ابوحرب بختیار. [ اَ ح َ ب ِ ب َ ] ( اِخ ) در یکی از مسمطهای منسوب به منوچهری دامغانی و نیز در قصیده ای منتسب بوی که ذوق سلیم مانند چند مسمط و قصیده دیگر ازانتساب آن به منوچهری ابا دارد ابوحرب بختیار محمد نامی ممدوح شاعر است و این شاعر و هم ممدوح بر نگارنده مجهول است. و شاید ممدوح محمد بختیار خلج باشد:
بوحرب بختیار محمد که رای او
ارکانهای ملک مشیَّد کند همی
طوبی بر آن قلم که بعنوان نامه بر
بوحرب بختیار محمد کند همی.
وینهمه هر روز نثاری کنم
پیش امیرالامرا بختیار.
تا پدرش کنیت ْ ابوحرب کرد
بسکه شد و با ملکان حرب کرد.
ای بختیار راستین صدر [ ن ل :عز ] امیرالمؤمنین
چون تو نه اندر خانقین چون تو نه در انطاکیه.
بوحرب بختیار محمد که رای او
ارکانهای ملک مشیَّد کند همی
طوبی بر آن قلم که بعنوان نامه بر
بوحرب بختیار محمد کند همی.
وینهمه هر روز نثاری کنم
پیش امیرالامرا بختیار.
تا پدرش کنیت ْ ابوحرب کرد
بسکه شد و با ملکان حرب کرد.
ای بختیار راستین صدر [ ن ل :عز ] امیرالمؤمنین
چون تو نه اندر خانقین چون تو نه در انطاکیه.