کلمه جو
صفحه اصلی

بهبهان

فارسی به انگلیسی

behbahan

فرهنگ فارسی

شهرستان بهبهان در جنوب شرقی خوزستان واقع شده از بخشهای حومه آغاجاری ( حوزه نفت خیز ) و گرمسیر ( زیدون ) تشکیل شده است . جمعیت حوزه بهبهان ۱۱۴ / ۳۷۲ تن . مرکز آن شهر بهبهان ۷۹ / ۴۳۴ تن جمعیت دارد .
شهر بهبهان در ۳۴۹ هزار گزی جنوب خاوری اهواز واقع شده است . و یکی از شهرهای قدیمی کشور میباشد . قبل از تسلط اعراب یکی از پنج قسمت ناحیه شیراز بنام کوره قباد موسوم بوده که حکومت نشین آن را اره کان یا اره جان می نامیده اند و بعدها اهالی از اره جان یا ارغون به محل فعلی انتقال یافته اند .

لغت نامه دهخدا

بهبهان. [ ب ِ ب َ ] ( اِخ ) نام شهری است از بلاد فارس... که در نزدیکی رودخانه خیرآباد واقع شده است. و آن ولایت بیشتر کوهستانی و رعایای آن طوایف الوارند و آن کوهستانات را کهکیلویه گویند... و از آن شهر علمای معروف برخاسته اند چون از گرمسیرات است نارنج بزرگ ممتاز در آنجا بعمل می آید و پارسی آن بمعنی به از بهتران است. ( از انجمن آرا ) ( آنندراج ). یکی از شهرستانهای ده گانه استان ششم است که از طرف شمال برودخانه کارون از باختر به شهرستان اهواز و خرمشهر و از جنوب به خلیج فارس و شهرستان شیراز و از خاور به شهرستان شیراز محدود است. هوای شهرستان بهبهان نسبت به موقعیت محل و بخش ها متفاوت است. بدین ترتیب که هوای شهر بهبهان با حومه و بخش بویراحمد گرم سیری است و بخش آغاجاری و گچساران گرمسیر و بخش کهکیلویه سردسیر است. آب مصرفی این شهرستان از رودخانه ها و چشمه سار تأمین میشود و چون اغلب ارتفاعات شهرستان دارای معادن گچ است لذا آب آشامیدنی آنها دارای املاح و سنگین می باشد. این شهرستان را ارتفات زیادی احاطه نموده که قسمت عمده آن در قسمت شمالی شهرستان واقع و مهم ترین آنها بقرار زیر است : 1-کوه پس شانه به ارتفاع 3320 گز. 2- کوه سردوک به ارتفاع 3025 گز. 3- کوه سفید به ارتفاع 2770 گز. مهمترین رودخانه های شهرستان رودخانه مارون است که از کویر کوه و کوه لخت ده سرچشمه گرفته و پس از مشروب نمودن آبادیهای زیادی از شهر بهبهان گذشته و در محل قامه شیخ با رودخانه رامهرمز یکی شده و پس از عبور از خلف آباد در باختر بندر معشور به خلیج فارس منتهی میگردد. 2- رودخانه خیرآباد که از ارتفاعات چلخور سرچشمه گرفته پس از مشروب نمودن خیرآباد و دهستان زیدون برودخانه هندیجان ملحق و پس از عبور از ده ملا و هندیجان به خلیج فارس میریزد. سازمان اداری شهرستان بهبهان دارای چهار بخش است. 1- بخش حومه شهرستان دارای دو دهستان مرکزی وزیدون. 2- بخش گچساران که از دو دهستان زیر کوه باشت بابوئی و پشت کوه باشت بابوئی تشکیل شده است. 3- بخش آغاجاری که فقط از لحاظ وجود نفت حائز اهمیت است و فاقد قراء و قصبات است ولی جمعیت آن قابل ملاحظه و عموماً کارگر شرکت نفت می باشند. 4- بخش کهکیلویه که از ده دهستان بشرح زیر تشکیل شده :
1- دهستان بویراحمد گرمسیر. 2- دهستان بویراحمد سرحدی. 3- دهستان بویراحمد سردسیر. 4- دهستان بهمئی گرم سیر. 5- دهستان بهمئی سردسیر. 6- دهستان بهمئی سرحدی. 7- دهستان طیبی گرم سیر. 8- دهستان طیبی سرحدی. 9- دهستان چرام. 10- دهستان دشمن زیاری.جمع قراء این شهرستان 497 آبادی کوچک و بزرگ و جمعیت آن در حدود 155 هزار تن با نفوس شهر بهبهان است. آثار باستانی این شهرستان بشرح زیر است : 1- در شهر بهبهان بنای چندین امامزاده دیده می شود که از همه مهمتر بنای امام زاده شاه فضل است که می گویند برادر حضرت رضا ( ع ) می باشد و ظاهراً بقعه آن در حدود یکهزار سال پیش بنا شده است. 2- بین برازجان و رام هرمز خرابه هایی وجود دارد که به عقیده کارشناسان مربوط به عهد ساسانیان است. 3- در ارجان خرابه هایی وجود دارد که مربوط به عهد ساسانیان است. 4- بین اسک و ارجان نیز خرابه هائی موجود است که مربوط به عهد ساسانیان است. 5- در خیرآباد محل معروف به چهار طاق باقی مانده ابنیه ساسانیان مشاهده میشود. 6- در میدان نفت محلی را بنام معبد دوره اشکانی نام می برند. معادن : در این شهرستان معادن نسبتاً مهمی بشرح زیر دیده میشود. 1- دربخشهای گچساران و آغاجاری و حومه بهبهان معدن نفت موجود است که بوسیله شرکت نفت ایران و انگلیس بهره برداری می شد. ولی اکنون بوسیله شرکت ملی نفت ایران بهره برداری میشود. 2- در اغلب کوه های این شهرستان معدن گچ موجود است. 3- در ارتفاعات تجک و بعضی از ارتفاعات بخش کهکیلویه معادن گوگرد دیده میشود که هنوز بهره برداری نشده است. 4- سنگ جهت تهیه سیمان در کوههای بیلوان ، ماهرو، چشم سیاه وجود دارد. 5- در محلهای تنگ تکا، تنگ دورق و تنگ سبق معدن سنگ مومیائی یافت میشود. بخش حومه بهبهان از 57 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده. جمعیت آن در حدود پانزده هزار نفر است. اکثر قراء بخش در طول رودخانه مارون و خیرآباد واقع است. قراء مهم آن عبارتند از: دودانگه کردستان کیکاوس ،نشان و یازنان. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ). جمعیت حوزه بهبهان 174415 تن و مرکز آن شهر بهبهان است که 29886 تن جمعیت دارد. ( از فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به ماده بعد شود.

بهبهان . [ ب ِ ب َ ] (اِخ ) شهر بهبهان در 349 هزارگزی جنوب خاوری اهواز واقع شده است . سکنه ٔ آن در حدود 24هزار تن است و یکی از شهرهای قدیمی کشور میباشد. قبل از تسلط اعراب یکی از پنج قسمت ناحیه شیراز بنام کوره قباد موسوم بوده که حکومت نشین آن را اره کان یا اره جان می نامیده اند (12 هزارگزی بهبهان ) و بعدها اهالی از اره جان یا ارغون به محل فعلی انتقال یافته اند. ازآثار شهر قدیمی خرابه ای در کنار رودخانه ٔ مارون باقی است ، که گویا حمام بوده و وسعت این شهر در حدود چهارهزار متر مربع است راه های شوسه ٔ آغاجاری بهبهان ، گچ ساران بهبهان و بهبهان آرو از این شهر می گذرد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6). نام قدیم آن ارجان است . ورجوع به ماده ٔ قبل و شدالازار ص 245 و مرآت البلدان ج 1ص 306 و جغرافیای غرب ایران ص 61، 62، 89، 91، 102، 172، 183، 185، 186، 187، 227، 301، 306 و 326 شود.


دانشنامه عمومی

بهبهان شهرستانی است در جنوب غربی ایران، که مرکز شهرستان بهبهان در جنوب شرقی استان خوزستان است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت شهر بهبهان ۱۲۲٬۶۰۴ نفر بوده است. آب و هوای بهبهان، نیمه بیابانی یا کوهپایه ای است و حداکثر دمای بهبهان به بیش از ۵۰ درجه در تیر و مرداد و حداقل دمای آن به کمتر از صفر درجه در اواخر آذر و دی می رسد.
واژه «بَهو» به معنای کوشک می باشد. کوشک را قصری می گویند که در اطراف آن باغ قرار داشته باشد. پس از تخریب ارجان (شهری که در فاصله ۷ کیلومتری شمال بهبهان قرار داشته)، اهالی آنجا در محل «بَهو» خانه هایی بهتر از خانه های پیشین خود می سازند که شباهت به کوشک داشته اند. به این خانه ها در لفظ اهالی بومی «بهبهو» گفته می شده است.
برخی از مورخان معتقدند که ساکنان اولیه این شهر، بهان (سیاه چادر) نشین بوده اند و چون خانه های خود در این مکان را از سنگ و گچ ساختند، در زمستان و تابستان آسایش بهتری در آن ها نسبت به چادر داشتند. پس آنجا را «به بهان» یعنی بهتر از سیاه چادر نامیدند.
تاریخ بهبهان همواره و همه جا با تاریخ ارگان همراه بوده و اساساً یکی محسوب می شود، شهر قدیمی بهبهان (اَرْجان یا اَرَجان، تلفظ عربی ارگان ـ در زبان عربی حرف «گ» وجود نداشت به صورت «ج» تلفظ می شد) بواسطهٔ اشیاء بدست آمده در کشفیات باستان شناسی در سال ۱۳۶۱ هجری شمسی تاکنون قدیمی ترین دوره تاریخی آن معلوم شده که نشان از هزاره دوم پیش از میلاد مسیح دارد؛ گور مکشوفه کتین هوتران فرزند پادشاه عیلامی که در هزاره دوم پیش از میلاد مسیح سلطنت می کرده همراه با جام ارجان و حلقهٔ قدرت، شوکت و عظمت فرهنگی و هنری ارجان را به نمایش می گذارد و با عرضهٔ اطلاعات گران بهایی، تاریخ بهبهان را معلوم می دارد که این شهر قدیمی چگونه از نشر فرهنگی بر تارک منطقه می درخشیده است.
این شهر از دیرباز مرکزیت منطقه ارگان و کهگیلویه را بر عهده داشته است. ارجان در زمان ساسانیان در محلی که هم اکنون در بخش شمال بهبهان واقع است و یادگارهایی از تمدن عیلامی را در خود جای داده است بازسازی شده و به نام آریاگان نامیده شد. آریاگان در زمان ساسانیان یکی از چهار شهر مهم ایران بود. زمین های حاصلخیز و آب کافی که از رودخانه های مجاور تأمین می شد باعث رونق کشاورزی این منطقه شده بود. قرار گرفتن بر راه بین فلات ایران و جلگه خوزستان ارگان را به مرکز تجاری تبدیل نموده بود که اهمیت راهبردی غیرقابل انکاری داشت. بیشتر زمین های آریاگان به کشت انگور و زیتون اختصاص داشت و گونه های مختلف غلات در ارگان بسیار پربار بودند. بعضی از مورخین آمدن آرین ها را به آسیای غربی به قرن چهار دهم قبل از میلاد و برخی به دو هزار سال قبل از میلاد مربوط می دارند. چون آثار عیلام و کلدانیان در نزدیکی های ارجان از سنگ نبشته ها و حجاری های تنگ سروک و غیره موجود است معلوم می گردد که ارجان از شهرهای پیش از مهاجرت آرین ها بوده است. مسعودی در کتاب مروج الذهب در شرح آتشکده های دوگانهٔ قدیم ایران می نویسد: «آتشکده دیگری در شهر ارگان فارس بود و به روزگار بهراسف بنا شده بود. این آتشکده پیش از ظهور زردشت، پسر اسبیمان پیغمبر مجوس بوده است». بعدها بر اثر زمین لرزه و شکستن سدی که بر رودخانهٔ تاب/طاب (مارون کنونی) بسته شده بود ارگان به زیر آب رفت. مردمی که از زمین لرزه در منطقه ای که پیش از آن محل نیایششان بود و بهان نامیده می شد گرد هم آمدند و برای چندگاهی آنجا زیستند و در محلی که بهتر از «بهان» بود شهری را بنا کردند که «بهبهان» نامیده شد. در همین زمان و پس از تقسیمات جدید کشوری بهبهان از استان فارس جدا شده و به استان خوزستان پیوست. دو شهرستان (گنبد ملجان یا دوگنبدان و ارجان یا ارگان) به جز در صد سال اخیر به عنوان یکی از ولایات ایالت فارس در طول تاریخ و به عنوان کوره ارجان شناخته می شد.

پیشنهاد کاربران

بهبهان*بهبهون در زبان لری بختیاری *
به:::بهداروند*بختیاروند *
بهون*به هون*:::بهترین خانه*سیاه چادر
بهبهان ::::بهترین خانه ی بهداروند

طوایف ساکن در بهبهان ::
شجرنامه ( بهمن. شیر. خدر. کوروش.
طیب. یوسف. . . . این شیش پسر
، پسران عالی پسر لیراو پسر بایوجمال *
بایوجمان*پسر بهدار هستند )
1 - ایل یوسفی ( ایسوی. یوسف عالی )
2 - ایل بهمئی ( بهمن عالی )
3 - ایل شیرعالی ( شیرالی )
4 - ایل خدرعالی ( خدری. خضری. خیرالی )
5 - ایل طیبی ( طیب عالی. تیبی. عالی طیب. طیب آلی )
6 - ایل کرایی ( کورش عالی )
هم اکنون چند طایفه از ایل کرایی در
ایل بهمئی و یوسفی زندگی می کنند
صفی میرزا رئیس ایل کرایی در زمان صفوی در خلیل آباد
بختیاری خود را شاه نامید
و توسط شاه صفوی سرکوب شد
و طوایف آن به سایر نقاط کشور کوچانده شد
طوایف جدا شده از ایل کرایی ( راهدار کرایی. کردونی. آل بوکر.
کرونی. گرائی. کرانی. کهوایی. کاورائی. کهرازهی. کره ای. کورانلی. کواری. )
طوایف وابسته به 6 ایل
طایفه شهرویی شیرالی. طایفه آل
خورشیدی شیرالی. تیره خدری و شهرویی طایفه عکاشه بابادی.
طایفه خضرو. طایفه قنواتی بهمئی

برآمده از قرن پنج. شهریست گرمسیر در شرق خوزستان وجه تسمیه ی آن به تغییر مکان سکونت برمی گرد.
بهبهان یا بهبهون اولین معنایی را که می رساند، جاییست بهتر از جای دیگر حال یا چادر یا ارجان.
دارای باغات و نخیلات فراوان، همچنین لبنیات اش زبانزد است.
شهریست نیمه صنعتی با پتانسیل های بسیار برای توسعه، کما اینکه از گذشته در حیطه ی جغرافیای منطقه نقش های فراوان داشته است.

بهبهان:یکی از اقوام ساکن در بهبهان آغاجاری ها هستند
آغاجاری یا آغاجری:نام مردمی ترک نژاد
این تیره در قدیم ایلی بزرگ و داراى شاخه هاى طایفه ای: قره جری، تیلکوهی، جغتائی، جامه بزرگی، ویسی، شهروئی، شیرالی، بیگدلی، بیجنی، بوالی، باولی، بالیاوی، گشتیل، خلیفه ای، عبداللهی، قراماسوقی ( سوقی ) ، چنگلوائی بوده است. آنها از عم زادگان افشارها و همراهان اتابک سنقر بن مودود سلغرى ( ۵۵۷ ـ ۵۴۰ق ) مىیباشند که پس از حاکمیت آن سنقر در فارس که بعدها به اتابکان فارس مشهور شدند در کهکیلویه اقامت کرده اند.


این طایفه که در منطقهٔ بلاد شاپور ( شهر قدیم دهدشت و توابع ) سکونت داشته اند به مرور زمان در اثر اتفاقات تاریخی ضعیف شده و سازمان قومی آنها از هم گسسته است تا جائیکه از آنان طایفه هاى کوچکی مانده اند که بعضی از آنان مستقل هستند و قسمتی به صورت پراکنده در حومهٔ بهبهان و ایلات دیگر زندگی مینمایند

اصفهان یا ایسفهان؟؟حروف ( ح. ع. ص. ض. ذ. ط. ظ ) مخصوص زبان عربی است. ودر هیچ زبانی وجودندارد. کلمات تورکی را عمدا با اینحروف نوشته اند. تا به کلمات تورکی هویت عربی بدهند. ایسفهان. کوچسفهان. دانسفهان ( دان=شمال مثل دان اولدوزی=ستاره ی شمالی، ستاره ی قطبی ) بهبهان ( آغاجاری=آغاج اری=کسانی که به درخت اهمیت می دهند ) . فراهان. بومهن. رودهن. جهان. کیهان. برهان. سوهان. یوهان. اورهان. و هر کلمه ایی هان ( آتیلا هون. تازیانه ی خدا بر رویزمین ) داشته باشد. تورکی است. مثل آیهان. ایلهان. فرهان. .

بااطمینان تمام
درزمان قدیم تقریبا درزمان اشکانیان پادشاهی بود بنام ( هانی ) دران مناطق که سنگ نوشتهایش هنوزهم خوشبختانه موجود است
ایشان باغی داشت که بنام خود بود یعنی ( باغ هانی ) به مرور زمان باغ هانی تبدیل به بهبان شد
این مورد از موارد تایید شده هستش



کلمات دیگر: