کلمه جو
صفحه اصلی

آبگوشت

فارسی به انگلیسی

soup, stock


Abgoosht (is an Iranian stew. It is also called Dizi), broth, stock, soup


فرهنگ فارسی

هر نوع محیط مایع که پایۀ آن آبگوشت مغذی یا پروتئین آبکافت‌شده باشد


فرهنگ معین


لغت نامه دهخدا

آبگوشت .(اِ مرکب ) طعامی که از گوشت غالباً با نخود و لوبیاپزند و آب آن را اشکنه یعنی ترید کنند :
گر آبگوشت که من می پزم بخسته دهند
خورد به روز سیم پاچه چون شکر رنجور.

بسحاق اطعمه .


|| طعمه ای که پیش از شکار، باز و دیگر جوارح طیور را دهند. مُسْته . چشته . || مایعی خاص برای تربیت حیوانات ذره بینی .

فرهنگ عمید

خوراک آبدار که با گوشت و نخود و لوبیا تهیه می‌شود.



کلمات دیگر: