کلمه جو
صفحه اصلی

کشمیر

فارسی به انگلیسی

kashmir

Kashmir


فرهنگ فارسی

ناحیه ایست کوهستانی . و پر آب و حاصلخیز در شمال غربی شبه قاره هند شامل دره های رود [ شامبا ] و رود [ جلم ] ( دره خوشبخت ) واقع در دامنه هیمالیای بزرگ و کوه [ پیر پانچال ] که در جنوب سرینگر واقع است . مساحت کشمیر ۲۱۳٠٠٠ کیلومتر مربع ۴٠٠٠٠٠٠ تن سکنه . نواحی معروف آن [ لاداخ ] [ گیلگیت ] [ پونچ جاگیر ]و بالتیسان و بزرگترین شهر آن [ سرینگر ] میباشد . محصول آن : برنج ذرت جو توتون میوه و لبنیات است . منابع زیرزمینی عبارتند از : زغال سنگ لینییت آهن و سرب . خانواده ها ببافتن پارچه های ابریشمی و پشمی میپردازند و شال آن از قدیم معروف بوده است . پس از جنگ جهانی دوم کشمیر مورد اختلاف دو کشور هند و پاکستان گردید و از سال ۱۴۴۹ م . یک کمیسیون دایمی سازمان ملل متحد بر آن نظارت دارد .
کچول . کون و کچول

لغت نامه دهخدا

کشمیر. [ ک ُ ] (اِ) کچول . کون و کچول . (یادداشت مؤلف ) :
جان از ره کون کنی و سازی
در کندن جان کچول و کشمیر.

سوزنی .


رجوع به کچول و کشمیرشود.

کشمیر. [ ک ُ ] ( اِ ) کچول. کون و کچول. ( یادداشت مؤلف ) :
جان از ره کون کنی و سازی
در کندن جان کچول و کشمیر.
سوزنی.
رجوع به کچول و کشمیرشود.

کشمیر. [ ک َ ] ( اِخ ) صورت دیگر کشمر، کاشمر ترشیز است. رجوع به کاشمر و کشمر شود.

کشمیر. [ ک َ ] ( اِخ ) ایالتی است واقع در شبه جزیره هند در دامنه کوههای هیمالیا و نهرسند آن را مشروب میسازد.کشمیر از نظر جغرافیائی به دو اقلیم تقسیم شده و سلسله جبال عظیم هیمالیا که از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد دارد، حد فاصل آن دو است. اقلیم جنوب غربی آن پر جمعیت تر است و دره کشمیر که از لحاظ زیبائی مناظر طبیعی مشهور است و در آن قرار دارد، و اقلیم شمال شرقی کوههای پر برف قره کوروم را در بر دارد. ایالت کشمیر که از نظر سیاسی «جامو و کشمیر» شهرت دارد، دارای 86 هزار کیلومترمربع وسعت است که از این مساحت 31200کیلومتر مربع آن در تصرف پاکستان است و یک هشتم مساحت کلی آن اراضی جنگلی است. ساکنان این ولایت بسال 1941 م. به چهار میلیون تن می رسید که 78 هزارتن آنها از هندوها و سیکها بودند و بقیه مسلمان. پایتخت آن شهر سرنگر است با 285هزار جمعیت. این ایالت از شمال و شرق به تبت و چین محدود است و از جنوب به هندوستان و پاکستان و از غرب به پاکستان و افغانستان محدود می باشد و از نظر سوق الجیشی موقعیتی ممتاز دارد.اقتصاد ایالت جامو و کشمیر بر کشت و زرع استوار است و محصولات حیوانی نیز قسمتی از احتیاجات اقتصادی را برآورده می کند. کشمیر بسال 1586 م. به امپراطوری سلطان اکبر پیوست ، و از سال 1757م. افغانها بر آن چیره شدند و از سال 1820م. تحت حکومت سیکها درآمد. و در 27 اکتبر سال 1947م. مهاراجه کشمیر «هاری سینگ » پیوستن خود را به دولت جدید التأسیس هندوستان اعلام داشت ، ولی بر اثر این اقدام اغتشاشات و اضطرابات زیادی در ایالت رخ داد که احزاب داخلی آن را رهبری می کردند و مهمترین این احزاب حزب کنگره ملی به رهبری شیخ محمد عبداﷲ بود که آزادی کشمیر را مطالبه می کرد و دیگرحزب کنگره اسلامی که خواهان پیوستن کشمیر به پاکستان بود و بر اثر ایجاد این اغتشاشات ، حاکم کل انگلیسی «لردمونتباتن » انضمام کشمیر را به هندوستان مشروط به مراجعه به آراء عمومی از اهالی کرد که قرار بود پس از ایجاد آرامش در ایالت انجام پذیرد و هنوز وضع دیگری بخود نگرفته است. ( از القاموس السیاسی ). نام ایالتی است در شمال هندوستان که کارخانه شالبافی آن معروف است و پایتخت آن سریناگر نام دارد. ( ناظم الاطباء ). ولایتی است مشهور از بلاد سند و بافته پشمینه آن ،شال ترمه کشمیری ، مشهور است و آن ولایت به بسیاری آب و علف موصوف و در وسط اقلیم چهارم واقع شده و اطرافش کوه های بلند وجود دارد و عبور سپاه مخالف بدان مشکل است دردشت و جبال آن صد هزار قریه آباد و معمور است از کثرت آب و سبزه و هوای لطیف و خوبان ملیح بهشت روی زمین و پر غلمان و حورعین است و به حسن مثل چنانکه شعرا گفته اند: «ای بخوبی بربتان خلخ و کشمیر میر» نهری بزرگ در میان آن شهر جاری است و برآن جسرها برای تردد بسته اند و نوشته اند آن نهر در غایت پری و عظمت است و هفت پل عظیم و بلند بر آن نهر بسته اند که کشتی از چشمه های پل به آسانی بگذرد و کرسی کشمیر سری نگر است و آن شهر بر طرف کوه شرقی واقع و بحیره ای در میان فاصله است. برسمت شمال شهر قرب ذرع فاصله حصاری محکم از سنگ رخام تراشیده اند در آن قصور بی قصوربسیار است و در میان قلعه کوهی است دوره آن پانصد گز میشود و در دامن اطرافش عمارات سه طبقه مشرف بر صحرا و شهر ساخته اند و بر قلعه آن خانگاه قصر است و در درون حصار جامعی چهارصد ستون یک پارچه چوبی بقرار هفت گز بسیار قطور بکار برده اند. الحاصل شصت هزار باب خانه معمور در آن شهر است و هیجده هزار دستگاه شال بافی در آنجا دیده اند و در زمان قدیم یعنی عهد سلطان محمود رامهای بت پرست حاکم آنجا بوده اند چنانکه فرخی در تحریک سلطان به فتح کشمیر گفته :

کشمیر. [ ک َ ] (اِخ ) صورت دیگر کشمر، کاشمر ترشیز است . رجوع به کاشمر و کشمر شود.


کشمیر. [ ک َ ] (اِخ ) ایالتی است واقع در شبه جزیره ٔ هند در دامنه ٔ کوههای هیمالیا و نهرسند آن را مشروب میسازد.کشمیر از نظر جغرافیائی به دو اقلیم تقسیم شده و سلسله ٔ جبال عظیم هیمالیا که از شمال شرقی به جنوب شرقی امتداد دارد، حد فاصل آن دو است . اقلیم جنوب غربی آن پر جمعیت تر است و دره ٔ کشمیر که از لحاظ زیبائی مناظر طبیعی مشهور است و در آن قرار دارد، و اقلیم شمال شرقی کوههای پر برف قره کوروم را در بر دارد. ایالت کشمیر که از نظر سیاسی «جامو و کشمیر» شهرت دارد، دارای 86 هزار کیلومترمربع وسعت است که از این مساحت 31200کیلومتر مربع آن در تصرف پاکستان است و یک هشتم مساحت کلی آن اراضی جنگلی است . ساکنان این ولایت بسال 1941 م . به چهار میلیون تن می رسید که 78 هزارتن آنها از هندوها و سیکها بودند و بقیه مسلمان . پایتخت آن شهر سرنگر است با 285هزار جمعیت . این ایالت از شمال و شرق به تبت و چین محدود است و از جنوب به هندوستان و پاکستان و از غرب به پاکستان و افغانستان محدود می باشد و از نظر سوق الجیشی موقعیتی ممتاز دارد.اقتصاد ایالت جامو و کشمیر بر کشت و زرع استوار است و محصولات حیوانی نیز قسمتی از احتیاجات اقتصادی را برآورده می کند. کشمیر بسال 1586 م . به امپراطوری سلطان اکبر پیوست ، و از سال 1757م . افغانها بر آن چیره شدند و از سال 1820م . تحت حکومت سیکها درآمد. و در 27 اکتبر سال 1947م . مهاراجه ٔ کشمیر «هاری سینگ » پیوستن خود را به دولت جدید التأسیس هندوستان اعلام داشت ، ولی بر اثر این اقدام اغتشاشات و اضطرابات زیادی در ایالت رخ داد که احزاب داخلی آن را رهبری می کردند و مهمترین این احزاب حزب کنگره ٔ ملی به رهبری شیخ محمد عبداﷲ بود که آزادی کشمیر را مطالبه می کرد و دیگرحزب کنگره ٔ اسلامی که خواهان پیوستن کشمیر به پاکستان بود و بر اثر ایجاد این اغتشاشات ، حاکم کل انگلیسی «لردمونتباتن » انضمام کشمیر را به هندوستان مشروط به مراجعه به آراء عمومی از اهالی کرد که قرار بود پس از ایجاد آرامش در ایالت انجام پذیرد و هنوز وضع دیگری بخود نگرفته است . (از القاموس السیاسی ). نام ایالتی است در شمال هندوستان که کارخانه ٔ شالبافی آن معروف است و پایتخت آن سریناگر نام دارد. (ناظم الاطباء). ولایتی است مشهور از بلاد سند و بافته ٔ پشمینه ٔ آن ،شال ترمه ٔ کشمیری ، مشهور است و آن ولایت به بسیاری آب و علف موصوف و در وسط اقلیم چهارم واقع شده و اطرافش کوه های بلند وجود دارد و عبور سپاه مخالف بدان مشکل است دردشت و جبال آن صد هزار قریه ٔ آباد و معمور است از کثرت آب و سبزه و هوای لطیف و خوبان ملیح بهشت روی زمین و پر غلمان و حورعین است و به حسن مثل چنانکه شعرا گفته اند: «ای بخوبی بربتان خلخ و کشمیر میر» نهری بزرگ در میان آن شهر جاری است و برآن جسرها برای تردد بسته اند و نوشته اند آن نهر در غایت پری و عظمت است و هفت پل عظیم و بلند بر آن نهر بسته اند که کشتی از چشمه های پل به آسانی بگذرد و کرسی کشمیر سری نگر است و آن شهر بر طرف کوه شرقی واقع و بحیره ای در میان فاصله است . برسمت شمال شهر قرب ذرع فاصله حصاری محکم از سنگ رخام تراشیده اند در آن قصور بی قصوربسیار است و در میان قلعه کوهی است دوره ٔ آن پانصد گز میشود و در دامن اطرافش عمارات سه طبقه مشرف بر صحرا و شهر ساخته اند و بر قلعه ٔ آن خانگاه قصر است و در درون حصار جامعی چهارصد ستون یک پارچه ٔ چوبی بقرار هفت گز بسیار قطور بکار برده اند. الحاصل شصت هزار باب خانه ٔ معمور در آن شهر است و هیجده هزار دستگاه شال بافی در آنجا دیده اند و در زمان قدیم یعنی عهد سلطان محمود رامهای بت پرست حاکم آنجا بوده اند چنانکه فرخی در تحریک سلطان به فتح کشمیر گفته :
گاه است که یکباره به کشمیر خرامیم
از ساعد بت پهنه کنیم از سر بت گوی .
و دارالملک آن که حکام نشینند سری نگر نام دارد. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). قِشمیر. (یادداشت مؤلف ) :
ز کشمیر تا پیش دریای چین
براو شهریاران کنند آفرین .

فردوسی .


شاهی است به کشمیر که گر ایزد خواهد
امسال نیاسایم تاکین نکشم زوی .

فرخی .


تا قله ٔ مازل نشود ساحت کشمیر
تا ساحت کشمر نشود قله ٔ مازل .

رافعی .


وز ناوک مژگان تو در بابل و کشمیر
بسیار صف جادوی مکار شکسته .

سوزنی .


همشیره ٔ جادوان بابل
همسایه ٔ لعبتان کشمیر.

سعدی .


بدین کمال ندارند حسن در کشمیر
چنین بلیغ ندانند سحر در بابل .

سعدی .


- کشمیر آزاد ؛ نامی است که بر قسمتی از ایالت کشمیر اطلاق می شود و این قسمت در نزدیکی مرز پاکستان قرار داد و بسال 1947م . از پیوستن به هندوستان خودداری کرد. در این قسمت قبایل «بونش » و «باتان » ساکنند که در تابستان همان سال سپاهی به فرماندهی محمد ابراهیم خان تشکیل دادند و بکمک دولت پاکستان با سپاه مهاراجه ٔ کشمیر که دولت هندوستان آنها را تقویت می کرد جنگیدند و از تسلط آنان بر این قسمت از کشمیر جلوگیری کردند. مساحت کشمیر آزاد 31200 کیلومتر مربع (از کل مساحت جامو و کشمیر که 86 هزار کیلومتر مربع است ) و ساکنان آن همگی مسلمان می باشند. (از القاموس السیاسی ).

دانشنامه عمومی

مختصات: ۳۴°۳۰′شمالی ۷۶°۰۰′شرقی / ۳۴٫۵°شمالی ۷۶°شرقی / 34.5; 76
آمارها از BBC In Depth
کشمیر منطقه ای در شمال غربی شبه جزیره هند است که از ایالت جامو و کشمیر تحت کنترل هند، ایالت گلگت-بلتستان و کشمیر آزاد تحت کنترل پاکستان و منطقه اقصای چین تحت کنترل جمهوری خلق چین تشکیل می شود. این منطقه عمدتاً کوهستانی است و رشته کوه قراقروم شامل قله کی۲ دومین نقطه مرتفع کره زمین و چندین قله مرتفع دیگر در آن قرار دارند. کشمیر یکی از حوزه های اصلی نفوذ زبان فارسی به شمار می رود.
ایالت هندی جامو و کشمیر حدود ۱۰۱٬۴۳۷ کیلومتر مربع وسعت دارد و در سرشماری سال ۲۰۱۱ بیش از ۱۲ میلیون نفر جمعیت داشته است. پایتخت تابستانی آن سرینگر مرکز تاریخی منطقه و پایتخت زمستانی آن جامو است. منطقه تحت کنترل پاکستان از کشمیر آزاد به پایتختی مظفرآباد با مساحت ۵٬۶۱۹ کیلومتر مربع و ایالت گلگت بلتستان با مساحت ۷۲٬۴۹۶ کیلومتر مربع تشکیل می شود و مساحت مناطق عمدتاً خالی از سکنه تحت کنترل چین هم ۴۲٬۶۸۵ کیلومتر مربع است.
این منطقه تا پیش از استقلال هندوستان در سال ۱۹۴۷ یک دولت سلطنتی تحت الحمایه بریتانیا داشت. در جریان جدایی پاکستان از هند هر دو کشور مدعی حکومت بر این منطقه بودند که به وقوع چندین جنگ بین این دو کشور انجامید.

نقل قول ها

کشمیر، نام منطقه ای است که زمانی دارای دولتی سلطنتی در هیمالیا بوده است و امروزه بخش هایی از آن مورد ادعای کشورهای چین، هند و پاکستان است. کشمیر دارای روابط فرهنگی و تاریخی بسیار نزدیکی با ایرانیان می باشد.
• «نوروز فر خجسته فراز آمد// در موکبش بهار خوش دلبر// آن یک طراز مجلس و کاخ بزم// این یک طراز گلشن و دشت و در// آن بزم را طرازد چون کشمیر// این باغ را بسازد چون کشمر» -> ملک الشعرا بهار
• «تا فروغی رخ آن ترک ختایی دیدم// فارغ از خلّخ و آسوده ز کشمیر شدم» -> فروغی بسطامی
• «یکی گفتا که در اقصای کشمیر// ز شیرینی نباشد هیچ تقصیر// یکی گفتا سزای بزم شاهان// شکر نامی است در شهر سپاهان// به شکر بر ز شیرینیش بیداد // وزو شکر به خوزستان به فریاد» -> نظامی گنجوی
• «ما را ره کشمیر همی آرزو آید// ما ز آرزوی خویش نتابیم به یک موی// گاهست که یکباره به کشمیر خرامیم// از دست بتان پهنه کنیم از سر بت گوی// شاهیست به کشمیر، اگر ایزد خواهد// امسال نیارامم تا کین نکشم زوی» -> فرخی سیستانی
• «نرگس جادوت دل از من ربود // گفت که این جادوی کشمیر کرد// جادوی کشمیر نیارد همی // پیش تو یک مسئله تقریر کرد» -> عطار نیشابوری
• «به سحر نرگس جادوی دلبر کشمیر// به چین سنبل هندوی لعبت نوشاد// به تاب طره لیلی و شورش مجنون// به شور شکر شیرین و تلخی فرهاد» -> خواجوی کرمانی
• «دامن خرگه برافکن ای بت کشمیر// سرو قباپوش و آفتاب جهانگیر// چهرهٔ خوب تو رشک لعبت نوشاد// نرگس مستت بلای جادوی کشمیر// نقش جمالت نگارخانهٔ مانی// خط سیاه تو روزنامهٔ تقدیر» -> خواجوی کرمانی
• «گه ز چین زلف او صد شور در چین می فتاد// گه ز چشم جادوش صد فتنه در کشمیر بود// دوش ترکی تیغ زن را مست می دیدیم به خواب// چون بدیدم چشم شوخ دلبرم تعبیر بود» -> خواجوی کرمانی
• «تا بت کشمیر بود جعد موی// تا زن بدمهر بود جنگجوی// تا زبر سرو کند گفتگوی// بلبل خوشگوی به آواز زار» -> منوچهری دامغانی
• «آن کیست که می رود به نخجیر// پای دل دوستان به زنجیر// همشیره جادوان بابل// همسایه لعبتان کشمیر// اینست بهشت اگر شنیدی// کز دیدن آن جوان شود پیر// از عشق کمان دست و بازوش// افتاده خبر ندارد از تیر// نقاش که صورتش ببیند// از دست بیفکند تصاویر» -> سعدی
• «بدین کمال ندارند حسن در کشمیر// چنین بلیغ ندانند سحر در بابل// به خال مشکین بر خد احمرش گویی// نهاده اند بر آتش به نام من فلفل» -> سعدی
• «بریشم نوازان سغدی سرود// به گردون برآورده آواز رود// سرایندگان ره پهلوی// ز بس نغمه داده نوا را نوی// همان پای کوبان کشمیرزاد// معلق زن از رقص چون دیو باد// ز یونانیان ارغنون زن بسی// که بردند هوش از دل هرکسی// کمر بسته رومی و چینی به هم // برآورده از روم و از چین علم» -> نظامی گنجوی
• «جهاندار محمود شاه بزرگ// به آبشخور آرد همی میش و گرگ// ز کشمیر تا پیش دریای چین// برو شهریاران کنند آفرین» -> فردوسی
• «همانا که شمشیرزن صد هزار// ز دشمن فزون بود در کارزار// کشانی و شگنی و چینی و هند// سپاهی ز چین تا به دریای سند// ز کشمیر تا دامن رود شهد // سراپرده و پیل دیدیم و مهد» -> فردوسی
• «گو پیلتن رستم زابلیست// ببین تا مر او را هم آورد کیست// چو کاموس و منشور و خاقان چین// گهار و چو گرگوی با آفرین// دگر کندر و شنگل آن شاه هند// سپاهی ز کشمیر تا پیش سند» -> فردوسی
• «فرنگیس مهتر ز خوبان اوی// نبینی به گیتی چنان موی و روی// به بالا ز سرو سهی برترست// ز مشک سیه بر سرش افسرست// هنرها و دانش ز اندازه بیش// خرد را پرستار دارد به پیش// از افراسیاب ار بخواهی رواست// چنو بت به کشمیر و کابل کجاست» -> فردوسی
• «ابا کوس و پیل و سپاهی گران// همه رزم جویان و کنداوران// ز کشمیر وز کابل و نیمروز// همه سرفرازان گیتی فروز» -> فردوسی
• «فرامرز را ده کلاه و نگین// کسی کو بخواهد ز لشکر گزین// بزن کوس رویین و شیپور و نای// به کشمیر و کابل فزون زین مپای// که ما را سر از جنگ افراسیاب // نیابد همی خورد و آرام و خواب» -> فردوسی
• «کزان سو که شد رستم شیرمرد// ز کشمیر و کابل برآورد گرد// وزان سو که شد اشکش تیزهوش// برآمد ز خوارزم یکسر خروش» -> فردوسی
• «بپردازم این تا در هندوان// نداریم تاریک ازین پس روان// ز کشمیر وز کابل و قندهار // شما را بود آن همه زین شمار» -> فردوسی
• «ستاره شناسان و کنداوران// ز کشمیر و کابل گزیده سران// ز آتش پرست و ز یزدان پرست// برفتند با زیج رومی به دست» -> فردوسی
• «ورا بود کشمیر تا مرز چین// برو خواندندی به داد آفرین» -> فردوسی
• «همه گرد بر گرد ما دشمنست// جهانی پر از مردم ریمنست// همان شاه کشمیر وفغفور چین// که تنگست از ایشان به ما بر زمین// نکوهیده باشیم ازین هر دو روی// هم از نامداران پرخاشجوی» -> فردوسی
• «ز کشمیر تا پیش دریای چین // به هر شهر برماکنند آفرین» -> فردوسی
• «ز هر سو بخوانیم برنا و پیر// کجا نامداری بود تیزویر// ز کشمیر وز دنبر و مرغ و مای// وزان تیزویران جوینده رای» -> فردوسی
• «که از تاج و ز تخت و مهر و نگین// همان جامهٔ روم و کشمیر و چین» -> فردوسی
• «عید بودست آنچه در کشمیر می رفتست ازو// کار این دارد که اکنون در خراسان می رود» -> انوری ابیوردی
• «شاهی است به کشمیر که گر ایزد خواهد// امسال نیاسایم تاکین نکشم زوی» -> فرخی سیستانی
• «تا قله مازل نشود ساحت کشمیر// تا ساحت کشمر نشود قله مازل» -> رافعی
• «وز ناوک مژگان تو در بابل و کشمیر// بسیار صف جادوی مکار شکسته» -> سوزنی سمرقندی

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] کشمیر منطقه ای واقع در شمال شبه قاره هند در دامنه کوه های هیمالیا است که تا پیش از استقلال پاکستان، امیرنشینی تحت الحمایه بریتانیا بود. در ۱۹۴۷م. بعد از اینکه مهاراجه کشمیر از پیوستن به پاکستان خودداری کرد، اختلاف بر سر مالکیت کشمیر به درگیری های دامنه داری بین دولت هند و پاکستان انجامید؛ درنتیجه بخش هایی از شمال کشمیر شامل کشمیر آزاد و گلگت-بلتستان تحت حمایت دولت پاکستان و منطقه جامو و کشمیر و لداخ در کنترل دولت هند درآمد. منطقه ای در شرق کشمیر نیز تحت سلطه چین است که با عنوان اقصای چین شناخته می شود.
سابقه تاریخی حضور تشیع در کشمیر به سده هشتم بازمی گردد. در این دوران برخی از صوفیان و علمای شیعه ایرانی و گروهی از سادات به این منطقه مهاجرت کردند. گسترش تشیع با تأسیس سلسله چک ها در کشمیر به اوج خود رسید. بعد از چک ها بااینکه شیعیان تا امروز از قدرت سیاسی به دور بوده اند، همچنان به حیات اجتماعی خود در کشمیر ادامه داده اند. امروزه شهرهای کارگیل، سرینگر، بدگام و دره کشمیر در بخش کشمیر تحت نظارت هند و مناطق بلتستان و گلگت در کشمیر تحت نظارت پاکستان، ازجمله مراکز مهم تشیع در کشمیر به شمار می آیند.
ایالت کشمیر (قبل از تقسیم) از پنج بخش دره کشمیر، جامو، لداخ، بلتستان، پونچ و گیلگت تشکیل شده بود. جمعیت کشمیر در سال ۱۹۴۱میلادی/ ۱۳۲۰ش. ۴۰۲۱۶۱۶ نفر بود که از آن میان ۷۷ درصد مسلمان، ۲۰ درصد هندو و ۳% سیک و اقلیت های دیگر بودند.

پیشنهاد کاربران

پارچه ای بسیار زیبا که در کشمیر بافته میشود
کس نخواهد دادنت پشم و کلاف
کس نخواهد گفت کشمیری بباف
پروین اعتصامی


کلمات دیگر: