کلمه جو
صفحه اصلی

ستره

عربی به فارسی

جارچي , اعلا م کننده , علا مت گذار (در جاده) , هر چيز قرمز ومشتعلي , نوعي کت پشمي ياابريشمي ورزشي , ژاکت مخصوص ورزش , ژاکت , نيمتنه , پوشه , جلد , کتاب , جلد کردن , پوشاندن , درپوشه گذاردن , نيام , پيراهن بي استين يا با استين که مرد وزن ميپوشيده اند , بلوزيا کت کوتاه کمربند دار , کت کوتاه سربازان انگليس , پوشش


فرهنگ فارسی

نوعی لباس کوتاه و آستین دارکه قسمت بالای بدن راتا، تاروی رانهامیپوشاند، نیمتنه مردانه هم گویند
( اسم ) ۱ - آنچه که بدان پوشیده شوند جمع : ستر . ۲ - آنچه صیاد پس وی نهان شود . ۳ - آنچه در وقت نماز پیش نهند تا که از رونده بزه کار نگردند و آن مقدار یک ذراع باشد .
مرادف سدره و ستره دخیل است قبایی است که از پشت چاک خورده باشد و مجمع علمی دمشق کلمه الفروج را مقابل آن وضع کرده است

فرهنگ معین

(سُ رِ یا رَ ) [ ع . ] (اِ. ) آن چه که بدان پوشیده شوند. ج . بستر.

لغت نامه دهخدا

( سترة ) سترة. [ س ُ رَ ] ( ع اِ ) پوشش و آنچه بدان خود را از چیزی بپوشند. ( منتهی الارب ). پرده. ( مهذب الاسماء ). پوشش ولی غلبه یافته است بر آنچه نمازگزار آن را جلو خویش نهد اعم از تازیانه یا عصا و غیر ذلک خواه آن چیز تمام جسم او را بپوشاند یا نپوشاند. ( اقرب الموارد ).

سترة. [ س ُ رَ ] ( معرب ، اِ ) مرادف سدره و سترة دخیل است. قبایی است که از پشت چاک خورده باشد و مجمع علمی دمشق کلمه «الفروج » را مقابل آن وضع کرده است. ( متن اللغة ). رجوع به سدره شود.

سترة. [ س ُ رَ ] (معرب ، اِ) مرادف سدره و سترة دخیل است . قبایی است که از پشت چاک خورده باشد و مجمع علمی دمشق کلمه ٔ «الفروج » را مقابل آن وضع کرده است . (متن اللغة). رجوع به سدره شود.


سترة. [ س ُ رَ ] (ع اِ) پوشش و آنچه بدان خود را از چیزی بپوشند. (منتهی الارب ). پرده . (مهذب الاسماء). پوشش ولی غلبه یافته است بر آنچه نمازگزار آن را جلو خویش نهد اعم از تازیانه یا عصا و غیر ذلک خواه آن چیز تمام جسم او را بپوشاند یا نپوشاند. (اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

آنچه خود را با آن می پوشانند، پوشش.
تیغی که با آن موهای سر و صورت را می تراشند، تیغ سرتراشی.

آنچه خود را با آن می‌پوشانند؛ پوشش.


تیغی که با آن موهای سر و صورت را می‌تراشند؛ تیغ سرتراشی.


دانشنامه عمومی

شهر ستره (به عربی: سترة) در ستره در کشور بحرین واقع شده است.
بحرین
فهرست شهرهای بحرین
جمعیت این شهر ۳۷٫۶۵۷ نفر است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سُتْرَه، حائل را گویند. در فقه حائلی مثل عصا و کلاه و غیره که نماز گزار پیش روی خود می گذارد تا مانع آمد و شد دیگران از نزدیک خود شود را گویند. از آن در باب صلات سخن گفته اند.
نهادن ستره در پیش رو بر نمازگزار مستحب است.
چگونگی تحقق ستره
ستره در مسجد یا منزل به نماز گزاردن نزدیک دیوار و مانند آن و در فضای باز یا محل آمد و شد به گذاردن شاخصی بلند از زمین، از قبیل عصا، کوله پشتی، سنگ و شتر بسته شده در مقابل خود، تحقق می یابد. به تصریح برخی، ستره به انسانی که پشت به نمازگزار کرده نیز محقق می شود.
طول ستره
...

گویش مازنی

/setreh/ جلیقه - سینه پوش

۱جلیقه ۲سینه پوش


پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی

ستاره
انواع تلفظ ستاره در زبان لری بختیاری
آستاره::، سترک، ستره



از مصدر ( ستردن ) خانه را پاک و سُتره جاروب کرد.
پاکی و سُترگی نمایانگر باور دینداری است.

تیغ دلاکی ، آلت سر تراشی


کلمات دیگر: