کلمه جو
صفحه اصلی

بالاد

فرهنگ فارسی

اسب، یدک، جنیبت، اسب پالایی، پالاده
( اسم ) اسب جنیبت اسب کوتل .
دهی از چاه بهار است

لغت نامه دهخدا

بالاد. (اِخ ) نام شهری از خراسان . (شرفنامه ٔ منیری ).


بالاد. ( اِ ) اسب جنیبتی را گویند. ( هفت قلزم ). اسب یدک. ( فرهنگ ضیاء ). جنیبت باشد. ( فرهنگ اسدی ). اسب یدکی. ( فرهنگ شعوری ج ص 156 ). بالا.بالای. بالاده. بالاذ. پالاد. پالاده. پالای :
من رهی پیر وسست پای شدم
نتوان راه کرد بی بالاد.
فرالاوی ( از فرهنگ اسدی ).
و رجوع به بالاده و بالاذ شود. || اسب پالانی بارکش. ( ناظم الاطباء ). || اسب ناورد. ( شرفنامه منیری ).

بالاد. ( اِخ ) نام شهری از خراسان. ( شرفنامه منیری ).

بالاد. ( اِخ ) دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار که در 32 هزارگزی جنوب دشتیاری و 7 هزارگزی باختر راه مال رو دشتیاری به بریس در جلگه واقعاست. ناحیه ایست گرمسیر و دارای 200 تن سکنه ، آب آن از باران و چاه تأمین میشود و محصول عمده آن غلات وحبوبات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آنجا مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

بالاد. (اِ) اسب جنیبتی را گویند. (هفت قلزم ). اسب یدک . (فرهنگ ضیاء). جنیبت باشد. (فرهنگ اسدی ). اسب یدکی . (فرهنگ شعوری ج ص 156). بالا.بالای . بالاده . بالاذ. پالاد. پالاده . پالای :
من رهی پیر وسست پای شدم
نتوان راه کرد بی بالاد.

فرالاوی (از فرهنگ اسدی ).


و رجوع به بالاده و بالاذ شود. || اسب پالانی بارکش . (ناظم الاطباء). || اسب ناورد. (شرفنامه ٔ منیری ).

بالاد. (اِخ ) دهی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار که در 32 هزارگزی جنوب دشتیاری و 7 هزارگزی باختر راه مال رو دشتیاری به بریس در جلگه واقعاست . ناحیه ایست گرمسیر و دارای 200 تن سکنه ، آب آن از باران و چاه تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات وحبوبات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و راه آنجا مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


فرهنگ عمید

۱. اسب تندرو.
۲. یدک، جنیبت، اسب پالانی: من رهی پیر و سست پای شدم / نتوان راه کرد بی بالاد (فرالاوی: شاعران بی دیوان: ۳۹ ).

دانشنامه عمومی

بالاد می تواند به موارد زیر اشاره کند:
بالاد احساسی یک نوع موسیقی عاشقانه، معمولاً در سبک پاپ یا راک
بالاد (موسیقی کلاسیک) یک نوع موسیقی عاشقانه در زمرهٔ موسیقی کلاسیک غربی
بالاد (ادبیات) یک نوع شعر تغزلی که معمولاً به عنوان ترانهٔ بالاد (موسیقی) به کار گرفته می شود
بالاد (روستا)

دانشنامه آزاد فارسی

بالاد (ballad)
از واژۀ یونانی ballare به معنی «رقصیدن». نوعی شعر روایی سنّتی متداول در اروپا و امریکا. بالاد در بحور ساده سروده می شود که گاه، مثل بالادهای روسی، فاقد مصراع های هم اندازه و قافیه و گاه، مانند بالادهای دانمارکی، متکی به جناس مصوّتاست. موضوع بالاد رویدادهای عاطفی است و جایی در میان حماسه و شعر غنایی قرار می گیرد. بیشتر بالادهای انگلیسی از قرن ۱۵م بر جای مانده اند، ولی وقایع مندرج در آن ها قدیمی ترند. آثار شاعران مکتب رمانتیکدر انگلستان و آلمان از تجدید حیات بالاد بسیار تأثیر پذیرفته اند. و این تأثیر در بالادهای غنایی(۱۷۹۸) شاعران انگلیسی وردزورثو کولریجآشکار است. بوق جادویی پسر(۱۸۰۵ـ۱۸۰۸) مجموعه ای که به کوشش نویسندگان آلمانی کلمنس برِنتانوو آخیم فون آرنیمبه چاپ رسیده، تأثیر فراوانی در شعر قرن ۱۹ آلمان به جا گذاشت. قالب بالاد با انگیزۀ هجایی یا سیاسی به روزنامه ها راه یافت و نیز به صورت بالادهای «اعدامی» درآمد که ادعا می شد سرودۀ زندانیان اعدامی است. به لحاظ تاریخی، بالاد بیشتر برای رقص های دسته جمعی تصنیف می شد و ترجیع های آن را همه با هم می خواندند. موضوع تصنیف جمعی یا انفرادی بالاد محل اختلاف بوده است. بالادهای جدیدتر معمولاً دربارۀ قهرمانانی از فرهنگ عوام مانند رابین هود و جسی جیمزند. در موسیقی قرن ۱۹، بالاد مهذب اشرافیباب شد، اما شاخۀ نیرومندتری از آن در تماشاخانه ها ادامۀ حیات داد. ترانه های عامیانه در شکل گیری موسیقی پاپ مؤثر بودند و در این نوع موسیقی، ترانه های ملایم را صرف نظر از مضامینشان اغلب بالاد می نامند. در بریتانیا مجموعه هایی از بالادها در قرن های ۱۷ و ۱۸ گردآوری شدند، که از آن جمله اند یادگارهای شعر باستاناسقف پِرسی(۱۷۶۵)، نغمه های مرز اسکاتلند(۱۸۰۲ـ۱۸۰۳) اسکات، و بالادهای عامیانۀ انگلیسی و اسکاتلندی(۱۸۵۷ـ۱۸۵۹) از پروفسور چایلد.


کلمات دیگر: