کلمه جو
صفحه اصلی

مسجد


مترادف مسجد : سجده گاه، عبادتگاه، مسکت، مسگت، مصلا، نمازگاه، نمازخانه

برابر پارسی : مزکت، مَزگِت

فارسی به انگلیسی

mosque

فارسی به عربی

مسجد

مترادف و متضاد

mosque (اسم)
مسجد

سجده‌گاه، عبادتگاه، مسکت، مسگت، مصلا، نمازگاه، نمازخانه


فرهنگ فارسی

جای سجده، محل عبادت، درفارسی مزگت هم گفته شده، مساجد جمع
(اسم ) ۱- جای سجده. ۲- محلی که مسلمانان در آن ناز گزارند مزکت : در مسجد و میخانه خیالت اگر آید محراب و کمانچه زدو ابروی تو سازم . ( حافظ ) یا مسجد آدینه . مسجد بزرگی در هر شهر که روزهای جمعه در آن نماز جمعه برگزار شود مسجد جامع : تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح یا از در سرای اتابک غریو کوس ... ( سعدی )
دهی در شهرستان جیرفت

فرهنگ معین

(مَ جِ ) [ ع . ] (اِ. ) جای سجده ، محل عبادت . ج . مساجد.

لغت نامه دهخدا

مسجد. [ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت . واقع در 12هزارگزی شمال ساردوئیه و 7هزارگزی شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


مسجد. [ م َ ج ِ] (ع مص ) سر بر زمین نهادن . (تاج المصادر بیهقی ).


مسجد. [ م َ ج َ ] ( ع اِ ) پیشانی. ( منتهی الارب ). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. ( از اقرب الموارد ). در لغت به معنی سجده گاه ، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست. آنجای که بر زمین رسد از پیشانی گاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمی گاه سجده و آن هفت است. ج ، مَساجِد. ( اقرب الموارد ). رجوع به مساجد و مساجد سبعة شود. || نماز. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || مزگت و مَسجِد. ( از اقرب الموارد ). رجوع به مسجِد شود.

مسجد. [ م َ ج ِ] ( ع مص ) سر بر زمین نهادن. ( تاج المصادر بیهقی ).

مسجد. [ م َ ج ِ ] ( ع اِ ) فراء گوید در باب نصر چه اسم و چه مصدر، بروزن مَفعَل است مگر لغاتی چند که با کسر آمده چون مسجد و مطلع و مشرق و... ( از منتهی الارب ). محل و موضعی که در آنجا سجده کنند و هر محلی که در آن عبادت کنند، و از آن جمله است اطلاق مسجد بر «جامع». و گویند مسجِد بالکسر.اسم است محل عبادت را. خواه در آنجا سجود بکنند یا نکنند، و هر گاه فعل و عمل آن موردنظر باشد، آن را طبق قیاس ، مسجَد گویند بفتح جیم ، و این عقیده سیبویه است. ( از اقرب الموارد ). مکان معین خاص که برای اداء نماز وقف کنند. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). مزگت و خانه ای که در آن نماز می خوانند. ( ناظم الاطباء ). مزگت. مزکت. ( منتهی الارب ). جای عبادت مسلمانان. خانه خدا. محل سجود. جای نماز خواندن. نمازگاه. نمازگه. خانه ای که برای گذاشتن نماز سکنه کوئی یا محلتی یا شهری سازند. بیت اﷲ. خانه خدا. ج ، مَساجد. ( منتهی الارب ).
مساجد اولیه مسلمین ، عبارت از قطعه زمینی وسیع و تقریباً مربعشکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه می کرد، و در سمت قبله سقف کوچکی داشت که بر ستونهایی از تنه نخل و غیره استوار گشته بود، و در این زمان مساجد را مئذنه نبود و این نقشه اساس تمام مساجد اسلامی گشت. اکنون اغلب مساجد دارای قسمتی میانه است به نام صحن که روی آن باز است و گاهی مسقف و اطراف آن چهار رواق دارد که وسیعترین آنها رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قرار دارد، و هر مسجدی دارای یک یاچند مئذنه است. از قرن پنجم هجری نظام جدیدی در استفاده از مسجد متداول شد و آن داخل شدن مدارس در آن است و برای تناسب با محیط تدریس مذاهب ، و مسکن دادن به طالبان علم ، در نقشه مساجد تغییراتی حاصل شد، در این هنگام مسجد از یک صحن روباز تشکیل می شد که اطراف آن را چهار ایوان عمود بر هم احاطه می کرد و در طبقه دوم این ایوانها اطاقهایی بود برای سکونت طلاب علم و استادان. ( از الموسوعة العربیةالمیسرة ). نخستین مسجد را حضرت محمد( ص ) در مدینه ( یثرب ) در کنار خانه خود ساخت. زمین آن خوابگاه شتران بود و پیغمبر آن را از صاحبش خرید. سپس خلفا و حاکمان و پادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در زمان امویان ( در فاصله قرن اول و دوم هجری ) با شرکت استادان بیزانس شیوه معماری یونانی در ساختمان مسجد به کار رفت. سپس مسلمانان شیوه مزبور را آموختند و تغییراتی در آن دادند و بمرور زمان برخی از کلیساها به مسجد مبدل شد. بدین طریق که جهت بنا را از مشرق بسوی مکه تغییر دادند. از آنجایی که برای بسیاری از مسلمانان رفتن به مسجد بزرگ پنج باردر روز دشوار و دور بود، و در آغاز امر در هر شهر بیش از یک مسجد بزرگ وجود نداشت ، پس از گذشت زمان به موازات مسجد بزرگ هر شهر که مخصوص برگزاری نماز جمعه بود، و مسجد مزبور را هم اصطلاحاً مسجد جمعه یا مسجدجامع می نامیدند، مساجد کوچک کویها حتی در روستاها بوجود آمد که اختصاص به نمازهای پنجگانه داشت. سابقاًدر ایران ، گذشته از مساجد جامع، هر کویی دارای مسجدی بوده که گذشته از محل برگزاری نمازهای پنجگانه ، محل اجتماع ساکنان کوی نیز بوده است. در دوران متأخر در هر شهر بزرگ چند مسجد جامع و صدها مسجد کوچک ، صرف نظر از مصلاهای خانگی که در املاک شخصی بزرگان و توانگران وجود داشته پدید آمد. مساجد جامع در آغاز فقط در شهرها وجود داشتند، ولی بعدها، یعنی از حدود قرن ششم هجری ، در برخی روستاهای بزرگ هم احداث گشتند. هر جا که مسجد جامع نداشت نماز جمعه را ( در صورت وجود حداقل چهل نمازگزار ) می توانستند در مسجد کوی ، و یا در صورت فقدان آن در هوای آزاد برگزار کنند. صحرانشینان که غالباً فاقد مسجد بودند، نماز جمعه را عادةً در هوای آزاد می گزاردند و البته روی بسوی قبله می کردند. در هر مسجدی اعم از جامع یا مسجد کوی و یا دهکده ، در جدار خلفی آن که همیشه بطرف مکه یا قبله است «محراب » وجود دارد. بعضی مساجد بزرگ چندین محراب دارند. محراب طاقنما گونه ای است و معمولاً به آیات قرآن مزین است. بعد از نیمه دوم قرن دوم هجری در برابر محراب ، چراغدان گذاشتند، و بعدها شمع و قندیل پدید آمد و مسجد را با قالی مفروش کردند. سمت راست محراب ، منبر قرار دارد و آن کرسی مرتفعی است با چند پله برای استفاده امام و واعظ و به هنگام نماز جمعه خطبه از بالای آن خوانده می شود. منبر فقط در مسجدهای جامع وجود داشت و مسجدهای کوی فاقد آن بودند و امتیاز اصلی مساجد جامع در برابر مساجد کوی در همین بود.

مسجد. [ م َ ج َ ] (ع اِ) پیشانی . (منتهی الارب ). پیشانی شخص که اثر سجده بر آن بماند. (از اقرب الموارد). در لغت به معنی سجده گاه ، و در اصطلاح علما، موضع سجود را گویند هر جا که باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ). هر یک از هفت جای مرد که گاه سجده بر زمین رسد. آنجا که بر زمین نشیند در سجود از پیشانی و نوک پا و زانو و کف دست . آنجای که بر زمین رسد از پیشانی گاه سجود. آنجا که بر زمین رسد از اندام آدمی گاه سجده و آن هفت است . ج ، مَساجِد. (اقرب الموارد). رجوع به مساجد و مساجد سبعة شود. || نماز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || مزگت و مَسجِد. (از اقرب الموارد). رجوع به مسجِد شود.


مسجد. [ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آجرلو بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 63هزارگزی جنوب شرقی مراغه و 12هزارگزی شمال خاوری راه شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . آب آن از رود آجرلو و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


مسجد. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) فراء گوید در باب نصر چه اسم و چه مصدر، بروزن مَفعَل است مگر لغاتی چند که با کسر آمده چون مسجد و مطلع و مشرق و... (از منتهی الارب ). محل و موضعی که در آنجا سجده کنند و هر محلی که در آن عبادت کنند، و از آن جمله است اطلاق مسجد بر «جامع». و گویند مسجِد بالکسر.اسم است محل عبادت را. خواه در آنجا سجود بکنند یا نکنند، و هر گاه فعل و عمل آن موردنظر باشد، آن را طبق قیاس ، مسجَد گویند بفتح جیم ، و این عقیده ٔ سیبویه است . (از اقرب الموارد). مکان معین خاص که برای اداء نماز وقف کنند. (کشاف اصطلاحات الفنون ). مزگت و خانه ای که در آن نماز می خوانند. (ناظم الاطباء). مزگت . مزکت . (منتهی الارب ). جای عبادت مسلمانان . خانه ٔ خدا. محل سجود. جای نماز خواندن . نمازگاه . نمازگه . خانه ای که برای گذاشتن نماز سکنه ٔ کوئی یا محلتی یا شهری سازند. بیت اﷲ. خانه ٔ خدا. ج ، مَساجد. (منتهی الارب ).
مساجد اولیه ٔ مسلمین ، عبارت از قطعه زمینی وسیع و تقریباً مربعشکل بود که اطراف آن را چهار دیوار یا خندق احاطه می کرد، و در سمت قبله سقف کوچکی داشت که بر ستونهایی از تنه ٔ نخل و غیره استوار گشته بود، و در این زمان مساجد را مئذنه نبود و این نقشه اساس تمام مساجد اسلامی گشت . اکنون اغلب مساجد دارای قسمتی میانه است به نام صحن که روی آن باز است و گاهی مسقف و اطراف آن چهار رواق دارد که وسیعترین آنها رواق قبله است که محراب نیز در آنجا قرار دارد، و هر مسجدی دارای یک یاچند مئذنه است . از قرن پنجم هجری نظام جدیدی در استفاده از مسجد متداول شد و آن داخل شدن مدارس در آن است و برای تناسب با محیط تدریس مذاهب ، و مسکن دادن به طالبان علم ، در نقشه ٔ مساجد تغییراتی حاصل شد، در این هنگام مسجد از یک صحن روباز تشکیل می شد که اطراف آن را چهار ایوان عمود بر هم احاطه می کرد و در طبقه ٔ دوم این ایوانها اطاقهایی بود برای سکونت طلاب علم و استادان . (از الموسوعة العربیةالمیسرة). نخستین مسجد را حضرت محمد(ص ) در مدینه (یثرب ) در کنار خانه ٔ خود ساخت . زمین آن خوابگاه شتران بود و پیغمبر آن را از صاحبش خرید. سپس خلفا و حاکمان و پادشاهان بر وسعت آن افزودند و در تزیین آن کوشیدند. در زمان امویان (در فاصله ٔ قرن اول و دوم هجری ) با شرکت استادان بیزانس شیوه ٔ معماری یونانی در ساختمان مسجد به کار رفت . سپس مسلمانان شیوه ٔ مزبور را آموختند و تغییراتی در آن دادند و بمرور زمان برخی از کلیساها به مسجد مبدل شد. بدین طریق که جهت بنا را از مشرق بسوی مکه تغییر دادند. از آنجایی که برای بسیاری از مسلمانان رفتن به مسجد بزرگ پنج باردر روز دشوار و دور بود، و در آغاز امر در هر شهر بیش از یک مسجد بزرگ وجود نداشت ، پس از گذشت زمان به موازات مسجد بزرگ هر شهر که مخصوص برگزاری نماز جمعه بود، و مسجد مزبور را هم اصطلاحاً مسجد جمعه یا مسجدجامع می نامیدند، مساجد کوچک کویها حتی در روستاها بوجود آمد که اختصاص به نمازهای پنجگانه داشت . سابقاًدر ایران ، گذشته از مساجد جامع، هر کویی دارای مسجدی بوده که گذشته از محل برگزاری نمازهای پنجگانه ، محل اجتماع ساکنان کوی نیز بوده است . در دوران متأخر در هر شهر بزرگ چند مسجد جامع و صدها مسجد کوچک ، صرف نظر از مصلاهای خانگی که در املاک شخصی بزرگان و توانگران وجود داشته پدید آمد. مساجد جامع در آغاز فقط در شهرها وجود داشتند، ولی بعدها، یعنی از حدود قرن ششم هجری ، در برخی روستاهای بزرگ هم احداث گشتند. هر جا که مسجد جامع نداشت نماز جمعه را (در صورت وجود حداقل چهل نمازگزار) می توانستند در مسجد کوی ، و یا در صورت فقدان آن در هوای آزاد برگزار کنند. صحرانشینان که غالباً فاقد مسجد بودند، نماز جمعه را عادةً در هوای آزاد می گزاردند و البته روی بسوی قبله می کردند. در هر مسجدی اعم از جامع یا مسجد کوی و یا دهکده ، در جدار خلفی آن که همیشه بطرف مکه یا قبله است «محراب » وجود دارد. بعضی مساجد بزرگ چندین محراب دارند. محراب طاقنما گونه ای است و معمولاً به آیات قرآن مزین است . بعد از نیمه ٔ دوم قرن دوم هجری در برابر محراب ، چراغدان گذاشتند، و بعدها شمع و قندیل پدید آمد و مسجد را با قالی مفروش کردند. سمت راست محراب ، منبر قرار دارد و آن کرسی مرتفعی است با چند پله برای استفاده ٔ امام و واعظ و به هنگام نماز جمعه خطبه از بالای آن خوانده می شود. منبر فقط در مسجدهای جامع وجود داشت و مسجدهای کوی فاقد آن بودند و امتیاز اصلی مساجد جامع در برابر مساجد کوی در همین بود.
در شهرهای آسیای میانه و برخی نقاط ایران مساجد خاصی که «عیدگاه » بوده و حیاط وسیعی داشتند بوجود آمد و مردم مسلمان شهردر عیدهای بزرگ یعنی عید فطر و عید قربان در این مساجد گرد می آمدند. به مرور زمان انواع معماری مساجد پدید آمد. در ایران بیشتر دو نوع معماری در ساختمان مساجد معمول است . نوع اول را فاتحان مسلمان با خود به ایران آوردند، و این نوع از لحاظ نقشه و ویژگیهای معماری تقلید از شیوه ٔ معماری اولین مساجد مسلمین بوده است (مثل مسجد امویان در دمشق مربوط به قرن دوم هجری و مسجد بزرگ عمروعاص در فسطاط مصر مربوط به قرن اول هجری و مسجد بزرگ کوفه در عراق مربوط به قرن اول هجری ). این نوع مساجد در آن ممالک و در ایران بطور اعم دارای حیاطی مربع یا مربع مستطیل هستند که در اطراف آن طاقنماهایی زده شده و یا دالانی وجود دارد و حوض و یا فواره ای برای وضو دارد و در عرض واقع شده ، یعنی به پهنا ممتد است نه به درازا. محل نماز بوسیله ٔ طاقهای گشاده که بر ستونها زده اند به حیاط مربوط می شود. قدیمی ترین نمونه های این نوع مساجد در ایران عبارتند از: مسجد خلیفه مهدی در ری نزدیک طهران (پایان قرن دوم هجری ) که فقط پایه اش بر جای مانده است . مسجد تاری خانه در دامغان (قرن سوم هجری )، مسجد جامع نائین (قرن چهارم هجری )، مسجد دماوند (قرن پنجم هجری ) و غیره . در نوع دوم این گونه اماکن (مسجد، مدرسه ، مرقد)سنت معماری ایرانی زمان ساسانیان ملحوظ گشته است . در این نوع مساجد بخش اصلی را شبستان تشکیل می دهد یعنی بخش مقدس مسجد با محراب اصلی و منبر که بالنسبه بنای کوچک مربع و یا هشت گوشی است و ستون ندارد و قبه ای بر آن قرارگرفته . این قبه یا گنبد مخروطی ، مدور و بعدها شلجمی شکل و یا به شکل خربوزه ٔ قاچ قاچ با سردری مستطیل شکل (پیش طاق ) است که در آن ایوان بلندی زیرطاقی مدور یا خدنگی شکل قرار دارد. از این ایوان دری به «حرم » گشوده می شود که به شکل ایوان است ولی از لحاظ ابعاد خیلی کوچکتر است . در طرفین حرم گاه نمازگاههایی قرار دارند که بوسیله ٔ ردیفهای ستون تقسیم شده اند و ستونها در صحنهای باریک مطوقی واقع است . ایوان بزرگ ورودی از طریق حیاطی چهارگوش یا مستطیل به شبستان منتهی می شود. این حیاط حوضی برای وضو دارد و در اطراف آن طاقنماها وجود دارد که غالباً دو طبقه است و چهار ایوان بلند به چشم می خورد هر یکی در مرکز هر ضلع حیاط (یکی از این ایوانها، چنانکه گفته شد، مدخل حرم است ). درقرنهای پنجم و ششم هجری در این نوع مساجد طاقهای خدنگی شکل بیشتر رواج یافت . مساجد جامع تبریز و گلپایگان و قزوین و اردستان و مسجد جمعه ٔ قدیمی اصفهان (قرن نهم هجری ) ومسجد کبود تبریز (قرن نهم هجری ) و مسجد گوهرشاد مشهد (قرن نهم هجری ) و مسجد صفویان اردبیل (قرن دهم هجری ) و مسجد شاه اصفهان (آغاز قرن یازدهم هجری ) و غیره از این نوعند.
نقاشی مذهبی و تصویر ائمه در اسلام مجاز نیست ، تصویرانسان و بطور اعم موجودات زنده را اسلام بت پرستی میداند، بدین سبب تصویری در مساجد دیده نمی شود . در عوض تزیین دیوارها و ایوانها و منبرها و محرابها به حد زیاد معمول است . تزییناتی از روی اشکال مطرز گیاهها و صور هندسی و کوکبی شکل با نوشته های زیبا و پرنقش و نگار عربی آیات قرآن تلفیق می گردد (به خط کوفی ، نسخ ، ثلث و غیره ). این تزیینات به یاری قطعات آجر پخته و کنده کاری بر روی سنگ و یا گچ بری صورت می گرفته . از قرن ششم هجری و بخصوص از قرن هشتم به بعد در ایران و کشورهای نزدیک آن تزیین دیوارها و ایوانها و گنبدها را بوسیله ٔ روپوش کاشی و یا موزائیک چند رنگ کاشی با نوشته های زیبا بعمل می آوردند. محرابها و منبرها نیز بوسیله ٔ تزیینات باشکوه بصورت کنده کاری بر سنگ و چوب و گچ و مرمر مزین می گشتند، یا با کاشی مرقع و یا قطعات براق تزیین می یافتند. محرابهای گچ بری شده در مساجد اصفهان و ابرقو و بسطام و غیره محفوظ مانده است . گچ بری محراب یکی از تالارهای جنبی نماز مسجد جمعه ٔ اصفهان که در سال 710 هَ .ق . از طرف اولجایتوخان مغول هدیه شده شایان توجه خاص است . محراب زیبایی که از لحاظ هنری بسیار عالی است و مربوط به سال 623 هَ . ق . و در کاشان است ، محفوظ مانده است . از زمان قدیم در هر مسجدی مناره ها یا منارهایی برپا می شده و آنها برج گونه هایی هستند که مؤذن از فراز آن اذان می گوید و مؤمنان را به ادای فریضه ٔ دینی می خواند. مناره نخستین بار در زمان امویان در سوریه پدید آمد. در مساجد بزرگ ، مجالس درس برای هریک از فقها و علما، و مدارس یا مجالس درس دائمی در مساجد بزرگ وجود داشته . و این مساجد و مدارس موقوفاتی داشتند که درآمد آنها بالتمام صرف نگهداری مدرسان و دستیاران ایشان و دیگر خدام و همچنین تعمیر و مرمت بناها و غیره می گشته است . (از اسلام در ایران ، از هجرت تا پایان قرن نهم هجری تألیف پطروشفسکی ترجمه ٔ کریم کشاورز صص 96 - 103) :
بوستان چون مسجد و شاخ درختان در رکوع
فاخته چون مؤذن و آواز اوبانگ نماز.

منوچهری .


نه در مسجد دهندم ره که مستی
نه در میخانه کاین خمّار خام است .

احمدجام .


بامدادان سوی مسجد می شدم
پیری از کوی مغان آمد برون .

خاقانی .


در مسجدند و ساخته چون مهد کودکان
هم آبخانه در وی و هم جای خوابشان .

خاقانی .


خفته در مسجد خوداو را خواب کو
مرد غرقه گشته چون خسبد بگو.

مولوی (مثنوی ).


ابلهان تعظیم مسجد می کنند
در جفای اهل دل جد می کنند.

مولوی (مثنوی ).


مسجدی کز حرام برسازی
عاقبت خر در آن کند بازی .

اوحدی .


مسجد المراءة بیتها. (حدیث ).
مسجد زن خانه ٔ زن باشد. (امثال و حکم دهخدا).
- مسجد آدینه ؛ مسجدی که روز جمعه در آن نماز گذارند. (آنندراج ). مسجد جامع. مسجد جمعه : روز آدینه به مسجد آدینه رود تا رسم تهنیت نیز گزارده شود. (تاریخ بیهقی ص 288). مثال ده تا خوانها زنند از درگاه تا در مسجد آدینه . (تاریخ بیهقی ص 291). از دروازه ٔ ری تا در مسجد آدینه بیاراستند. (تاریخ بیهقی ص 375). مردمان که در ولایت وی به مسجد آدینه روند همگی کفشها را بیرون مسجد بگذارند و هیچ کس کفش آن کسان را نبرد. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 7).
تا نشنوی ز مسجد آدینه بانگ صبح
یا از در سرای اتابک غریو کوس .

سعدی .


بر کنار حوضی ایستاده بودند که در جوار مسجد آدینه ٔ کهنه بود. (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی ص 96).
- مسجد جامع ؛ مسجد آدینه . مزگت آدینه . مسجد جمعه . مسجد بزرگی که نماز آدینه در آن می خوانند. و اغلب شهرها دارای مسجد جامعی است که عادةً از آثار تاریخی بشمار می آید. رجوع به مسجد شود : روز آدینه ابراهیم به مسجدجامع آمد و ساخته تر بود. (تاریخ بیهقی ص 564). بر این ترتیب به مسجدجامع آمد [ مسعود ] سخت آهسته . (تاریخ بیهقی ص 292). روز آدینه ٔ دیگر به مسجد جامع آمد بابسیار سوار و پیاده ساخته و کوکبه ٔ بزرگ . (تاریخ بیهقی ص 705). سر و تن بشستم و به مسجد جامع شدم و نمازکردم . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 2). مسجد جامع هم از این سنگ سیاه است . (سفرنامه ٔ ناصرخسرو ص 14). به وقت نهضت فرموده بود تا از بهر مسجد جامع به غزنه عرصه ای اختیار کنند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 420). تا در موکب عالی به سمرقند رفته آنجا بر مسجد جامعی که ساخته خواهد شد کار کنند. (حبیب السیر ج 3 ص 155).
- مسجد جمعه ؛ مسجد آدینه . مسجد جامع. مسجد بزرگی که در آن نماز جمعه می گزارند و عادةً هر شهری یک یا چند مسجد جمعه دارد. رجوع به مسجد شود.
- امثال و تعبیرات مثلی :
برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند .
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است .
در مسجد است ، نه کندنی است نه سوختنی .
در مسجد باز است حیای سگ کجا رفته .
در مسجد نه کندنی است نه سوزاندنی .
مثل مسجد درگز نه شیعه در آن نماز گزارد نه سنی .
مثل مسجد یا مثل مسجد خدا ؛ تهی . بی اسباب .
مسجد جای خربستن نیست .
مسجد را نساخته کور عصایش را زد .
مسجد گرم و گدا آسوده .
مؤمن مسجدندیده .
هنوز مسجد ساخته نشده کور بر درش نشست . (امثال و حکم دهخدا).
|| در اصطلاح سالکان ، مظهر تجلی جمال را گویند. || آستانه ٔ پیر و مرشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ). || دل عارف کامل و مؤمن . (فرهنگ مصطلحات عرفا).

فرهنگ عمید

محل عبادت مسلمانان.
* مسجد جامع (آدینه ): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه می خوانند.

محل عبادت مسلمانان.
⟨ مسجد جامع (آدینه): مسجدی که روزهای جمعه در آن نماز جمعه می‌خوانند.


دانشنامه عمومی

بروزن مفعل اسم مکان یعنی محل سجود


مسجد نیایشگاه و محل گردهمایی مسلمانان است. کعبه طبق آیات قرآن اولین مسجد روی زمین است. مسجد النبی با ورود محمد، پیامبر اسلام به مدینه در عربستان سعودی پایه گذاری شد.
سردر
آستانه
گنبد
بارو
گلدسته
صحن یا میانسرا
حرم
محراب
رواق
بارگاه
چله خانه
حجره
شبستان
کتیبه
ستون
سرستون
طاق
خواجه نشین
آرامگاه
سنگ قبر
پذیرش این مسئله که وجود مساجد گنبدها مناره ها در بافت یک شهر نمی تواند به معنای اسلامی بودن آن شهر باشد این امر را بدیهی می سازد که باید در عناصر و مؤلفه های دیگری که نه تنها کالبد بلکه روح و هویت شهرها را می سازند به دنبال نشانه هایی از زیست مسلمانان و الگوهای یک شهر اسلامی بود.
واژهٔ مسجد در لغت به معنای سجده گاه و پیشانی است. بر طبق یک نظر، واژهٔ مسجد معرب واژهٔ مزگت است که از زبان آرامی وارد عربی و فارسی شده است.
مَزگَت واژه ای ایرانی به معنی مسجد است. منظور از مز در مزکد یا مزگت همان خدا و کد به معنی خانه است.در زبان کُردی به مسجد، مزگت یا مِزگوت گفته می شود و در تمامی کردستان ایران، عراق، ترکیه و سوریه این واژه کاربرد دارد.هنوز برخی از مسجدهای کهن ایران با نام مزگت نامیده می شود مانند «ایسپیه مزگت» (مسجد سپید) در گیلان «دزگامزگت» مازندران و در تمامی مناطق کردنشین مانند مزگت طوبی خانم.

دانشنامه آزاد فارسی

ساختمان جدید مسجد قبا، نخستین مسجد در اسلام
ساختمان جدید مسجد قبا، نخستین مسجد در اسلام
مهم ترین فضای دینی و عبادی مسلمانان. مسجد الگوی معماریِ فضای دینی ـ اجتماعی اسلام است، که به جاآوردن عباداتی همچون نماز جماعت، و نیز تعامل و تبادل فرهنگی، اجتماعیِ بین مسلمانان، عملکرد اصلی آن محسوب می شود. مسجد در قرآن کریم، گاه به معنای مصطلح آن، و گاه به معنای مطلقِ محل عبادت به کار رفته است. نخستین مسجد را پیامبر اسلام (ص) در مدینه بنیاد نهاد؛ لیکن غالباً، نخستین مسجد را عبادتگاهِ موقتِ قُبا، در بین راه مهاجرت پیامبر از مکه به مدینه، می دانند. مسجد پیامبر (ص) در مدینه، بنایی است ساده با نقشۀ مستطیل، دیوارهایی با مصالح بنّایی، و سقفی ـ که بعدها افزوده شد ـ از تنۀ درخت و الیاف گیاهی که ارتفاع چندانی نداشت؛ این مسجد در سال ها و قرون بعد به تدریج توسعه یافت. برخی از قدیم ترین مساجد در نقاط مختلف عبارت اند از مسجد الاقصی در فلسطین، مسجد ابن طولون در مصر، مسجد جامع فَهْرَج در ایران، مسجد قیروان در تونس، مسجد عمروعاص در مصر، و مسجد جامع دمشق. طرح مساجد، نخست ساده و کم پیرایه بود، و پلان مستطیل، و حیاط یا صحنی در میان داشت. دورتادور صحن، فضاهای سرپوشیده ای ساخته می شد که شبستانِ اصلی مهم ترینِ آن ها به شمار می رفت و مساحت بیشتری داشت. معمولاً ورودی اصلی مسجد، ورودی شبستان اصلی، و محراب داخل شبستان اصلی، هر سه بر روی یک محور (محور قبله) قرار داشتند. بعدها ساخت مناره ای در کنار ورودی، بر روی همین محور اصلی رواج یافت. در ساخت نخستین مساجد ایران، در چهارطاقی هایِ پیش از اسلام، تغییراتی اعمال گردید؛ مسجد جامع فَهْرَج، و تاری خانۀ دامغان، همان شیوۀ کلی مساجد اولیه را دارند، لیکن در سازۀ آن ها از برخی دستاوردهای معماری قدیم ایران، به ویژه معماری دورۀ ساسانی، استفاده شده است. مساجد ایرانی به تدریج در کیفیت و تناسبات فضا و حجم، تزیینات، و نیز نظام سازه ای و فنی هویت خاص خود را یافتند. ظهور گنبد در مسجد، از احداث گنبدی کوچک بر روی محراب آغاز شد، اما دیری نگذشت که اهمیت بیشتری یافت، و در مقیاس بزرگ تر، و با تفصیل و غنای افزون تر، فضای بزرگ تری از بخش اصلی شبستان، و گاه همۀ آن را فراگرفت. بدین سان، از حدود قرن ۵ق، گنبدخانه به بخش های فضایی مسجد اضافه شد. همچنین استفاده از ایوان، که از ابداعات ایرانیان در دورۀ اشکانی بود، در مساجد فزونی یافت. پس از قرن ۷ق، مساجد دوایوانی ساخته شد، همچون مسجد زوزَن در خراسان و مسجد فَرْیومَد. سپس مساجد چهارایوانی رواج یافت، که شیوه ای شاخص در معماری ایران است؛ مسجد جامع اصفهان، و مسجد امام اصفهان از آن جمله اند. ازجمله ویژگی های مساجد اصیل، به ویژه در ایران، عبارت اند از وحدت کلی مجموعه در عین کثرت عناصر، توجه به مبانی زیباشناسی معنوی با صور انتزاعی و رها از تقلید از عناصر طبیعی و یا وهمی، هماهنگی هنرهای وابسته به معماری با شیرازۀ طرح، انطباق اهداف فنی و سازه ای با کارکردهای زیبا شناسانه و شکلی، پاسخ گویی کامل به نیازهای مرتبط، مردمی بودن، و رابطۀ زنده با زندگی جاری جامعه. تعداد مساجد در ایران، طبق اعلام سازمان اوقاف، در سال ۱۳۸۹ش بیش از ۶۰هزار مسجد است و برای احداث بیش از ۲هزار مسجد نیز برنامه ریزی شده اشت. در فقه اسلامی مسجد احکام خاصی دارد. نجس کردن مسجد و ماندن جنب و حائض در آن حرام است. ازالۀ نجس از مسجد واجب است. خرید و فروشو اقامۀ حدود در آن مکروه است. خواندن دو رکعت نماز تحیت هنگام ورود به مسجد مستحب است. در روایات فراوان، به ساختن مسجد توصیه شده و ثواب فراوان برای آن وعده داده شده است.

نقل قول ها

یک مسجد محلِ عبادت (نیایشگاه) برای پیروان اسلام است.
• «کسی که در راهِ خدا مسجدی می سازد، خداوند خانه ای برایش در بهشت خواهد ساخت.» -> از پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله؛ صحیح مسلم، شمارهٔ ۸۲۸
• «صدایت در مسجد بلند نشود و در آن سخن بیهوده نگو. مسجد را محل خرید و فروش قرار ندهید و از گفتن سخن باطل در آن مسجد بپرهیزید.» -> از پیامبر اسلام، محمد بن عبدالله؛ بحارالانوار جلد ۷۷ صفحه ۸۵)
• «بگو پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر مسجدی روی خود را مستقیم کنید و در حالی که دین خود را برای او خالص گردانیده اید وی را بخوانید همان گونه که شما را پدید آورد برمی گردید .»سورهٔ اعراف، ۲۹• «آنهایی که مسجدی اختیار کردند که مایه زیان و کفر و پراکندگی میان مؤمنان است و کمینگاهی است برای کسی که قبلاً با خدا و پیامبر او به جنگ برخاسته بود و سخت سوگند یاد می کنند که جز نیکی قصدی نداشتیم ولی خدا گواهی می دهد که آنان قطعاً دروغگو هستند. هرگز در آن جا نایست، چرا که مسجدی که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن به نماز ایستی و در آن مردانی اند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانی را که خواهان پاکی اند دوست می دارد.»• سورهٔ توبه، ۱۰۶ - ۱۰۷• «وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّـهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا». «مسجدها برای خداست، جز خدا را در آن نخوانید».• سورهٔ جن، ۱۸• «مساجدِ خدا را تنها کسانی آباد می کنند که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و نماز برپا داشته و زکات داده و جز از خدا نترسیده اند».• سورهٔ توبه، ۱۹• «مسجدها را از خرید، فروش، دیوانه، گناه، معرفی گمشده، قضاوت، اجرای حد و سر و صدا دور نگه دارید.» :نصایح صفحه ۲۸۲ -> جعفر صادق
• «تجربیاتِ تلخ به من آموخت که معابد حتماً خانهٔ خدا نیستند. ممکن است حتّی محلِّ استقرارِِ شیطان باشند. این مکان های دعا ارزشی ندارند، مگر اینکه خدواند متولی آن را دوست داشته باشد. معابد، مساجد و کلیساها را باید ساخت.» برگرفته از کتابِ «گزینهٔ گفتارهای گاندی» ترجمه مهشید میرمعزّی، نشر ثالث، سال ۱۳۸۸، ص ۲۱ -> ماهاتما گاندی
• «بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد// یا طاق فرود آید، یا قبله کج آید.»• «برای یک بی نماز، در مسجدو نمی بندند.»• «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است.»• «در مسجده، نه کندنیست نه سوزوندنی.»• «مسجد نساخته گدا درش ایستاده.»• «مسجد جای خوابیدن نیست.»• «باب مسجد است، نه از جای گشادنی نه آتش گرفتنی.» -> ضرب المثل های خراسانی/نیشابوری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی ار مکان های مقدس اسلامی، مسجد است.
مسجد، به معنای محل سجده، برگرفته از سجود به معنای به خاک افتادن و خضوع و کرنش کردن است.
معنای اصطلاحی مسجد
در اصطلاح، مسجد به محلی اطلاق می شود که جایگاه عبادت و خضوع در برابر حق تعالی است.کاربرد واژه مسجد یکی در مورد، چهاردیواری خاصی است که برای عبادت ساخته می شود و دیگر این که بر اساس روایت رسول خدا(صلی الله علیه وآله)مسجد بر سراسر زمین اطلاق می گردد.چرا که همه سطح کره خاکی می تواند سجده گاه انسان مسلمان باشد. این دومین کاربرد که اطلاق عام مسجد است، از اختصاصات امت اسلامی است.
← محل سجده در ادیان
مهمترین نقش مسجد، مرکزیت بخشی به عبادت مسلمانان در زمینی پاک و مطهّر و تعریف شده برای خداوند است.محیطی که انسان ناپاک نباید وارد آن شود و فضا و زمینش بایستی از هر گونه پلیدی مصون باشد. مسجد، علاوه بر مرکزیت عبادی، مرکز جماعت نیز هست.این جماعت، هم برای عبادت است و هم برای یک پارچگی امّت و تمسّک جمعی آنان به حبل الله.
اقسام مساجد
...
[ویکی اهل البیت] مسجد محلی خاص برای عبادت خدا و یکی از مکان های مقدس اسلامی و مکانی برای گردهمایی مسلمانان است. مسجد در اسلام احکامی ویژه به خود دارد. به عنوان نمونه نجس نمودن مسجد حرام است و در صورت نجس شدن باید بلافاصله آن را تطهیر نمود.
مسجد در لغت به معنای محل سجده، برگرفته از سجود به معنای به خاک افتادن و خضوع و کرنش کردن است. در سایر ادیان، تنها در اماکن خاصی در برابر خداوند سجده می کنند و نماز می خوانند؛ اما از منظر اسلام، زمین پاک بوده و سجده گاه و مسجد است چنانچه بر اساس روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله مسجد بر سراسر زمین اطلاق می گردد و این از اختصاصات امت اسلامی است.
اما در اصطلاح، مسجد به محلی ویژه ای اطلاق می شود که برای عبادت و خضوع در برابر حق تعالی وقف گردیده است.
در عصر آغازین اسلام، مسجد افزون بر عبادت، مرکزی برای اداره حکومت نیز بود. پس از آن، به عنوان مدرسه نیز مورد استفاده قرار گرفت. بعدها وقتی دارالحکومه و مدرسه ساختند، مسجد به عبادت اختصاص داده شد؛ گرچه گه گاه از آن به عنوان مدرسه یا جای تبلیغ اعتقادات و احکام اسلام نیز استفاده می شده است. در حال حاضر نیز علاوه بر برگزاری نمازهای جماعت و مناسک مربوط به مسجد همچون اعتکاف از مسجد به عنوان محلی برای تبلیغ در بین تمامی مسلمانان و برای برگزاری مراسم های مربوط به شهادت یا ولادت ائمه علیهم السلام در بین شیعه استفاده می شود. همچنین گروه های مذهبی بسیاری در سرتاسر جهان مسجد را پایگاه خود قرار داده اند.
واژه مسجد در ۲۸ جای قرآن بکار رفته و در بیشتر موارد، اشاره به مسجدالحرام است. مسجدالحرام همان محیط اطراف خانه کعبه می باشد که سجده گاه بوده است.
به طور کلی چهار نوع مسجد برای یک مسلمان قابل تصور است:
نخستین خانه ای که برای مردم ساخته شد تا در آن به عبادت خدا بپردازند، بیت الله الحرام بود. بنابراین، باید مسجدالحرام و کعبه را قدیمی ترین محل عبادت دانست. قرآن علاوه بر مسجدالحرام از مسجدالأقصی نیز یاد کرده است. این ها مساجدی است که پیش از اسلام نیز وجود داشت. به علاوه، اهل کتاب نیز مراکز عبادت خاص خود را داشته اند.

[ویکی الکتاب] معنی مَسْجِدِ: مسجد - سجده گاه - محل سجده (کلمه مسجد اسم مکانی است که سجده در آن انجام میشود ، مانند خانهای که بخاطر سجده برای خدا ساخته میشود ، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند از پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها ، مسجد مینامند برای این است که اینها نی...
معنی مَسْجِدِ ﭐلْحَرَامِ: نام مسجد پیرامون کعبه
معنی شَطْرَ: بعض - قسمتی (منظور از بعض مسجد الحرام همان کعبه است ، واینکه صریحا نفرمود فول وجهک الکعبة و یا فول وجهک البیت الحرام برای این بود که مقابل حکم قبله قبلی قرار گیرد چون شطر مسجد اقصی نیز منظور صخره ای معروف در آنجا بود ، نه همه آن مسجد )
معنی شَطْرَهُ: بعض آن - قسمتی از آن (منظور از بعض مسجد الحرام همان کعبه است ، واینکه صریحا نفرمود فول وجهک الکعبة و یا فول وجهک البیت الحرام برای این بود که مقابل حکم قبله قبلی قرار گیرد چون شطر مسجد اقصی نیز منظور صخره ای معروف در آنجا بود ، نه همه آن مسجد )
معنی مِحْرَابَ: محراب (محراب مسجد را بقول بعضی از این جهت محراب خواندهاند که آنجا جای حرب و ستیز نمودن با دشمن و با هوای نفس است و بعض دیگر گفتهاند : بدین جهت محراب خوانده شده که انسان جا دارد که در آنجا حریب یعنی بریده از کارهای دنیا و پراکندگی خاطر باشد . بعضی دیگ...
معنی مَسَاجِدَ: مسجدها - سجده گاه ها- محل سجده ها (کلمه مسجد اسم مکانی است که سجده در آن انجام میشود ، مانند خانهای که بخاطر سجده برای خدا ساخته میشود ، و اگر اعضاء سجده را که عبارتند از پیشانی و دو کف دست و دو سر زانو و نوک شست پاها ، مسجد مینامند برای این است که ا...
معنی بَکَّةَ: مکه - زمین مکه - مسجدالحرام - محل طواف در مسجد الحرام (مراد از کلمه بکه زمین مکه است ، و اگر آن را بکه خوانده ، برای این است که مردم در این سرزمین ازدحام میکنند ، و چه بسا گفته باشند که بکه همان مکه است . و بکه خواندنش از باب تبدیل میم به با است بعضی...
ریشه کلمه:
سجد (۹۲ بار)

گویش اصفهانی

تکیه ای: maččed
طاری: masǰed
طامه ای: masčed
طرقی: masǰed
کشه ای: mačed
نطنزی: mačey


جدول کلمات

مزگت

پیشنهاد کاربران

مسجد در اصل محل تجمع . برای حل مشکلات شهر یا روستا و بد محل عبادت شناخته شده

گوزگاه مسافران ( جاودانه عُبید زاکانی ) یا رهسپاران

المسجد : گوزگاه مسافران

مزگت به پینگلیش ( m�zget ) می گفتند

مسجد واژه عربی آن است

حتی در اپاختر ( شمال ) کشور مسجدی با نام اسپی مزگت اسپی در پارسی چمش می شود سپید
و مزگت چمش واژه ی عربی مسجد است

و ریشه تالشی دارد اسپی




این واژه از اساس پارسى و پهلوى ست و تازیان ( اربان ) آن را از واژه پهلوى مَزْگِت Mazget ( در کردى میزگَت - میزگیت Mizgit - Mizgat ) برداشته و معرب نموده و ساخته اند: المسجد . . . برخلاف چیزى که غالب مردم فکر میکنند این واژه از ریشه سَجَدَ نیست بلکه کاملاً برعکس
، تازیان ( اربان ) وقتى این واژه را گرفته و مسجد را ساختند آن را بر وزن مَفعِل تصور کردند و ریشه س. ج. د را از آن بیرون کشیدند و ساخته اند: مسجد ، مساجد، سجدة ، سجود ، سجّاد ، ساجد ، أسجدَ إسجاد ، سواجد ، سَجَدَ یسجدُ و . . . !!!!! دیگر همتایان این واژه در پارسى
اینهاست: اَسْپادانا Aspadana ( پهلوى: پرستشگاه ، عبادتگاه ، سجده گاه ) ، کَرتَکمان Kartakman ( پهلوى: پرستشگاه، معبد ، محل سجود ) ، پرستشگاه Parasteshgah - پرستشکده Parasteshkadeh ، ستایشگاه Setayeshgah - ستایشکدهSetayeshkadeh ، یَزِشگاه - یسناگاه Yazeshgah - Yasnagah
( پیشنهادى: جاى ستایش ، جاى عبادت، عبادتگاه ) ، شیدونگاه Shidungah ( پهلوى: شیتون کاس : شیتون/شیدون ( شیتونتن: عبادت کردن، پرستش کردن ) + گاه: عبادتگاه، معبد ، محل عبادت )

ستایشگاه

مسجد: مسیت ( بلوچی ) masit

مسجد=mosque

مسجد واژه ی عربی هست . مسجد برریتم مفعل هست .
یعنی محلی یا جایی که در ان سجده بکنند یا عبادت بکنند .
براهمین در عربی اسم مکان هست . وچون سجده کردن یا
عبادت کردن در زمان مشخصی رخ می دهد . براهمین در عربی
اسم زمان نیز هست . جمع :مساجد برریتم مفاعل؛

معنی مسجد ب ساسانی میشه مزگد ک معرب شده مزگد جایگاه پرستش بوده

مزگت در اصل واژه ای آرامی ست که به زبان پهلوی راه یافته و پس از درونشُد به عربی، به ریخت مسجد در آمده که پس از آن تازیان از روی واجهای س ج د، واژگان دیگری در بابهای گوناگون عربی ساخته اند.

عشق حال

عشق و حال

مسجد به معنی محلی برای یافتن ماه است. زیچ ماه، ماه زیچ.
مه دیچ، مه ذیچ ، مه سیت،
مسجد به معنی رصدخانه ماه است.
به زبان بلوچی مه سیت می گویند سیsee یا سیل کردن همان نگاه کردن است.
در زبان کردی مه زگیت ( sight دیدن )
در عربی با کلمات وجد و تجد به معنی یافتن و پیدا کردن ترکیب شده و مسجد ساخته شده است.

مسجد به روایت ساده محلی برای عبادت و سجده کردن مسلمانان

مرکز جاسوسی برای حکومت ها در کل جهان و مذهبها
مسجد کلیسا کنیسه مغ همه به معنی سیاه رنگ
کلیسا برابر کله سیا
کنیسه خانه سیاه
مسجد . ماسکیو برابر مشکی
چون تناه محل تحصیل در گذشته بوده و وجود مشک و مرکب که همگی مشکی هستن


کلمات دیگر: