تاریخ فلسفه بیان دیدگاه های فلسفی، نظام ها و مکاتب فلسفی است که شامل مطالعه زندگی فیلسوفان، جست وجو پیرامون ارتباط متقابل مکاتب و نظام های فلسفی و تلاش برای ردیابی مسیر پیشرفت یا پسرفت آن در بستر تاریخ است که با کمک ماهیت و گستره اندیشه ورزی، خِرد را برای مطالعه فلسفه آماده می کند. تاریخ فلسفه، از وحدت دو رشته متمایز تاریخ و فلسفه پدید آمده که هرکدام برای دیگری، محدودیت هایی ایجاد می کنند. تاریخ فلسفه، پژوهشی در تاریخ اندیشه هاست و برای رسیدن به آن، لازم است با داشتن «نظرگاهی وابسته به دورانی خاص»، فهم درستی از این موضوع وجود داشته باشد که فیلسوفان، چه طور به پرسش ها پاسخ می دادند، چارچوب شان برای بررسیدن موضوع ها، فرضیه ها، هدف و نقاط ضعف و قوت شان چه بوده است.تاریخ فلسفه، به طور حتم، گردآوری صرف عقیده های فلسفی نیست. بلکه میان این عقاید، یافتن کنش و واکنش، تز و آنتی تز، اهمیت دارد و هیچ فکر فلسفی ای قابل درک نیست مگر در بستر تاریخی خودش و در یافتن ارتباطش با نظام های فلسفی دیگر.
آگوستین
توماس آکویناس
فلسفهٔ دوران باستان اَشکال ابتداییِ تفکر فلسفی برای نخستین بار در دوران باستان و در سرزمین های مختلفی از جمله مصر، ایران، چین، هند و یونان پدید آمده است. فلسفهٔ باستان ویژگی های بارزی دارد که بعدها در فلسفه مدرن غرب بروز می کند. در دوران باستان فلسفه متکی بر علم نبود زیرا بر پایه رشد و شناسایی سطحی و ابتدایی آن دوران تکیه داشته است. پیش از فلسفه، ادیان مختلف به تمام پرسش های مردم جواب می دادند. این پاسخ ها و توضیحات دینی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال می یافتند. انسان تاریخ باستان بر آن بود تا با اسطوره به مسئله زندگی، تقدیر، گذشته و آینده اش پاسخ دهد. اسطوره در اصل داستانی دربارهٔ خدایان است و توضیح می دهد چرا زندگی به این شکلی است که هست که موضوع اساسی همه اساطیر نبرد میان نیروهای نیک با نیروهای بد است. با گذشت سده ها، بیان اسطوره ای در تار و پود پرسش های فلسفی ریشه دواندند. فلاسفه یونانی با تلاش برای یافتن منشأ همه چیز (آرخه) و پاسخ به پرسش از تکثر، تلاش می کردند نشان دهند که این توضیحات معتبر نیستند و انسان نمی تواند به آن ها اعتماد داشته باشد.
فلسفه ایرانی به اندیشه ها و سنن فلسفی ایرانی باستان بر می گردد که از اندیشه های باستانی هندوآریایی آغاز می شود که بعدها همین اندیشه ها تحت تأثیر زرتشتی قرار گرفتند و مکتب زرتشت را تشکیل دادند. براساس دائرةالمعارف فلسفه آکسفورد، تاریخ موضوع و دانش فلسفه به هندوآریایی های ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می رسد. این دائرةالمعارف اضافه می کند که پس از آن فلسفه زرتشتی از طریق یهودیت وارد اندیشه غربی و نهایتاً افلاطونی می شود. اما هیچ گاه تأثیر فلسفه ایرانی تا اندازه تأثیر متقابل یونان بر ایران نمی شود. از جمله فلاسفه این دوره می توان به استون و پولس ایرانی، مانی و مزدک اشاره کرد. سرتاسر تاریخ ایران را به دلیل تغییرات قابل توجه سیاسی اجتماعی متأثر از حمله مسلمانان در سال ۶۵۱ میلادی و مغول ها در سال ۱۲۲۱ میلادی پهنه فراخی از اندیشه های فلسفی پوشانده است؛ از ایران باستان و آموزه های زرتشتی تا مکاتب مانوی، مزدکی و آئین زروانی که پیش از اسلام ظهور کرده اند.
فلسفه مصر باستان به عنوان آغاز فلسفه، توسط یونانیان باستان اعتبار یافت. انعطاف پذیر بودن، عمل گرا بودن و توجه کردن به احساسات از ویژگی های این فلسفه محسوب می شود.
آگوستین
توماس آکویناس
فلسفهٔ دوران باستان اَشکال ابتداییِ تفکر فلسفی برای نخستین بار در دوران باستان و در سرزمین های مختلفی از جمله مصر، ایران، چین، هند و یونان پدید آمده است. فلسفهٔ باستان ویژگی های بارزی دارد که بعدها در فلسفه مدرن غرب بروز می کند. در دوران باستان فلسفه متکی بر علم نبود زیرا بر پایه رشد و شناسایی سطحی و ابتدایی آن دوران تکیه داشته است. پیش از فلسفه، ادیان مختلف به تمام پرسش های مردم جواب می دادند. این پاسخ ها و توضیحات دینی سینه به سینه و نسل به نسل انتقال می یافتند. انسان تاریخ باستان بر آن بود تا با اسطوره به مسئله زندگی، تقدیر، گذشته و آینده اش پاسخ دهد. اسطوره در اصل داستانی دربارهٔ خدایان است و توضیح می دهد چرا زندگی به این شکلی است که هست که موضوع اساسی همه اساطیر نبرد میان نیروهای نیک با نیروهای بد است. با گذشت سده ها، بیان اسطوره ای در تار و پود پرسش های فلسفی ریشه دواندند. فلاسفه یونانی با تلاش برای یافتن منشأ همه چیز (آرخه) و پاسخ به پرسش از تکثر، تلاش می کردند نشان دهند که این توضیحات معتبر نیستند و انسان نمی تواند به آن ها اعتماد داشته باشد.
فلسفه ایرانی به اندیشه ها و سنن فلسفی ایرانی باستان بر می گردد که از اندیشه های باستانی هندوآریایی آغاز می شود که بعدها همین اندیشه ها تحت تأثیر زرتشتی قرار گرفتند و مکتب زرتشت را تشکیل دادند. براساس دائرةالمعارف فلسفه آکسفورد، تاریخ موضوع و دانش فلسفه به هندوآریایی های ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد می رسد. این دائرةالمعارف اضافه می کند که پس از آن فلسفه زرتشتی از طریق یهودیت وارد اندیشه غربی و نهایتاً افلاطونی می شود. اما هیچ گاه تأثیر فلسفه ایرانی تا اندازه تأثیر متقابل یونان بر ایران نمی شود. از جمله فلاسفه این دوره می توان به استون و پولس ایرانی، مانی و مزدک اشاره کرد. سرتاسر تاریخ ایران را به دلیل تغییرات قابل توجه سیاسی اجتماعی متأثر از حمله مسلمانان در سال ۶۵۱ میلادی و مغول ها در سال ۱۲۲۱ میلادی پهنه فراخی از اندیشه های فلسفی پوشانده است؛ از ایران باستان و آموزه های زرتشتی تا مکاتب مانوی، مزدکی و آئین زروانی که پیش از اسلام ظهور کرده اند.
فلسفه مصر باستان به عنوان آغاز فلسفه، توسط یونانیان باستان اعتبار یافت. انعطاف پذیر بودن، عمل گرا بودن و توجه کردن به احساسات از ویژگی های این فلسفه محسوب می شود.
wiki: ویل دورانت راجع به تنی چند از فیلسوفان غرب است. این کتاب را عباس زریاب خویی به فارسی ترجمه کرده است.
لذات فلسفه
کتاب شامل یازده فصل است، که به ترتیب به بررسی این فلاسفه می پردازد:
لذات فلسفه
کتاب شامل یازده فصل است، که به ترتیب به بررسی این فلاسفه می پردازد:
wiki: تاریخ فلسفه (کتاب)