تمتام. [ ت َ ] ( ع ص ) سخن تاناک و یا میم ناک گوینده و کسی که سخن او به حنک درخورد یا گنگلاج که سخن وی به فهم ناید. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). آنکه زبانش با تاء گردد. ( مهذب الاسماء ). کسی که در کلام تای فوقانی بسیار تلفظ کند به هندی توتلا گویند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) :
بر شخص ظفر جوی فتد لرزه مفلوج
بر لفظ سخنگوی زند لکنت تمتام.
تمتام ناتمام سخن بود بوتمام.
بر شخص ظفر جوی فتد لرزه مفلوج
بر لفظ سخنگوی زند لکنت تمتام.
مسعودسعد.
تا وصف او تمیمه من شد به جنب من تمتام ناتمام سخن بود بوتمام.
خاقانی.