کلمه جو
صفحه اصلی

تصویب


مترادف تصویب : اجابت، پذیرفته، تایید، تصدیق، صحه گذاری، صوابدید، قبول ، صواب شمردن، رای موافق دادن، مصوب کردن

متضاد تصویب : رد

برابر پارسی : پذیرش، برنهادن، پذیره

فارسی به انگلیسی

approbation, approval, confirmation, enactment, passage, passing, ratification, sanction

approval, sanction, ratification


فارسی به عربی

تشریع , تصریح , حسنا , مرور , موافقة

مترادف و متضاد

اجابت، پذیرفته، تایید، تصدیق، صحه‌گذاری، صوابدید، قبول ≠ رد


۱. اجابت، پذیرفته، تایید، تصدیق، صحهگذاری، صوابدید، قبول ≠ رد
۲. صواب شمردن
۳. رای موافق دادن، مصوب کردن


resolution (اسم)
ثبات قدم، تحلیل، دقت، تجزیه، نیت، قصد، تصویب، نتیجه، تصمیم، عزم، عزیمت، حل، رفع، تفکیک پذیری، عزم راسخ

imprimatur (اسم)
پذیرش، قبول، تصویب، اجازه چاپ

ratification (اسم)
تصدیق، قبول، تصویب، قبولی، انعقاد

approbation (اسم)
ستایش، موافقت، طرفداری، پسند، تصویب، قبولی

passage (اسم)
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب

okay (اسم)
تصویب، اجازه

approval (اسم)
ستایش، طرفداری، تصویب، تجویز، رخصت

enactment (اسم)
تصویب، بصورت قانون در امدن

sanction (اسم)
تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن

okey (اسم)
تصویب، اجازه

فرهنگ فارسی

راست ودرست دانستن، راستگودانستن، حکم به راستی
۱ -( مصدر ) صواب شمردن راست و درست دانستن براستی چیزی حکم کردن . ۲ - رای موافق دادن بلایحه ای از طرف مجلس شورای ملی یا مجلس سنا یا هیات وزیران . ۳ -( اسم ) صوابدید . ۴ - تصویب شده مصوب . جمع : تصویبات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - راست و درست دانستن . ۲ - رای موافق دادن مجلس یا هیأت وزیران به لایحه ای .

لغت نامه دهخدا

تصویب. [ ت َص ْ ] ( ع مص ) کسی را در کاری به صواب منصوب کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). راستگوی دانستن کسی را و راستگوی شمردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). راست ودرست داشتن و راستی. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || به نشیب فرود آوردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). فرود آوردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). || پست داشتن سر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || مایل گردانیدن آوند را بسوی فرودین تا آنچه درون آن است روان گردد. ( از اقرب الموارد ). || رها کردن اسب را تا تیزتر رود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ) راست کردن تیر بسوی نشانه. ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) در فارسی امروزین صواب دید و صواب شمردگی و راست ودرست شمردگی. ( از ناظم الاطباء ). با «کردن و شدن و گردیدن » صرف شود.

فرهنگ عمید

۱. به راستی و درستی امری حکم کردن، رٲی به درستی کاری دادن، تٲیید، راست ودرست دانستن.
۲. راست گو دانستن.
۳. (سیاسی ) رٲی موافق دادن به لایحۀ قانونی از طرف مجلس شورا یا هیئت وزیران.

دانشنامه عمومی

تصویب، نظریه ای در علم اصول فقه است که بر اساس آن نظر گاه تمام مجتهدان درست و دارای صلاحیت است.
تصویب در در لغت به معنای «بدرستی رساندن چیزی به هدف» و «درست دانستن گفتار یا کردار یک شخص» است ولی در اصطلاح اصول فقه به معنای حکم کردن به درستی آرا و اجتهادهای تمامی صاحب نظران و مجتهدانِ دارای صلاحیت است. در این نظرگاه رأی و فتوای مجتهد نسبت به بیان حکم شرعی موضوعات هیچ گاه به خطا نمی رود و همیشه مطابق حکم واقعی است. بر این اساس آرای مجتهدان در عین اختلاف دارای سازگاری است.
طرفداران این نظریه که به مصوبه مشهور هستند دامه این نظریه را به امور اجتهادی شرعی و ظنی محدود کرده اند. نظریه تصویب در حقیقت قانون گزاری الهی را به بشر سپرده است و به تعبیر دیگر به بشر این اختیار را داده است که به صلاح و مصلحت خویش تشریع کند وهر حکمی را که وضع کرد به خدا نسبت دهد. دقیقاً همانند مکتب لیبرالیسم غربی که در امر تقنین، بشر را به جای خدا قرار داده؛ با این تفاوت که دیگر مکتب مزبور، احکام را به خداوند منتسب نمی کند. آنان معتقدند که مجتهدان و قانون گذاران بشری هیچ گاه خطا نمی کنند و محصول فکری آنان عیناً احکام الهی است. غزالی یکی از مهم ترین طرفداران نظریه تصویب است و معتقد است که آنچه محققین مصوبه (پیروان نظریه تصویب) برآنند، آن است که در مواردی که از سوی شارع «نصی» وارد نشده، حکم معینی وجود ندارد که با دلائل ظنی قابل دستیابی باشد؛ بلکه بالعکس حکم شرعی، تابع نتایج دلائل ظنی است و هر چه مجتهدان بدان دست یابند و برآن رأیشان مستقر گردد همانها احکام خداست.

فرهنگ فارسی ساره

برنهادن


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ـــ تصویب، اصطلاحی در کلام و اصول فقه است.در اصول فقه به دیدگاه درستی همیشگی فتاوای مجتهد تصویب گفته می شود که در برابر تخطئه است و معنای دیگر آن بالا آوردن پشت و پایین گرفتن سر همانند کمان است. ـــ تصویب به مطابقت دائمی آرای مجتهدان با حکم شرعی واقعی می شود.
تصویب، مقابل تخطئه بوده و به این معنا است که رای و فتوای مجتهد نسبت به بیان حکم شرعی موضوعات هیچ گاه به خطا نمی رود و همیشه مطابق حکم واقعی است.
از نظر علمای اهل سنت
عده ای از علمای اهل سنت ، به خلاف علمای شیعه ، به تصویب اعتقاد داشته و بر این باورند که رای و استنباط مجتهد هیچ گاه به خطا نمی رود، زیرا خداوند متعال برای هر واقعه ای به تعداد آرای مجتهدان حکم دارد. بنابراین هر چه را مجتهد استنباط نماید، همان حکم خداوند و حکم واقعی است؛ برای مثال، اگر مجتهدی به وجوب نماز جمعه در عصر غیبت معتقد شد، حکم الله واقعی او نیز همان است، و اگر مجتهد دیگری به حرمت نماز جمعه در عصر غیبت اعتقاد پیدا کرد، آن هم برای او حکم الله واقعی برای او است.
از نظر آخوند خراسانی
در کتاب « کفایة الاصول » آمده است:«و قال مخالفونا بالتصویب و ان له تعالی احکاما بعدد آراء المجتهدین فما یؤدّی الیه الاجتهاد هو حکمه تبارک و تعالی».
← مراد قائلان به تصویب
...

پیشنهاد کاربران

راى دادن موفق و قبول کردن سخن یا خبری

معنی:موافق بودن باچیزی، قبول کردن
هم خانواده :تصدیق
متضاد ( مخالف ) :موافق نبودن باچیزی، رد، ردکردن درخواست


روادانی ، روادانستن


کلمات دیگر: