کلمه جو
صفحه اصلی

اقاله


مترادف اقاله : الغا، رد، شکستن، فسخ، نسخ، نقض، اغماض، بخشیدن، گذشت

فارسی به انگلیسی

rescission, cancellation

مترادف و متضاد

الغا، رد، شکستن، فسخ، نسخ، نقض


اغماض، بخشیدن، گذشت


۱. الغا، رد، شکستن، فسخ، نسخ، نقض
۲. اغماض، بخشیدن، گذشت


فرهنگ فارسی

اقالت: فسخ کردن بیع، پس خواندن و برهم زدن معامله
( مصدر ) ۱ - بهم زدن فسخ کردن بیع بر هم زدن معامه . ۲ - بخشیدن . ۳ - ( اسم ) گذشت .

فرهنگ معین

(اِ لِ ) [ ع . اقالة ] ۱ - (مص م . ) بر هم زدن ، فسخ کردن معامله با رضایت . ۲ - بخشیدن . ۳ - (اِمص . ) گذشت .

لغت نامه دهخدا

اقالة. [ اِ ل َ ] (ع مص ) در نیمروز آب خورانیدن شتران را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || بیع را فسخ کردن یعنی بعد از فروختن چیزی خریدار و فروشنده برضای یکدیگر از اراده ٔ بیع درگذرند. (غیاث اللغات ). برانداختن بیع. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اقاله در لغت ، اسقاط و رفع است و در اصطلاح شرع ، رفع بیع سابق است . گویند از قول مشتق است و همزه برای ازاله است چون اشکیت و معنی آن ازاله ٔ قول سابق است و آن با دو لفظ ثابت میشود یکی ماضی دیگر مستقبل چنانکه یکی گوید اقلنی دیگری گوید اقلت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- اقاله خواستن ؛ برانداختن بیع و فسخ بیع را خواستن از بایع و مشتری . (از ناظم الاطباء).
- اقاله کردن ؛ برانداختن و رد کردن بیع و فسخ نمودن آن . (ناظم الاطباء).
|| گذاشتن گناه و دور کردن لغزش را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). از گناه درگذشتن . (غیاث اللغات ). || بربستن بر کسی سخنی که او نگفته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || موقوف کردن اراده . (غیاث اللغات از منتخب و شرح مقامات حریری ).


فرهنگ عمید

۱. (حقوق ) فسخ کردن بیع، پس خواندن و برهم زدن معامله.
۲. [قدیمی] درگذشتن از گناه.

دانشنامه عمومی

اقاله یا تفاسخ توافق دو طرف یک قرارداد برای برهم زدن و از میان بردن آثار آن در آینده است.
کاتوزیان، ناصر. دوره مقدماتی حقوق مدنی، اعمال حقوقی قرارداد - ایقاع. دهم، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۵، شابک ‎۹۶۴-۵۷۳۵-۰۵-X
قانون مدنی ایران
معصومی امیرحسین
اقاله خود نیز نوعی عقد است و یکی از سه سبب اصلی انحلال قرارداد در کنار خیارات و انفساخ (انحلال قهری قرارداد) است.
در قانون مدنی به طور صریح از اقاله تعریفی به عمل نیامده است ولی طبق ماده ۲۸۳ق. م بعد از معامله طرفین می توانند به تراضی آن را اقاله و تفاسخ کنند.
نام دیگر اقاله همان تفاسخ می باشد.

دانشنامه آزاد فارسی

اِقاله
به هم زدن معامله ای که به طور صحیح واقع شده، با تراضی و توافق طرفین. اقاله، توافق مجدد طرفین معامله است به این که توافق قبلی خود در انجام معامله را به هم زنند و به وضع قبل از معامله برگردند. مثلاً با اقاله در معاملۀ خرید و فروش، فروشنده بهای کالا (ثمن) را به خریدار مسترد می کند، و خریدار هم کالای موضوع معامله (مبیع) را به فروشنده پس می دهد. اقاله را تفاسخ (فسخ دوطرفه) نیز گویند (مادۀ ۲۸۳ قانون مدنی). ممکن است طرفین توافق کنند بخشی از معامله را اقاله نمایند (مادۀ ۲۸۵ قانون مدنی).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] إقاله. اِقاله، اصطلاحی فقهی و حقوقی به مفهوم نقض قرارداد با تراضی طرفین می باشد.
واژه اقاله در لغت به معنای فسخ بوده، و کاربردهای خاص آن در موضوعاتی مانند « بیعت » و « عهد »، نشانگر استحکام متعلق آن است.

پیشنهاد کاربران

برهم زدن توافقی عقد لازم =تفاسخ

اقاله :[اصطلاح ملک و مسکن] به هر لفظ یا فعلی واقع می گردد که دلالت بر بهم زدن معامله کند. ( ماده ۲۸۴ قانون مدنی )

عقد را درحالت خشنود بودن از یکدیگر وموافق وهم رای شدن درفسخ معامله برهم زدن را اقاله میگویند

اقاله. رجوع شود به اقالة.

برگرداندن مال به صاحب قبل آن

در فقه فسخ و انحلال عقد لازم با توافق متعاقدین ( طرفین عقد ) را اقاله می گویند. در عربی به آن الإقالة می گویند. ضمنا در عربی محاوره عربی به برکناری و عزل شخص از یک سمت و مسئولیت را نیز الإقالة گفته می شود.

در حقوق به هم زدن عقد بیع با اراده دو طرف را اقاله گویند.

توافق طرفین بر به هم زدن عقد لازم را اقاله گویند

میشه گفت منظور قیمت روز بازار
مثل ایران خودرو که امروز معامله ماشین رو انجام میده و قیمت رو به قیمت روز بازار در موقع تحویل از مشتری طلب میکنه.

بهم زدن عقد لازم است به تزاضی یکدیگر آن را نفاسخ یا تقایل نیز میگویند.

نام دیگر اقاله. _____> تفاسخ است .

برهم زدن عقد با اراده دو نفر به صورت تراضی ( رضایت یکدیگر ) را اقاله یا تفاسخ میگویند ( ماده283 قانون مدنی )

اقاله مختص عقود لازم است .


کلمات دیگر: