مترادف دفن : تدفین، خاک سپاری، پنهان سازی
برابر پارسی : خاکسپاری، در خاک کردن، گوراندن
burial
دفن , بخاک سپاري , تدفدين , ايين تدفين , تدفين
۱. تدفین، خاکسپاری
۲. پنهانسازی
تدفین، خاکسپاری
پنهانسازی
دفن . [ دُ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ دِفان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به دفان شود. || ج ِ دَفین .(از ذیل اقرب الموارد از تاج ). رجوع به دفین شود.
دفن . [ دَ ] (ع ص ) گمنام بیقدر: رجل دفن ؛ مرد گمنام و بی قدر. (منتهی الارب ). خامل و گمنام . (از اقرب الموارد). || مدفون و دفن شده . ج ، أدفان . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || آبشخور و منهل دفن شده و انباشته شده . (از ذیل اقرب الموارد از تاج و لسان ). || زمین دفن شده و انباشته شده . (از ذیل اقرب الموارد از تاج و لسان ).
- دفن المروءة ؛ بدون مروت و جوانمردی . (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). دفین المروءة. و رجوع به دفین شود.
خاقانی .
دفن . [ دَ ف ِ ] (ع ص ) داء دفن ؛ به معنی دِفن است . (از اقرب الموارد). رجوع به دِفن شود.
دفن . [ دِ ] (ع ص ) داء دفن ؛ بیماریی که معلوم نگردد مگر بعد از انتشار فساد و بدی آن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). دَفِن . و رجوع به دَفِن شود.
خاکسپاری، گوراندن