کلمه جو
صفحه اصلی

بابلیون

لغت نامه دهخدا

بابلیون. [ ب ِ ] ( اِخ ) نام قصبه ای قدیمی است در مصر، در ساحل یمین رود نیل ، نزدیک جدول ترایان ، و مهاجران بابل این شهرک را بنا نهاده و بدین نام خوانده اند. ( قاموس الاعلام ترکی ج 2 ). بابلیون یا باب ِ الیون یا باب ِاللیون. قصرالشمع. شهری بر ساحل شرقی نیل بجنوب عین شمس و ایرانیان را بدانجاآتشکده ای بوده که عرب آنرا قبةالدخان نامند. ( دمشقی ). اسم عام است برای مصر به لغت قدما و گویند نام خاص است برای موضع فسطاط. اهل توراة گویند که آدم علیه السلام در بابل ساکن بود و چون قابیل ، هابیل را کشت مورد غضب آدم واقع شد و با خانواده خود بکوههای بابل گریخت و بدین جهت بابل نامیده شد زیرا که بابل در لغت بمعنی افتراق و جدائی باشد. چون آدم درگذشت و ادریس بنبوت رسید فرزندان قابیل فزونی یافتند و از کوهها بیرون آمدند، با مردم درآمیختند و موجب فساد شدند بدین جهت ادریس از پروردگار خواست که او را بسرزمینی مانند بابل که دارای آب جاری باشد برساند، پس سرزمین مصر بدو نموده شد و چون بدان سرزمین رسید و سکونت گزید و آنجای را نیکو یافت نامی از کلمه بابل که بمعنی افتراق است مشتق ساخت و آن سرزمین را بابلیون نامید که بمعنی افتراق نیکوست. || عبدالملک بن هشام صاحب «السیره » در کتاب «التیجان فی النسب » از تألیفات خود آرد: بابلیون پادشاهی بود از قوم سبا وعمربن امروءالقیس از فرزندان وی در زمان ابراهیم خلیل پادشاه مصر بود. ( از معجم البلدان ). رجوع به تاریخ الحکماء قفطی چ لیپزیک 1320 هَ. ق. ص 2 و 3 شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بابَلْیون، شهری باستانی در مصر ، نزدیک قاهره کنونی است.
به گفته کازانووا، کلمه بابیلون که در قرون وسطی به این شهر اطلاق شده شکل یونانی شده است، «پی ـ هاپی ـ ن ـ اونِ» مصر باستان بر اساس مشابهت صوتی با «بابولونِ» (بابل) آسیایی است که نزد یونانیان آشنا بوده است.البته این وجه اشتقاق کاملاً خالی از ایراد نیست، ولی این تسمیه مبتنی بر نام مکانی در مصر باستان است.مراد از این نام، شهر و باروی باستانی یونانیان است که در مرز میان مصر علیا و سفلی قرار داشت و از لحاظ نظامی بر داخل آن کشور مسلط بود.
تاریخچه بابَلْیون
قسمت هایی از باروی کهن اکنون نیز در نزدیکی قَصْرالشّمْعَه موجود است.در دوران باستان، رود نیل در مسیری شرقی تر از مسیر فعلی جریان داشت و وضع بابلیون بسیار مساعدتر و از اهمیت بیشتری برخوردار بود.هنگام فتح مصر به دست عمروعاص، پیکارهای مهمی در این محل به وقوع پیوست و سقوط بابلیون (۲۱ ربیع الا´خر ۲۰) سرنوشت مصر را تعیین کرد.اردوگاه نظامی عرب ها، که بعداً به صورت شهر «فُسطاطِ مصر» درآمد، در نزدیکی این محل که از نظر نظامی حایز اهمیت بود برپا و بقایای باروی قدیم دربنای آن استفاده شد.از مطالب مندرج در پاپیروسها چنین بر می آید که تا پایان قرن اول میان بابلیون و فسطاط تمایز وجود داشته است.مهاجران در فسطاط می زیستند و خِطّه های ایشان مشخص بود.بابلیون مرکز تجّار بزرگ غله و مقر ادارات دولتی بود.زرّادخانه واقع در جزیره «روضه» که در پاپیروسها مذکور است، به دژ نظامی متصل بود.بالطبع تمایز اصلی میان فسطاط و بابلیون زود از میان رفت.
بابلیون بعد از فتح عرب ها
استعمال نام بابلیون در میان عرب ها از رواج افتاد و فقط قبطیان آن را به کار می بردند.آن ها حتی مصداق آن را وسعت بخشیدند و بابلیون را در بعضی از موارد به مجموعه عظیمی از شهرها که از قصرالشّمعه و فسطاط و قاهره تا مَطَریه - هلیوپولیس امتداد داشت اطلاق می کردند.این استعمال بعداً در میان نویسندگان اروپایی نیز رواج یافت.به همین سبب، در قراردادهای بازرگانی متعدد میان مصر و دولتهای غربی که به زبان لاتینی نوشته شده و آماری آن ها را منتشر کرده است واژه «بابیلونیا» با املاهای متفاوت، به قاهره اطلاق شده است.این نام در پیمان نامه ها و نوشته های جدید اروپا، از جمله در آثار مانْدِویلِ سیّاح و بوکاچیو که صلاح الدین را «سلطان بابیلونیا» می خواند، نیز دیده می شود.


کلمات دیگر: