کلمه جو
صفحه اصلی

شرف الدوله دیلمی

دانشنامه عمومی

شیردل دیلمی (درگذشتهٔ ۱ جمادی الثانی ۳۷۹ ه‍.ق) ملقب به شرف الدوله و مُکَنّیٰ به ابوالفوارس پسر عضدالدوله دیلمی و از امیران آل بویه و برادر بزرگتر صمصام الدوله و بهاءالدوله دیلمی بود. حکومت آل بویه در زمان او و برادرانش از دوران اوج زمان پدرشان فاصله گرفت و به سمت ناآرامی و تجزیه پیش رفت.
با مرگ عضدالدوله در شوال ۳۷۲ قمری (مارس ۹۸۳ میلادی)، از آنجایی که وی جانشینی برای خود تعیین نکرده بود بزرگان قوم اعلام وفاتش را برای سه ماه به تعویق انداختند تا فرزندش ابوکالیجار مرزبان حاضر گردید و از خلیفه الطائع خواستند برای او فرمان صادر و لوازم سلطنت از قبیل خلعت و لواء و القاب را به او عطا کند. خلیفه پذیرفت و در محرم ۳۷۳ ق (ژوئن ۹۸۳ م) او را «صمصام الدوله» لقب داد. سپس مرگ عضدالدوله را آشکار ساختند و طبق وصیت او جسدش را در نجف به خاک سپردند.
با امارت صمصام الدوله، چون شرف الدوله که از جانب عضدالدوله والی کرمان بود از مرگ پدر مطلع شد رهسپار فارس گردید و آنجا را به تصرف درآورد. پس از آن سپاهی را که صمصام الدوله به جنگ او فرستاده بود شکست داد. در سال ۳۷۵ یکی از سرداران بزرگ دیلمی به نام اَسوار به مخالفت با صمصام الدوله برخاست و بسیاری از سپاهیان به او پیوستند. آنان تصمیم گرفتند که از شرف الدوله فرمانبرداری کنند و ابونصر (ملقب به بهاءالدوله پسر سوم عضدالدوله که پانزده سال داشت) را به نیابت از طرف شرف الدوله در بغداد به فرمانروایی برسانند. اما چنین نشد و صمصام الدوله یکی از سرداران خود به نام فولاد زماندار را به جنگ اسوار فرستاد و او را شکست داد و ابونصر برادر کوچکتر خود را اسیر کرد و به زندان انداخت.
در همین سال شرف الدوله از شیراز به قصد اهواز بیرون آمد و آنجا را تصرف کرد. سپس بصره را نیز به دست آورد. چون صمصام الدوله از این موضوع آگاه شد به او پیشنهاد آشتی داد و دو برادر در ماه صفر سال ۳۷۵ قمری (ژوئن ۹۸۶) با یکدیگر پیمان بستند و شرط کردند که در عراق به نام شرف الدوله خطبه خوانده شود و صمصام الدوله در آنجا باقی بماند (به نیابت از طرف شرف الدوله) و شرف الدوله بر فارس و خوزستان و بصره حکومت کند و ابونصر از زندان آزاد گردد.

دانشنامه آزاد فارسی

شَرَف الدّولۀ دیلمی (۳۷۲ـ۳۷۹ق)
مشهور به ابوالفوارس شیردل از امیران آل بُویه. فرزند عَضُدُّالدوله دیلمی بود و در خردسالی پدرش او را حاکم کرمان کرد. بعد از مرگ پدر با دعوی جانشینی به فارس تاخت و آن جا را تصرف کرد. در ۳۷۵ق خوزستان و بصره را نیز به چنگ آورد و دو سال بعد، بغداد را از برادرش، صِمْصامُ الدّوله، گرفت و او را به زندان افکند و عنوان «امیرالاُمرایی» را از آن خود کرد.


کلمات دیگر: