کلمه جو
صفحه اصلی

دینور

فرهنگ اسم ها

اسم: دینور (پسر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: dinvar) (فارسی: دينور) (انگلیسی: dinvar)
معنی: دیندار، متدین، مومن، ( دین، ور ( پسوند دارندگی ) )، مؤمن

(تلفظ: dinvar) (دین + ور (پسوند دارندگی)) ، دیندار ، مؤمن .


فرهنگ فارسی

۱ - دهستانی در بخش صحنه کرمانشاهان و آن آبادی بزرگیست در کنار رود دینور سابقا دینور سر راه مداین باتشکده آذر گشنسب قرار داشته .امروزه از بیستون راهی بطرف سنقر کلیایی جدا میشود که در امتداد رودخانه دینور بطرف شمال میرود و در ساحل همین رود آبادی دینور واقع است .دینور در قدیم از اعمال جبل محسوب میشد ( معجم البلدان ) . ۲ - رودیست که از کنار دهستان دینور میگذرد.
از مقابر دور. هخامنشی در نزدیک بیستون است .
( صفت ) متدین دیندار .

لغت نامه دهخدا

دینور. [ ن ْ وَ ] (ص مرکب ) متدین .صاحب دین . مؤمن . دیندار. دینی . متشرع :
هر آن دینور کو نه بردین بود
ز یزدان و از منش نفرین بود.

فردوسی .


یکی دینور بود یزدان پرست
که هرگز نبردی به بیداد دست .

فردوسی .


بیرون ز یک پدر تو نغوشاک زاده ای
من تا به سی پدر همه دیندار و دینورم .

سوزنی .


دینور نه و ریاست کرده به دینور
کیش مغان و دعوت خورده بدامغان .

خاقانی .



دینور. [ ن َ وَ ] (اِخ ) (مقبره ٔ...) از مقابر دوره ٔ هخامنشی در نزدیک بیستون است . (یادداشت مؤلف ).


دینور. [ ن َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسن آباد بخش کلیبر شهرستان اهر با 345 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).


دینور. [ ن َ وَ ] (اِخ ) شهری از توابع جبل است که نزدیک قرمیسین (خرمیسین ) میباشد. مردم بسیاری منسوب به آنجا میباشند. فاصله آن تا همدان بیست و چند فرسخ وتا شهرزور چهار منزل است وسعت آن به اندازه دو ثلث همدان است میوه ها و کشتزارها و آبهای فراوان دارد و اهالی آنجا از اهالی همدان سخاوتمندترند از جمله منسوبین به این شهر عبداﷲبن وهب بن بشربن صالح بن حمدان ابومحمد دینوری است . (معجم البلدان ). بنا بگفته ٔ دائرة المعارف اسلام تأسیس شهر دینور که در مآخذ سریانی دینهور آمده است به دوره ٔ قبل از اسلام بر میگردد. این شهر در زمان عمر خلیفه ٔ دوم از آبادترین شهرهای اقلیم همدان بشمار می آمده است . در واقعه ٔ نهاوند حدود (21 هَ . ق . / 642 م .) این شهر تسلیم مسلمانان شد و در زمان معاویه بنام ماه الکوفه گردید همانند نهاوندکه معروف به ماه البصره بود. (از دائرة المعارف اسلام ). لسترنج نویسد در حدود بیست و پنج میلی مغرب کنگاور خرابه های دینور واقع است که در قرن چهارم هجری پایتخت سلسله ٔ مستقل کوچکی بود بنام حسنویه (متوفی 369هَ . ق . / 979 م .) رئیس طایفه ٔ کردانی که بر آن ناحیه مدت 50 سال تسلط و فرمانروایی داشتند. وقتی که مسلمین ایران را فتح کردند دینور را ماه الکوفه خواندند زیرا (چنانکه یعقوبی نقل میکند) عایدات آنجا به عطا و مستمریهای اهل کوفه اختصاص یافته بود و این اسم مدت زمانی بر آن شهر و نواحی آن اطلاق میگردید ابن حوقل در قرن چهارم دینور را به اندازه یک سوم همدان و اهل آنجا را فهمیده تر از اهل همدان معرفی میکند و مقدسی علاوه بر این گوید بازارهای خوب دارد و باغها از هر طرف آن را در برگرفته است و مسجد جامع آنجا که ازبناهای حسنویه است در بازار واقع است و بر فراز منبر آن گنبد و مقصوره ای است که بهتر از آن ندیده ام . وقتی که حمداﷲ مستوفی در قرن هفتم کتاب خود را مینوشته دینور هنوز شهری مسکون بوده و هوایی معتدل داشته و آبش فراوان و گندم و انگور آن بسیار بوده است و شایدخرابی کنونی آن بعد از حمله ٔ امیر تیمور باشد زیرا بگفته ٔ شرف الدین علی یزدی امیر تیمور ساخلویی از لشکریان خود در آنجا مستقر کرد. (ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی ص 204). بنای شهر دینور از دوره ٔ سلوکیان یا پیش از آن است در اینجا نیز مانند کنگاور مهاجرنشین یونانی دایر بود، در حفاریهای جدید حوضچه ای سنگی کشف شده است که با مجسمه های سیلنوس و ساتیرها تزیین شده است و از اینجا میتوان احتمال داد که پرستش دیونوس بوسیله ٔ یونانیان به این محل راه یافته بوده است . دینور بلافاصله پس از جنگ نهاوند به اعراب تسلیم شد (21هَ. ق .). در زمان معاویه نامش به ماه الکوفه تبدیل شد. در دوره ٔ امویان و عباسیان دینور بسیار آباد بود. آشفتگیهای سالهای آخر خلافت مقتدر (فوت 320 هَ . ق .) سبب خرابی موقت آن شد. مرداویج آن را تصرف کرد (319هَ . ق .) و در وقایع بعد چند هزار نفر از مردم شهر (7000 تا 25000) از میان رفتند. حسنویه (فوت 369هَ . ق .) از امرای کرد این ناحیه دولت کوچکی مستقلی تشکیل داد که پایتخت آن دینور بود. امیر تیمور شهر را بکلی ویران کرد. (دائرة المعارف فارسی ). و رجوع به جغرافی غرب ایران ، فهرست اعلام اخبارالدولة السلجوقیه ص 100، تاریخ گزیده فهرست اعلام ، تاریخ جهانگشای ج 2 ص 33، ابن اثیر ج 3 ص 7، تاریخ بیهقی ص 38، مرآت البلدان ج 4 ص 207، عیون الاخبار ج 4 ص 36، تاریخ سیستان ص 234، نزهةالقلوب ص 107 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 255، 2547 شود.


دینور. [ ن َ وَ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در بخش صحنه ٔ کرمانشاهان این رودخانه از کوههای باختری کندوله شمالی سرتخت و بخش سنقر و کوههای دهستان خدابنده لو سرچشمه گرفته در آبادی میان راهان یکی شده وارد تنگ دینور میشود طول تنگ دینور در حدود 12 هزار گز است این رود در 4 هزارگزی شمال خاوری بیستون در اراضی نادرآباد برودخانه گاماسیاب متصل میشود. شعبات رود دینور عبارتند از: رودخانه ٔ کندوله ، ارمنی جان ، رودخانه ٔ شاهپورآباد، سرتخت ، رودخانه ٔ جامیشان ، رودخانه ٔ کنگرشاه . رودخانه ٔ مله ماس . رودخانه ٔ تینمو. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


دینور. [ ن َ وَ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای چهارگانه بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان است . قراء دهستان در طول دره های جامیشان ، شاهپورآباد، ارمنی جان و کندوله واقع است مرتفعترین کوه در قسمت مرتفع مرکزی دهستان کوه زرین کوه است با ارتفاع قله ٔ 2517 متر در صورتی که ارتفاع آبادی میان راهان 1351 متر است . دهستان دینور از 58 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 2400 تن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


دینور. [ ن ْ وَ ] ( ص مرکب ) متدین.صاحب دین. مؤمن. دیندار. دینی. متشرع :
هر آن دینور کو نه بردین بود
ز یزدان و از منش نفرین بود.
فردوسی.
یکی دینور بود یزدان پرست
که هرگز نبردی به بیداد دست.
فردوسی.
بیرون ز یک پدر تو نغوشاک زاده ای
من تا به سی پدر همه دیندار و دینورم.
سوزنی.
دینور نه و ریاست کرده به دینور
کیش مغان و دعوت خورده بدامغان.
خاقانی.

دینور. [ ن َ وَ ] ( اِخ ) شهری از توابع جبل است که نزدیک قرمیسین ( خرمیسین ) میباشد. مردم بسیاری منسوب به آنجا میباشند. فاصله آن تا همدان بیست و چند فرسخ وتا شهرزور چهار منزل است وسعت آن به اندازه دو ثلث همدان است میوه ها و کشتزارها و آبهای فراوان دارد و اهالی آنجا از اهالی همدان سخاوتمندترند از جمله منسوبین به این شهر عبداﷲبن وهب بن بشربن صالح بن حمدان ابومحمد دینوری است. ( معجم البلدان ). بنا بگفته دائرة المعارف اسلام تأسیس شهر دینور که در مآخذ سریانی دینهور آمده است به دوره قبل از اسلام بر میگردد. این شهر در زمان عمر خلیفه دوم از آبادترین شهرهای اقلیم همدان بشمار می آمده است. در واقعه نهاوند حدود ( 21 هَ. ق. / 642 م. ) این شهر تسلیم مسلمانان شد و در زمان معاویه بنام ماه الکوفه گردید همانند نهاوندکه معروف به ماه البصره بود. ( از دائرة المعارف اسلام ). لسترنج نویسد در حدود بیست و پنج میلی مغرب کنگاور خرابه های دینور واقع است که در قرن چهارم هجری پایتخت سلسله مستقل کوچکی بود بنام حسنویه ( متوفی 369هَ. ق. / 979 م. ) رئیس طایفه کردانی که بر آن ناحیه مدت 50 سال تسلط و فرمانروایی داشتند. وقتی که مسلمین ایران را فتح کردند دینور را ماه الکوفه خواندند زیرا ( چنانکه یعقوبی نقل میکند ) عایدات آنجا به عطا و مستمریهای اهل کوفه اختصاص یافته بود و این اسم مدت زمانی بر آن شهر و نواحی آن اطلاق میگردید ابن حوقل در قرن چهارم دینور را به اندازه یک سوم همدان و اهل آنجا را فهمیده تر از اهل همدان معرفی میکند و مقدسی علاوه بر این گوید بازارهای خوب دارد و باغها از هر طرف آن را در برگرفته است و مسجد جامع آنجا که ازبناهای حسنویه است در بازار واقع است و بر فراز منبر آن گنبد و مقصوره ای است که بهتر از آن ندیده ام. وقتی که حمداﷲ مستوفی در قرن هفتم کتاب خود را مینوشته دینور هنوز شهری مسکون بوده و هوایی معتدل داشته و آبش فراوان و گندم و انگور آن بسیار بوده است و شایدخرابی کنونی آن بعد از حمله امیر تیمور باشد زیرا بگفته شرف الدین علی یزدی امیر تیمور ساخلویی از لشکریان خود در آنجا مستقر کرد. ( ترجمه سرزمینهای خلافت شرقی ص 204 ). بنای شهر دینور از دوره سلوکیان یا پیش از آن است در اینجا نیز مانند کنگاور مهاجرنشین یونانی دایر بود، در حفاریهای جدید حوضچه ای سنگی کشف شده است که با مجسمه های سیلنوس و ساتیرها تزیین شده است و از اینجا میتوان احتمال داد که پرستش دیونوس بوسیله یونانیان به این محل راه یافته بوده است. دینور بلافاصله پس از جنگ نهاوند به اعراب تسلیم شد ( 21هَ. ق. ). در زمان معاویه نامش به ماه الکوفه تبدیل شد. در دوره امویان و عباسیان دینور بسیار آباد بود. آشفتگیهای سالهای آخر خلافت مقتدر ( فوت 320 هَ. ق. ) سبب خرابی موقت آن شد. مرداویج آن را تصرف کرد ( 319هَ. ق. ) و در وقایع بعد چند هزار نفر از مردم شهر ( 7000 تا 25000 ) از میان رفتند. حسنویه ( فوت 369هَ. ق. ) از امرای کرد این ناحیه دولت کوچکی مستقلی تشکیل داد که پایتخت آن دینور بود. امیر تیمور شهر را بکلی ویران کرد. ( دائرة المعارف فارسی ). و رجوع به جغرافی غرب ایران ، فهرست اعلام اخبارالدولة السلجوقیه ص 100، تاریخ گزیده فهرست اعلام ، تاریخ جهانگشای ج 2 ص 33، ابن اثیر ج 3 ص 7، تاریخ بیهقی ص 38، مرآت البلدان ج 4 ص 207، عیون الاخبار ج 4 ص 36، تاریخ سیستان ص 234، نزهةالقلوب ص 107 و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 255، 2547 شود.

فرهنگ عمید

دین دار، متدین.

دانشنامه عمومی

دینور می تواند به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
بخش دینور، در شهرستان صحنه در استان کرمانشاه
دینور (شهر باستانی)، یکی از شهرهای مهم در ایران پس از اسلام
دینه ور، روستایی در در دهستان دیزمار شرقی، بخش خداآفرین، شهرستان کلیبر در استان آذربایجان شرقی
دینورآب، رودخانه ای در دشت دینور و چمچمال واقع در استان کرمانشاه

دانشنامه آزاد فارسی

دینوَر
رودخانه ای در استان کرمانشاه، شهرستان های سنقر و هرسین، با طول ۶۵ کیلومتر. از ۵۳کیلومتری شمال شرقی کرمانشاه سرچشمه می گیرد و به سوی جنوب غربی روان می شود و در مرز شهرستان های هرسین و کرمانشاه به گاماسیاب می ریزد. میانگین آبدهی سالیانۀ این رودخانه ۴۵۱میلیون متر مکعب است (اندازه گیری شده در ایستگاه بیستون).


کلمات دیگر: