کلمه جو
صفحه اصلی

تصنیف


مترادف تصنیف : ترانه، سرایش، سرود، قول، نشید ، تالیف، تحریر، تدوین، گردآوری، کتاب، رساله

متضاد تصنیف : نوحه

برابر پارسی : ترانه، سرود، سروده

فارسی به انگلیسی

composition, musical composition, popular song, ditty, air

composition, musical composition, popular song, ditty


air, composition, ditty


فارسی به عربی

ارتجالا , اغنیة , غن

عربی به فارسی

رسته بندي , عمل دسته بندي , طبقه بندي , رده بندي , جمع وتدوين قوانين , وضع قوانين , قانون نويسي


مترادف و متضاد

song (اسم)
غنا، اواز، سرود، تصنیف، شعر، ترانه، سرود روحانی، نغمه، خنیا

sing (اسم)
اواز، سرود، تصنیف

ballad (اسم)
تصنیف، شعر افسانه ای، یک قطعهء رومانتیک

chanson (اسم)
سرود، تصنیف، ترانه

melody (اسم)
اهنگ، تصنیف، ترانه، نغمه، لحن، اهنگ شیرین، صدای موسیقی نوا، خنیا، نواخت

ترانه، سرایش، سرود، قول، نشید ≠ نوحه


۱. ترانه، سرایش، سرود، قول، نشید ≠ نوحه
۲. تالیف، تحریر، تدوین، گردآوری
۳. کتاب، رساله


فرهنگ فارسی

صنف صنف کردن، گونه گونه ودسته دسته کردن چیزی
۱ - ( مصدر ) صنف صنف کردن دسته دسته کردن . ۲ - گرد آوردن فراهم ساختن . ۳-نوشتن کتاب یارساله . ۴ - شعر گفتن . ۵ - گرد آورده مصنف (( گلستان تصنیف سعدی است . ) ) ۶ - ( اسم ) نوعی شعر که با آهنگ موسیقی خوانده شود ترانه . جمع تصانیف تصنیفات . توضیح بعضی بین تصنیف و تالیف فرق گذارند : آشکار است و در تالیف بیشتر از نوشته های دیگران استفاده میشود .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) دسته دسته کردن . ۲ - نوشتن کتاب یا رساله . ۳ - (اِ. ) نوعی شعر که با آهنگ خوانده شود. ج . تصانیف .

لغت نامه دهخدا

تصنیف. [ ت َ ] ( ع مص ) گونه گونه ساختن چیزی را و جدا کردن بعض آن را از بعض و تمیز دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). صنف صنف کردن و نوع نوع گردانیدن و جدا ساختن بعض نوع را از بعض. و در بعض کتب چنین نوشته که تصنیف نوع نوع گرفتن و جمع کردن. مأخوذ از صنف که بالکسر است. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). تصنیف کتاب از آن است.( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || کتابی را از خود نوشتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || برگ برآوردن درخت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و در اساس آمده : «صنف النبات و الشجر و تصنف ؛ صار اصنافاً». ( از اقرب الموارد ).
|| نوع نوع کردن مطالب و جمعآوری آنها. || ( اِ ) ایجاد و اختراع و انشاء مباحث علمی. ج ، تصانیف. ( از ناظم الاطباء ). کتاب. نامه ، که باب باب و فصل فصل کرده اند مطالب آن را. ج ، تصانیف و تصنیفات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : در تاریخی که میکنم سخنی نرانم که آن به تعصبی و میلی کشد و خوانندگان این تصنیف گویند شرم باداین پیر را. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 175 ). پس از یک چند رسولان... بخوبی بازگردانیدند سوی ترکستان سخت خوشنود و نامه ها برفت در این باب سخت نیکو و همه در رساله ای که تصنیف من است. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 434 ). دراین تصنیف مردان کار بر چه جمله فرمود. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 462 ).
خراسان چو بازار چین کرده ام من
به تصنیفهای چو دیبای چینی.
ناصرخسرو.
مرا جز به تأیید آل رسول
نه تصنیف بود ونه قیل و نه قال.
ناصرخسرو.
و او را [ انوشیروان را ] خود تصنیفات وصایاست که تأمل آن سخت مفید باشد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 9 ).
زیشان شنو دقیقه فقر از برای آنک
تصنیف را مصنف بهتر کند بیان.
خاقانی.
|| ترکیب و ترتیب نواهای موسیقی. ( ناظم الاطباء ). در تداول امروزین ، قول. حرارة.کخ کخ. حال. کاری. موالیا. قوما. کان و کان. عروض البلد. ملعبه. زجل. موشح. موشحة. شرقی. سرود. ملمع. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : حافظ شربتی در علم موسیقی علم بوده و نقش ها و تصنیفهای او در میان مردم مشهور است. ( مجالس النفائس ص 267 ).

فرهنگ عمید

۱. نوشتن کتاب و مرتب کردن آن.
۲. (اسم ) (موسیقی ) قطعه شعری که به آهنگ طرب انگیز خوانده می شود.
۳. (اسم ) کتاب.
۴. شعر گفتن.
۵. گونه گونه و دسته دسته کردن چیزی، صنف صنف کردن.

دانشنامه عمومی

از خون جوانان وطن لاله دمیده ساختهٔ عارف قزوینی. وی این تصنیف را که در آواز دشتی است، پس از رخداد به توپ بستن مجلس سرود و در آن وکیلان (نمایندگان مجلس) را دزد و سارق نامید و راجع به خطر دوبارهٔ حضور استبداد به مردم هشدار داد.
«تصنیف شوستِر» که وی در گیرودار رویدادهای منجر به اخراج مورگان شوستر از ایران، در آواز دشتی سرود (این تصنیف با مصراع «ننگ آن خانه که مهمان ز سر خوان برود» آغاز می شود).
«تصنیف کلنل» ساختهٔ عارف قزوینی که راجع به کلنل محمدتقی پسیان است و آن را در ۱۲۹۸ ه‍.خ سرود. پسیان فرماندهٔ ژاندارمری خراسان بود و با کمک قوای محلی یک کمیتهٔ انقلابی و حکومت ایالتی در خراسان تأسیس کرد اما بعداً در درگیری با طوایف کرد کشته شد. عارف که پسیان را ناجی ایران می دانست از مرگ او بسیار آشفته شد و تصنیفی با مطلع «مگو چه سان نکنم گریه، گریه کار من است» سرود.
از کفم رها ساختهٔ عارف قزوینی، که در آواز افشاری است، از معدود تصنیف های عاشقانهٔ عارف است. او این تصنیف را در ۱۳۲۹ ه‍.ق ساخت. در همان سال عبدالله دوامی به همراه درویش خان عازم تفلیس بودند تا قطعاتی از موسیقی سنتی ایرانی را اجرا و روی صفحه گرامافون ضبط کنند. دوامی ابتدا تلاش کرد درویش خان را مجاب کند که تصنیف شوستر را ضبط کنند اما درویش خان از ضبط این قطعهٔ سیاسی پرهیز کرد؛ در نهایت وی درویش خان را راضی کرد تا تصنیف از کفم رها را به جای آن ضبط کنند. این تصنیف یکی از معروف ترین آثار عارف دانسته می شود.
ز من نگارم خبر ندارد با شعری از ملک الشعرای بهار و آهنگی از درویش خان در دستگاه ماهور، که اگرچه با لحنی شاعرانه آغاز می شود، اما محتوای سیاسی و اجتماعی نیز دارد (به ویژه در بیت «جز انتظام و جز استقامت / وطن علاجی دگر ندارد»)
مرغ سحر با شعری از ملک الشعرای بهار آهنگی از مرتضی نی داوود، که در ۱۳۰۴ ه‍.خ ساخته شده است. این تصنیف بیانگر فضای سیاسی ایران عصر رضاشاه بود و وقتی توسط قمرالملوک وزیری اجرا شد، تداعی گر آرزوهای آزادی خواهان ایرانی شد. اجراهای محمدرضا شجریان از این تصنیف، به طور ویژه ای مشهور هستند. شجریان در سال ۱۳۶۸ ه‍.خ در سن خوزه کنسرتی داشت؛ این شهر با محل سکونت نی داوود (سان فرانسیسکو) فاصلهٔ زیادی نداشت و شجریان قصد داشت که از او برای اجرا در کنسرتش دعوت کند اما نی داوود دو روز پیش از این کنسرت درگذشت. شجریان نیز پس از یک دقیقه سکوت، تصنیف مرغ سحر را در انتهای کنسرت اجرا کرد. از آن زمان معمولاً شجریان به اصرار مردم این قطعه را در پایان کنسرت های خود اجرا کرد.
بهار دلنشین با شعری از بیژن ترقی و آهنگی از روح الله خالقی در آواز اصفهان. این تصنیف اولین بار با آواز غلامحسین بنان در آلبوم گل های رنگارنگ شمارهٔ ۲۲۴ منتشر شد.
تو ای پری کجایی (یا «گمگشته») با شعری از هوشنگ ابتهاج (سایه) و آهنگی از همایون خرم؛ خرم این تصنیف را ظرف یک هفته و به درخواست ابتهاج (که در آن زمان مدیر برنامهٔ رادیویی گل ها بود) ساخت. این تصنیف اولین بار توسط حسین قوامی در آلبوم گل های تازه شمارهٔ ۵۲ اجرا شد.
خزان عشق با شعری از رهی معیری با آهنگسازی و صدای جواد بدیع زاده. این اثر، اولین تصنیف رهی معیری بود. این تصنیف در دستگاه همایون است و بدیع زاده آن را در سال ۱۳۱۵ ه‍.خ در آلمان و در حین سفر ضبط کرد. وی به دلیل نداشتن دسترسی به نوازندگان ایرانی، از یک پیانیست آلمانی استفاده کرد و به همین دلیل به سلسله صفحاتی که در این سفر ضبط کرد نام «کنسرت آلمانی» نیز داده اند.
رسوای زمانه شعر از بهادر یگانه با آهنگسازی همایون خرم در دستگاه سه گاه. خرم آهنگسازی این تصنیف در گوشهٔ مخالف سه گاه را متأثر از آموزش هایی که از ابوالحسن صبا دربارهٔ این گوشه گرفته بود دانسته است. مقدمهٔ این تصنیف دارای ارکستراسیون است و با ارکستر بزرگی اجرا شده است.
تصنیف سپیده ساختهٔ محمدرضا لطفی با شعری از هوشنگ ابتهاج و صدای محمدرضا شجریان. این تصنیف در زمان انقلاب اسلامی ایران ساخته شد و در شب انقلاب از رادیوی ایران پخش شد و به همین جهت با موضوع انقلاب و حس وطن دوستی گره خورده است.
تصنیف معمول ترین و رایج ترین فرم در موسیقی سنتی ایرانی است که وزن متریک دارد. نام کامل این فرم احتمالاً «تصنیف صوت» بوده که به مرور زمان کوتاه شده است. اصطلاح تصنیف از حوالی سدهٔ ۸ تا ۹ قمری به کار رفته و در سدهٔ دهم قمری رواج یافته است. با این حال برخی محققان موسیقی واژهٔ «تصنیف» را به معنایی عام تر که شامل هر موسیقیِ موزون آوازی باشد تعبیر می کنند و برای آن ریشه های کهن تری مانند گاتاهای زرتشت می جویند.
قدیمی ترین تصنیف هایی که امروز به جا مانده مربوط به دورهٔ عبدالقادر مراغه ای (که در دورهٔ تیموریان می زیست) است. تصنیف های دورهٔ صفویه اغلب اوزان عروضی داشتند. در دورهٔ زندیه نوع خاصی از تصنیف با نام «کارِ عمل» (یا «کار و عمل») رایج بود که گاه مقصود از آن نمایش دادن مقام و گوشه های هر دستگاه بود. همچنین تصنیف های عامیانه ای نیز در واکنش به مسائل سیاسی و اجتماعی ساخته می شدند. اما رواج تصنیف به شکل امروزی، به اواخر دورهٔ قاجاریه و آغاز جنبش مشروطه ایران نسبت داده می شود. در این دوره، شاعران و آهنگسازان بسیاری به تصنیف روی آوردند و بسیاری از این تصنیف ها وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعهٔ آن دوران را منعکس می کردند. این مفهوم، با آنچه در موسیقی قدیم ایران (پیش از قرن دوازدهم هجری) تصنیف نامیده می شد متفاوت است، چرا که برخلاف تصنیف های قدیمی، نقش موسیقی از شعر در این تصانیف بیشتر بود.
در رواج تصنیف، نقش دو تن از آهنگسازان اواخر قاجار، علی اکبر شیدا و عارف قزوینی انکارناپذیر بود. شیدا تصنیف را از مقال گفتگوهای عامیانه به محفل هنرمندان برد، و عارف محتوا، مضامین و فرم تصنیف را تکامل بخشید و کاربردی نو برای آن به وجود آورد. تصنیف های شیدا و برخی از تصنیف های عارف عاشقانه بودند، اما عارف از تصنیف بیشتر برای بیان مفاهیم سیاسی و میهنی استفاده می کرد. پس از عارف و شیدا، محمدتقی بهار نیز بابت ورود تصنیف به ادبیات مکتوب ایران مؤثر بود. تصنیف های بهار نیز مانند تصنیف های عارف ماهیت ملی-میهنی داشتند، و بهار که شاعر توانمندی بود، توانست ارتباط بین شاعری و تصنیف سازی را مستحکم تر کند. از دهه ۱۳۴۰ خورشیدی تصنیف سازان این دوره که اغلب از شاگردان ابوالحسن صبا بودند از لفظ «ترانه» برای توصیف تصنیف ها استفاده کردند؛ از همین رو، از دههٔ ۱۳۲۰ ه‍.خ به بعد تصنیف سرایی نیز کم کم جای خود را به ترانه سرایی داد. اما رشد این ترانه های دستگاهی، با وقوع انقلاب اسلامی ایران متوقف شد. این دوره که با حذف موسیقی پاپ نیز همراه بود، به ساختن تصنیف هایی با روش قدیم، و نیز احیای لفظ «تصنیف» برای توصیف این فرم موسیقی منجر شد. در این دوره، تصنیف سازان برای آن که به «ترانه» و «ترانه سرایی» پشت کنند، به استفاده از اشعار شعرای قدیمی در تصنیف ها روی آوردند و نقش ترانه سرا در تصنیف سازی حذف شد. تصنیف سازی بین موسیقی دانان معاصر نیز محدود است؛ از جمله تصنیف سازان معاصر می توان از محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان و محمدرضا شجریان یاد کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

تَصنیف
نوعی موسیقی با کلام در موسیقی ایران. تصنیف به صورت گوشه ای مستقل در ردیف موسیقی وجود ندارد. امروز تصنیف به آهنگی موزون گفته می شود که روی آن کلام سروده باشند؛ از آن جمله است: تصنیف مرغ سحر یا موسم گُل، و نیز تصنیف های عارف قزوینی، که هم شعر را خود می سرود و هم آهنگ را خودش می ساخت؛ مانند از خون جوانان وطن در دشتی، و تصنیف های امیرجاهد که او نیز شعر و آهنگ را خود می ساخت؛ مانند امان از این دل در سه گاه یا هزار دستان در چهارگاه، همچنین تصنیف های علی اکبر شیدا که او نیز شعر و آهنگ تصنیف هایش را خود می ساخت. برخی از تصنیف سازان یا ترانه سرایان دیگر عبارت اند از نواب صفا، بیژن ترقی، و معینی کرمانشاهی. در جامع الالحان در مورد برخی از الحان موزون در موسیقی قدیم ایران چنین آمده است: «... پس باید دانست که اصناف تصانیف در این فن نُه است بر این موجب: نوبت مرتب بسیط، ضربین، کل الضروب، کُل النغم، نشید عرب، عمل، پیشرو، زخمه»؛ که برخی از آن ها مانند «پیشرو»، بی کلام بوده اند. برخی از ادیبان، تصنیف سازان را شاعر نمی دانستند؛ ازجمله ایرج میرزا که در عارف نامه چنین آورده است: تو آهویی مکن جانا گُرازی/تو شاعر نیستی، تصنیف سازی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تصنیف کلامی موزون که همراه با آهنگ خوانده می شود.
برای تصنیف تعاریف گوناگونی داده شده که از آن جمله است: سخنانی شعر مانند، مرکّب از پاره های مساوی یا نامساوی اغلب دارای قافیه و وزن عروضی و گاه بدون آن، که معمولاً همراه موسیقی خوانده می شود و امروزه اینگونه سخنان را ترانه نیز می خوانند؛ تلفیق شعر و موسیقی به روش استقرار موسیقی بر شعر یا شعر بر آهنگ آهنگ سازی و شعرِ آهنگین.

پیشنهاد کاربران

ترانه, سروده، موسیفی


کلمات دیگر: