المصلّین.(۱۴) عبدالرحمان بدوی، محمدبن زکریا رازی.(۱۵) عبدالقاهربن طاهر بغدادی، الفرق بین الفرق.(۱۶) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة.(۱۷) محمدبن زکریا رازی، رسائل فلسفیّة.(۱۸) محمدبن عبدالکریم شهرستانی، الملل و النحل.(۱۹) احمدبن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل اللجاج.(۲۰) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن.(۲۱) محمدبن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن.(۲۲) محمدبن حسن طوسی، کتاب تمهید الاصول فی علم الکلام.(۲۳) حسین عطوان، الفرق الاسلامیة فی بلاد الشام فی العصر الاموی.(۲۴) حسن بن یوسف علامه حلّی، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت.(۲۵) حسن بن یوسف علامه حلّی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد.(۲۶) حسن بن یوسف علامه حلّی، نهج الحقّ و کشف الصّدق.(۲۷) مقدادبن عبداللّه فاضل مقداد، النافع یوم الحشر فی شرح الباب الحادی عشر.(۲۸) احمدبن محمد فیّومی، المصباح المنیر.(۲۹)
عبدالجباربن احمد، شرح الاصول الخمسة.(۳۰) قاضی عبدالجباربن احمد، المحیط بالتکلیف.(۳۱) قاضی عبدالجباربن احمد، المغنی فی ابواب التوحید و العدل.(۳۲) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن.(۳۳) کلینی، الکافی.(۳۴) محمدبن محمد ماتریدی، کتاب التوحید.(۳۵) علی بن حسام الدین متقی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال.(۳۶) مجلسی.(۳۷) محمدبن محمد مفید، اوائل المقالات.(۳۸) محمدبن محمد مفید، مجموعة مصنفات شیخ مفید.(۳۹) حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل.
wikifeqh:
امام صادق -علیه السلام -آمده است که تفویض پنج حرف دارد: «ت» ترکِ تدبیر در امور دنیا و واگذاردن کار به خدا ؛ «ف» فنای هر چه که سالک را به غیرخدا مشغول کند؛ «و» وفا به عهدی که انسان با خدا بسته است؛ «ی» یقین به خدا و یأس از خود؛ «ض» ضمیر مصفا و کارهای ضروری را به خدا وانهادن
مقام تفویض
خواجه عبدالله انصاری تفویض را پس از مقام توکل و قبل از مقام ثقه دانسته است. در رساله صد میدان منسوب به وی، تقویض بعد از ایثار و قبل از فتوح آمده و به سه نوع آن اشاره شده است: تفویض در دین ، که عبارت است از مداخله نکردن سالک در امور خداوندی و سازگاری با آنچه خداوند مقرّر کرده؛ تفویض در قسم (قسمت)، یعنی بنده قسمت خود را بپذیرد و با دعا و طلب درصدد تغییر حکم خداوند و قسمت خود نباشد؛ تفویض در حسابِ خلق، که عبارت است از پذیرفتن ظاهر مردم و نیندیشیدن به باطن آنان و پرهیز کردن از بد شمردن دیگران.
درجات اهل تفویض
خواجه عبدالله انصاری برای اهل تفویض سه درجه ذکر کرده است: درجه اول آن است که انسان بداند قبل از انجام دادن کارها هیچ قدرتی ندارد و از مکر مکاران در امان نیست، از یاری حق مأیوس نشود و به قصد و اراده خود متکی نباشد؛ دوم، انستن نیازمندی کامل خود به خدا به طوری که هیچ یک از اعمال خود را نجات بخش و هیچ گناهی را مهلک نداند و چیزی را سبب چیزی نداند و خداوند را فاعل مطلق شمرد؛ سوم، شهود
ولایت حق بر بنده است که در این مرتبه سالک، خداوند را در همه امورْ منفرد می بیند، همه احوال و مقامات را از او می داند و هیچ امری را از غیرحق نمی شمارد و می داند که فقط خداوند مسبب احوال «جمع» و «تفرقه» و تغییرات آن برای انسان است و هرکه را بخواهد هدایت یا گمراه می کند.
عبدالکریم جیلانی
...
wikifeqh: تعیین آن ها برعهده خودشان است و خود می توانند به کمک عقل خویش، حسن و قبح و مصالح و مفاسد همه افعال را دریابند و نیازی به شرایع و احکام دینی ندارند. محمدبن زکریای رازی بدین معنا قائل بوده است. وی با وجود اعتقاد به توحید و معاد، نبوت را انکار کرده است. ابن بابویه به این صورت از تفویض تشریعی اشاره کرده است. طبرسی نیز به تفویض تشریعی اشاره دارد.
معنای دوم تفویض در کلام
معنای دوم تفویض در کلام را می توان در سخنان شیخ مفید یافت. وی از تفویض به معنای واگذاری امر خلق و رزق به ائمه سخن گفته و مُفَوِّضه را گروهی از غلات دانسته است که ائمه را حادث و مخلوق می دانند و با اینحال، آفرینش و روزی دادن را به ایشان نسبت می دهند. شیخ طوسی نیز به این معنای تفویض اشاره کرده است.
معنای دیگر تفویض در علم کلام
...
wikifeqh:
وکالت و
وصایت تعبیر شده و از آن در باب های وکالت، وقف، وصیّت، نکاح،
طلاق و
قضاء سخن رفته است. از تفویض به معنای دوم، در باب
طهارت سخن گفته شده است.
←
مراد از وکالت
۱. ↑ تحریر الوسیلة، ج۲، ص۵۳۵۲. ↑ جواهر الکلام، ج۲۷، ص۳۴۷.
فرهنگ
فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۵۶۶.
...