کوهی است در جنوب بخش جغتای یکی از بخشهای شهرستان سبزوار .
جغتای
فرهنگ فارسی
کوهی است در جنوب بخش جغتای یکی از بخشهای شهرستان سبزوار .
لغت نامه دهخدا
جغتای . [ ج ُ غ َ ] (اِخ ) (کوه ...) کوهی است در جنوب بخش جغتای یکی از بخشهای شهرستان سبزوار.
جغتای . [ ج ُ غ َ ] (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش جغتای و دهستان کهنه ٔ شهرستان سبزوار است در 175هزارگزی شمال باختری و 127هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی تهران مشهد. کوهستانی و سردسیر است . 1257 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات و ابریشم و بنشن و زیره و شغل اهالی زراعت و گله داری و کسب و تجارت و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و چادرشب بافی و کرباس بافی است . ادارات : بخشداری ، دارائی ،آمار، ثبت اسناد، پست . در حدود سی باب دکاکین مختلفه و دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
جغتای . [ ج ُ غ َ ] (اِخ ) ناحیه ٔ فرمانروائی جغتای پسر چنگیز و خاندان اودر ماوراءالنهر : «... و بهادری و ضرب شمشیرش [ ابابکر میرزا نبیره ٔ امیرتیمور ] در میان مردم جغتای اشتهار تمام دارد.» (مجالس النفائس ص 124).
جغتای . [ ج ُ غ َ ] (اِخ ) نام یکی از پسران چنگیز مغول است که در خراسان و ماوراءالنهر حکومت داشت . رجوع به فهرست اعلام جهانگشای جوینی و تاریخ گزیده و حبیب السیر و تاریخ مغول شود.
جغتای. [ ج ُ غ َ ] ( اِخ ) ناحیه فرمانروائی جغتای پسر چنگیز و خاندان اودر ماوراءالنهر : «... و بهادری و ضرب شمشیرش [ ابابکر میرزا نبیره امیرتیمور ] در میان مردم جغتای اشتهار تمام دارد.» ( مجالس النفائس ص 124 ).
جغتای. [ج ُ غ َ ] ( اِخ ) یکی از بخشهای پنجگانه شهرستان سبزوار است که از شمال به اسفراین و از خاور به دهستان طبس و حکم آباد شهرستان نیشابور و از جنوب به کوه جغتای و میسور و اندقان و از باختر به دهستان جاجرم و بخش عباس شهرستان شاهرود محدود است. سه دهستان از این بخش بنام نقاب ، آزادوار و خسروشیر در جلگه جوین و دو دهستان کهنه و براکوه در شمال کوههای اندقان واقع شده و هوای آنها سردسیر است. آبادی هائی که در جلگه واقع شده است از قنات و دهکده های کوهستانی از چشمه و رودخانه مشروب میشود. این بخش دارای 97 آبادی بزرگ وکوچک است که مجموع نفوس آنها در حدود 34166 نفر می باشد. مرکز بخش جغتای در دهستان کهنه جنوب کوه جغتای می باشد و از راه شوسه تهران مشهد در حدود سلطان آباد راه فرعی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
جغتای. [ ج ُ غ َ ] ( اِخ ) قصبه مرکزی بخش جغتای و دهستان کهنه شهرستان سبزوار است در 175هزارگزی شمال باختری و 127هزارگزی باختر شوسه عمومی تهران مشهد. کوهستانی و سردسیر است. 1257 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و قنات و محصول آن غلات و ابریشم و بنشن و زیره و شغل اهالی زراعت و گله داری و کسب و تجارت و صنایع دستی زنان قالیچه بافی و چادرشب بافی و کرباس بافی است. ادارات : بخشداری ، دارائی ،آمار، ثبت اسناد، پست. در حدود سی باب دکاکین مختلفه و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
جغتای. [ ج ُ غ َ ] ( اِخ ) ( کوه... ) کوهی است در جنوب بخش جغتای یکی از بخشهای شهرستان سبزوار.
جغتای . [ج ُ غ َ ] (اِخ ) یکی از بخشهای پنجگانه ٔ شهرستان سبزوار است که از شمال به اسفراین و از خاور به دهستان طبس و حکم آباد شهرستان نیشابور و از جنوب به کوه جغتای و میسور و اندقان و از باختر به دهستان جاجرم و بخش عباس شهرستان شاهرود محدود است . سه دهستان از این بخش بنام نقاب ، آزادوار و خسروشیر در جلگه ٔ جوین و دو دهستان کهنه و براکوه در شمال کوههای اندقان واقع شده و هوای آنها سردسیر است . آبادی هائی که در جلگه واقع شده است از قنات و دهکده های کوهستانی از چشمه و رودخانه مشروب میشود. این بخش دارای 97 آبادی بزرگ وکوچک است که مجموع نفوس آنها در حدود 34166 نفر می باشد. مرکز بخش جغتای در دهستان کهنه ٔ جنوب کوه جغتای می باشد و از راه شوسه ٔ تهران مشهد در حدود سلطان آباد راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
دانشنامه عمومی
جغتای واژه ای است ترکی که از دو کلمه جغ-بمعنی تیر و الوار- و اتی- پرتاب کننده- تشکیل شده است که در زبان محلی -ترکی جغتایی بصورت جغاتیjoghaatey-ضم ج کسر ت و سکون ی - تلفط میشود ولی در فارسی بمرور زمان با ادغام و اعلال بصورت جغتایjoghatay با ضم ج و فتح غ و سکون ی تلفظ میشود که به معنای پرتاب گر تیر -الوار ؛تیر جنگی میباشد که نام شهرستانی است در استان خراسان رضوی بفاصله 270 کیلومتری شمالغرب مشهد و محل تلاقی سه استان خراسان رضوی و شمالی و سمنان میباشد
خانات جغتای
حمله مغول به خوارزمشاهیان
مادر جغتای بورته دختر نویان از قوم مغولی قنقرات بود. جغتای بر اولوس های غربی امپراتوری چنگیزخان حکمرانی داشت. او یکی از جنگ آورترین فرزندان و سپاهیان چنگیزخان بود و در فتح سرزمین های چین و ماچین و شهرهای نواحی خراسان از قبیل اترار، بناکت، خوارزم، گرگانج به همراه پدر و برادرانش حضوری فعال داشت.
چنگیزخان پس از بازگشت از جنگ خوارزمشاه حکومت ماوراءالنهر و خوارزم و شهرهای ایغور و کاشغر و بلخ و بدخشان و غزنین تا حدود سند را به جغتای سپرد. پس از مرگ چنگیزخان با آنکه جغتای از برادرش اوگتای خان بزرگ تر بود او را حرمت بسیار می گذاشت و ذره ای از احترام به او فرونمی گذاشت. می گویند روزی با اوگتای در سبقت اسپ خود بر اسپ او شرط بست و اسپ او برد. شب با خود اندیشید که نمی بایست با قاآن و خان بزرگ شرط بندد. فردای آن روز با همرای تمام خدم و حشم خویش به دربار اوگتای قاآن حاضر شد و خود را مقصر دانست و هرچه اوگتای او را گفت که تقصیری روی نداده است نپذیرفت و گفت که باید مجازات گردد. عاقبت نه اسپ ممتاز پیشکش کرد و گفت این به شکرانهٔ آن است که قاآن از تقصیر من گذشته است. جغتای به همراه اوگتای در نوشتن یاسا نامه بزرگ به چنگیز کمک کرد. وی در یاسا یا قوانین چنگیزی بسیار مطلع و سختگیر بود، به گونه ای که چنگیز به وی لقب «محافظ یاسا» داده بود. مرگ جغتای به سال ۶۴۰ اتفاق افتاد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۹٬۲۶۸ نفر (در ۲٬۶۷۰ خانوار) بوده است.
«جغتای» در گذشته به قلعه قارزی معروف بوده است. این قلعه در دو کیلومتری مرکز شهر کنونی قرار داشته است. در گذشته قلعه دارای دو دروازه بوده و ۱۲ برج در اطراف آن قرار داشته است. در زمان مغولان این منطقه به دست خان ها اداره می شده است و تمام اسفراین و حکم آباد تحت سلطه خان «جغتای» بوده است.تبنا به قول مستوفی در نزهة القلوب (۷۴۰ هـ. ق) نام قدیم جغتای که در دو کیلومتری جنوب شهر واقع است کارزی بوده است که در اثر کثرت استعمال و تغییر و تحول واژگان به قارزی تبدیل شده است و اکنون آثار آن وجود دارد.تاریخ جغتای نشان می دهد که این شهر بیش از ۱۵۰ سال سابقه مرکزیت و حاکم نشینی داشته و به عنوان مرکز حکومت ولایت ثلاث (جغتای، بام و صفی آباد و میان آباد) نقش عمده ای از نظر سیاسی واجتماعی در منطقه داشته همچنین نماینده ای مستقل از شهرستان سبزوار در مجلس شورای ملی آن زمان داشته است.در سال ۱۳۱۶ بخشداری جغتای تأسیس شده و قلمرو مأموریت آن کل دشت جوین (از ایستگاه بیهق در شرق تا حوالی روستای امیرآباد جاجرم در غرب) بوده است. لازم است ذکر شود طی دو مرحله در سال ۱۳۳۹ و ۱۳۴۶ شهرداری جغتای تصویب می شود ولی به علت نامعلومی هر بار از فعالیت بازمانده و تحقق نیافته است. بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی و با پیگیری های مستمر اهالی و همت مسئولان دلسوز کشور جغتای در سال ۱۳۶۳ به عنوان نقطه شهری شناخته شد و از همان تاریخ فعالیت خود را شروع نموده است؛ و در۱۱ مهر ماه سال ۱۳۸۷ به سطح شهرستان ارتقایافت .
نام قدیم جغتای کارزی بوده که در اثر کثرت استعمال وتغییر واژگان به قارزی تبدیل شده است. برخی معتقدند پیدایش جغتای ناشی از مهاجرت اولوس جغتای از نواحی ماوراءالنهر (آسیای مرکزی) به محل کنونی بوده و در نتیجه نام این محل را به نام جغتای که فرمانروای اولوس بوده نامیده اند .
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: چَغَتای) از حکمرانان مغولی در ایران. پسر دوم چنگیزخان بود و در زمان حکومت پدر، علاوه بر سرداری قسمتی از لشکر مغول، اجرای قانون یاسای چنگیزی و نظارت بر امور کیفری بر عهدۀ وی بود. او در لشکرکشی مغولان به ایران شرکت داشت و همراهِ برادرش ، اُوگْتای ، مأمور تصرف شهر اُترار شد. جَغَتای از جانب چنگیز به حکومت ماوراءُالنَّهر و ممالک سابق قَراخَتاییان، کاشْغَر، بلخ، غَزْنین، منصوب شد و بعد از مرگ پدر، به اطاعت برادر کوچک ترش، اُوگْتای قاآن ، درآمد و یک سال قبل از مرگ اوگتای درگذشت و بعد از وی حکومت قلمروش به فرزندانش رسید. خانات جَغَتای، که قلمرو حکومتشان کاشْغَر و تورخان را دربرمی گرفت، تابع خان های بزرگ مغول بودند و تا حدود ۷۷۲ق حکومت می کردند. با آن که فرمانروایان ماوراءالنهر در دورۀ تیموریان از نوادگانِ اوگتای برگزیده می شدند، آنان و نیز قبایل جنگجوی آن سرزمین را تُرکان جَغَتایی و زبانِ آن ها را تُرکی جَغَتایی می نامیدند.
پیشنهاد کاربران
میاندواب مابین دو رودخانه جغتای ( زرینه رود ) و تاتائو ( سیمینه رود ) قرار گرفته است
جغتای ( Chaghatai ) :در زبان ترکی به معنی مانند زمان است
نام درست و کهن این شهر کارزی است.
چگونه نام یکی از شهرهای سبزه وار باید از نام یکی از پسران سرکرده خونخوار مغولان گرفته شده باشد؟!!
با آنهمه کشتار و وحشیگری که در ایران به ویژه در نیشابور و سبزه وار کردند، فرزانگانی که کشتند و نشانه های فرهنگ و شهرآیینی که نابود کردند.
عطار نیشابوری یکی از هزاران هزار انسانی بود که به دست آن گرگهای انسان نما کشته شد.