کلمه جو
صفحه اصلی

تهاتر


مترادف تهاتر : معامله پایاپای، دعوی باطل

برابر پارسی : پایاپای

فارسی به انگلیسی

barter, trade, trade-off, clearing, adjustment, compensation

clearing, adjustment, compensation


barter, trade, trade-off


مترادف و متضاد

۱. معامله پایاپای
۲. دعوی باطل


clearing (اسم)
تسویه، تهاتر، نقل و انتقال بانکی، تسطیح، مکان مسطح

barter (اسم)
داد و ستد کالا، تهاتر، معاوضه

dicker (اسم)
تهاتر

معامله پایاپای


دعوی باطل


فرهنگ فارسی

← معاملۀ پایاپای


۱- ( مصدر ) دعوی باطل کردن بر یکدیگر ادعا کردن دو تن نسبت بیکدیگر که در آن هر دو بر باطل باشند.۲ - ( اسم ) معامل. جنس با جنس داد و ستد جنسی معاوض. جنس بین دو کشور پایا پای . جمع : تهاترات .
گواهی که همدیگر را کاذب کند گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند

فرهنگ معین

(تَ تُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - دعوی بین دو کس که ادعای هر دو طرف باطل شود. ۲ - معاملة جنس با جنس .

لغت نامه دهخدا

تهاتر. [ ت َ ت ُ ] ( ع مص ) بر یکدیگر دعوی باطل کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). یکدیگر را تکذیب کردن. منه التهاترللشهادات التی یکذب بعضها بعضاً کانه جمع تهتر. و فی الحدیث : المتسابان شیطانان یتهاتران. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).

تهاتر. [ ت َ ت ُ ] ( اِ ) مبادله کالائی با کالائی دیگر. فرهنگستان ایران پایاپای را به جای این کلمه پذیرفته است. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.

تهاتر. [ ت َ ت ِ ] ( ع اِ ) گواهی که همدیگر را کاذب کند. ( منتهی الارب ). گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند. ج ِ تهتر. ( ناظم الاطباء ).

تهاتر. [ ت َ ت ِ ] (ع اِ) گواهی که همدیگر را کاذب کند. (منتهی الارب ). گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند. ج ِ تهتر. (ناظم الاطباء).


تهاتر. [ ت َ ت ُ ] (اِ) مبادله ٔ کالائی با کالائی دیگر. فرهنگستان ایران پایاپای را به جای این کلمه پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.


تهاتر. [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) بر یکدیگر دعوی باطل کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را تکذیب کردن . منه التهاترللشهادات التی یکذب بعضها بعضاً کانه جمع تهتر. و فی الحدیث : المتسابان شیطانان یتهاتران . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. (اقتصاد ) عمل دو شخص یا دو دولت که طلب ها و وام هایی را که به یکدیگر دارند برابر و پابه پا کنند و پول نقد به هم ندهند.
۲. دادوستد جنسی و معاوضۀ جنس باجنس بین دو کشور به طور برابر که پولی به یکدیگر ندهند، پایاپای.
۳. [قدیمی] بر یکدیگر دعوی باطل کردن، دعوی کردن دو تن نسبت به یکدیگر که نتیجۀ آن برابر باشد و ادعای هر دو طرف باطل و ساقط شود.
۴. [قدیمی] گواهی همدیگر را تکذیب کردن.

دانشنامه عمومی

ماهک


برطرف شدن یا حذف دو دِین متقابل تا اندازه ای که با هم برابری کنند، تهاتر نام دارد.
حقوق مدنی، مختصر قراردادها و تعهدات/دکتر سید مرتضی قاسم زاده/نشر دادگستر ص۲۵۴
تهاتر قهری است و در تحقق آن اراده هیچ یک از دو مدیون، دخالت ندارد. پس تهاتر در زمره وقایع حقوقی قرار می گیرد.اگر هم در برخی جاها سخن از تهاتر قراردادی به میان می آید، آن نیز تهاتر قهری است؛ با این وصف که چون موانعی در شروط تحقق تهاتر در میان هست و بدهکاران مجاز به از میان برداشتن این موانع با توافق یک دیگر هستند، پس این تهاتر را از این رو قراردادی می نامند که تهاتر قهری، شرط متحقق نتیجهٔ یک قرارداد است که برداشتن موانع تهاتر قهری از ارکان آن است.حتی تهاتر قضایی نیز در واقع، تهاتر قهری است و آن به این گونه است که تصمیمی قضایی، منجر به تحقق شرایط حصول تهاتر قهری می گردد و به گفتهٔ دیگر، اعلام قضایی تهاتر قهری است.
نکته:بین دو دین موجل که سررسید آنها یکی است تهاترحاصل می شود و لزومی ندارد که دو دین از آغاز حال یا دارای دو اجل یکسان باشندکافی است در زمان تهاتر هر دو دین حال قابل مطالبه باشد.
گرچه قانونگذار ایران تهاتر را یکی از اسباب سقوط تعهدات به شمار آورده و برخی آن را تساقط دو دِین متقابل دانسته اند، ولی از نظر تحلیلی حذف دو دین متقابل به معنی اجرای هر دو تعهد است نه سقوط آنها زیرا هر طلبکار در برابر از دست دادن حقی که دارد ارزش معادل آن را به دست می آورد و از بار تعهد او کاسته می شود یعنی نخست هر دو تعهد اجرا می شود و زوال یا تساقط تعهد، اثر با واسطه تهاتر و نتیجه رسیدن به هدف نهایی آن است.

دانشنامه آزاد فارسی

تَهاتُر
در اصطلاح حقوق، برائت ذمۀ هریک از دو طرف نسبت به مالی که به دیگری بدهکار است. منظور از تهاتر آن است که هرگاه دو تعهد یا دین که طرفین آن ها یکی است، در مقابل یکدیگر قرار گیرند، تا جایی که با هم مساوی باشند، هردو خودبه خود و قهراً ساقط می شوند. تهاتر یکی از علل و اسباب قانونی سقوط تعهدات است. در تهاتر چند شرط وجود دارد که به موجب مادۀ ۲۶۴ قانون مدنی از این قرار است: اولاً هردو تعهد یکی باشد؛ ثانیاً زمان و مکان انجام تعهد و تادیۀ یکی باشد. در وقوع تهاتر در اموالِ قیمی اختلاف است. تهاتر از احکام شرعی است. تهاتر یا قهری است که به حکم قانون است، یا قراردادی، و یا قضایی است. تهاتر قراردادی آن است که طرفین دو تعهد که شرایط تهاتر قهری را ندارند، توافق نمایند که تعهد آن ها در برابر یکدیگر پایاپای شود. تهاتر قضایی آن است که دادگاه، دو تعهد را در برابر یکدیگر قرار دهد و حکم بر تهاتر آن ها صادر کند.

فرهنگستان زبان و ادب

[اقتصاد] ← معاملۀ پایاپای

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تَهاتُر، اصطلاحی در فقه و حقوق ، به معنای سقوط دیون متقابل دو فرد به یکدیگر است.
تهاتر در لغت به معنای دعویِ باطل کردن بر یکدیگر است و نیز آن است که هر یک از دو گواه ، دیگری را تکذیب کند. در فارسی به معنای مبادله کالا با کالا یا مبادله پایاپای کالا بین دو کشور نیز آمده است.
معنای اصطلاحی
در اصطلاح فقیهان اهل سنّت ، تهاتر به همان معنای تکذیب کردن هر یک از دو گواه، دیگری را (تهاتر البیّنتین) به کار رفته است اما در اصطلاح عالمان شیعه ، تهاتر یکی از اسباب سقوط دیون و تعهدات به شمار می آید و عبارت است از سقوط متقابل دیون دو شخص در برابر یکدیگر تا میزان کمترین دین .
← ارتباط با لغت
هرگاه دو نفر مالک چیزی در ذمّۀ یکدیگر باشند موضوع تهاتر محقق می شود، مانند کسی که هزار تومان به فردی قرض داده، سپس هزار تومان از او قرض گرفته است که به صورت قهری ذمّۀ هر دو از دین بری می شود.
شرط صحت
...

پیشنهاد کاربران

معامله ارزش به ارزش . ردوبدل. معامله خارج از پول

ایـنـستِـکس ( INSTEX ) !

سقوط دیون متقابل دو فرد به یکدیگر تا جایی که باهم برابر باشند به طور قهری و خود به خود ساقط میشود.

دو خواسته از طرفین دعوی که هردو به حق بوده و بر محکمه محرز شده و حکم صادر گردیده وقتی طرفین از خواسته های به حق خود میگذرند در عرف قضا میگویند تهاتر کردند.

معاوضه کالا به کالا حزالی شده خبرگان

دو دعوی مخق و به حق عزیزان من با سلام واژگان متناقض و غلط را ننویسید مثلا سخصی نوشته بود تهاتر دو دعوی بناحق باطل غلط است ا تهاتر دعوی دوخواسته محق و به حق می باشد

هو
معامله پایا پای.

دو چیز یا دو کالا را باهم عوض کردن

تبادل منافع

تَهاتُر - رد و بدل پایاپای ( پا به پا ) ، معاوضه جنس به جنس، مبادله کالا به کالا، تراکنش دو طرفه!
این تعاملات ( داد و ستدها، بده بِستون ها ) از زمان قدیم رواج داشت، قبل از اینکه پول ( اسکناس ) اختراع شود.
بیشتر معامله های تَهاتُری در صورتی انجام می گیرد که هر دو طرف خواستار اون چیز باشند.
مثال: نانوایی که آهن می خواهد باید با چلنگری تعامل کند که نان می خواهد


گذشت از دو خواسته محق و احراز شده در دادگاه دو دیه مثل یکزی دیه سر و دیگری دیه دست یا پا غیر عمد محکوم شده است اببته تهاتر دعوی حقوقی است


کلمات دیگر: