کلمه جو
صفحه اصلی

بختیه

فرهنگ فارسی

طائفه از کردان .

لغت نامه دهخدا

بختیه . [ ب ُ تی ی َ ] (اِخ ) طائفه ای از کردان . (از کرد و پیوستگی نژادی او ص 113).


بختیة. [ ب ُ تی ی َ ] (ع اِ) مؤنث بختی . (ناظم الاطباء). رجوع به بختی شود.


( بختیة ) بختیة. [ ب ُ تی ی َ ] ( ع اِ ) مؤنث بختی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به بختی شود.
بختیه. [ ب ُ تی ی َ ] ( اِخ ) طائفه ای از کردان. ( از کرد و پیوستگی نژادی او ص 113 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بُخْتی ، یا بُخْتیّه ، یکی از طایفه های کهن کُرد ساکن در ناحیة بُخْتان (بوتان ) در جزیره ابن عمر در کرانه غربی رود دجله می باشد.
ناحیة قَردو که جغرافی نویسان اسلامی (مانند ابن اثیر، بلاذری و طبری ) آن را بقردا و بقردی خوانده اند، تا اوایل دوره اسلامی به تمامی منطقه و شهری که امروزه به جزیره ابن عمر معروف است ، و پس از آن به بخشی از منطقه و ناحیة بوتان ، اطلاق می شد. در دوران کهن این ناحیه جولانگاه تاخت و تاز دولت نیرومند خالدی (= هالدیا) بود که در سده ۹ق م در ناحیه وان تشکیل شد. این همان دولتی است که آشوریان با نام «اورارتو»، عبریان «اراراط» (آرارات ) و یونانیان «الارودی »، «خالدوی » و «خالدایوی » از آن یاد می کنند و تا سده ۶ق م برقرار بوده است .خالدی ها با آمدن ارامنه به ناحیه وان ، از آن جا به کوهستان ها پناه بردند بنا بر روایت افسانه ای ، تبار کردها به دو برادر به نام های بُخْت و بَجَن باز می گردد. این دو برادر به سودای به دست آوردن فرمانروایی جزیره ، کارشان به ستیزه و جدایی کشید. بُخْت حکومت شهر جزیره را یافت و بجن به حصن کیفا رفت . حصن کیفا را قلعه و شهری در کران دجله ، و میان آمِد و جزیره ابن عمر دانسته اند. از آن پس سرزمینی که طایفه بختی در آن می زیست ، به نام آن طایفه ، بختی ، بختان و یا بُهتان و بوتان نامیده شد. در تعیین نیای قومی کردان ، مینورسکی بختیان را بر نیاهای پیشنهادی دیگر ترجیح می دهد و به نقل از هرودت ، کردهای بختی را همان گروه قومی می داند که با ارمنیان در خاک بختان می زیستند و در دوره هخامنشی سیزدهمین ساتراپ امپراتوری ایران را تشکیل داده بودند.
سرزمین بختی
مینورسکی با استناد به نوشته گزنفن که سرزمین کردوچئی ۱ را در خاور بوتان دانسته ، می نویسد که این نام از آن زمان به بعد، بارها در متون آمده ، و به بخشی از کرانه چپ رود دجله ، نزدیک کوه جودی اطلاق می شده است . این ناحیه که نزد نویسندگان باستان به کردوئن ۲، و نام های دیگری شبیه آن ، شهرت داشته ، در میان سامی ها با تبدیل حرف آغازین این کلمه به «ق » به کار می رفته است . این ناحیه در زبان آرامی «بیت - قَردو» و شهر جزیره ابن عمر «گزرِتای ِ قَردو»، در زبان ارمنی «کردوز» و در عربی «بقردا» نامیده می شده است . بعدها نام بقردا از فهرست نام های اسلامی حذف ، و جزیره ابن عمر و بوتان جای آن را گرفت بنا بر روایت اسطوره ای ، بیت - قردو یا بقردی نخستین دهکده ای بود که حضرت نوح (علیه السلام) پس از فرونشستن طوفان ، آن را در پای کوه جودی بنا نهاد و ۸۰تن ازهمراهان خود را در آن مسکن داد و از آن رو این ده را «سوق ثمانین » خوانده اند. مینورسکی ولایتی را که به نام بهتان ، بوتان ، یا بختان معروف بود و مورخان اسلامی جزیرة عمریه یا ابن عمر می خواندند، همان جایی می داند که مورخان یونانی آن را «کاردو» و «کردو» و به زبان ارمنی «قردو» نامیده اند این محل با ناحیه زَوَزان در جزیره ابن عمر، واقع در میان کوه های ارمنستان ، اخلاط آذربایجان ، دیاربکر و موصل تطبیق می کند. جغرافی نویسان اسلامی شهرهای زوزان و بَشنویه را قرارگاه کردهای بختی یا بختیه و بشنوی (احتمالاً صورت دیگر بَجنوی و بَچنوی منسوب به بَجَن یا بچن ) دانسته ، و قلعه آتیل در زوزان را از قلعه های بختی نشین ، و قلعه جُرذَقیل (=گورکیل ) را بزرگ ترین قلاع و مرکز بختی ها نوشته اند بدلیسی گورکیل را ناحیه ای از ولایت جزیره و کوه جودی را واقع در آن ، و شامل ۱۰۰ پارچه ده معرفی می کند و می نویسد: مسلمانان و ارمنیان با هم در آن جا زندگی می کردند. کردهای مسلمان این ناحیه ۷قبیله - ۴قبیله حسینی و ۳ قبیلة یزیدی - بودند.وی از اقامتگاه های مهم عشیره بختی نیز قلعة نش اتل و ارمشاط گورکیل را ذکر می کند که در تصرف کردهای براسپی بوده که عمدتاً از اعوان و انصار عشیره بختی به شمار می رفتند. مینورسکی علّوس و بازالحَمرا را نیز از اقامتگاه های دیگر طایفه بختی در این ناحیه نام می برد.جزیره در خلافت عمر بن خطاب در ۱۹ق /۶۴۰م گشوده شد و به گفتة یاقوت نخستین کسی که به آبادانی آن پرداخت ، حسن بن عمر بن خطاب تغلبی (ح ۲۵۰ق ) بود، اما بدلیسی آبادانی آنجا را به عمر بن عبدالعزیز نسبت می دهد. این شهر در شمال موصل قرار دارد
سازمان ایلی
از سابقه ساختار نظام اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی طایفه بختی اطلاعی در دست نیست . امروزه نیز این طایفه از هم گسسته ، و در ایل ها و طایفه های دیگر کُرد مستحیل شده است . درخلال گزارش های تاریخی جسته گریخته به طایفه بختی و برخی تیره های وابسته به آن اشاراتی شده است . تیره های سندی ، محمدی ، راسنی صحیح آن : طاسنی = داسنی ، دُنْبلُی دنبکی را منتسب به طایفه بختی دانسته اند.داسنی بزرگ ترین تیره ، با حدود هزار خانوار در موصل ، ۵۰۰ خانوار در عَقْره (ناحیه ای در استان موصل ) و شماری پراکنده در روستاهای پیرامون عقره بوده است . رئیس آنها میرعلاءالدین کورک (= گورک ) بود که در عقره می زیست . گروهی از دنبلی ها در آذربایجان زندگی می کنند که آنها را از طایفه های مهاجر کرد جزیره ابن عمر یا ولایت بختی (بختان یا بوتان ) دانسته اند. این گروه در میان کردان به دنبلی بُخت یا دنبلی بختی معروف بودند. شمار آن ها را حدود هزار خانوار تخمین زده اند
وضع کنونی
...


کلمات دیگر: