کلمه جو
صفحه اصلی

سفسطه


مترادف سفسطه : مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی، لفاظی، لفظپردازی

برابر پارسی : سخن گردانی، نارواپردازی

فارسی به انگلیسی

casuistry, fallacy, sophism, sophistry

sophistry, fallacy


فارسی به عربی

معبود , مغالطة

مترادف و متضاد

fallacy (اسم)
غلط، سفسطه، استدلال غلط، دلیل سفسطه امیز

sophistication (اسم)
کمال، اغوا، تحریف، سفسطه، دلفریبی

casuistry (اسم)
سفسطه، استدلال غلط و غیر منطقی

sophistry (اسم)
سفسطه، زبان بازی، برهان تراشی

sophism (اسم)
سفسطه

elenchus (اسم)
سفسطه، تکذیب قیاسی، رد از روی قیاس و صغری و کبری

flubdub (اسم)
سفسطه، لافزنی، فریب و اغوا

hair-splitting (اسم)
سفسطه

jesuitism (اسم)
سفسطه

pilpul (اسم)
سفسطه

مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی


لفاظی، لفظپردازی


۱. مغالطه، مغلطه، گفتار غیرمنطقی
۲. لفاظی، لفظپردازی


فرهنگ فارسی

استدلال وقیاس باطل ومغالطه برای دگرگونی حقایق
( اسم ) قیاسی است که مرکب باشد از وهمیات و بعضی گفته اند : قیاسی است مرکب از مشبهات و غرض از آن به غلط انداختن خصم و ساکت کردن اوست چنانکه گوییم : جوهر موجود در ذهن است و هر موجود در ذهن قایم به ذهن است پس جوهر عرض است .

فرهنگ معین

(سَ سَ طِ ) (اِ. ) مغالطه کردن برای وارونه نشان دادن حقایق .

لغت نامه دهخدا

( سفسطة ) سفسطة. [ س َ س َ طَ ] ( ع اِ ) سخن روی اندود. ( مهذب الاسماء ). || ( اصطلاح فلسفه ) قیاسی است مرکب از وهمیات و غرض ازآن مغلوب ساختن خصم است. ( از اقرب الموارد ). در اصطلاح علوم منطقی قیاس سفسطی بقیاسی میگویند که مرکب ازمقدمات وهمی باشد و آن یکی از صناعات خمس است. رجوع شود به مغالطه و صناعات خمس. ( دستور ج 2 ص 169 ). عبارت از قیاسی است که مرکب باشد از وهمیات و بعضی گفته اند قیاسی است که مرکب از مشبهات باشد. ( کشاف اصطلاحات الفنون ص 665 ) ( فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی ص 299 ).

سفسطة. [ س َ س َ طَ ] (ع اِ) سخن روی اندود. (مهذب الاسماء). || (اصطلاح فلسفه ) قیاسی است مرکب از وهمیات و غرض ازآن مغلوب ساختن خصم است . (از اقرب الموارد). در اصطلاح علوم منطقی قیاس سفسطی بقیاسی میگویند که مرکب ازمقدمات وهمی باشد و آن یکی از صناعات خمس است . رجوع شود به مغالطه و صناعات خمس . (دستور ج 2 ص 169). عبارت از قیاسی است که مرکب باشد از وهمیات و بعضی گفته اند قیاسی است که مرکب از مشبهات باشد. (کشاف اصطلاحات الفنون ص 665) (فرهنگ علوم عقلی دکتر سجادی ص 299).


فرهنگ عمید

استدلال و قیاس باطل و مغالطه برای دگرگون نشان دادن حقایق، انکار حسیات و بدیهیات.

دانشنامه عمومی

استقرا به جهت وارونه نشان دادن


سخنگردانی، نارواپردازی.


دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:مغالطه (منطق)

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه]
فیلسوفان اسلامی (و بسیاری از فیلسوفان غیر مسلمان ) معتقدند که" علم " و آگاهی به جهان واقعی ممکن است و دست کم برخی از تصورات و تصدیقات انسان، حقیقتا با واقعیت مطابقت دارد. در واقع فیلسوفان مسلمان ، با بدیهی دانستن (یعنی بی نیاز از تعریف و اثبات دانستن) گروهی از ادراکات و علوم انسان، مطابقت آنها را با جهان واقع پذیرفته اند و مطابقت یا عدم مطابقت دیگر ادراکات (یعنی ادراکات نظری یا غیر بدیهی) را با واقعیت، از طریق بررسی اینکه: این ادراکات (نظری یا غیر بدیهی) به ادراکات بدیهی باز می گردد یا خیر، اثبات می کنند بدین ترتیب، در فلسفه اسلامی علم و ادراک انسان، راهی به واقعیت دارد و میتواند واقعیت را (نه بطور کامل بلکه تا آنجا که توانای یها و محدودیتهای انسان اجازه می دهد) بشناسد.
مخالفان مطابقت علم انسان با واقع
در مقابل فیلسوفان که معتقد به امکان علم به جهان واقع، کسانی اند که می گویند انسان به واقعیت، علم و آگاهی ندارد و در مورد هر چیزی تنها شک دارد؛ به بیان دیگر انسان نمی تواند مطابقت ادراکات خود را با واقعیت بطور قطعی دریابد ولذا در هر موردی، در مطابقت یا عدم مطابقت درک خود با واقع، شک دارد. این گروه که " شکاکان " نامیده می شوند (و مرام و مکتب آنان، " شکگرایی " و "شکاکیت" نامیده می شود)، خود دو دسته اند:۱) کسانی که علم به جهان واقع و ادراک واقعیت را بطور کلی غیر ممکن میدانند؛ این دسته از شکاکان، " سوفسطائیان " نام دارند و نام مکتب فکری آنان، "سفسطه" یا "سوفسطاییگری" است.۲) کسانی که "علم و آگاهی به خود" یا "آگاهی به خود و انسانهای دیگر" را می پذیرند و تنها "علم و آگاهی به جهان خارج از خود" یا "به جهان خارج از انسان" را نمی پذیرند. این افراد، می گویند که ما می دانیم که خودمان هستیم و در درون خود دارای ادراکاتی هستیم اما نسبت به واقعیات دیگر نظیر واقعیات فیزیکی جهان شک داریم و به آنها علم و آگاهی قطعی نداریم. این دسته ـ که روشن است که خود دو گروه اند ـ نام خاصی ندارند و تنها با نام "شکاک" شناخته می شوند. (از آنجا که این نوشتار تنها به سفسطه اختصاص دارد، در اینجا به بحث در مورد گروه دوم نمی پردازیم.) سفسطه برای انکار کلی علم و آگاهی انسان به واقعیت و شک در همه امور، در بدیهی ترین گزاره یعنی گزاره « اجتماع و ارتفاع نقیضین محال است» نیز باید شک کند و نباید یقینی بودن آن را بپذیرد؛ زیرا گزاره مزبور به این معناست که: «محال است یک چیز هم موجود باشد و هم معدوم (اجتماع نقیضین محال است) و محال است که یک چیز نه موجود باشد و نه معدوم (ارتفاع نقیضین محال است)» و شخص سوفسطایی، اگر مطابقت یقینی این گزاره را با واقعیت می پذیرد، مجبور است قبول کند که یا ادعای خودش (که هیچ علم قطعی به واقعیت ممکن نیست) درست و مطابق واقع است یا نقیض ادعای خودش (که علم به واقعیت ممکن است) درست است و محال است که هم ادعای خودش درست باشد و هم نقیض آن ولذا باید بپذیرد که: "دستکم در این مورد، یا خودش به واقعیت علم پیدا کرده یا طرف مقابلش" که در این صورت، به امکان تحقق علم به واقعیت اعتراف کرده است؛ در حالیکه این مطلب مخالف ادعای خود اوست که نمی توان هیچ علمی به واقعیت داشت
اختلاف در تعریف سفسطه
برخی از فیلسوفان با توجه به مطالب یاد شده، سفسطه را به " انکار یقینی بودن گزاره فوق (یعنی محال بودن ارتفاع و اجتماع نقیضین) " تعریف کرده اند. البته کسانی که این گزاره را انکار می کنند و در نتیجه همه علوم و آگاهی های انسان را نیز رد می کنند، گاهی از روی عناد و لجاجت با حق و حقیقت این کار را انجام می دهند و گاهی به علت ضعف فکری و ندانستن شیوه دستیابی به علم یقینی (مطابق با واقع)؛ نوع پاسخ گویی و برخورد علمی با این دو گروه، متفاوت است و برخی از فیلسوفان عقیده دارند که اصطلاح "سوفسطایی" مخصوص گروه اول است و واژه "سفسطه" تنها به گرایش اول گفته می شود.
رد دیدگاه سوفسطائیان
...

پیشنهاد کاربران

بیهوده حرف زدن

معادل فارسیش: فَرافِکَنی!

سفسطه " چرت حرف زدن"

دگرگون کردن حقایق

در پهلوی " زپاکان " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .

ترسیم حقیقت با ابزار غیرواقعی
تلاش برای معتبر ساختن یک موضوع بی پایه
جعل واقعیت

معنی کلمه سفسطه:
چرا رو با چرا پاسخ دادن است .
مثال :چرا ماشین منو برداشتی؟
در جواب می شنوی !!!
چرا لباس منو پوشیدی؟😲😲😲

سفسطه �چرا رو با چرا پاسخ دادن�
مثال: چرا ماشین منو استفاده کردی؟؟؟
در جواب می شنوی ؛ چرا تو لباس منو پوشیدی ؟

به غلط انداختن منحرف کردن مسیر فکری به جهتی که نباید باشد

بیهوده گویی، پشت هم اندازی، وارونه نمایی، فرافکنی، یاوه پردازی ، یاوه سرایی، گزافه گویی، دروغ آرایی

تحریف سودجویانه حقیقت

سفسطه در بحث یعنی آوردن انواع مثالهای درست و منطقی برای اثبات یک مطلب، بی توجه به آنکه میتواند مثال درست باشد اما اصل مطلب غلط ( با آوردن یک مثال نقض ) . هدف سفسطه گر پیروزی در بحث است نه درک حقیقت.

به لحاظ لغوی سفسطه را مغالطه یا به اشتباه انداختن معنی کرده اند
در علم مدیریت ( اصول و فنون مذاکره ) هرگاه فرد سخنران پاسخی برای سئوال مستمع یا مستمعان نداشته باشد با کلامهای واهی و انتزاعی و گاها یاوه گویی مخاطبین را از مسیر اصلی منحرف کرده
و پس از سر در گم کردن ، انها را از پیگیری پاسخ دقیق منصرف میکند

به خاطر منافع شخصی و جایگاهی که دارد سفسطه میکند یعنی با خیالی باطل به نفع خود ذهن مردم را از اصل واقعیت دور میکند ، درحالی که فقط وفقط دروغ پردازی و خیالی باطل به نفع خود است.

سَفسَطیدن.

�سفسطه� و �مغلطه� را بیش تر جاها به یک آرش گرفته اند که از دیدگاه �منطق صوری� تا آنجا که می دانم، چندان باریک و درست نیست؛ روشن نمودن تفاوت های بنیادی این دو واژه از دیدگاه منطقی، جُستار این نوشتار نیست و به هر رو، آماجم از کاربرد آن ها در چارچوبی بسته تر در این نوشتار، بیش تر سویه ی دانسته یا از روی نادانی بکار بردن شان را دربرمی گیرد. در این چارچوب، کاربرد �سفسطه� در سخن، بیش تر از روی نادانی است؛ در حالیکه مغلطه، دانسته و آگاهانه با آماج فریبکاری بکار گرفته می شود.

برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2016/02/blog - post_37. html

به لحاظ لغوی همان مغالطه یا به اشتباه انداختن طرف مقابل میباشد
به لحاظ استفاده در علم مدیریت و مذاکره
هر گاه کسی هنگام پاسخ به مخاطب یا در مذاکره خود جواب قانع کننده ندارد و به جهت منحرف کردن و سر در گم کردن انها
پاسخهای انتزاعی ساخته ذهن خود را دهد و یا با یاوه گویی انها را از مسیر اصلی دور کند میگویند طرف سفسطه میکند


کلمات دیگر: