کلمه جو
صفحه اصلی

شیخ محمد حقى

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] در هشتم ذی الحجه 1348 قمری شیخ محمد حقی دیده به جهان گشود و در «سراب» شهری(آذربایجان) که به عالم پروری شهرت دارد زندگی خود را آغاز کرد.
پدر بزرگوارش مرحوم حجت الاسلام والمسلمین آقا میرزا عبدالله حقی، عالم باتقوا و خطیب زبردست منطقه بود، مردی که با زندگی زاهدانه و ارادت شدید به آستان مقدس اهل بیت علیهم السلام تأثیر فراوانی بر روح و جان اهالی گذاشت و در مبارزات ضد مارکسیستی دوران هجوم ارتش سرخ به آذربایجان روح مقاومت و مبارزه با الحاد را در مردم تقویت و خود نیز تا پای جان به دفاع از آرمان های اسلام و تشیع پرداخت و همزمان با آن تعلیم و تربیت فرزندش را که در دوران نوجوانی بود به عهده گرفت.
آیت الله حقی پس از آموزش دروس مقدماتی در سن 14 سالگی به مدرسه طالبیه تبریز و در سن 16 سالگی جهت کسب معارف عالی اسلام به شهر مقدس قم هجرت کرد و به تکمیل دروس سطح و همزمان به تدریس دروس مذکور پرداخت. اما شوق دستیابی به علوم عمیق حوزه و کسب فیض از انوار درخشان مولای متقیان و مراجع پرآوازه نجف وی را در سن 20 سالگی به این حوزه مقدس کشانید و از محضر بزرگانی چون حضرات آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و شیخ محمدعلی سرابی در رشته های فقه، اصول، تفسیر و معارف اهل بیت علیهم السلام استفاده های فراوان برد و پس از مدتی مجدداً به قم مراجعه کرد و در درس های حضرات آیات عظام بروجردی، داماد، حجت، اراکی و امام خمینی و سایر بزرگان علم و تقوی حوزه قم شرکت و تدریس کتاب های مختلف سطوح عالی حوزه را پیگیری نمود.
در طول مدت 30 سال اقامت در حوزه علمیه قم علاوه بر تحصیل و تبلیغ، به تدریس دروس مختلف حوزه از جمله رسائل، مکاسب، کفایه، تفسیر و کلام پرداخت به طوری که در دوران جوانی و میانسالی از مدرسان موفق و معروف حوزه بشمار رفت. وی یکی از افراد جلسه تفسیری ارزشمندی بود که سابقه آن به نزدیک به چهل سال میرسد و با حضور جمعی از علمای برجسته به طور سیار و هفتگی برگزار می شد که هم اکنون نیز این جلسه ادامه دارد.
سرانجام در سال 1355 شمسی پس از طی مدارج عالی علمی و کسب مراتب اجتهاد فقهی از طرف حوزه علمیه قم عازم تهران شد و مسئولیت امامت جماعت یکی از معروفترین مساجد تهران (مسجد امام حسین علیه السلام واقع در میدان امام حسین علیه السلام) را به عهده گرفت. و به دفاع از حریم اسلام و ترویج علوم اهل بیت و تربیت طلاب و فضلاء در شهر تهران همت گماشت. با آغاز حرکت های توفنده انقلاب اسلامی هسته مرکزی جامعه روحانیت مبارز تهران را همراه با بزرگانی همچون حضرات آیات بهشتی، مهدوی کنی، موسوی اردبیلی می گذاشت. و مسجد امام حسین علیه السلام تهران را به یکی از پایگاه های مهم انقلاب تبدیل کرد و گام های بلندی در حمایت و دفاع از انقلاب اسلامی و مبانی دینی و رهبری آن برداشت و در این راه رنج ها و زحمات فراوانی را بر خود هموار ساخت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به همکاری با قوه قضائیه دعوت شد و ابتدا مسئولیت بازبینی و تطبیق قوانین جزائی کشور با قوانین شرع را به عهده گرفت و سپس در سمت ریاست یکی از شعبه های دیوان عالی کشور به مدت 2 سال به خدمت پرداخت. در سال 1366 از طرف مردم سراب به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی انتخاب شد و پس از آن به عنوان نماینده مردم آذربایجان شرقی در مجلس خبرگان رهبری برگزیده شد.
در طی دوره های فعالیت اجتماعی و سیاسی خود که بر اساس احساس وظیفه و تکلیف آن را می پذیرفت به طور مستمر به کار تبلیغ و تدریس و تحقیق پرداخت و مسئولیت های مذکور هرگز او را از فضای علمی و معنوی جدا نساخت به طوری که در طول مدت اقامت خود در تهران به پایه گذاری جلسات علمی با روحانیت مبارز و تأسیس حوزه علمیه امام حسین علیه السلام و مؤسسات فرهنگی دیگر اقدام نمود و بسیاری از تألیفات علمی خود را در این مدت به رشته تحریر درآورد. در طول حیات پرتلاش علمی و فرهنگی خود علاوه بر دریافت اجازه اجتهاد بارها از طرف مراجع عالیقدر قم و نجف مورد تأیید و تقدیر قرار گرفت و علی رغم دستیابی به مقام بلند اجتهاد و فقاهت با آن که صاحب نظر بود هرگز مردم را به رأی خود فتوا نداد و همواره آنان را به آراء مراجع عالیقدر تقلید و تقویت استوانه های علمی شیعه راهنمایی می کرد.
آیت الله حقی از آن عالمان راستین و پروا پیشه بود که هوای نفس را در خویش کشته بود. ساده می زیست و شهرت و ریاست هرگز او را از آن چه بود، جدا نمی ساخت. پیوسته از مرزهای عقیده و باورهای اصیل مذهب اهل بیت دفاع می کرد و در راه آن چه حق می دانست، بی مجامله و مداهنه تلاش می کرد. دانشوری بود که علم را با زهد و ساده زیستی آراسته بود و در اخلاق حسنه و حسن رفتار با همگان نمونه بود. آن گونه که ماهی به آب زنده و شاداب است نشاط روحی و شادابی جانش در سایه مطالعه و تحقیق و بحث های علمی بود و از آن لذت می برد و خستگی نمی شناخت. در سال های آخر عمرش، هر چند کسالت داشت، اما به محض این که بحث علمی یا نکات قرآنی و حدیثی مطرح می شد، سرزنده و بانشاط می گشت و اشتغال به علم و بحث و فحص، کسالت را از یادش می برد.


کلمات دیگر: