کلمه جو
صفحه اصلی

ابدی


مترادف ابدی : ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی

برابر پارسی : جاودانی، پایا، جاوید، همیشگی

فارسی به انگلیسی

beardless, abiding, ageless, deathless, deathlessly, endless, eternal, everlasting, immortal, imperishable, perpetual, self-perpetuating, timeless, undying, everiasting

endless, eternal, everlasting, abiding, ageless, deathless, deathlessly, immortal, imperishable, perpetual, self-perpetuating, timeless, undying


abiding, ageless, deathless, deathlessly, endless, eternal, everlasting, immortal, imperishable, perpetual, self-perpetuating, timeless, undying


فارسی به عربی

ابدی , خالد , دائم

عربی به فارسی

ابدي , ازلي , جاوداني , هميشگي , فناناپذير , بي پايان , داءمي , پيوسته , مکرر , لا يزال , جاويد , هميشگي داءمي


مترادف و متضاد

ازلی، باقی، پایا، پاینده، جاودانه، جاویدان، دایمی، سرمد، فناناپذیر، همیشگی


permanent (صفت)
پایدار، پایا، دائمی، ثابت، ابدی، ماندنی

perennial (صفت)
پایا، دائمی، همیشگی، ابدی، همه ساله

eternal (صفت)
بی پایان، پیوسته، جاوید، دائمی، همیشگی، ابدی، جاودان، ازلی، لایزال، خالد، بدون سرانجام و سراغاز، سرمد، فنا ناپذیر

perdurable (صفت)
پایدار، بادوام، ماندگار، همیشگی، ابدی

perpetual (صفت)
همیشگی، ابدی

everlasting (صفت)
ابدی، جاودان، ازلی، سرمد

immortal (صفت)
جاوید، ابدی، فنا ناپذیر، جاویدان، لازال

sempiternal (صفت)
ابدی، جاودان، رخ دهنده دو مرتبه در هفته

uncreated (صفت)
ابدی، غیر مخلوق

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- جاوید جاویدان باقی همیشه ( در مستقبل ) جاودانه جاودانی بی کرانه پاینده پایا هرگزی مقابل ازلی . ۲ - نامی از نامهای خدای تعالی ۳ - آنچه قابل انعدام و فنا و زوال نیست آنکه آخر ندارد از حیث زمان و معدوم نگردد باقی مقابل ازلی .
آشکارا آشکار تر

فرهنگ معین

(اَ بَ ) [ ع . ] (ص نسب . ) ۱ - جاوید، باقی . ۲ - نامی از نام های خدای تعالی .

لغت نامه دهخدا

ابدی . [ اَ دا ] (ع ن تف ) آشکارا. آشکارتر.


ابدی. [ اَ ب َ ] ( ص نسبی ) جاوید. جاویدان. باقی. همیشه در مستقبل. جاودان. جاودانه. جاودانی. که آخر ندارد از حیث زمان. بی کرانه. که معدوم نشود. ( تعریفات جرجانی ). پاینده. پایا. که همیشه باشد. هرگزی. همیشه. مقابل ازلی. || ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی.

ابدی. [ اَ دا ] ( ع ن تف ) آشکارا. آشکارتر.

ابدی . [ اَ ب َ ] (ص نسبی ) جاوید. جاویدان . باقی . همیشه در مستقبل . جاودان . جاودانه . جاودانی . که آخر ندارد از حیث زمان . بی کرانه . که معدوم نشود. (تعریفات جرجانی ). پاینده . پایا. که همیشه باشد. هرگزی . همیشه . مقابل ازلی . || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی .


فرهنگ عمید

آنچه فنا و زوال نمی پذیرد و همیشه باقی است، جاودانی، پاینده، نابودنشدنی.

فرهنگ فارسی ساره

همیشگی، جاوید


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] أبدی، یکی از صفات ثبوتی و ذاتی خدای سبحان می باشد.
ابدی در لغت به معنای جاودان ، دائمی و باقی است.
لسان العرب، ابن منظور، ج۳، ص۶۸، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت.
صفت ابدیت و بقا در خداوند متعال به دو گونه تعریف شده است:
← تعریف اول
در متون کلامی ، گاهی ابدیت و بقا با هم ذکر شده اند
کشف المراد، حلی، علی بن یوسف، ص ۲۹۰، نشر اسلامی، قم.
...

واژه نامه بختیاریکا

ممیر ( ممیرا ) ؛ مَهنا

جدول کلمات

جاودانه

پیشنهاد کاربران

جاودان _ جاوید

نمیرا

لایزال

لم یزلی ، لم یزل

ازلی:انکه اول ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه بوده است. ( از صفت های خداوند )
ابدی:انکه آخر ندارد از حیث زمان، آنکه همیشه خواهد بود. ( از صفت های خداوند )


کلمات دیگر: