کلمه جو
صفحه اصلی

طومار


مترادف طومار : دفتر، صحیفه، عریضه، کتاب، تومار، مکتوب، منشور، نامه، نوشته

برابر پارسی : نامه بلند

فارسی به انگلیسی

petition, roll, round robin, scroll

scroll, roll


فارسی به عربی

لفة

مترادف و متضاد

volume (اسم)
توده، ظرفیت، جلد، کتاب، دفتر، سفر، حجم، اندازه، طومار، مجلد، درجه صدا

roll (اسم)
تمایل، گردش، صورت، توپ، لوله، نورد، فهرست، ثبت، غل، چرخش، طومار، فرد، غلتک، نان ساندویچی، چیز پیچیده

scroll (اسم)
پیچک، طومار، نوشته یا فهرست طولانی

furl (اسم)
پیچ، پیچیدگی، طومار

دفتر، صحیفه، عریضه، کتاب، تومار، مکتوب، منشور، نامه، نوشته


فرهنگ فارسی

نامه، دفتر، صحیفه، مکتوب دراز، نامه دراز، طامور
۱ - نامه کتاب . ۲ - دفتر صحیفه . ۳ - مکتوب نوشته دراز . ۴ - نوشته لوله کرده لوله کاغذ که نور دیده باشند جمع طوامیر . یا طومار مصری . قرطاس مصری که از برد ( لوخ ) و پاپیروس می ساختند . یا یک طومار . سخت دراز . یا یک طومار گفتن . روده درازی کردن . یا مثل طومار در هم پیچیدن . منهزم کردن فرار کردن .
نامه کتاب یا دفتر

فرهنگ معین

[ معر - یو. ] (اِ. ) ۱ - نامه ، دفتر. ۲ - نوشتة دراز.

لغت نامه دهخدا

طومار. ( ع اِ ) قسمی خط عربی از نوع ثقال. ( ابن الندیم ). || نامه. ( منتهی الارب ) ( منتخب اللغات ). نامه دراز. ( تفلیسی ). ج ، طوامیر. || دفتر. ( منتهی الارب ). صحیفه. ( منتخب اللغات ). || کاغذ نوشته ، و امروز نوشته های لوله کرده را گویند. لوله کاغذ. لوله کاغذی و امثال آن که درنوردیده باشند. این کلمه یونانی است و آن را در مصر از پاپیروس می کرده اند و عرض آن بیش از بدستی و درازا گاه تا سی ذراع بوده است : ثم صاحت فی الدار یا جواری دواة وقرطاساً، و شمرت عن صاعدین کأنهما طومارا فضة، ثم حملت القلم و کبت. ( المحاسن و الاضداد جاحظ ص 207 ).
اگرچه اندر وقتی زمانه را دیدم
که باز کرد نیارم ز بیم طی طومار.
ابوحنیفه اسکافی.
آب خرد جوی و بدان آب شوی
خط بدی پاک زطومار خویش.
ناصرخسرو.
صد سالت اگر ز مکر او گویم
خوانده نشود خطی ز طوماری.
ناصرخسرو.
مر خرد را بعلم یاری ده
که خرد علم را خریدار است.
نیک و بد زو بدان پدید آید
که خرد چون سپید طومار است.
ناصرخسرو.
طومار ندامت است طلع من
حرفی است هر آتشی ز طومارم.
مسعودسعد.
گرچه صد بار بازگردد یار
سوی او بازگرد چون طومار.
سنائی.
هر یکی را تیغ و طوماری به دست
در هم افتادند چون پیلان مست.
مولوی.
آسمانها مثل طوماری پیچیده خواهند شد. ( کتاب اشعیا 34:4 ). به اصطلاح ارباب دفاتر از عالم برات و مانند آن بود که درازی داشته باشد، طوامیر جمع، و اطلاق آن بر نامه و کتاب و دفتر مجاز است. ( آنندراج ). و رجوع به طامور شود.
- طومار تصرف ؛ کاغذی که رعایا و عمله و فعله محال جاگیر تصرف عمال را در آن نوشته میدهند تا به دست آویز آن زر منصرف را از آنها فهمیده بگیرند، و از همین عالم است طومار واصلات. ( آنندراج ).
- مثل طومار در هم پیچیدن ؛ منهزم کردن.
- یک طومار ؛ سخت دراز.
- یک طومار گفتن ؛بسیار گفتن.

فرهنگ عمید

١. مکتوب یا نامۀ بلند.
٢. [قدیمی] دفتر، صحیفه.
٣. [قدیمی] نامه.

دانشنامه عمومی

طومار، کاغذ نوشته است که امروزه نوشته های لوله کرده را می گویند.
فرهنگ فارسی دهخدا
انوری، حسن. فرهنگ بزرگ سخن. ج ۵، ذیل «طومار»؛
بیانی، مهدی. کتابشناسی کتاب های خطی. به کوشش حسین محبوبی اردکانی. تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۳؛
شاد، محمد پادشاه بن غلام محیی الدین. فرهنگ جامع فارسی (آنندراج). ج ۴، ذیل «طومار»؛
قلیچ خانی، حمیدرضا. فرهنگ واژگان و اصطلاحات خوشنویسی و هنرهای وابسته. ذیل «طومار»؛
مایل هروی، غلامرضا. لغات و اصطلاحات فن کتابسازی. ذیل «طومار»؛
نجیب مایل هروی. کتاب آرایی در تمدن اسلامی. «واژگان نظام کتاب آرایی» مشهد: آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهش های اسلامی، ۱۳۷۲، ص ۵۷۱-.۸۳۲
کلمه طومار عربی شده واژه ای یونانی و به معنی نامه، کتاب، دفتر، صحیفه، مکتوب، نوشته دراز، نوشته لوله کرده، و لوله کاغذ درنوردیده است. طوماری، صفت نسبی به معنی خط و قلم جلی (قلم درشت) و در مقابل قلم غباری (قلم و خط بسیار ریز) است.
ریشهٔ این واژه یونانی است. آن را در مصر باستان از پاپیروس می ساخته اند. عرض آن بیش از بدستی و درازا گاه تا سی ذراع بوده است. در زبان پارسی میانه، به آن frawardag می گفتند.
در مصر باستان، ورق های پاپیروس را از جهت عرض به هم می چسبانیدند و از آن نواری طویل ـ گاهی تا چند متر ـ می ساختند و سپس روی آن می نوشتند. بعدها، این شکل کتابت مورد تقلید جوامع دیگر نیز قرار گرفت و بعضی فرمان ها و مکتوبات را به صورت طوماری تحریر می کردند.

طومار (ابهام زدایی). طومار ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
طوماراغاج
طومار دره سی علیا

دانشنامه آزاد فارسی

مُعَرّب واژه ای یونانی به معنای نوشتۀ لوله کرده. در مصر باستان پاپیروس را به پهنای یک دست می بریدند و از درازا به دنبال هم می چسباندند و بر روی آن می نوشتند. طول طومار گاه به هفت تا دَه متر می رسید. سپس آن را لوله می کردند و در محفظه ای چرمین نگهداری می کردند. ابن ندیم از آن با نام طومار مصری یاد کرده است. در دیگر جاها از پوست، پارشمن، یا کاغذ برای چنین منظوری استفاده می شد. با اختراع صحافی نوشته ها به صورت کتاب درآمد و طومار اهمیت پیشین خود را از دست داد. در جوامع اسلامی، گاه، مکتوبات را از طول در کنار هم می چسباندند و آن صفحات را همانند کتاب تذهیب می کردند. گاه فرامین پادشاهان، وقف نامه ها و قباله های ازدواج را به صورت طومار می نوشتند و این کار در دوران صفویه و قاجار رواج داشت. از مهم ترین طومارها، طومار شیخ بهایی است که در عهد شاه طهماسب اول صفوی نوشته شد، ودر آن، چگونگی تقسیم آب زاینده رودشرح داده شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] طومار این کلمه عربی شده واژه ای یونانی و به معنی نامه، کتاب، دفتر، صحیفه، مکتوب، نوشته دراز، نوشته لوله کرده و لوله کاغذ درنوردیده است.
طوماری، صفت نسبی به معنی خط و قلم حلی (قلم درشت) و در مقابل غباری (قلم و خط بسیار ریز) است.
در مصر باستان، ورق های پاپیروس را از جهت عرض به هم می چسبانیدند و از آن نواری طویل ــ گاهی تا چند متر ــ می ساختند و سپس روی آن می نوشتند. بعدها، این شکل کتابت مورد تقلید جوامع دیگر نیز قرار گرفت و بعضی فرمان ها و مکتوبات را به صورت طوماری تحریر می کردند.
در دوره های اسلامی نیز بسیاری از مکتوبات را بر روی کاغذهایی می نوشتند که از جانب طول به هم متصل می شدند و آنها را مانند کتاب های خطی آراسته و تذهیب می کردند. در عصر قاجار بیشتر قباله های ازدواج و وقفنامه ها را در کاغذهای طوماری می نوشتند. گاهی هم پشت کاغذهای اتصال یافته را برای استحکام بیشتر با پارچه ای ظریف آستر می کردند. همچنین برای حفاظت طومارها از محفظه یا غلاف چرمی، چوبی، و فلزی استفاده می شد.
یکی از مهم ترین علل استفاده از طومار، حفظ مطالب زیاد در فضا و حجمی کم است و علت دیگر آن را می توان حفاظت اطلاعات مضبوط در آنها از آسیب ها و حوادث طبیعی دانست.

جدول کلمات

طومار

پیشنهاد کاربران

- طومار: نامه ی بلند
- رقعت:نامه ی کوتاه

گواهی نامه

لوله کاغذی برای نامه

نامه ، کتاب ، دفتر ، نوشته ی دراز ، لوله ی کاغذ 👩🏻‍🚀👩🏻‍🚀

یا حق

در آن روز که آسمان را همچون طومار درهم می‏پیچیم، ( سپس ) همانگونه که آفرینش را آغاز کردیم آنرا بازمی گردانیم، این وعده‏ ای است که ما داده‏ ایم و قطعا آن را انجام خواهیم داد.

http://www. parsquran. com/data/search. php?page=1&user=far&quantity=طومار&tran=2

https://www. youtube. com/watch?v=j6BLSkb7 - QM

هو هو هو هو هو
منابع• http://www.parsquran.com/data/search.php?page=1&user=far&quantity=طومار&tran=2


کلمات دیگر: