کلمه جو
صفحه اصلی

قوه و فعل

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قوه و فعل (فلسفه). قوه که در لغت به معنای نیرو و توان است در علوم مختلف اصطلاحات متعددی دارد.
اما در فلسفه به سه معنا به کار می رود: اول قوه فاعلی که منشا صدور فعل است.دوم: قوه انفعالی که ملاک پذیرش فعلیت جدید است (که در این بحث همین معنا مورد نظر است) و سوم: قوه به معنای مقاومت که در برابر لا قوه به کار می رود. معنای دوم و سوم نوعی از کیفیت استعدادی شمرده می شوند.
← توضیح بیشتر تعاریف فلسفی قوه
هر حادث زمانی قبل از تحققش قطعا ممکن الوجود بوده زیرا اگر واجب الوجود می بود سابقا معدوم نبود و اگر ممتنع الوجود بود هیچ گاه محقق نمی شد در حالی که سابقا معدوم بوده و لاحقا موجود می گردد. مقدمه دوم این که امکان مذکور صرفا یک اعتبار عقلی ملحق به ماهیت نیست و شاهدش هم این که این امکان متصف به شدت و ضعف و قرب و بعد می شود. مثلا امکان انسان شدنی که در نطفه است به انسان نزدیک تر است تا امکان انسان شدنی که در غذا وجود دارد؛ چرا که غذا ابتدا باید نطفه شود و سپس انسان شود در حالی که نطفه این مرحله را طی کرده است. همچنان که می توان گفت که امکان مذکور در نطفه در مقایسه با غذا شدیدتر و قوی تر است. و اما مقدمه سوم این است که امکان مذکور جوهر قائم به ذات نیست بلکه عرض است و به موضوعی نیاز دارد که آن را حمل کند که فلاسفه آن عرض را "قوه" و موضوعی که حامل آن قوه است را "ماده" می نامند. بدین ترتیب هم مدعای فوق ثابت می شود که "هر حادث زمانی مسبوق است به قوه وجود آن" و هم ضمنا ثابت می شود که علاوه بر قوه، ماده ای هم باید باشد که آن قوه را حمل کند.
← قوه و فعل از معقولات ثانیه
۱. ↑ آموزش فلسفه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲، ص۳۰۱، درس پنجاه و دوم (قوه و فعل)،.
...


کلمات دیگر: