کلمه جو
صفحه اصلی

تجهیز


مترادف تجهیز : آراستن، آماده کردن، بسیجیدن، آماده سازی، بسیج، تدارک، تهیه بینی، مجهزسازی

برابر پارسی : آمادگی، بسیج کردن، ساز و برگ، سازوبرگ دادن

فارسی به انگلیسی

equipment, mobilizing

mobilizing


equipment


فارسی به عربی

زی

عربی به فارسی

منبع , موجودي , تامين کردن , تدارک ديدن


مترادف و متضاد

outfit (اسم)
ساز، ساز و برگ، گروه، همسفر، توشه، بنه سفر، تجهیز، لوازم فنی

tooling (اسم)
تجهیز، شکل دهی

آراستن، آماده کردن، بسیجیدن


آماده‌سازی، بسیج، تدارک، تهیه‌بینی، مجهزسازی


۱. آراستن، آماده کردن، بسیجیدن،
۲. آمادهسازی، بسیج، تدارک، تهیهبینی، مجهزسازی


فرهنگ فارسی

آماده ومهیاکردن، اسباب کاری، بسیج کردن
۱- ( مصدر ) ساختن آراستن آماده کردن ( جهاز عروس لشکر مسافر و غیره ) . ۲- بسیج کردن ( لشکرها ) بسیجیدن ( سپاهیان ) . جمع : تجهیزات یاتجهیز عساکر. بسیج کردن لشکرها.

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - آراستن ، آماده کردن . ۲ - آماده کردن لشکر.

لغت نامه دهخدا

تجهیز. [ ت َ ] ( ع مص ) دوانیدن اسب را بروی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || ساختن جهاز عروس و لشکر و مرده و مسافر و غازی و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( از غیاث اللغات )( از فرهنگ نظام ) : و لما جَهزَهُم بجهازِهِم قال َ ائتونی باَخ لکم من ابیکم. ( قرآن 59/12 ).

فرهنگ عمید

۱. مجهز کردن.
۲. آماده کردن اسباب کاری مانندِ سازوبرگ لشکر.

فرهنگ فارسی ساره

ساز و برگ


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] فراهم آوردن ساز و برگ چیزی را تَجهیز می گویند.
تجهیز میت، نایب و رزمنده به کار رفته؛ لیکن کاربرد رایج آن مورد نخست است که به معنای فراهم آوردن مقدّمات دفن میّت از قبیل غسل دادن، کفن کردن و نمازگزاردن بر او است. از این عنوان در بابهای طهارت، حج و جهاد سخن رفته است.
تجهیز درطهارت
تجهیز میّت مسلمان بر هر مکلفی واجب کفایی است. برخی، آن را بر ولیّ میّت واجب عینی و در صورت خودداری یا نبود وی، بر سایر مسلمانان واجب کفایی دانسته اند. بنابر قول به وجوب کفایی، تجهیز میّت توسط غیر ولیّ ـ به قول مشهور ـ منوط به اذن ولیّ است و اگر ولیّ از دادن اذن به دیگری خودداری کند، خود نیز اقدام به تجهیز ننماید، در اینکه اذن گرفتن از ولیّ ساقط می شود یا حاکم شرع در صورت امکان، ولیّ را بر یکی از دو امر ـ اقدام به تجهیز یا اذن دادن ـ وادار می کند و درصورت عدم امکان، غیر ولیّ با اذن حاکم اقدام به تجهیز می کند، اختلاف است.
هزینه تجهیز
هزینه تجهیز میّت از اصل مال (ترکه)، پیش از پرداخت بدهیها، وصایا و تقسیم ارث برداشت می شود. هزینه تجهیز زن در صورت توانایی شوهر بر عهده او است.
اجرت تجهیز
...

پیشنهاد کاربران

باساز، سامانه، دستگاه، مجموعه آماده و منظم و مرتب. ترجمه عربی واژه Device

اَفزاریدن = مجهز شدن. To be equiped.
اَفزاراندن = مجهز کردن. To equip


کلمات دیگر: