لاهیجان
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
حمد الله مستوفی گوید لاهیجان از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لح شهری بزرگ است و دار الملک جیلانات آبش از جبال بر میخیزد و حصلش ترنج و میوه های گرمسیری فراوان است مرکز شهرستان لاهیجان کنار شمرود
لغت نامه دهخدا
لاهیجان . (اِخ ) (شهرستان ...) نام شهرستانی از شهرستانهای هفتگانه ٔ استان یکم ، گیلان . محدود از شمال به دریای خزر از خاور به شهرستان شهسوار و از باختر به شهرستان رشت و از جنوب به شهرستان قزوین (خطالرأس سلسله ٔ جبال البرز). طول آن از شمال به جنوب 44 و عرض آن 25 هزار گز است .
آب و هوا - قسمت جلگه ٔ این شهرستان که در ساحل دریا واقع گردیده مانند سایر نواحی گیلان معتدل و مرطوب است .قسمتهای کوهستانی سردسیر و خوش آب و هواست و ییلاق قراء جلگه محسوب میگردد.
ارتفاعات - سلسله ٔ جبال البرز در جنوب شهرستان در دو رشته مشخص دیده میشود رشته ٔ اوّل که همه جا از ساحل مشاهده میشود نقاط مرتفع و قلل معظم آن بواسطه ٔ برودت زیاد عاری از اشجار است . این رشته از قله ٔ رفیع ورنک که در خاور سفیدرود بین دیلمان و سیاکل و رحمت آباد واقع است منشعب میگردد جهت آن خاور به باختری بوده در جنوب بالا اشکور به خشچال منتهی میشود این رشته در محلی بنام سی پل بوسیله ٔ رودخانه ٔ پلرود شکافته شده است . رشته ٔ دوم موازی با رشته ٔ اول از قله ورنک منشعب و در جهت جنوب خاوری ممتد و در جنوب بالا اشکور به قله ٔ خشچال منتهی میگردد. خط الرأس این رشته حد طبیعی رودبار الموت قزوین با دهستانهای سمام واشکورات این شهرستان است . مرتفعترین قلل رشته ٔ اوّل قله ٔ ورنک به ارتفاع 3500 گز - ناتشکوه 3000 گز سمام کوه 3250 گز و در رشته ٔ دوم گواته کل بارتفاع 3350 گز؛ خشچال بارتفاع 3600 گز است . دهستانهای دیلمان ، سمام اشکورات بین دو رشته ٔ فوق الذکر واقع شده اند.
رودخانه ، رودخانه های مهم شهرستان بشرح زیر است :
1 - پلرود (پیله رود یا بزرگ رود) سرچشمه ٔ آن ارتفاعات بالا اشکور بوده پس از پیوستن با چندین رود کوهستانی مانند تلیکان رود، کاکرود و غیره در محلی بنام سی پل با رودخانه ٔ چاک رود که سرچشمه آن از ارتفاعات دیلمان و دره های شاهی جان و لسبو است یکی میشود و درجهت شمال جاری و در محلی معروف به طول لات از کوهستان خارج و بوسیله ٔ انهار از خاور تا حدود کلاچای و از باختر تا حومه ٔ لنگرود برده میشود و بمصرف برنج کاری میرسد.
2 - نهرهای حشمت رود، کیاجوب و نهر چهارده که از رودخانه ٔ سفید رود منشعب میشوند قراء دهستانهای لفمجان . دهشال و املش را مشروب میکند.
3 - شمرود - سرچشمه ٔ آن دره ٔ کوههای شمالی دیلمان است که پس ازپیوستن با رودهای باباکوهی و بالا رود قراء دهستان سیاهکل و برخی از قراء حومه ٔ لاهیجان را مشروب میکند. علاوه بر این رودها چندین رودخانه ٔ دیگر مانند خرارود، خشک رود، سیاهکل رود، مرسارود و سامان رود از ارتفاعات جنوبی (رشته ٔ اول ) سرچشمه گرفته به مصرف آبیاری میرسد. رودهای مذکور به دریای خزر منتهی میگردند. محصولات : محصولات عمده ٔ شهرستان لاهیجان بترتیب اهمیت عبارتند از: در قسمت جلگه برنج ، چای ، ابریشم . کنف ، بادام زمینی ، نی شکر و در نقاط کوهستانی مخصوصاً اشکور پائین فندق خوب بعمل می آید غلات نیز بطور دیمی زراعت میشود. دام داری : در این شهرستان در نقاط میان بند (بین جلگه و کوهستان ) معمول و گله داران را گالش مینامند. معمولا در فصول پائیز و زمستان گله های گوسفند و گاو درقشلاق نگاهداری میشود و در اردیبهشت ماه به سمت ییلاقات و دیلمان و اشکورات حرکت میکنند. گاوداران بعد ازدو ماه و گوسفندداران بعد از 5 ماه به قشلاق باز میگردند. محصولات دامی احتیاجات شهرستان را تأمین میکندو صادرات نیز دارند.
سازمان اداری :شهرستان لاهیجان از پنج بخش بشرح زیر تشکیل گردیده است : 1 - بخش مرکزی ، شامل دهستانهای : حومه ، رودبند، لفمجان . 2 - بخش آستانه شامل دهستانهای : حومه ، حسن کیاده ، دهشال . 3 - بخش لنگرود. 4 - بخش سیاهکل ، شامل دهستانهای : سیاهکل و دیلمان . 5 - بخش رودسر شامل دهستانهای : حومه املش ، پلرودبار، سیارستاق ییلاقی ، سیاهکلرود اوشیان ، اشکور بالا و پائین . سمام و سیارستاق قشلاقی . تعداد شهر و قصبه و ده شهرستان لاهیجان مجموعاً 711 و جمعیت آن در حدود 270 هزار تن است . زبان مادری سکنه ٔ شهرستان گیلکی و فارسی و مذهب آنان اسلام (شیعه ٔ اثنی عشری ) است . (فرهنگ جغرافیائی ج 2).
لاهیجان . (اِخ ) خرّه ای از مهاباد آذربایجان .
لاهیجان. ( اِخ ) ( شهرستان... ) نام شهرستانی از شهرستانهای هفتگانه استان یکم ، گیلان. محدود از شمال به دریای خزر از خاور به شهرستان شهسوار و از باختر به شهرستان رشت و از جنوب به شهرستان قزوین ( خطالرأس سلسله جبال البرز ). طول آن از شمال به جنوب 44 و عرض آن 25 هزار گز است.
آب و هوا - قسمت جلگه این شهرستان که در ساحل دریا واقع گردیده مانند سایر نواحی گیلان معتدل و مرطوب است.قسمتهای کوهستانی سردسیر و خوش آب و هواست و ییلاق قراء جلگه محسوب میگردد.
ارتفاعات - سلسله جبال البرز در جنوب شهرستان در دو رشته مشخص دیده میشود رشته اوّل که همه جا از ساحل مشاهده میشود نقاط مرتفع و قلل معظم آن بواسطه برودت زیاد عاری از اشجار است. این رشته از قله رفیع ورنک که در خاور سفیدرود بین دیلمان و سیاکل و رحمت آباد واقع است منشعب میگردد جهت آن خاور به باختری بوده در جنوب بالا اشکور به خشچال منتهی میشود این رشته در محلی بنام سی پل بوسیله رودخانه پلرود شکافته شده است. رشته دوم موازی با رشته اول از قله ورنک منشعب و در جهت جنوب خاوری ممتد و در جنوب بالا اشکور به قله خشچال منتهی میگردد. خط الرأس این رشته حد طبیعی رودبار الموت قزوین با دهستانهای سمام واشکورات این شهرستان است. مرتفعترین قلل رشته اوّل قله ورنک به ارتفاع 3500 گز - ناتشکوه 3000 گز سمام کوه 3250 گز و در رشته دوم گواته کل بارتفاع 3350 گز؛ خشچال بارتفاع 3600 گز است. دهستانهای دیلمان ، سمام اشکورات بین دو رشته فوق الذکر واقع شده اند.
رودخانه ، رودخانه های مهم شهرستان بشرح زیر است :
1 - پلرود ( پیله رود یا بزرگ رود ) سرچشمه آن ارتفاعات بالا اشکور بوده پس از پیوستن با چندین رود کوهستانی مانند تلیکان رود، کاکرود و غیره در محلی بنام سی پل با رودخانه چاک رود که سرچشمه آن از ارتفاعات دیلمان و دره های شاهی جان و لسبو است یکی میشود و درجهت شمال جاری و در محلی معروف به طول لات از کوهستان خارج و بوسیله انهار از خاور تا حدود کلاچای و از باختر تا حومه لنگرود برده میشود و بمصرف برنج کاری میرسد.
2 - نهرهای حشمت رود، کیاجوب و نهر چهارده که از رودخانه سفید رود منشعب میشوند قراء دهستانهای لفمجان. دهشال و املش را مشروب میکند.
3 - شمرود - سرچشمه آن دره کوههای شمالی دیلمان است که پس ازپیوستن با رودهای باباکوهی و بالا رود قراء دهستان سیاهکل و برخی از قراء حومه لاهیجان را مشروب میکند. علاوه بر این رودها چندین رودخانه دیگر مانند خرارود، خشک رود، سیاهکل رود، مرسارود و سامان رود از ارتفاعات جنوبی ( رشته اول ) سرچشمه گرفته به مصرف آبیاری میرسد. رودهای مذکور به دریای خزر منتهی میگردند. محصولات : محصولات عمده شهرستان لاهیجان بترتیب اهمیت عبارتند از: در قسمت جلگه برنج ، چای ، ابریشم. کنف ، بادام زمینی ، نی شکر و در نقاط کوهستانی مخصوصاً اشکور پائین فندق خوب بعمل می آید غلات نیز بطور دیمی زراعت میشود. دام داری : در این شهرستان در نقاط میان بند ( بین جلگه و کوهستان ) معمول و گله داران را گالش مینامند. معمولا در فصول پائیز و زمستان گله های گوسفند و گاو درقشلاق نگاهداری میشود و در اردیبهشت ماه به سمت ییلاقات و دیلمان و اشکورات حرکت میکنند. گاوداران بعد ازدو ماه و گوسفندداران بعد از 5 ماه به قشلاق باز میگردند. محصولات دامی احتیاجات شهرستان را تأمین میکندو صادرات نیز دارند.
لاهیجان . (اِخ ) (شهر...) حمداﷲ مستوفی گوید: از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالدات فدک و عرض از خط استوا لح شهری بزرگ است و دارالملک جیلانات آبش از جبال بر میخیزد و حاصلش برنج و ابریشم و اندک غله میباشد و نارنج و ترنج و میوه های گرمسیری فراوان است . (نزهةالقلوب ص 163). مرکز شهرستان لاهیجان کنار شمرود در 41 هزارگزی خاوری رشت و 95 هزارگزی باختری شهسوار واقع شده و چون نسبةً اراضی آن مرتفعتر از دیگر نقاط گیلان است هوای آن سالمتر از سایر قسمتها میباشد و مختصات جغرافیائی آن بشرح زیر است : طول 50 درجه و 20 ثانیه ؛ عرض 37 درجه و 12 دقیقه و 30 ثانیه کوهستان مشجر و تپه هائی که به باغات چای تبدیل شده و چمن زارهای طبیعی اطراف شهر منظره ٔ جالب توجهی به این شهر داده است . از وسط شهر چهار خیابان به چهار جهت اصلی کشیده شده است خیابان خاوری به جاده ٔ تنکابن و باختری به جاده ٔ رشت منتهی میشود و خیابان شمالی بنام حافظ و خیابان جنوبی بازار نامیده میشود. لاهیجان دارای هفت محله است . مدارس آن چهار و کاروانسراهای آن شش و بازارهای آن سه راسته است . محلات مهم آن : خرما کلایه ، اردوبازار، میدان و شعرباف محله است . کلیه دوائر دولتی جز پادگان نظامی در این شهر وجود دارد. لاهیجان بچند بلوک تقسیم میشود از اینقرار: کوهپایه و کنار شهر شامل تمام قرای جنوب و مشرق شهر دارای 2108 خانه . پشم چاه در شمال لاهیجان دارای 1059 خانوار. کنار فریضه و راه شاهی پائین در شمال لاهیجان 3000 خانوار. راه شاهی بالا در جنوب جاده ٔ بزرگ دارای 2000 خانوار. گو که در مغرب لاهیجان دارای 655 خانوار. چهارده که مرکب است از شش قریه دارای 300 خانوار. جمعیت شهر در حدود 20 هزار نفر است و روزبروز بسکنه ٔ آن افزوده میشود. در حدود 800 باب مغازه و دکاکین مختلف ، 12 مسجد و 29 بقعه ٔ متبرکه دارد. آب آشامیدنی سکنه از چاه است . اخیراً لاهیجان بواسطه ٔ تجارت ابریشم و چای اهمیت یافت و با اندک توجهی در زراعت آن ترقیات بیشتر خواهد کرد. اغلب کوچه های شهر سنگ فرش و خانه های اعیان با آجر ساخته شده و در اطراف خانه فضائی است که غالباً مشجرمیباشد. بازار لاهیجان بخوبی بازار رشت نیست ولی تجارت آن عمده است . و پنج کارخانه ٔ چای سازی بزرگ و دو کارخانه ٔ کوچک و دو کارخانه ٔ برنج کوبی در بخش لاهیجان وجود دارد. جاده ٔ ساحلی بحر خزر (راه کناره ) از لاهیجان میگذرد. آثار قدیمه ٔ شهر لاهیجان بشرح زیر است :
1 - مسجد جامع: بنائی است مستحکم و ستونهای ضخیم آن با آجر بنا شده یک مناره ٔ کوچک دارد، ظاهراً در قرن 4 هجری وجود داشته و سیدعلی کیا در آن نماز جماعت میخوانده است .
2 - سنگ اعلان : جنب در ورودی مسجد، سنگ مرمر سه تکه ای بطول یک گز و عرض شش دهم گز به دیوار نصب است که روی آن با خط عالی دستوری از طرف شاه سلطان حسین صفوی به حاکم محل صادر شده و خلاصه ٔ مضمون آن اینست که از قماربازی و شراب خوردن و ربا گرفتن و کبوتر و قوچ بازی و گرگ دوانی کردن جلوگیری شود و فاعلین را در حضور عامه تنبیه و وادار به توبه کنند.
3 - مقبره ٔ چهار پادشاه : این محل مدفن سیدعلی ، سید خور، سید زکریا، و سیدیحیی کیا میباشد و درهای چوبی آن که تاریخ بنا و شجره ٔ سادات مذکور را نشان میداده است فعلاً در موزه ٔ باستان شناسی است .
4 - مسجد اکبریه : این مسجد را اکبر نامی در زمان فتحعلی شاه بنا نموده سنگ مرمری در داخل مسجد تاریخ بنا را نشان میدهد. (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 و جغرافیای سیاسی آقای کیهان ).
دانشنامه عمومی
چهارپایان اصلی: گاو، اسب، گوسفند، میش، قاطر، الاغ، سگ و گربه و گاومیش.
دربارهٔ وجه تسمیهٔ «لاهیجان»، نظریات مختلفی وجود دارد.
عده ای معتقداند این نام ریشه در ویژگی اقتصادی این شهر دارد. به گونه ای که واژهٔ لاهیجان عربی شدهٔ لاهیگان است و لاهیگان مرکب است از لاهیگ +ان (لاهیگ = بافتنی و ان = پسوند مکانی) و به معنی مکان یا شهر بافندگان یا نساجان یا ابریشم بافان است. در تجزیه ای دیگر، لاه در پارسی میانه (پهلوی) به معنای ابریشم است و در برهان قاطع به معنای پارچهٔ ابریشمی سرخ آمده است و جان پسوند مکان است. در نتیجه لاهیجان به معنای «شهر ابریشم» است. اشپیگل محقق آلمانی در کتاب «حملات روسیان به سواحل کرانه خزر» نام لاهیجان را به معنی «شهر ابریشم» می داند. لاه به معنی ابریشم است و یج و ج پسوند نسبت است مانند یوشی و یوشیج یا لار و لاریج. در نتیجه لاهیج به معنی ابریشمی است و ان پسوند مکان. در نتیجه لاهیجان به معنی مکان ابریشمی است.
این شهر در گذشته در دورانی از استیلای اعراب و سیطرهٔ خلافت دارالاماره یا دارالامان هم نام گذاری شده بوده که به تدریج بار دیگر نام ایرانی خود را بازیافته، نخست لاهیجان المبارک و سپس لاهیجان خوانده شده است.
دهستان لاهیجان شرقی نام دهستانی در بخش لاجان شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی است.
دهستان لاهیجان غربی نام دهستانی در بخش لاجان شهرستان پیرانشهر در استان آذربایجان غربی است.
تات های قفقاز (لُهیجُن) نام قومی ِ بخشی از تات های قفقاز در حالت جمع، که در روستای لاهیج در جمهوری آذربایجان زندگی می کنند.
این روستا در دهستان رزم آوران قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۶۰۰۰ نفر (-خانوار) بوده است.
پیشنهاد کاربران
کچ:پیله ابریشم.
بیو:کرم ابریشم.
نوغانداری:فرایند تولید ابریشم. نوغان.
کچ پیله واچینی:جداکردن پیله ابریشم از شاخه های توت.
لاهیجان:خانه ابریشم. کلمه اصیل گیلکی.
دارای مردمانی خونگرم، غیرت مند، اصیل، که اکثریت آنرا دو قوم کاسی تبار، گیل وگالش، تشکیل داده. کاسبین، دریای کاسبین. مرسی.