مترادف توسعه : بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت، بسط دادن، گسترش دادن، پیشرفت کردن
برابر پارسی : گسترش، افزایش، پهناوری، پیشرفت، فراخی
expansion, extension, development
development, enlargement, expansion
۱. بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت
۲. بسط دادن، گسترشدادن، پیشرفت کردن
بسط، پیشرفت، عمران، گسترش، وسعت
بسط دادن، گسترشدادن، پیشرفت کردن
توسعة. [ ت َ س ِ ع َ ] (ع مص ) فراخی و فراخ کردن و گاهی از غیر ناقص است هم بر این وزن مصدر می آید. (غیاث اللغات ) (آنندراج ): وسع توسیعاً و توسعة. (ناظم الاطباء). || (اِمص ) سعة و اِتّساع . (اقرب الموارد). فراخی و وسعت . (ناظم الاطباء). و با پیداکردن و دادن و یافتن مستعمل است .
گسترش.
گسترش، افزایش، پیشرفت