودندی و هفت خوان از میوه همچو شکر و ترنج و سیب و بهی و انار و عناب و انگور سفید و کنار با خود آوردندی ، چه عقیده ٔ فارسیان آن است که هرکس در این روز از هفت میوه ٔ مذکور بخورد و روغن بان بر بدن بمالد و گلاب بیاشامد و بر خود و دوستان خود بپاشد در آن سال از آفات و بلیات محفوظ باشد. و نیک است در این ایام نام بر فرزند نهادن و کودک ازشیر باز کردن . (از برهان ) (از آنندراج ) (از جهانگیری ). مهمترین عید ایرانیان جنوب غربی . در واقع مهمترین روز نقطه ٔ اصلی یا مبداء اساسی سال همانا روز اعتدال خریفی بوده است (ظاهراً آغاز سال - نظیر سال قدیم عرفی یهود از پاییز بود نه از بهار). این روز ظاهراً عید میترا = مهر (خدای نور و آفتاب ) بوده ، و چون روز مزبور در غالب سالها در ماه «باغیادیش » واقع می شده ، لذا اسم این ماه از همین عید اقتباس شده که ماه عید بغ - یعنی میترا - باشد (بغ، در پارسی باستان اگرچه اصلاً به معنی مطلق خدایان بوده ، لکن بعدها بتدریج به طریق علم به غلبه به میترا اطلاق شده ) چنانکه ماه بابلی معادل آن ، یعنی تشری ، ماه شمس (خدای آفتاب ) بود، و ماه زردشتی معادل آن در ادوار بعد همان مهرماه بوده است و همچنین در ماههای ارمنی ، اسم ماهی که معادل این ماه است «مهکان » نام دارد، که ظاهراً از اسم عید مهرگان اخذ شده ، چنانکه اسم ماه سغدی معادل آن «فغکان » به اسم عید بغ (در سغدی فغ) ظاهراً اثری ازاسم قدیم ماه باغیادیش است . روز شانزدهم هر ماه - که به مهر روز موسوم است - مخصوص به فرشته ٔ فروغ ، یعنی مهر است . در روز مهر از ماه مهر ایرانیان جشن بسیار بزرگی برپا میداشتند. بقول بندهشن مشیا و مشیانه (آدم و حوای آریائیان ) در چنین روزی تولد یافته اند. این جشن بزرگ شش روز طول می کشید و از روز شانزدهم مهرآغاز می گردید و به روز بیست و یکم - که رام روز باشد - ختم می شد. روز آغاز را «مهرگان عامه » و روز انجام را «مهرگان خاصه » می گفتند. در ایران در عهد بسیار قدیم فقط دو فصل داشتند، اول تابستان ، دوم زمستان ،نوروز جشن آغاز تابستان است و مهرگان جشن آغاز زمستان . جشن مهرگان بسیار سرورانگیز و بانشاط بود. «کتزیاس » می نویسد که پادشاهان هخامنشی هرگز نمی بایست مست شوند مگر در روز جشن مهرگان که لباس ارغوانی می پوشیدند و در باده پیمایی با میخوارگان شرکت می کردند. مورخ دیگر «دوریس » می نویسد که در جشن ، پادشاه می رقصید. بقول «استرابون » خشثرپاون (شهربان ) ارمنستان در جشن مهرگان بیست هزار کره اسب برسم ارمغان به دربار هخامنشی هدیه میفرستاد. اردشیر بابکان و خسرو انوشروان دراین روز جامه ٔ نو به مردم می بخشیدند. نوشته اند که در این جشن موبدان موبد خوانچه ای که در آن لیمو و شکرو نیلوفر و به و سیب و یک خوشه ٔ انگور سفید و هفت دانه مورد گذاشته شده بوده زمزمه کنان نزد شاه می آورد.جشن مهرگان در تمام آسیای صغیر نیز معمول بود و از آنجا با آیین مهر (مهرپرستی ) به اروپا سرایت کرد. «کومن » مستشرق بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» گوید: بدون شک جشن مهرگان که درممالک روم قدیم ، روز ظهور خورشید تصور می شده و آن را «روز ولادت خورشید مغلوب ناشدنی » می گفته اند به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شده و بعد بسبب نفوذ دین عیسی در اروپا روز ولادت مسیح قرار داده شده است . (نقل به اختصار از یشتها، و خرده اوستای پورداود و گاه شماری تقی زاده ) :
ملکا جشن مهرگان آمد
جشن شاهان و خسروان آمد.

رودکی .


مهرگان آمد جشن ملک افریدونا
آن کجا گاو خوشش بودی برمایونا.

دقیقی .


خجسته مهرگان آمد سوی شاه جهان آمد
بباید داد داد او را بکام دل بهرچت کر.

دقیقی .


پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسائی و خوردن آیین اوست .

فردوسی .


بکرد اندر آن کوه آتشکده
بدو تازه شد مهرگان و سده .

فردوسی .


مهرگان جشن فریدون ملک فرخ باد
بر تو ای همچو فریدون ملک فرخ فال .

فرخی .


بگشاد مهرگان در اقبال برجهان
فرخنده باد بر ملک شرق مهرگان .

فرخی .


شب مهرگان بود و من مدح گویم
خداوند را هر شب مهرگانی .

فرخی .


مهرگانت خجسته بادو دلت
برکشیده بر اسب شادی تنگ .

فرخی .


مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال
نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک حال .

عنصری .


ای امیر مهربان این مهرگان خرم گذار
فر و فرمان فریدون ورز بافرهنگ و هنگ .

منوچهری .


آمد خجسته مهرگان جشن بزرگ خسروان
نارنج و نار و ارغوان آورد از هر ناحیه .

منوچهری .


به فرصت بنده میفرستد با خدمت نوروز و مهرگان . (تاریخ بیهقی چ ادیب ج 1 ص 242). ما را چون مهرگان بگذشت فریضه است به بست یا به بلخ رفتن . (تاریخ بیهقی ص 411). امیر ره به مهرگان بنشست نخست در صفه ٔ سرای نو. (تاریخ بیهقی ص 510).
آدینه و مهرگان و ماه نو
بادندخجسته هر سه بر خسرو.

قطران .


ز رومت کاروان آورد نوروز
ز قیصور آرد اکنون مهرگانت .

ناصرخسرو.


خزان از مهرگان دارد پیامی
سوی هر باغ و دشت و مرغزاری .

ناصرخسرو.


جشن مهرگان هم او [ فریدون ] نهاد. (نوروزنامه ).
مهرگان بر تو همایون باد و از تأثیر بخت
سال سرتاسر همه ایام تو چون مهرگان .

معزی .


مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان
فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان .

ازرقی .


با مهرگان چو نیک فتاد اتفاق عید
خون ریز و برگ ریز پدید آمد و عیان .

سوزنی .


آمد خجسته موسم قربان به مهرگان
خون ریز این بهم شد با برگ ریز آن .

سوزنی .


بجوی مهر من ای نوبهار حسن که من
بکارت آیم همچون به مهرگان آتش .

رشید وطواط.


- مهرگان خاصه ؛ آخرین روز از روزهای ششگانه ٔ عید مهرگان ، یعنی روز بیست و یکم ماه مهر. و رجوع به ترکیب بعد شود.
- مهرگان عامه ؛ نخستین روز ازروزهای ششگانه ٔ عید مهرگان ، یعنی روز شانزدهم ماه مهر. رجوع به ترکیب قبل شود.
|| نام ماه خزان ، و آن مدت ماندن آفتاب است در برج میزان . (غیاث ). نام ماه هفتم از سال شمسی باشد و آن بودن آفتاب عالمتاب است در برج میزان که ابتدای فصل خزان است . (برهان ). فصل پاییز :
کرد شاها مهرگان از دست گشت روزگار
باغ را کوته دو دست از دامن فروردجان .

ضمیری .


تا در سمنستان نتوان یافتن سمن
چون باد مهرگان بوزد بر سمنستان .

فرخی .


بشکفی بی نوبهار و پژمری بی مهرگان
بگریی بی دیدگان و بازخندی بی دهن .

منوچهری .


ماه فروردین به گل چم ماه دی بر بادرنگ
مهرگان بر نرگس و فصل دگر بر سوسنه .

منوچهری .


تا وقت مهرگان همه گیتی چو زر بود
از آب تیرماهی و از باد مهرگان .

منوچهری .


تو ای ضعیف خرد ناصبی که در غم من
چو زر بید به ایام مهرگان شده ای .

ناصرخسرو.


گه وعده به باغ مهرگان داد
گه باز به دشت نوبهارم .

ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 172).


باد مهر مهرگان چون برفکند
چرخ رااز ابر تیره پیرهن .

ناصرخسرو.


مهرگان دیر درکشید و سرما قوت نکرد چون امیر نصربن احمد مهرگان و ثمرات او بدید، عظیمش خوش آمد. (چهارمقاله ص 50).
در تموزم ببندد آب سرشک
کز دمم باد مهرگان برخاست .

خاقانی .


برکشیده تیغ اسد چون آفتاب اندر اسد
در تموز از آه خصمان مهرگان انگیخته .

خاقانی .


ذکر تو به باغ خاطر من
شاخی است که مهرگان ندیده ست .

خاقانی .


تف تموز دارد در سینه حاسدت
وز آه سرد هر نفسش باد مهرگان .

کمال اسماعیل .


|| در اصطلاح موسیقی ، نام نوای یازدهم است در میان دوازده مقام فارابی و در کتاب صفی الدین ارموی مقام یازدهم مهرگان یاد شده که لحن آن بر ما مجهول است . (مجله ٔ موسیقی دوره ٔ جدید شماره ٔ 97 ص 111).
- مهرگان بزرگ ؛ نام پرده ای است از موسیقی . (جهانگیری ). نام مقامی است از موسیقی که آن را بزرگ خوانند. (برهان ). نام لحنی است از موسیقی که در جشن مهرگان متداول بوده . (از آنندراج ).
- مهرگان خردک ؛ نام پرده ای است از موسیقی . (جهانگیری ). مقامی است از موسیقی که آن را کوچک خوانند. (برهان ). لحنی است از موسیقی که در جشن مهرگان متداول بوده . (از آنندراج ) :
چون مطربان زنند نوا بخت اردشیر
گه مهرگان خردک و گاهی سپهبدان .

منوچهری .


- مهرگان کوچک ؛ مهرگان خردک که مقامی است از موسیقی . (از برهان ). و رجوع به مهرگان خردک در همین ترکیبات شود.

فرهنگ عمید

۱. ماه مهر.
۲. [مجاز] پاییز.
۳. روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی.
۴. در آیین زردشتی، جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا می کردند: مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان (ازرقی: ۷۲ ).

دانشنامه عمومی

مهرگان یا جشن مهر یکی از مراسم و جشن های ایران بوده است که در مهر روز از ماه مهر برگزار می شود.این جشن در جوامع ایرانی خارج از ایران نیز برگزار می شود.
کومون خاورشناس و دانشمند بلژیکی در کتاب خود «آیین میترا» چنین می گوید: «.. بدون تردید، جشن مهرگان که در کشورهای روم باستان، روز پیدایش خورشید نامیده می شد و آن را «سل ناتالیس این وکتی» یعنی «روز زایش خورشید شکست ناپذیر» می گفتند که به بیست و پنجم ماه دسامبر کشیده شد و شماری زیاد از عیسویان پیش از عیسی مسیح به آیین مهرپرستی گرویدند و پس از گسترش دین مسیح در اروپا، روز زایش مسیح قرار داده شد. چون عیسویان نمی خواستند این روز را جشن بگیرند به نام زاده شدن عیسی جشن گرفتند.»
این جشن در روزهای آغازین فصل پاییز برگزار می شود. زرتشتیان ایران و خارج از ایران آن را در دهم مهر یا نزدیک ترین زمان به دهم مهر یا پیش از آن برگزار می کنند.این جشن در مهر روز آغاز می شود و شش روز به درازا می انجامد و در روز رام روز به پایان می رسد. نخستین روز جشن، مهرگان عامه (همگانی) و واپسین روز جشن، مهرگان خاصه (ویژه) نامیده می شود. در زمان ساسانیان بر این باور بودند که اهوره مزدا یاقوت را در روز نوروز و زبرجد را در روز مهرگان آفریده است و از دیر باز ایرانیان بر این باور بودند که در این روز کاوه آهنگر علیه ضحاک به پاخواست و فریدون بر اژی دهاک (ضحاک) غلبه کرد.مردم ایران از هزاره دوم پیش از میلاد آن را جشن می گیرند. مهرگان نیز همانند نوروز با آیین یگانه و آداب و رسوم ویژه برگزار می شود.مهر یا میترا در زبان فارسی به معنای «فروغ، روشنایی، دوستی، پیوستگی، پیوند و محبت» است و ضد دروغ، دروغ گویی، پیمان شکنی و نامهربانی کردن است. فلسفه جشن مهرگان سپاسگزاری از خداوند به خاطر نعمت هایی است که به انسان ارزانی داشته و استوار کردن دوستی ها و مهرورزی میان انسان هاست.
ما خواهانیم که پشتیبان کشور تو باشیمما نمی خواهیم از کشور تو جدا شویمنمی خواهیم از خانه خود جدا شویممباد جز این ای مهر نیرومند!
بنیاد و ریشه واژه مهر به واژه مشترک هند و ایرانی miθra برمی گردد. این واژه در اوستا به صورت miθra «ایزد میترا» به کار رفته است..

دانشنامه آزاد فارسی

مِهْرِگان
(در فارسی باستان: میترکانه؛ معرب آن: مهرجان) از جشن های کهن و آیینی ایرانی. در دورۀ هخامنشیان مهرگان آغاز سال نو و از نوروز مهم تر بود و در دورۀ ساسانیان نوروز و مهرگان مهم ترین اعیاد ایرانیان بودند. این جشن در تقویم اوستایی روز دهم مهر و بعدها در مهرماه روز، روز شانزدهم مهر، برگزار می شد. بیرونی در سبب این جشن گفته است که در این روز فریدون بر بیورست ضحاک، پیروز شد و به سلطنت هزارسالۀ او پایان داد. به پاسداشتِ این پیروزی، که در اساطیر ایرانی بسی مهم و دوران ساز شناخته شده است، جشن مهرگان به باشکوه ترین شکلی برگزار می شده است. جشن مهرگان تا رام روز، ۲۱ مهر، ادامه داشت. مهرگان همچون نوروز به مهرگان عامه (نخستین روز جشن) و مهرگان خاصه (آخرین روز جشن) تقسیم می شد. به روایتی این جشن به شش تا پنج روز تقسیم می شد و مجموعاً یک ماه برگزار می شد. در تقویم اوستایی، جشن مهرگان آغاز زمستان بزرگ بود و می توان گفت که شکست ضحاک به دست فریدون به واقع آغاز فرمانروایی شاهان کیانی اساطیری است و نمایانگر پیروزی شاهنشاهی ایرانی بر انیرانیانی است که در داستان های اساطیری ایران عمدتاً ستم پیشه و دیوسیرت معرفی شده اند. از مستندات تاریخی و ادبی چنین پیداست که جشن مهرگان، به ویژه در دورۀ عباسیان و غزنویان، باشکوه هرچه تمام تر برگزار می شد. بیرونی می گوید که ملوک خراسان در این روز (به تقلید شاهان ساسانی) سپاهیان خود را به رخت های پاییزی و زمستانی نونوار می کردند. در جشن مهرگان مردم به یکدیگر هدایا و حتی نامه های شادباش می دادند. جشن مهرگان، همراه آیین میترایی به اروپا رسید و حتی در نخستین قرون مسیحی تولد حضرت عیسی (ع) را هم زمان با مهرگان می دانستند. این که دقیقاً از چه دوره ای از رونق جشن مهرگان کاسته شد، دانسته نیست. امروزه زردشتیان جشن مهرگان را در شانزدهم مهر جشن می گیرند. زردشتیان کرمان و یزد در جشن هایی خانوادگی این روز را با قربانی کردن گوسفند یا مرغی که سینه اش را شکافته و شکمش را از حبوبات و آلو پر می کنند و سپس می پزند، به یادمان مردگان خود گرامی می دارند.

پیشنهاد کاربران

فرشته روشنایی و منسوب به ماه مهر و مهربانی . . . اسم اصیل ایرانی و همزمان با جشن میترا در یونان باستان برگزار میشد . . . الهه ی خورشید . . . بیشتر در میان زردشتیان مورد اهمیت است . . . بعد از نوروز بزرگ ترین جشن ایرانیان است و اما بعد از حمله ی مغول به ایران تحریف شده است ولی در عربستان و یا کشور های عربی زبان به جای کاربرد کلمه ی جشوراره که در زبان ما رایج است از میهریگان استفاده میکنند . . . . کاربرد این اسم هم برای پسر است و هم دختر ک دختر موسوم تر است . . . . زیر 800 نفر در ایران با این اسم در قید حیات میباشند و در نهایت یکی از زیبا ترین اسم هاست❤

فرشته روشنایی و منسوب به ماه مهر و مهربانی
جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند


اوایل پاییز
ماه مهر

مهرگان : این جشن در روز مهر از ماه مهر در گاهشمار باستانی یعنی ( دهم مهر ماه ) برگزار می شود و دومین جشن بزرگ ایرانیان از گذشته تا به حال است.
مهرگان ، این جشن شش روزه بوده و از روز مهر از ماه مهر تا روز رام در همان ماه ادامه می یافته که روز نخست را مهرگان عام و روز آخری را مهرگان خاصه می نامیدند.
فرشته مهر در اوستا ( ( میترا ) ) یعنی نور ٬ خورشید٬ مهر ٬ محبت ٬ عهد ٬و پیمان می باشد. و در گذشته به مهرگان ( میترا کانا ) گفته می شده است

دوستی. نام یک بانوی ایرانی




در مورد این اسم خواستم یه ابهام زدایی کنم این اسم بین دختر و پسر مشترکه و یک معنی جانبیش هم عدالت میشه.

معنی: برگ ریزان
متضاد: فضل بهار
کلمه: مهرگان


مهرگان:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " مهرگان" می نویسد : ( ( مهرگان در پهلوی با همین ریخت ، نیز در ریخت مترگان mitrgān به کار می رفته است . در شاهنامه ، جشن مهرگان و " آیین مهر " به فریدون باز خوانده شده است که در هرمزْروز از مهرماه تاج بر سر می نهد.
جشن مهرگان یکی از بزرگترین و پایاترین جشن های ایرانی است که در سده های نخستین هجری نیز، چون نوروز و سده ، باشکوه دیرینه برگزار می شده است. در ارج و ارزش این جشن همین یک سخن بسنده می تواند بود که در زبان تازی، ریخت تازیکانه ی مهرگان، " مهرْجان"، چونان "نام گونه" ( = اسم عام ) کاربرد یافته است و در معنی مطلق جشن به کار برده می شود. جشن مهرگان در شانزدهمین روز از مهرماه که در گاهشماری کهن ایرانی روز مهر بوده است، برگزار می گردد ؛از آن است که نالان نای ، مسعود سعد سلمان در بیتی شگرف و "همه مهر سروده است:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان/ مهر بفزای، ای نگار مهرچهر مهربان !
اما آیین مهر که آن نیز به فریدون باز خوانده شده است، آیین بغ مهر است. این آیین با مهرپرستی یا "میترائیسم" درآمیخته است که آیین دیناوری است به نام مهر که شصت سال پس از تاختن اسکندر گجسته به ایران زمین و سی سال پس از جهانشاهی اشکانی، از دوشیزه ای به نام ناهید زاده شده است و آیین وی، به گونه ای که نیک مایه شگفتی است در زمانی کوتاه در ایران اشکانی و در پی آن، در قلمرو جهانشاهی روم گسترش و روایی یافته است و آیین فراگیر و همگانی گردیده است. آنگاه نیز که آیین ترسایی در روم گسترده شده است و آیین مهر، در برون از میان رفته است در درون آیین و فرهنگ ترسایی همچنان پایدار مانده است ، به گونه ای که بسیاری از باورها و نهادها و بنیادهای ترسایی از این آیین ستانده شده اند. از دیگر سوی، مهرپرستی بر فرهنگ ایران نیز به ویژه در آیینهای راز و دبستان های درویشی اثر پایدار نهاده است. این آیین، در روزگاران سپسین، با دیگر آیین های باستانی ایران ، مانند آیین بغ مهر و آیین "خورشید پرستی " در آمیخته است و مهر در خورشید نمادینه گردیده است. ) )
( ( پرستیدن مهرگان دین اوست ،
تنْ آسانی و خوردن آیین اوست. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 325. )


تلفظ مِهْرْ گان درست است.

مهرگان=پاییز

باد پاییزی

این نام پسرانه می باشد

من خودم اسمم مهرگانه و از اینکه اسم به این پر ابهتی دارم خیلی خوشحالم هم معنی قشنگی داره هم اسم و ریتم بسیار زیبایی داره
به سلامتی همه ی مهرگانیا


کلمات دیگر: