برابر پارسی : شیرینی
کیک
برابر پارسی : شیرینی
فارسی به انگلیسی
cake
flea
pastry
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
( اسم ) مردمک چشم مردم چشم : بروز معرکه بانگشت گر پدید آید زخشم بر کند از دور کیک اهریمن . ۳ - کیک . ( اسم ) نوعی نان شیرینی که با آرد و روغن و تخم مرغ تهیه کنند و آن انواع دارد .
فلان . فلانه .
فرهنگ معین
(کِ) (اِ.) نک کک .
(کَ یا کِ) (اِ.) مردمک چشم ، مردم چشم .
(کِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی شیرینی که به وسیلة آرد و تخم مرغ و شیر و غیره تهیه می شود و با خامه یا شکلات و انواع میوه ها تزیین می شود.
لغت نامه دهخدا
کیک . (اِخ ) دهی از بخش زابلی شهرستان سراوان است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
خشمش آمد و هم آنگه گفت ویک
خواست کو را بر کند از دیده کیک .
رودکی .
به روز معرکه بَانگشت گر پدید آید
ز خشم برکند از دور کیک اهریمن .
منجیک (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 257).
|| آدمی . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). به معنی مردم است که آدمی باشد. (برهان ). ممال کاک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به کاک شود.
شپش ار هست ناخنت هم هست
کیک را گوش مال چون برجست .
سنائی .
دوست را کس به یک گنه نفروخت
بهر کیکی گلیم نتوان سوخت .
سنائی .
از پی احسنت وزه نفکند خود را در بزه
وز برای کیک را ننهاد بر آتش گلیم .
سوزنی .
در این زمانه بسی شاعر رکیک سخن
زبهر کیکی بر آتش بر افگنند گلیم .
سوزنی .
گفتمت یک بوسه گفتی جان بده
دلبرا کیکت عماری می کشد.
مجیر بیلقانی .
اگر فردا تو از وی صندل خواهی گوید من یک پیمانه کیک خواهم نیمی نر نیمی ماده جمله با زین و لگام و جل و ستام ، چه جواب دهی ؟ (سندبادنامه ص 309).
جان چه باشد تاگزینم بر کریم
کیک چه بْوَد تا بسوزم زآن گلیم .
مولوی .
- کیک به گریبان بودن ؛ مضطرب و سراسیمه بودن . (آنندراج ). کنایه از مضطرب بودن . سراسیمه بودن . (فرهنگ فارسی معین ) :
نیست یک کس که به دل محنت دورانش نیست
زَاختر سوخته کیکی به گریبانش نیست .
محسن تأثیر (از آنندراج ).
رجوع به ترکیبهای بعد شود.
- کیک توی (در) تنبان کسی افتادن ؛ ناراحت شدن . مشوش گردیدن . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ترکیب بعد شود.
- کیک در (اندر) پازه افتادن ؛ مشوش و مضطرب شدن :
کوه را زلزله چون کیک فتد در پازه
ابر را صاعقه چون سنگ فتد در قندیل .
انوری .
غمت آن لحظه بی اندازه افتد
که آن دم کیکت اندر پازه افتد.
عطار.
رجوع به ترکیبهای بعد شود.
- کیک در پاچه (پازه ، شلوار) کسی افتادن ؛ مشوش و شوریده وهراسان شدن . (امثال و حکم ص 1260). ناراحتی و تشویش برای او ایجاد شدن . (فرهنگ فارسی معین ). کنایه از مضطرب شدن :
حذر آنگه کنی که درفتدت
ریگ در کفش و کیک در شلوار.
سنائی (از امثال و حکم ص 1260).
کله آنگه نهی که درفتدت
سنگ در موزه کیک در شلوار .
سنائی (از امثال و حکم ص 1260).
چرخ را با شرفش سنگ فتد در موزه
کوه را با سخطش کیک فتد در شلوار.
انوری .
- کیک در پاچه (پازه ، شلوار) افکندن ؛ کنایه از اضطراب و بیطاقتی و بیقراری کردن . (برهان ) (ناظم الاطباء).
- || مضطرب ساختن . (برهان ) (انجمن آرا) (ناظم الاطباء). مشوش و شوریده و هراسان کردن . (از امثال و حکم ص 1260) :
کیک در پازه ٔ من افکندی
اینکت سنگ درفتاده به سر.
انوری (از انجمن آرا).
بدین قصیده که پیراهن معانی اوست
فکنده ام همه را کیک عجز در شلوار.
اثیر اخسیکتی .
کیک در پاچه ٔ افکار تو خواهم افکند
این دوا علت تسکین تو خواهم کردن .
درویش واله هروی (از آنندراج ).
انبه را کرده موش در انبان
کیله را کرده کیک در شلوار.
سلیم (در صفت نیشکر، از بهار عجم ).
رجوع به ترکیبهای قبل شود.
- کیکش نگزیدن ؛ اصلاً متألم و متأثر نشدن . (امثال و حکم ص 1260). (در تداول عامه ) ناراحت نشدن . اعتنا نکردن . اهمیت ندادن .
کیک . [ ی َ ] (اِ مصغر) مصغر کی . فلان . فلانه . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کیک و کیک ؛ فلان و فلان . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
فرق صحابه ٔ نبی کی رسدت ز ابلهی
کورصفت طلب کنی نرمی قاقم از کیک .
عمید لومکی (از فرهنگ رشیدی ).
|| اسبی را نیز گویند که آبی رنگ باشد. (برهان ). اسب آبی رنگ . (ناظم الاطباء).
شپش ار هست ناخنت هم هست
کیک را گوش مال چون برجست.
بهر کیکی گلیم نتوان سوخت.
وز برای کیک را ننهاد بر آتش گلیم.
زبهر کیکی بر آتش بر افگنند گلیم.
دلبرا کیکت عماری می کشد.
فرهنگ عمید
= کَک
نوعی شیرینی که از آرد، تخم مرغ، شیر، شکر، و مانندِ آن تهیه می شود.
نوعی شیرینی که از آرد، تخممرغ، شیر، شکر، و مانندِ آن تهیه میشود.
کَک#NAME?
مردمک چشم: ◻︎ خشم آمدْش و همانگه گفت ویک / خواست کاو را برکند از دیده کیک (رودکی: ۵۳۷).
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
کِیک
کِیک
مادۀ غذایی پخته و تهیه شده از مـخــلوط آرد، شـکــر، تخم مرغ و چربی (معمولاً کره یا مارگارین). می توان اجزای دیگری نظیر میوه های خشک شده را به آن افزود. بریتانیا بزرگ ترین تولید کنندۀ کیک کارخانه ای در اروپاست. اغلب، برای هر مناسبت ویژه ای، کیک مخصوص تهیه می شود؛ مثلاً در بریتانیا، کیک های میوه ای با خمیر بادام و خامه مخصوص کریسمس است. کیک های عید پاک شامل کیک میوه ای در بریتانیا و پاشکای هرم شکل روسی است که از پنیر خامه دار شیرین شده تهیه می شود و پُر از میوۀ خشک، مغز بادام و پسته است.
گویش مازنی
کرم کدو
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
مثلا میگه کیک نکن