کلمه جو
صفحه اصلی

گاوکش

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - آنکه گاو را ذبح کند . ۲ - گیاهی است از تیر. خرزهره که جزو تیره های نزدیک به زیتونیان میباشد . ارتفاعش در حدود یک متر و گلهایش ارغوانی روشن است . ساقه های جوان این گیاه دارای الیافی است که ترکمنان از آن نخ و پارچه بافند و لباس تهیه کنند . این گیاه در اکثر نقاط دنیا از جمله ایران و افغانستان و تبت و چین میروید . الیاف آن براق و محکم است و پارچه های تهیه شده از آنها شبیه پارچه های ابریشمی است دم روباه دمب روباه قاتل البقر .
دهی در نیشابور
دهی در خرم آباد

لغت نامه دهخدا

گاوکش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) قصاب . کشنده ٔ گاو :
میزبان کین شنید رفت بزیر
گفت با گاوکش حکایت شیر.

نظامی .


|| (اِ مرکب ) نام گیاهی است که دربوستانها و کشتزارها روید و ساق آن راست . و یا زغب گره دار بقدر ذرعی شبیه به نی و شیردار و برگ آن شبیه بطرخون و برگ کاج و گل آن بنفش و دانه ٔ آن شبیه به عدس مایل به سپیدی و زردی بیخ آن سطبر و پرشیر و چون گاو از آن بخورد بمیرد و گوسفند را زیان ندارد و بنابراین به این اسم موسوم شده و آن را شبرم گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا).

گاوکش. [ ک ُ ] ( نف مرکب ) قصاب. کشنده گاو :
میزبان کین شنید رفت بزیر
گفت با گاوکش حکایت شیر.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) نام گیاهی است که دربوستانها و کشتزارها روید و ساق آن راست. و یا زغب گره دار بقدر ذرعی شبیه به نی و شیردار و برگ آن شبیه بطرخون و برگ کاج و گل آن بنفش و دانه آن شبیه به عدس مایل به سپیدی و زردی بیخ آن سطبر و پرشیر و چون گاو از آن بخورد بمیرد و گوسفند را زیان ندارد و بنابراین به این اسم موسوم شده و آن را شبرم گویند. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

گاوکش.[ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان یوسفوند بخش سلسله ٔشهرستان خرم آباد، واقع در 11 هزارگزی باختر الشتر، کنار باختر شوسه خرم آباد به کرمانشاه. تپه ماهور، سردسیر مالاریائی ، دارای 480 تن سکنه. آب آن از سراب ، محصول آنجا غلات ، حبوبات ، تریاک ، لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، راه آن اتومبیل رو و ساکنین از طایفه یوسف وند هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

گاوکش. [ ک ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بار معدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری چکنه بالا، کوهستانی ، معتدل ، دارای 67 تن سکنه. آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، تریاک. شغل اهالی زراعت ، مالداری و ابریشم بافی ، راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

گاوکش . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بار معدن بخش سرولایت شهرستان نیشابور، واقع در 34 هزارگزی جنوب باختری چکنه ٔ بالا، کوهستانی ، معتدل ، دارای 67 تن سکنه . آب آن از قنات ، محصول آن غلات ، تریاک . شغل اهالی زراعت ، مالداری و ابریشم بافی ، راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


گاوکش .[ ک ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یوسفوند بخش سلسله ٔشهرستان خرم آباد، واقع در 11 هزارگزی باختر الشتر، کنار باختر شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . تپه ماهور، سردسیر مالاریائی ، دارای 480 تن سکنه . آب آن از سراب ، محصول آنجا غلات ، حبوبات ، تریاک ، لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری ، راه آن اتومبیل رو و ساکنین از طایفه ٔ یوسف وند هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


دانشنامه عمومی

گاوکش ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
گاوکش (بم)
گاوکش (تیران و کرون)
گاوکش (جاسک)
گاوکش (نیشابور)

پیشنهاد کاربران

زنده و پایدار بادقوم بزرگ لک و لکستان بزرگ

من لکم مرا با نام نامی لک بخوانید

نه کُردم نه هم لُر نژادم لک است
میان تبارها تبارم تک است

لُر___________ ( لکستان ) ___________کُرد

من لکم و هضم هیچ قومی نمی شوم
من لکم و زیرمجموعه ی هیچ قومی نیستم

زبان لکی سی هزار واژه ی مستقل دارد و ثبت ملی شده است
لک و لکستان ریشه در عمق تاریخ دارد
( پان لُرها ) و ( پان کُردها ) قصد هضم و حذف قوم بزرگ لک را دارند
سربلند و موفق باشید


کلمات دیگر: