کلمه جو
صفحه اصلی

رواق


مترادف رواق : ایوان، پیشخانه، درگاه، سایبان، سقف، هشتی

برابر پارسی : پیش خانه، سایبان، مهتابی

فارسی به انگلیسی

portico, porch, pure

porch


portico


فارسی به عربی

سقیفة

عربی به فارسی

گذرگاه طاقدار , طاقهاي پشت سرهم


مترادف و متضاد

veranda (اسم)
بالکن، ایوان، ستاوند، رواق، ایوان جلو و یا طرفین ساختمان

porch (اسم)
ایوان، دالان، سرپوشیده، رواق، هشتی

portico (اسم)
ایوان، ستاوند، رواق

lanai (اسم)
ایوان، رواق

ایوان، پیشخانه، درگاه، سایبان، سقف، هشتی


فرهنگ فارسی

پیشخانه، سقف پیشخانه، ایوان، سایبان، عمارت
ده کوچکی است از دهستان بویر احمد سردسیر بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان

فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - ایوان . ۲ - پیشگاه خانه . ۳ - سایبان .

لغت نامه دهخدا

رواق . [ رَ ] (ص ) صاف . خالص . صاف کرده شده . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).


رواق. [ رِ / رُ ] ( ع اِ ) خانه ای که به خرگاه ماند و یا سایبان. ( منتهی الارب ). خانه شبیه فسطاط . ( از اقرب الموارد ). سقف مقدم خانه. ( مهذب الاسماء ) ( از معجم متن اللغة ). سقفی که در مقدم خانه سازند و از این تقریر مستفاد می شود که همین است که به هندی آن را چهچه گویند. ( غیاث اللغات ). ج ، اَرْوِقة، روق ، رواقات. ( اقرب الموارد ). || سقف.( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) :
گردون بلند است رواقش به گه بزم
دریای محیط است سرایش به گه بار.
فرخی.
از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل
رواق طاق معیشت چه سربلند و چه پست.
حافظ.
- بام ناگشاده رواق ؛ کنایه از آسمان است :
همیشه تا در موت و حیات نابسته ست
بر اهل عالم از این بام ناگشاده رواق.
خاقانی.
- رواق بیستون . رجوع به رواق بیستون درجای خود شود.
- رواق چرخ ؛ کنایه از سقف فلک. سقف آسمان :
رواق چرخ همه پر صدای روحانی است
در آن صدا همه صیت وزیر عرش جناب.
خاقانی.
- رواق زبرجد ؛ کنایه از سقف زبرجدرنگ و نیلگون آسمان است :
بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند.
حافظ.
و رجوع به ترکیب رواق کبود شود.
- رواق سیمگون . رجوع به رواق سیمگون در جای خود شود.
- رواق فلک ؛ رواق چرخ. رجوع به ترکیب رواق چرخ شود :
به صور نیمشبی درفکن رواق فلک
به ناوک سحری برشکن مصاف فضا.
خاقانی.
- رواق کبود ؛ کنایه از سقف نیلگون آسمان است. رواق زبرجد. رجوع به رواق زبرجد شود :
چو هندوی شب زین رواق کبود
رسن بست بر فرضه هفت رود.
نظامی.
- رواق مسیح . رجوع به رواق مسیح در جای خود شود.
- رواق هفت فلک ؛ سقف هفت آسمان. رجوع به ترکیبهای رواق فلک و رواق چرخ شود :
در طاق صفه تو چو بستم نطاق خدمت
جز در رواق هفت فلک منظری ندارم.
خاقانی.
- نُه رواق ؛ نُه آسمان. نُه فلک. نُه چرخ :
ازپی پرواز مرغ دولت او بود و بس
دانه ها کاین نه رواق باستان افشانده اند.
خاقانی.
مزن پنج نوبت در این چار طاق
که بی ششدره نیست این نه رواق.
نظامی.
|| پرده ای که از مقدم خانه از بالا تا زمین آویخته باشند. ( از اقرب الموارد ). پرده ای که درکشیده باشند از سقف. ( آنندراج ). || سرای پرده به یک عمود. ( مهذب الاسماء ) ( فرهنگ نظام ). خانه ای که بر یک ستون که در وسط آن برافرازند قائم باشد. ( از معجم متن اللغة ):

رواق . [ رَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان بویراحمد سردسیر بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع در 33هزارگزی شمال شرقی بهبهان و 22هزارگزی شمال راه آرو به بهبهان . دارای 40 تن جمعیت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


رواق . [رِ ] (ع اِ) ابرو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). || گوسپند ماده ٔ شاخدار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || اول شب و آخر شب . (منتهی الارب ). الرواق من اللیل ؛ مقدمه و جانبه . (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).


رواق . [ رِ / رُ ] (ع اِ) خانه ای که به خرگاه ماند و یا سایبان . (منتهی الارب ). خانه ٔ شبیه فسطاط . (از اقرب الموارد). سقف مقدم خانه . (مهذب الاسماء) (از معجم متن اللغة). سقفی که در مقدم خانه سازند و از این تقریر مستفاد می شود که همین است که به هندی آن را چهچه گویند. (غیاث اللغات ). ج ، اَرْوِقة، روق ، رواقات . (اقرب الموارد). || سقف .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) :
گردون بلند است رواقش به گه بزم
دریای محیط است سرایش به گه بار.

فرخی .


از این رباط دودر چون ضرورت است رحیل
رواق طاق معیشت چه سربلند و چه پست .

حافظ.


- بام ناگشاده رواق ؛ کنایه از آسمان است :
همیشه تا در موت و حیات نابسته ست
بر اهل عالم از این بام ناگشاده رواق .

خاقانی .


- رواق بیستون . رجوع به رواق بیستون درجای خود شود.
- رواق چرخ ؛ کنایه از سقف فلک . سقف آسمان :
رواق چرخ همه پر صدای روحانی است
در آن صدا همه صیت وزیر عرش جناب .

خاقانی .


- رواق زبرجد ؛ کنایه از سقف زبرجدرنگ و نیلگون آسمان است :
بر این رواق زبرجد نوشته اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند.

حافظ.


و رجوع به ترکیب رواق کبود شود.
- رواق سیمگون . رجوع به رواق سیمگون در جای خود شود.
- رواق فلک ؛ رواق چرخ . رجوع به ترکیب رواق چرخ شود :
به صور نیمشبی درفکن رواق فلک
به ناوک سحری برشکن مصاف فضا.

خاقانی .


- رواق کبود ؛ کنایه از سقف نیلگون آسمان است . رواق زبرجد. رجوع به رواق زبرجد شود :
چو هندوی شب زین رواق کبود
رسن بست بر فرضه ٔ هفت رود.

نظامی .


- رواق مسیح . رجوع به رواق مسیح در جای خود شود.
- رواق هفت فلک ؛ سقف هفت آسمان . رجوع به ترکیبهای رواق فلک و رواق چرخ شود :
در طاق صفه ٔ تو چو بستم نطاق خدمت
جز در رواق هفت فلک منظری ندارم .

خاقانی .


- نُه رواق ؛ نُه آسمان . نُه فلک . نُه چرخ :
ازپی پرواز مرغ دولت او بود و بس
دانه ها کاین نه رواق باستان افشانده اند.

خاقانی .


مزن پنج نوبت در این چار طاق
که بی ششدره نیست این نه رواق .

نظامی .


|| پرده ای که از مقدم خانه از بالا تا زمین آویخته باشند. (از اقرب الموارد). پرده ای که درکشیده باشند از سقف . (آنندراج ). || سرای پرده به یک عمود. (مهذب الاسماء) (فرهنگ نظام ). خانه ای که بر یک ستون که در وسط آن برافرازند قائم باشد. (از معجم متن اللغة):
در زد آمد شکرلبی دلبند
باز کرد آن دررواق بلند.

نظامی .


آلتی کآن رواق را شایست
ساختند آن چنان که می بایست .

نظامی .


|| پیشخانه . (منتهی الارب ) (دهار). پیشگاه خانه . (برهان قاطع) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) :
در خانه ها را سیه کرد پاک
ز کاخ و رواقش برآورد خاک .

فردوسی .


ای خداوندی که نصرت گرد لشکرگاه تست
چترت ایوان است و پیلت منظر و فحلت رواق .

منوچهری .


چون ابروی معشوقان با طاق و رواق است
چون روی پریرویان با رنگ و نگار است .

منوچهری .


باغ ارم شراع تو باشد به روز خوان
بیت الحرم رواق تو باشد به روز بار.

منوچهری .


اسبش تا کرانه ٔ رواق که به ماتم به آنجا نشسته بودند بیاوردند و برنشست . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 346). امیر [ مسعود ] برخاست از رواق و در سرای شد. (تاریخ بیهقی ).
یکی به تیم سپنجی همی نیابد راه
ترا رواق ز نقش و نگار چون ارم است .

ناصرخسرو.


طاق و رواق ساز به دروازه ٔ عدم
باج و دواج نه به سراپرده ٔ امان .

خاقانی .


رواقی جداگانه دید از عقیق
ز بنیاد تا سر به گوهر غریق .

نظامی .


گرد بر گرد آن رواق بهشت
سرخی لاله دید و سبزی کشت .

نظامی .


آفتاب از منظر افتد در رواق
گر ترا بیند بدین خوش منظری .

سعدی .


- رواق منظر چشم ؛مردم . (از آنندراج ). مردمک دیده . (ناظم الاطباء) :
رواق منظر چشم من آشیانه ٔ تست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه ٔ تست .

حافظ.


|| ایوانی که در مرتبه ٔ دوم ساخته باشند. (از برهان قاطع). ایوانی که در مرتبه ٔ دوم عمارت ساخته باشند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || (اِخ ) مدرس زنون قبرسی . رجوع به رواقیان شود.

فرهنگ عمید

۱. پیش خانه، پیشگاه خانه، سقف پیش خانه.
۲. ایوان.
۳. سایه بان.
۴. راهرو و مدخل سقف دار در داخل عمارت.
* رواق چرخ (زبرجد، فلک، کبود، نیلگون ): [قدیمی، مجاز] آسمان.

۱. پیش‌خانه؛ پیشگاه خانه؛ سقف پیش‌خانه.
۲. ایوان.
۳. سایه‌بان.
۴. راهرو و مدخل سقف‌دار در داخل عمارت.
⟨ رواق چرخ (زبرجد، فلک، کبود، نیلگون): [قدیمی، مجاز] آسمان.


دانشنامه عمومی

[ra(e)vāq] معرب رواگ؛ ایوانی که پیشگاه آن باز و گشاده باشد.


رَواق یا پیشگاه خانه، فضاهای سرپوشیدهٔ ستوندار است یا از چشمه طاق هایی تشکیل یافته که در طرفین صحن یا میان سرای مسجد یا اماکن مذهبی ساخته می شود. دهانهٔ اینگونه فضاها رو به صحن است و در ورودی مسجد را به شبستان یا گنبدخانه متصل می کند.
معماری ایرانی
معماری برون گرا
رواق مشتمل است بر سقف و ستون که حداقل در یک طرف مسدود باشد و انسان را از تماس با بارش و تابش نور آفتاب مصون می دارد و در مناطقی که شدت نور و حرارت خورشید زیاد باشد نور مناسب و ملایمی را به داخل عبور می دهد و در این صورت روشنایی از طریق غیرمستقیم یا با واسطه خواهیم داشت. فضای رواق در معماری در مجموع یکی از کنترل کننده های نور در فضاهای معماری است.
رواق به صورت فضای سرپوشیدهٔ نیمه باز و ممتد و راهرو مانند است. این فضا برای ایجاد ارتباط بین فضاها کاربرد دارد و بیشتر در اطراف حیاط ها (در یک، دو، سه، چهار جبهه) یا اطراف یک فضای ساخته شدهٔ برونگرا ساخته می شود.
در برخی از ساختمان ها مانند مسجد جامع یزد، مدرسه سپهسالار و مدرسه معیرالممالک تهران فضای ورودی توسط یکی از دهانه های رواق با حیاط ارتباط دارد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بنای مسقف جلو خانه که دو فضا رابه هم مرتبط می‏کند را رِواق گویند. از احکام مرتبط با آن در باب طهارت سخن گفته‏اند.
تطهیر حرم معصومان علیهم السّلام در صورت نجس شدن، همچون مسجد واجب است. برخی، رواقهای حرم را نیز، بنابر احتیاط واجب به مسجد ملحق کرده‏اند.
مکث جنب و حائض و نفسا در رواقهای حرم
در الحاق رواقهای حرم معصومان علیهم السّلام به حرم و اطراف ضریح در حرمت مکث جُنُب، حائض و نفسا در آنها اختلاف است.
عبور جنب و حائض و نفسا از حرم
عبور افراد یاد شده از مساجد جز مسجد الحرام و مسجد النّبی صلّی اللَّه علیه و آله جایز و از آن دو حرام است. برخی، احتیاط واجب را در اجتناب از داخل شدن، حتی به صورت عبوری در حرم معصومان علیهم السّلام و رواقهای حرم ایشان دانسته‏اند.


پیشنهاد کاربران

رواق معرب؛ در اصل ( رواک ) فارسی و از دو واژه ( رو ؛ آ ) و پسوند ( ک ) درست شده که ( رو ) فعل امر از مصدر رفتن و ( آ ) فعل امر مصدر آمدن و رویهم یعنی محل برو ؛بیا یا رفت و آمد است

رواق. یا "در بن" ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، ایوانی جلوی خانه.

کنایه از ابروی یار

سایبان

در پارسی " ستاوند " نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.

ایوان

"پارچه ای که به آن نوری می تابد"که بعد ها آنر در اصطلاح سایه بان نامیدند ولی حالت نور در پارچه بود و مستلزم پرده بودن افقی یا عمودی بودن نبود بعد ها آستان و ایوان و بالکن هم استفاده شد بعدها در نوعی سقف نیز استفاده شد

رواق: پیشخانه ، ایوان ، ایوانی که در طبقه ی دوم ساخته شود .
شصت پایه رواق منظر او
کرده جای نشست بر سر او
پیشخانه و ایوان منظر آن کوشک شصت پله داشت و بر بالای کوشک قرار گرفته بود .
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص482 )

بنایی باسقف گنبدی یابه شکل هرم


کلمات دیگر: