کلمه جو
صفحه اصلی

سمعه

فرهنگ فارسی

هیئت و طریقه شنیدن

لغت نامه دهخدا

سمعة. [ س َ ع َ ] (ع مص ) یکبار شنودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
- اذن سمعة ؛ گوش شنوا. (منتهی الارب ) (آنندراج ).


سمعة. [ س ِ ع َ ] (ع اِ) هیئت و طریقه ٔ شنیدن . (ناظم الاطباء). || مؤنث سمع که ماده ٔ بچه ٔ گرگ از کفتار باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).


سمعة. [ س ُ ع َ ] (ع مص ) شنوانیدن عمل خیر خود را بمردم ، چنانکه ریا نمودن افعال حسنه تا مرا نیک پندارند. (آنندراج ) (غیاث ) : و دیگر آنکه ارادت ثواب و عقاب آن جهان و ریا و سمعة این جهان از معاملت منقطع باشد. (کشف المحجوب هجویری ص 127). محتسب عارف علوی که بی ریا و سمعه دره بر دوش نهاده و همه ساله نهی منکرات را میان بسته . (نقض الفضایح ص 164). و هرکه بر خلاف معتقد خویش کاری کند ریا و سمعه را بود نه تقرب را به حق تعالی . (تاریخ بیهق ص 195).
امشب ار امکان بود آنجا بیا
کار شب بی سمعه است و بی ریا.

مولوی (مثنوی ).



( سمعة ) سمعة. [ س َ ع َ ] ( ع مص ) یکبار شنودن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
- اذن سمعة ؛ گوش شنوا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

سمعة. [ س ُ ع َ ] ( ع مص ) شنوانیدن عمل خیر خود را بمردم ، چنانکه ریا نمودن افعال حسنه تا مرا نیک پندارند. ( آنندراج ) ( غیاث ) : و دیگر آنکه ارادت ثواب و عقاب آن جهان و ریا و سمعة این جهان از معاملت منقطع باشد. ( کشف المحجوب هجویری ص 127 ). محتسب عارف علوی که بی ریا و سمعه دره بر دوش نهاده و همه ساله نهی منکرات را میان بسته. ( نقض الفضایح ص 164 ). و هرکه بر خلاف معتقد خویش کاری کند ریا و سمعه را بود نه تقرب را به حق تعالی. ( تاریخ بیهق ص 195 ).
امشب ار امکان بود آنجا بیا
کار شب بی سمعه است و بی ریا.
مولوی ( مثنوی ).

سمعة. [ س ِ ع َ ] ( ع اِ ) هیئت و طریقه شنیدن. ( ناظم الاطباء ). || مؤنث سمع که ماده بچه گرگ از کفتار باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. انجام دادن کار نیکو تا شخص نام خود را در افواه بیندازد و به نیکوکاری مشهور شود، ریاکاری.
۲. (اسم ) [مجاز] شهرت، نیک نامی، آوازۀ نیک.

دانشنامه عمومی

سمعه (سبزوار)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان سبزوار در استان خراسان رضوی ایران است.
این روستا در دهستان قصبه غربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن زیر سه خانوار بوده است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سُمعه انجام دادن کار نیک است به انگیزه اینکه آن کار نیک را مردم بشنوند.
سمعه عبارت است از اینکه انسان عملی نیک همچون اطعام به دیگران و خواندن نماز اول وقت به جماعت در مسجد را نه برای خدا، که برای شنیدن مردم و مشهور و عزیز شدن نزد آنان، انجام دهد.
← تفاوت سمعه با ریا
از آن به مناسبت در باب طهارت و صلات سخن گفته‏اند.
شرط صحت عمل عبادی، اخلاص است؛ از این رو، چنانچه انگیزه عبادت یا جزء انگیزه، سمعه باشد، عمل باطل است؛ چنان که ریا هم همین حکم را دارد.


[ویکی الکتاب] معنی سَمِعَهُ: آن را شنید
معنی سَمْعِهِ: شنیدنش (گوشهایش )
ریشه کلمه:
سمع (۱۸۵ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

پیشنهاد کاربران

یعنی شخصی کاری نیکو بکند تا به گوشها برسد تا خود را در افواه بیاندازد تا به نیکی مشهور گردد


کلمات دیگر: