کلمه جو
صفحه اصلی

صحت در فقه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صحّت به معنای تمامیّت و سلامت از عیب و بیماری می باشد.
در لغت، صحّت مقابل بیماری ومعیوب بودن است.
معنای اصطلاحی
صحّت بدن یعنی حالت طبیعی بدن که فعالیت های بدن در آن حالت بر مجرای طبیعی جریان دارد لیکن در اصطلاح گاه مقابل فساد به کار می رود.مراد از فساد، اختلال چیزی از جهت اجزا یا شرایطی است که قوام اصل وجود آن چیز به آن بسته است و نتیجه آن عدم ترتب اثر بر شی ء فاقد جزء یا شرط است، و گاهی در برابر عیب به کار می رود.منظور از عیب اختلال چیزی از حیث اجزا یا شرایط کمالی است، به گونه ای که جزء یا شرط در قوام آن چیز دخالت ندارد، بلکه در کمال آن دخیل است و در نتیجه مستلزم عدم ترتب اثر کامل می شود.بنابر این، صحّت به معنای کامل و بی نقص بودن چیزی از جهت اجزا و شرایط است؛ چه آن اجزا و شرایط مقوّم آن چیز باشند یا دخیل در کمال آن.مراد از صحّت نزد اصولیان و نیز فقیهان در عبادات و معاملات ، صحّت در برابر فساد است.
صحّت در عبادت
در معنای صحّت در عبادت اختلاف شده است.اسقاط اعاده و قضا ؛موافقت آنچه انجام گرفته با امر خدای تعالی ؛و سقوط عقاب و موافقت با امر ؛و حصول ثواب از معانی آن ذکر شده است؛ معنای سوم مشهور است لیکن گروهی از اصولیان گفته اند:صحّت در همه جا یک معنا دارد و آن تمامیت است و سقوط اعاده و قضا ، همچنین موافقت با امر از لوازم تمامیت است؛ زیرا با تمام و کامل بودن عملی از جهت اجزا و شرایط، اعاده و قضای آن ساقط می شود؛ چنان که موافقت با امر شارع نیز حاصل می شود البته در کتب اصولی مباحث دیگری نیز درباره این موضوع مطرح است که در این مختصر نمی گنجد.از صحّت به معنای نخست در اصول فقه سخن گفته اند.
صحیح و اعم بودن مسمای الفاظ
...


کلمات دیگر: