کلمه جو
صفحه اصلی

ابوالحسن اشعری

فرهنگ فارسی

او پیشوای اشعریان است و اشعریه بدو منسوب هستند

لغت نامه دهخدا

ابوالحسن اشعری. [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ اَ ع َ ] ( اِخ ) علی بن اسماعیل بن ابی بشر اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبداﷲبن موسی بن هلال بن ابی برده عامربن ابی موسی الأشعری صحابی. او پیشوای اشعریان است و اشعریه بوی منسوبند. مولد او درسال 260 یا 270 هَ. ق. ببصره بوده است. وی شاگرد ابواسحاق مروزی فقیه و ابوعلی جبائی و نخست پیرو اعتزال بود سپس از قول بعدل و خلق قرآن بگشت و در اصول دین مذهبی نو پدید کرد که بذهن عامه نزدیک و در مذاق متعصبان خوش بود از اینرو بسیاری از مسلمانان راه او گرفتند و جمعی کثیر از علما چون غزالی و ابوبکر باقلانی و امام رازی و شهرستانی و ابواسحاق شیرازی بمتابعت و نصرت طریقه وی برخاستند و برخی از ارباب دول که دین را دستاویز پیشرفت مآرب دنیوی خویش می کردند، مانند ایوبیان مصر و شام و موحدین مغرب بترویج عقاید او قیام کردند. و گویند دعابه و مزاح بر او غالب بود و نزدیک پنجاه وپنج کتاب و رساله از تألیفات او نام می برند از جمله : کتاب اللمعة. کتاب الموجز. کتاب ایضاح البرهان. ابواسحاق ابراهیم بن محمدبن عیاش را کتابی است در رد این کتاب. کتاب التبیین عن اصول الدین. کتاب الابانة. کتاب الشرح و التفصیل فی الرد علی اهل الافک و التضلیل. و کتابی در رد ملاحده و جز آنان. و ابن الندیم او را به عنوان ابن ابی بشر در باب متکلمین مجبره یاد کند. عقاید او در ملل و نحل و نیز کتب کلام مشروح است. وفات او به سال 330 یا 320 و اند بود و وی رادر مشرع الزوایا ( ظ. محلتی به بغداد ) بخاک سپردند.

دانشنامه عمومی

ابوالحسن علی بن اسماعیل الاشعری (۲۶۰–۳۲۴ هجری) از متالهان و متکلمانِ نامیِ مسلمان است. وی در بصره به دنیا آمد و در جوانی پیروِ مکتبِ معتزله بود؛ و اصولِ عقایدِ این مکتب را نزد الجبائی آموخت و سال ها مدافعِ عقایدِ معتزلی بود. در چهل سالگی سرانجام از معتزله روی گردانید و از مخالفانِ آن مکتب شد.
اقبال لاهوری، محمد (۱۳۸۷). سیر فلسفه در ایران. انتشارات امیرکبیر. شابک ۹۷۸-۹۶۴-۰۰-۰۹۰۹-۳.
ابوالحسن اشعری در ویکی شیعه
اشعری کتاب هایِ زیادی هم در دورانِ اعتزالی بودنش، و هم پس از آن گردآوری کرد که بنا بر گفتهٔ خود، تعداد آن ها به نود عدد می رسد. وی سرانجام در ۳۲۴ هجری در بغداد درگذشت.
ابوالحسن اشعری از نوادگانِ ابوموسی اشعری، صحابیِ پیامبر اسلام و نمایندهٔ علی بن ابیطالب در ماجرای حکمیت جنگِ صفین، بود. در ۲۶۰ هجری در بصره متولد شد اما بیشتر عمرِ خود را در بغداد گذراند. در کودکی از متشرعان بود، اما در جوانی به معتزله گروید و نزدِ استادانِ معتزلی از جمله جبایی شاگردی کرد، و اصولِ اعتقادیِ این مکتب را فراگرفت. در تمامِ این مدت مدافعِ اصولِ اعتقادیِ معتزلیان بود و کتاب های متعددی نیز در این باره نوشت.
اشعری در چهل سالگی دچار تردید در افکار و اعتقاداتش شد. او با استادِ خود، جبایی، که از بزرگانِ معتزله در آن زمان به شمار می رفت، بحث هایِ بسیار کرد، چنان که همین بحث ها دوستیِ این دو را برهم زد و باعث شد اشعری معتزلیان را ترک کند. وی حدودِ دو هفته در منزلِ خویش خلوت گزید و به تفکر در اعتقاداتش پرداخت. وی پس از این دو هفته، خلوتِ خویش را شکست و زمانی که مردم در مسجدِ اعظم بصره برای خواندنِ نماز گرد آمده بودند، خطاب به مردم چنین گفت:

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] ابوالحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق اشعری (۲۶۰ - ۳۲۴ق/ ۸۷۴ - ۹۳۶م)، متکلم و بنیان گذار مکتبی در عقاید اسلامی است که پیروانش اشاعره خوانده شده اند. وی از دودمان ابوموسی اشعری بود. اشعری در بصره زاده شد و در همان شهر به درس ابوعلی جبائی (درگذشت ۳۰۳ق)، متکلم معتزلی، راه یافت. وی همچنین در حلقه درس فقیه شافعی، ابواسحاق مروزی (درگذشت۳۴۰ق) حاضر می شد.
مهم ترین واقعه در زندگی اشعری، تحول عمیقی بود که در اندیشه او روی داد. اشعری تا ۴۰ سالگی بر مذهب اعتزال بود و با استادش ابوعلی جبائی پیوندی نزدیک داشت، اما پس از آن در ملأ عام رویگردانی خود را از این مکتب اعلام کرد و مکتب اشعری را بنیان نهاد.
ابوالحسن علی بن اسماعیل بن اسحاق اشعری، از نوادگان ابوموسی اشعری و بنیان گذار مکتب اشعری در عقاید اسلامی است. وی در سال ۲۶۰ در بصره زاده شد. در جوانی در مجلس درس ابوعلی جبائی حاضر شد و از نظر فکری به معتزلیان پیوست. او تا ۴۰ سالگی بر مسلک فکری خود باقی بود تا اینکه دچار تحول شد. وی پس از تحول، مکتب اشعری را بنیان نهاد و به مقابله با باورهای عقیدتی پیشین خود و مکتب معتزله برخاست. او در سال ۳۲۴ در بغداد درگذشت و میان کرخ و باب بصره دفن شد.

پیشنهاد کاربران

ابوالحسن علی بن اسماعیل الاشعری در سال 260 هجری/ 873 میلادی متولد شد و از اوان جوانی به مکتب معتزله گروید و اصول عقاید آن مکتب را نزد معروفترین استاد زمان، الجبائی ( متوفی به سال 303 هجری/917 میلادی ) آموخت و تا چهل سالگی تعلیمات مکتب را پیروی کرد و در همه ی این مدت مدافع اصول عقاید معتزلیان بود و به این منظور کتابهای متعدد تصنیف کرد. آنگاه بنا بگفته ی تذکره نویسان، در چهل سالگی در خانه ی خویش معتکف گردید و در انزوایی که کمتر از دو هفته به طول نینجامید بسر برد و ناگهان در وقتی که مردم در مسجد اعظم بصره به نماز فراهم آمده بودند از انزوا بیرون آمد و با بانگی بلند به مردم چنین اعلام کرد:
هر که مرا می شناسد، می شناسد، و هر که نمی شناسد اکنون خود را به او می شناسانم. من، علی بن اسماعیل الاشعری هستم. اندکی پیش از این، من اصول عقاید معتزله را تدریس می کردم و به حدوث قرآن و انکار رؤیت خداوند در آخرت و سلب هر گونه اسناد، و هر صفت ثبوتیه ای از خداوند عقیده مند بودم. اینک همه گواه باشید که اکنون من از این اصول عقاید رو گردانده ام و بطور قطع یکدله آن را رها کرده ام.
تذکره نویسان برای این تغییر عقیده ی جالب، موجبات متعدد ذکر کرده اند. اما ظاهراً علت اصلی این تغییر جهت را علاوه بر خصوصیات شخصی او، باید در وضع محیط جستجو کرد و آن عبارت بود از تقسیم شدن جامعه ی اسلامی سنی به دو حد افراطی. ابوالحسن، شخصاً با خردگرایی ( 1 ) یا مذهب تعقلی افراطی فقهای معتزله از حیث ادراکشان از خدا و از رستگاری بشر اختلاف شدید پیدا کرده بود. آیا الوهیتی که موضوع علوم نظری معتزله بود، عقیده به تجرید صرف، بدون ارتباط با دنیا و انسان نبود؟ اگر همه چیز در خلقت فقط بر حسب رابطه ی علت و معلول مسلم شده باشد، پس نزد انسان معنای معرفت و پرستش چیست و قلمرو آن در الهیات کدام است؟ ابوالحسن که می دید اسلام نزد اهل تسنن شدیداً تحت تسلط تمایلات افراطی قرار گرفته است، رنج می برد. از یک طرف، معتزلیان با عقیده به علم نظری مجرد و انتزاعی بوجود آمده بودند و از طرف دیگر اهل قشر و ظاهر که بر ضد خردگرایی معتزله واکنش داشتند، بدشواری وضع آنان می افزودند. بنابراین، می توان «تغییر حالت» و تغییر جهتی را که برای اشعری پیش آمد چنین توجیه کرد که او می خواست جامعه ی اسلامی را از بن بست تفرقه که به آن دچار شده بود رهایی بخشد.
2. اشعری در مدتی که اعتزالی بود کتابهای متعدد نوشت و پس از عدول از آن عقیده نیز کتابها تصنیف کرد. بنا به قول خود او، در حدود نود کتاب که تقریباً مشتمل بر مجموعه ی دانش الهیات عصر بود تألیف کرد و بر قرآن تفسیری نوشت و رسالاتی در موضوع « شریعت» تألیف نمود و مجموعه ای در حدیث و روایت فراهم آورد و کتابهای مفصل بر ضد مادیون و خوارج تدوین کرد و پس از آنکه از عقاید معتزله بازگشت علیه آن نیز آثاری بوجود آورد. از تألیفات و آثاری که از او به ما رسیده دو اثر دارای اهمیت مخصوص است. در یکی از آن دو، که موسوم به مقالات الاسلامیین است، اشعری با دقت و از نظر عینی، تمام اصول عقاید معروف عصر خود را عرضه داشته است. این رساله را می توان بعنوان یکی از مجموعه های مهم تاریخ عقاید دینی ملحوظ داشت، و در نوع خود از حیث تاریخ اصول عقاید و اصول دین، در عداد آثار درجه ی اول اسلام دانست. رساله ی مزبور به سه قسمت تقسیم شده است: قسمت اول مشتمل بر شرح تفصیلی فرقه های مختلف و اصول عقاید اسلامی است؛ قسمت دوم، طریق «رجال حدیث» را بیان می کند و قسمت آخر مربوط است به شعبه های مختلف « کلام».
اما در اثر دوم، کتاب الابانه، اصول عقاید فرقه سنن را دقیقاً توضیح داده است. و آن را با مدح و تمجید از ابن حنبل ( مؤسس مذهب حنبلی - متوفی به سال 241 هجری/855 میلادی ) آغاز کرده و بدون طرحی دقیق، مباحث مختلف الهیات را در پرتو دیدی که در تغییر جهت فکری برای مؤلف حاصل شده بوده، شرح داده است. اگر مسلم باشد که اشعری کتاب دوم را در مرحله ی دوم زندگانی نوشته است، نمی توان در مورد کتاب اول چنین نظری را مسلم دانست. اشعری در بغداد به سال 324 هجری/935 میلادی پس از زندگانیی سراسر در خور تحسین، در گذشت.
پی نوشت ها :
1. Rationalisme یا مکتب تعقلی، برای کشف حقیقت، به ادراکات حسی و ظاهری وقعی نمی گذارد و مجرد تعقل را کافی می داند.
منبع: کوربن، هانری، ( 1371 ) ، تاریخ فلسفه ی اسلامی، با همکاری سید حسین نصر و عثمان یحیی، دکتر اسدالله مبشری، تهران، امیرکبیر، پنجم /1389.


کلمات دیگر: