کلمه جو
صفحه اصلی

ساباط


مترادف ساباط : دالان، راهروسرپوشیده، معبر مسقف، گذرگاه سقف دار، سایبان، سایه گاه

فارسی به انگلیسی

penthouse, lean-to


awning


فارسی به عربی

سقیفة , شمسیة , مظلة

مترادف و متضاد

shelter (اسم)
حمایت، پناه، پناه گاه، ساباط، جان پناه، سپنج، یتیم خانه

tent (اسم)
توجه، طاق، ساباط، سایبان، خیمه، چتر، چادر، نوعی شراب شیرین اسپانیولی

awning (اسم)
پناه، پناه گاه، حفاظ، سایه بان، ساباط، سایبان کرباسی

sunshade (اسم)
ساباط، سایبان، چتر افتابی، افتاب گردان

covered passage (اسم)
ساباط

covered gallery (اسم)
ساباط

lean-to (اسم)
ساباط، چارطاقی

۱. دالان، راهروسرپوشیده، معبر مسقف، گذرگاه سقفدار
۲. سایبان، سایهگاه


دالان، راهروسرپوشیده، معبر مسقف، گذرگاه سقف‌دار


سایبان، سایه‌گاه


فرهنگ فارسی

راهروروپوشیدبین دوخانه یادودکان، سوابیط
( اسم ) ۱ - دالان راهرو رو پوشیده . ۲ - پوشش بالای راهگذر سقفی که در زیر آن معبر ورود به خانه و سرای باشد . ۳ - سایبان سایه گاه جمع ساباطات سوابیط . ۴ - انگوری که روی تاک یا داربست چوبین عمل آورده باشند .
شهرکی است بماورائ النهر از حدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار

فرهنگ معین

[ ع . ] (اِ. ) سایبان ، دالان سر پوشیده .

لغت نامه دهخدا

ساباط. (اِخ ) شهرکی است به ماوراءالنهر از حدود سروشنه با کشت و برز و مردم بسیار. (حدود العالم ص 68). شهرکی معروف است در ماوراءالنهر در نزدیکی اشروسنه ، در 10 فرسنگی خجند و 20 فرسنگی سمرقند. (سمعانی ) (معجم البلدان یاقوت ) (دمشقی ). شهر ساباط تا کنون باقی است و بین زامین و بونجکث (آراتپه ٔ امروز) کرسی ایالت اسروشنه سر راه فرغانه قرار دارد. مقدسی درباره ٔ آن گوید شهری آباد است ، آب روان دارد و باغها و بوستانها آنرا در بر گرفته اند... شهر ساباط جزو ایالت اسروشنه بود. و این ایالت که بصورتهای اسروشنه و سروشنه و ستروشنه نیز نوشته شده در خاور سمرقند بین ولایات ساحل راست رود سغد و ولایات ساحل چپ سیحون واقع است و این دو رود داخل حدود ایالت اسروشنه نیستند. (لسترنج . سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمه ٔ محمود عرفان ص 504 - 505) (اصطخری ص 326 و 327) (ابن حوقل ص 379 و 380) (مقدسی ص 277 به نقل از لسترنج ).


ساباط. (ع اِ) پوشش رهگذر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بالائی که زیر آن راه بود. (مهذب الاسماء). پوشش و سقف . پوشش بازار. سقف میان دو دیوار که زیر آن راه بود. ج ، سوابیط و ساباطات . || راهگذری میان دو خانه که از آنجا از خانه ای بخانه ٔ دیگر عبور کنند. (اقرب الموارد). در لهجه ٔ لارستانی طاقی که در معابر و بین کوچه ها از طرف نیکوکاران ساخته میشود. (فرهنگ لارستانی ). دالان . دهلیز. مابین دروازه و اندرون سرا : دیلمان در عراق فساد و ظلم و بدعت آشکارا کرده اند، و بر راهگذرها ساباطها کرده اند و زن وفرزند مسلمانان را به تغلب در سرای می برند و با ایشان فساد میکنند و چندانک خواهند میدارند و بمراد خویش رها کنند. (سیاستنامه چ کتابفروشی طهوری ص 67). [ امیر اسماعیل سامانی ] هر روز که باران و برف آمدی ساباطی بود بر در سرای وی ببخارا. آنجا بر در دکان بنشستی از دو طرف روز. (تاریخ بیهق ص 69). رنود کارد و ساقاط کشیدند و خون خلقی از منتمیان درگاه بهر کوی و ساباط بر زمین (زمخشری ). سایه گاه . پناهگاه . سایبانی که بالای دیوار میسازند تادرختانی را که کنار دیوار کاشته اند حفظ کنند. || (بلهجه ٔ قدیم قمی ) نهری که بر هر دو طرف آن میانه (؟) نشانده باشند اعم از آنکه معرّش (دارای چوب بست ) باشد یا غیر معرّش و بزبان قمی ساباط گویند...غیر ساباط باصطلاح اهل قم کرمی که آن را مطبق گویند مثل باغات و کروم قم . رجوع به تاریخ قم ص 107 شود.


ساباط. ( ع اِ ) پوشش رهگذر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بالائی که زیر آن راه بود. ( مهذب الاسماء ). پوشش و سقف. پوشش بازار. سقف میان دو دیوار که زیر آن راه بود. ج ، سوابیط و ساباطات. || راهگذری میان دو خانه که از آنجا از خانه ای بخانه دیگر عبور کنند. ( اقرب الموارد ). در لهجه لارستانی طاقی که در معابر و بین کوچه ها از طرف نیکوکاران ساخته میشود. ( فرهنگ لارستانی ). دالان. دهلیز. مابین دروازه و اندرون سرا : دیلمان در عراق فساد و ظلم و بدعت آشکارا کرده اند، و بر راهگذرها ساباطها کرده اند و زن وفرزند مسلمانان را به تغلب در سرای می برند و با ایشان فساد میکنند و چندانک خواهند میدارند و بمراد خویش رها کنند. ( سیاستنامه چ کتابفروشی طهوری ص 67 ). [ امیر اسماعیل سامانی ] هر روز که باران و برف آمدی ساباطی بود بر در سرای وی ببخارا. آنجا بر در دکان بنشستی از دو طرف روز. ( تاریخ بیهق ص 69 ). رنود کارد و ساقاط کشیدند و خون خلقی از منتمیان درگاه بهر کوی و ساباط بر زمین ( زمخشری ). سایه گاه. پناهگاه. سایبانی که بالای دیوار میسازند تادرختانی را که کنار دیوار کاشته اند حفظ کنند. || ( بلهجه قدیم قمی ) نهری که بر هر دو طرف آن میانه ( ؟ ) نشانده باشند اعم از آنکه معرّش ( دارای چوب بست ) باشد یا غیر معرّش و بزبان قمی ساباط گویند...غیر ساباط باصطلاح اهل قم کرمی که آن را مطبق گویند مثل باغات و کروم قم. رجوع به تاریخ قم ص 107 شود.

ساباط. ( اِخ ) نام شهری به مدائن و آن معرب بلاس آباد است. ( اصمعی ). معرب بلاس آباد. ( یاقوت ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بلاس آباد، بلاش آباد. ( خاندان نوبختی ص 197 ). موضعی است بمدائن مرکسری را. ( یاقوت ). قریه ای بر دو فرسخی مدائن براه کوفه. ( سمعانی ). بلاش بن فیروز ساسانی [ 483 - 487 م. ] از عمارت ، دو شهر کرده است یکی بلاش آباد بساباط مدائن. و دوم بجانب حلوان و بلاش فر خوانند و اکنون خراب است. ( مجمل التواریخ و القصص ص 72 ). نام شهری که بلاش اشکانی آن را بساخت و بلاش آباد نامید. ( طبری ج 1 ص 518 ). یاقوت در معجم البلدان آرد: ساباط مدائن بنام ساباط بن باطا برادر نخیرجان نامیده شده است. در مراصد الاطلاع آمده : قریه ای بود قرب مدائن و نزدیک آن پلی بود بر بالای نهر الملک و قریه را بنام قنطرة می نامیدند چه قنطرة ساباط نام داشت. ( مراصد الاطلاع ) ( تنقیح المقال ج 1 ص 177 ). مدائن از هفت شهر با اسمهای معینی که در تلفظ آنها اختلاف وجوددارد تشکیل میشد. گویا پنج شهر از آن هفت شهر در زمان یعقوبی یعنی قرن سوم وجود داشته. ازین قرار: شهرکهنه یعنی طیسفون و یک میل در جنوب آن اسبانبر ( = اسفابور ) و مجاور آن رومیه ( = وه جندیوخسره )، هر سه در جانب خاوری دجله. و در جانب دیگر بهرسیر ( = وه اردشیر ) و یک فرسخ زیر آن ساباط که بقول یاقوت ایرانیان آن را بلاس آباد مینامیدند... منصور خلیفه چندی دستگاه خلافت را برومیه مجاور مدائن برد. مأمون هم مدتی درساباط واقع در جانب متقابل رومیه اقامت گزید. ( لسترنج ، سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمه محمود عرفان ص 36 و37 ). خسرو پرویز نعمان بن منذر را در ساباط مدائن حبس کرد، و سپس او را زیر پی پیل افگند. اعشی گوید:

ساباط. (اِخ ) نام شهری به مدائن و آن معرب بلاس آباد است . (اصمعی ). معرب بلاس آباد. (یاقوت ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلاس آباد، بلاش آباد. (خاندان نوبختی ص 197). موضعی است بمدائن مرکسری را. (یاقوت ). قریه ای بر دو فرسخی مدائن براه کوفه . (سمعانی ). بلاش بن فیروز ساسانی [ 483 - 487 م . ] از عمارت ، دو شهر کرده است یکی بلاش آباد بساباط مدائن . و دوم بجانب حلوان و بلاش فر خوانند و اکنون خراب است . (مجمل التواریخ و القصص ص 72). نام شهری که بلاش اشکانی آن را بساخت و بلاش آباد نامید. (طبری ج 1 ص 518). یاقوت در معجم البلدان آرد: ساباط مدائن بنام ساباط بن باطا برادر نخیرجان نامیده شده است . در مراصد الاطلاع آمده : قریه ای بود قرب مدائن و نزدیک آن پلی بود بر بالای نهر الملک و قریه را بنام قنطرة می نامیدند چه قنطرة ساباط نام داشت . (مراصد الاطلاع ) (تنقیح المقال ج 1 ص 177). مدائن از هفت شهر با اسمهای معینی که در تلفظ آنها اختلاف وجوددارد تشکیل میشد. گویا پنج شهر از آن هفت شهر در زمان یعقوبی یعنی قرن سوم وجود داشته . ازین قرار: شهرکهنه یعنی طیسفون و یک میل در جنوب آن اسبانبر (= اسفابور) و مجاور آن رومیه (= وه جندیوخسره )، هر سه در جانب خاوری دجله . و در جانب دیگر بهرسیر (= وه اردشیر) و یک فرسخ زیر آن ساباط که بقول یاقوت ایرانیان آن را بلاس آباد مینامیدند... منصور خلیفه چندی دستگاه خلافت را برومیه مجاور مدائن برد. مأمون هم مدتی درساباط واقع در جانب متقابل رومیه اقامت گزید. (لسترنج ، سرزمینهای خلافت شرقی ، ترجمه ٔ محمود عرفان ص 36 و37). خسرو پرویز نعمان بن منذر را در ساباط مدائن حبس کرد، و سپس او را زیر پی پیل افگند. اعشی گوید:
فذاک و ما أنجی من الموت ربّه
بساباطَ حتّی مات وهْوَ مُحرزْق .

یاقوت (المعرب جوالیقی ص 116).


در اواخر سال 14 هَ . ق . هنگامی که سعد بن ابی وقاص سردار سپاه عرب در قادسیه فرود آمد، رستم سپهبد ایران نیز با شصت هزار سوار و 36 فیل جنگی از مدائن بیرون آمد و در ساباط لشکرگاه ساخت .(حبیب السیر ج 1 ص 477). در سال 40 هَ . ق . هنگامی که حضرت امام حسن بعزم جنگ با معاویه از کوفه خارج شده بود چند روزی در ساباط مدائن اقامت کرد و خطبه ای ایراد فرمود که موجب طغیان سپاهیان گردید. (حبیب السیرج 1 ص 23 و 24). و نیز رجوع به عقدالفرید ج 2 ص 141 و نزهة القلوب ص 33 و خاندان نوبختی ص 197 شود.
- امثال :
افرغ من حجام ساباط ؛ بیکارتر از حجام ساباط؛ سخت عاطل و بیکار مانده . در ساباط حجامی بود که مردم را بنسیه حجامت میکرد و چون کسی به او رجوع نمیکرد مادرش را حجامت میکرد تا آنگاه که او را کشت . (یاقوت ). حجام ساباط از شدت کساد کار، سپاهیان را بنسیه تا هنگام بازگشت آنان حجامت میکرد و او ایرانی بود و ساباط همان ساباط کسری است . (عقد الفرید ج 3 ص 13) (منتهی الارب ). او یک بار کسری را در یکی از سفرهای او حجامت کرد. کسری او را غنی گردانید، و از آن پس حجامت هیچ کس نکرد. (منتهی الارب ).

فرهنگ عمید

۱. دالان و راهرو روپوشیده بین دو خانه یا دو دکان: بود ساباطی اندر آن رسته / از دو سو سُمج های در بسته (بهار: ۷۱۲ ).
۲. پوشش بالای رهگذر.
۳. سقفی که در زیر آن راه ورود به خانه باشد.

دانشنامه عمومی

ساباط ها (سابات) از ویژگی های معماری (مهرازی) زیست بوم های گرمسیر و کویری هستند و در استان هایی مانند یزد، کرمان، اصفهان، خوزستان، خراسان جنوبی و .... یافت می شوند. یکی از کارکردهای سابات پدید آوردن سایه و جایگاهی خنک برای رهگذران است. این سازه به علت نیمه پوشیده بودن در تابستان به پدید آمدن کوران هوا می انجامد که هوای درون سابات را از بیرون آن خنک تر می کند. همین نیمه پوشیده بودن در زمستان به گرمتر شدن هوای درون سابات از بیرون آن می انجامد. سابات ها همچنین مایهٔ یکپارچگی و استواری خانه های کنارشان هستند و به آنها در پایداری در برابر نیروهای پدید آمده از فشار سازه کمک می کنند.
واژهٔ سابات در زبان پارسی دارای ریشه ای کهن است. بخش نخست آن «سا» به معنی آسایش و بخش دوم آن «بات» نشانگر ساختمان، آبادی و سازه است.همچنین گفته شده که سابات از واژهٔ سایه باد گرفته شده زیرا این بنا سایه و باد را برای مردم در گرمای تابستان فراهم می کند.

دانشنامه آزاد فارسی

کوچه ها و معابر سرپوشیده، که به وسیلۀ طاق یا بخشی از بالاخانۀ ساختمان دیگر پوشش می یافت، و غالباً در مناطق پرآفتاب کویر و حاشیۀ آن ساخته می شد. ساباط به معنای مطلق سایه گاه نیز به کار رفته، و گاه بر فضاهای کوچک استراحت گاه های مجاور راه ها نیز اطلاق شده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پوشش و سقف راه را ساباط می گویند. از احکام مرتبط با آن در بابهای صلات و صلح سخن گفته‏ اند.
ساباط عبارت است از سقف بنا شده بر دو دیوار که زیر آن آمد و شد صورت می‏گیرد. برخی، سقف میان دو خانه را نیز بدان افزوده‏اند.
احکام ساباط
احکام ساباط از جهت ساختن آن در خیابان بن بست یا غیر بن بست با بالکن مشترک است. در این مقاله به برخی احکام مشترک که در مقاله بالکن نیامده اشاره می‏شود.
نمازگزاردن بر ساباطِ بنا شده بر راه جایز است؛ لیکن به قول برخی، نماز خواندن بر ساباط ساخته شده روی جوی آب کراهت دارد.
ساختن ساباط بر راه، در صورتی که موجب تاریکی آن گردد؛ به گونه‏ای که رهگذران زیان ببینند، جایز نیست.
ساختن ساباط بر دیوار یا ساختمان کسی، جز با رضایت او جایز نیست.
اگر کسی حق ساختن ساباط بر دیوار کسی را داشته باشد، با خراب شدن دیوار، هیچ کدام بر بازسازی آن اجبار نمی‏شوند.


واژه نامه بختیاریکا

ساوات

جدول کلمات

دالان

پیشنهاد کاربران

ساباط : محله ای از کوچه عبور که دارای سقف باشد . ( اصطلاح بنایی و ساختمان سازی )


کلمات دیگر: