کلمه جو
صفحه اصلی

بقراط

فارسی به انگلیسی

hippocrates

Hippocrates


فرهنگ فارسی

خیوسی ( منسوب به خیوس ) مهندس معروف یونانی ( قر . ۵ ق . م . ) . وی کتابی در باب [ مبانی ریاضیات ] نوشت و سطح بعض اهله را - که بنام او به اهله ابقراط شهرت دارد - پیدا کرد
ابن دارقن بقول ابن الندیم از نواده های بقراط و او نیز طبیب بوده است

لغت نامه دهخدا

بقراط. [ ب ُ ] ( اِخ ) نام حکیمی. ( غیاث اللغات ). نام حکیمی دهریه که انیس و جلیس سکندر بود و او عالم را قدیم میگفت و مخلوقی نمیدانست. ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ). نام بزرگترین پزشک قدیم است که در 460 ق.م. مسیح در جزیره ای از بحرالجزایر یونان متولد گردید. او برخلاف آنچه شهرت دارد بهیچوجه نه مخترع و نه پایه گذار علم طب بود ولی در زمان خود احاطه کامل بر دانش پزشکی علمی و عملی داشت. وی از شاگردان اسقلبیوس ثانی است. اسقلبیوس پس از مرگ سه خلیفه بجا گذاشت : ماغارینس و وارخس و بقراط. پس از مرگ ماغارینس و وارخس ریاست به بقراط منتهی گشت. یحیی نحوی گوید: بقراط وحید عصر خویش و کامل و فاضل و مبین و معلم همه اشیا و در این کمالات ضرب المثل بوده و طبیب و فیلسوف بود و کار او بدانجا کشید که مردم او را چون خدایی بپرستیدند و حکایت او دراز است و در صناعت قیاس و تجربت او را قوتی عجیب بود که هیچ طاعنی را در آن طعنی نتواند بود. و او اول کس است که به بیگانگان طب آموخت چنانکه در کتاب عهد خویش به اطباء بیگانه گفته است تا مبادا علم طب از میان برود و آنانرا بنظر فرزندان خویش میدید. ظهور بقراط درسال 96 تاریخ بخت نصر بود و این سال مطابق با چهاردهمین سال سلطنت بهمن درازدست پادشاه ایران است و نیز یحیی نحوی گوید: بقراط هفت تن از هشت تن طبیب عقیب اسقلبیوس مخترع طب است و جالینوس هشتمین آنهاست. جالینوس درک خدمت بقراط نکرده و مابین آن دو 665 سال فاصله است و بقراط 95 سال بزیست. تا شانزده سالگی تحصیل میکرد و پس از آن مدت 76 سال عالم و معلم بود و اولادصلبی او سه تن بودند: تاسلوس ، دراقن و دختری بنام مایا ارسیا و این دختر اعلم از دو برادر خویش بود. و از نواده بقراط، بقراطبن ثاسلوس و بقراطبن دراقن است. و بخط اسحاق دیده شد که بقراط نود سال عمر کرده است برخی از شاگردان بقراط عبارتند از: لاذن. مرجس. ساوری. مکسانوس. مانیسون. اسطات. غورس. سنبلقیوس. ثاثالس و فولولس که او از بزرگترین شاگردان بقراط بود. مفسرین کتب او عبارتند از: سنبلقیوس. سنطالس. دیسقوریدس اول. طیماوس الفلسطینی. مانطیاس. ارسطراطس ثانی. قیاسی. بلادیوس که فصول بقراط را تفسیر کرده است و جالینوس. تألیفات بسیاری به وی نسبت داده اند و برخی از آنها بدیگر زبانها ترجمه شده است. سوگندنامه وی هنوز هم در جهان دانش اهمیت بسزایی دارد :
فصاد ترا در بدن از یأس تو خون نیست

بقراط. [ ب ُ ] (اِخ ) ابن ثاسلوس . بقول ابن الندیم از نواده های بقراط و او نیز طبیب بوده است .رجوع به ابن الندیم و قفطی ص 20 و 24 و بقراط شود.


بقراط. [ ب ُ ] (اِخ ) ابن دارقن . بقول ابن الندیم از نواده های بقراط و او نیز طبیب بوده است . رجوع به ابن الندیم و تاریخ الحکمای قفطی ص 20 و 24 و بقراط شود.


بقراط. [ ب ُ ] (اِخ ) نام حکیمی . (غیاث اللغات ). نام حکیمی دهریه که انیس و جلیس سکندر بود و او عالم را قدیم میگفت و مخلوقی نمیدانست . (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ). نام بزرگترین پزشک قدیم است که در 460 ق .م . مسیح در جزیره ای از بحرالجزایر یونان متولد گردید. او برخلاف آنچه شهرت دارد بهیچوجه نه مخترع و نه پایه گذار علم طب بود ولی در زمان خود احاطه ٔ کامل بر دانش پزشکی علمی و عملی داشت . وی از شاگردان اسقلبیوس ثانی است . اسقلبیوس پس از مرگ سه خلیفه بجا گذاشت : ماغارینس و وارخس و بقراط. پس از مرگ ماغارینس و وارخس ریاست به بقراط منتهی گشت . یحیی نحوی گوید: بقراط وحید عصر خویش و کامل و فاضل و مبین و معلم همه ٔ اشیا و در این کمالات ضرب المثل بوده و طبیب و فیلسوف بود و کار او بدانجا کشید که مردم او را چون خدایی بپرستیدند و حکایت او دراز است و در صناعت قیاس و تجربت او را قوتی عجیب بود که هیچ طاعنی را در آن طعنی نتواند بود. و او اول کس است که به بیگانگان طب آموخت چنانکه در کتاب عهد خویش به اطباء بیگانه گفته است تا مبادا علم طب از میان برود و آنانرا بنظر فرزندان خویش میدید. ظهور بقراط درسال 96 تاریخ بخت نصر بود و این سال مطابق با چهاردهمین سال سلطنت بهمن درازدست پادشاه ایران است و نیز یحیی نحوی گوید: بقراط هفت تن از هشت تن طبیب عقیب اسقلبیوس مخترع طب است و جالینوس هشتمین آنهاست . جالینوس درک خدمت بقراط نکرده و مابین آن دو 665 سال فاصله است و بقراط 95 سال بزیست . تا شانزده سالگی تحصیل میکرد و پس از آن مدت 76 سال عالم و معلم بود و اولادصلبی او سه تن بودند: تاسلوس ، دراقن و دختری بنام مایا ارسیا و این دختر اعلم از دو برادر خویش بود. و از نواده ٔ بقراط، بقراطبن ثاسلوس و بقراطبن دراقن است . و بخط اسحاق دیده شد که بقراط نود سال عمر کرده است برخی از شاگردان بقراط عبارتند از: لاذن . مرجس . ساوری . مکسانوس . مانیسون . اسطات . غورس . سنبلقیوس . ثاثالس و فولولس که او از بزرگترین شاگردان بقراط بود. مفسرین کتب او عبارتند از: سنبلقیوس . سنطالس . دیسقوریدس اول . طیماوس الفلسطینی . مانطیاس . ارسطراطس ثانی . قیاسی . بلادیوس که فصول بقراط را تفسیر کرده است و جالینوس . تألیفات بسیاری به وی نسبت داده اند و برخی از آنها بدیگر زبانها ترجمه شده است . سوگندنامه ٔ وی هنوز هم در جهان دانش اهمیت بسزایی دارد :
فصاد ترا در بدن از یأس تو خون نیست
ور هست چنان نیست که اصناف امم را
سبابه ٔ بقراط قضا یک حرکت یافت
شریان حسود تو و شریان بقم را.

انوری (از شرفنامه ٔ منیری ).


اگر بقراط جولاهی نداند
نیفزاید برو بر قدر جولاه .

سعدی (صاحبیه ).


گذر کرد بقراط بر وی سوار
بپرسید کاین را چه افتاد کار.

(بوستان چ قدیم طهران شعر 343).


و رجوع به ابن الندیم و تاریخ علوم عقلی و ایران باستان و عیون الانباء و شهرزوری و تاریخ گزیده و التفهیم و لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی و تتمه ٔ صوان الحکمة و معجم المطبوعات و قفطی ودایرة المعارف فارسی و ناظم الاطباء و لاروس بزرگ شود.

دانشنامه عمومی

بقراط یا هیپوکراتس نام بزرگ ترین حکیم یونانی است که در جزیره خیوس به سال ۴۶۰ (پیش از میلاد) زاده شد و در شهر لاریسا به سال ۳۷۵ (پیش از میلاد) درگذشت. وی هم زمان با افلاطون می زیست. نام پدرش هراکلیدس و نام مادرش فنارته بود. بقراط بعد از آموختن علوم در مکتب پدر، نزد دیمقراطیس (دموکریت)، فیلسوف بزرگ به تحصیل پرداخت و مدتی به عنوان پزشک دوره گرد در سرزمین یونان و آسیای صغیر به سیاحت و طبابت پرداخت. پسران بقراط، به نام های دراکون و تسالوس، همچنین دامادش پلیبوس سنت خانوادگی را ادامه دادند. او برخلاف آنچه شهرت دارد، نه مخترع و نه پایه گذار علم طب بود، ولی در زمان خود احاطهٔ کامل بر دانشِ پزشکیِ علمی و تجربی داشته و به لحاظ تشریح و نقد علمی شناخت بیماری ها سرآمد بود. وی از شاگردان اسقلبیوس دوم است. یحیی نحوی گوید:
الفهرست - ابن الندیم
تاریخ علوم عقلی
تاریخ گزیده
لغت نامه - دهخدا
Bibliographisches Institut & F. A. Brockhaus AG، ۲۰۰۵
ظهور بقراط در سال ۹۶ تاریخ بختنصر بود و این سال مطابق با چهاردهمین سال سلطنت بهمن درازدست پادشاه ایران است و نیز یحیی نحوی گوید:
تالیفات بسیاری به بقراط نسبت داده اند و برخی از آن ها به دیگر زبان ها ترجمه شده است. سوگندنامهٔ وی هنوز هم در جهان دانش از اهمیت به سزایی برخوردار است.

دانشنامه آزاد فارسی

بُقراط (ح ۴۶۰ـ ح ۳۷۷پ م)(Hippocrates)
بُقراط
پزشک یونانی. او را بنیادگذار علم پزشکی می دانند. لزوم پاکیزگی برای بیمار و پزشک، اعتدال در خوردن و آشامیدن، دخالت نکردن در کار طبیعت، و زندگی کردن در محلی که هوای پاکیزه دارد از عقاید مهم بقراط به شمار می روند. او عقیده داشت که سلامتی نتیجۀ برقراری تعادل در مزاج ها (اخلاط) است و به هم خوردن این تعادل باعث بیماری می شود. بعدها جالینوس این نظریات را پی گرفت. بقراط در جزیرۀ کوس زاده شد. در همان جا به کار پرداخت و مدرسۀ پزشکی اش را تأسیس کرد. او به همه جای یونان و آسیای صغیر سفر کرد و در لاریسا، واقع در تسالی، درگذشت. همچنین آسپیرین را در پوست بید کشف کرد. مجموعۀ بقراطی را که شامل ۷۰ اثر است به او نسبت می دهند، ولی احتمالاً بقراط نویسندۀ آن نیست. با این همه، این مجموعه رویکرد بقراط را به پزشکی نشان می دهد. این مجموعه شامل نکات و سخنان کوتاه و سوگندنامۀ بقراط است که چکیدۀ اخلاق پزشکی را دربر دارد. مجموعۀ بقراطی بر مشاهده و توصیف علایم بیماری تأکید بسیار دارد و از این نظر هنوز بدان توجه می شود. در این اثر، بیماری ها نتیجۀ عدم تعادل چهار جزء اصلی یا مزاج های بدن آدمی، شامل خون، بلغم، صفرا و سودایند. تأثیرگذاری این عقیده و اعتقاد به آن شاید از شباهتش با فرضیۀ زنون الئایی و پارمنیدس دربارۀ عناصر چهارگانۀ ماده ناشی شده باشد. نظریۀ مزاج ها، با آن که مبهم بود، به راحتی اعمال می شد. از آن جمله بود رابطۀ این نظریه با فصل های سال که در آن، بیماری های زمستانی با ترشحات سرد و مرطوب مشخص می شدند، بنابه این نظریه، درمان با خوردن غذاهای جبران کننده صورت می گرفت؛ مثلاً غذاهای خشک و گرم در زمستان تجویز می شدند. مکتب پزشکی بقراط تا قرن ۱۹ برقرار بود. در این زمان، فرضیۀ میکروبی بیماری ها جانشین آن شد، ولی تصویر بقراط به منزلۀ الگویی در پزشکی همچنان پابرجاست.

نقل قول ها

بقراط، پزشک یونانی (۴۶۰ - ۳۷۷ پیش از میلاد)
• «خواب و بیداری، هردو زیان آور است اگر از اندازه تجاوز کند.» -> کلمات قصار، ۱۱، ۳
• «اعتدال را در همه چیز رعایت کن، استشمام هوای تازه و نظافت و ورزش روزانه را فراموش مکن، سر را خنک و پا را گرم نگه دار. دردهای جزئی خود را به مدد روزه ونه با دارو معالجه کن!»• «بردباری در زمان خشم و خشروئی به هنگام عسرت، مشکل ترین کارها است.»• «چهار چیز قوه باصره را زیان رساند، طعام شور خوردن. آب سوزان برسر ریختن، به چشمه آفتاب نگریستن و روی دشمن دیدن.»• «حاصل من فقط از فضل این شد که بر جهل خود دانا شدم.»• «دارو خوراک است و خوراک دارو است.»• «کم خوردن از غذای مضر، بهتر از افراط در غذای نافع است.»• «هر بیماری که با دارو مداوا نشود، چاقوی جراحی آن را معالجه می کند؛ اگر چاقو معالجه نکرد داغ علاج آن است، اگر داغ هم مؤثر نبود، دردی است کان را دوا نباشد.»• «سلامتی تاجی است بر سر افراد سالم که تنها اشخاص بیمار قادر به دیدن آن هستند.»• «اگر بقراط جولاهی نداند// نیفزاید از او بر قدر جولاه» -> سعدی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بقراط (به یونانی هیپوکراتِس)، نامدارترین پزشک روزگار باستان بود.
در حدود ۴۶۰ پیش از میلاد در جزیره خیوس به دنیا آمد و در حدود ۳۷۵ در لاریسا (در ایالت تِسالی) درگذشت.وی از دودمان آسکلبیادس (اسقلبیاذس) برخاست، که خاندان محلی قدیمی از پزشکان بود و چندین تن از ایشان هیپوکراتس نام داشتند. از همان روزگار باستان بقراط پزشکی نمونه و والامقام دانسته می شد.وی این حیثیت و اعتبار را در وهله نخست مدیونِ جالینوس است که نهضت «احیای طب بقراطی» را که در قرن دوم میلادی آغاز یافته بود، به اوج خود رسانید و بدینسان تصویری ثابت و قطعی از بقراط برای آیندگان پدید آورد، چنانکه هم در کشورهای اسلامی و هم در اروپا بقراط مظهر «پزشک راستین» گردید. لذا جای شگفتی است که کمتر نوشته ای از تألیفات متعدد منسوب به وی را می توان بیقین از خود او دانست.حجم این «مجموعه آثار بقراطی» بسته به ترتیب موضوعات، متفاوت است، ولی دست کم شامل شصت نوشته است.هیپوکراتِس در میان مسلمانان بسیار معروف بود و نامش به شکل بُقراط و نیز اِبُقراط و اَبُقراط (با اسقاط هجای پایانی یونانی، همچون سُقراط از سُکراتِس و دیمُقراط از دِمُکریتس) درآمده است.
← بقراط در تألیفات مسلمانان
(۱) م .ولمان، و ف سزگین.(۲) ابن ابی اُصیبعه، عیون الاَنباء فی طبقات الاَطباء.(۳) ابن عِبری، تاریخ مختصرالدول، چاپ شیخو.(۴) ابن ندیم، کتاب الفهرست، چاپ فلوگل، لایپزیگ ۱۸۷۱ـ ۱۸۷۲.(۵) علی بن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء، و هو مختصر الزوزنی المسمّی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبارالعلماء باخبار الحکماء، چاپ لیپرت، لایپزیگ ۱۹۰۳.(۶) احمدبن اسحاق یعقوبی، تاریخ، چاپ هوتسما، لیدن ۱۸۸۳.

[ویکی نور] «بقراط» صورت معرب نام هیپوکراتس کوسی (ح 460-370ق م)، پزشک نامدار یونان باستان و پدر علم پزشکی است. در مآخذ اسلامی این نام به صورت های ابقراط، ابوقراطیس، بقراطیس و جز آنها آمده است. وی بنابر روایاتی که در مآخذ بسیار تکرار شده است، از خاندان اسکلیپیادس بود که حرفه پزشکی شغل خانوادگی آنان به شمار می رفت. بر اساس این روایات وی هفتمین پزشک از هشت پزشک مشهور روزگار باستان و نخستین کسی بود که برای استمرار علم پزشکی آثاری دراین باره نوشت ....
بقراط حکیم و مبدع قوانین مدوّن پزشکی در طب یونانی است. صاحب عیون الأنباء عمر وی را 95 سال و مدت اشتغال او به آموزش و تألیف کتب پزشکی را 79 سال نوشته است. تاریخ ولادت او را 460 قبل از میلاد و طبعاً سال وفات وی را سال 365 قبل از میلاد دانسته اند ....
اگرچه بقراط سهم بسیاری در هنر شفای بیماران داشته، ولی اطلاعات کمی از زندگی شخصی او در دست است. تاریخ نویسان بر این باورند که او به مصر رفته و در آنجا پزشکی را آموخته است، سپس در بسیاری از جاها از جمله آتن تحصیل کرده و سرانجام به زادگاه خود برگشته است.
درباره اخلاق پسندیده وی گفته شده که از دربار پادشاهان دوری می گزید و تنها دو بار برای درمان دو شاه یونانی به نزد آنان رفت و بی درنگ پس از پایان کار به شهر خود بازگشت، اما از درمان پادشاه وقت ایران سرباز زد، زیرا ایرانیان را دشمن یونانیان می دانست ....
نقش آثار علمی بقراط در دانش پزشکی به خصوص پس از ترجمه آنها به زبان عربی کم نظیر است. سوگندنامه معروف بقراط که پس از گذشت حدود 25 قرن هنوز در سطح جهان به عنوان زیربنای سوگندنامه های طب شناخته می شود سرشار از روحیه احساس مسئولیت و مبتنی بر فلسفه زهدگرای فیثاغورث است و مورد تجلیل و اعزاز دانشمندان دوره تمدن اسلامی است تا جایی که مقاله دوم از کتاب اول کامل الصناعة الطبیة اثر علی بن عباس مجوسی اهوازی سراسر برگفته و تشریح شده از همان سوگندنامه معروف اوست ....
اکثر کتب بقراط را نابغه دیگر عالم پزشکی قدیم یعنی جالینوس که از استوانه های مکتب طبی اسکندریه و از بزرگان طب قدیم و استاد الاساتید دانشمندان طب دوره تمدن اسلامی است، شرح کرده است چنانکه علاوه بر او بسیاری از دانشمندان ایرانی و مسلمان نیز همچون ابی الصادق نیشابوری، عبدالله بن عزیز سیواسی، موفق الدین عبداللطیف بغدادی، امین الدوله ابوالفرج بن یعقوب، ابن نفیس (علی بن ابی الحزم قرشی)، صدقه بن منجای سامری به شرح آثار وی پرداخته اند. بیشترین آثار وی توسط حنین بن اسحاق و شاگردانش به زبان عربی ترجمه شده است ....

پیشنهاد کاربران

بقراط ( به یونانی هیپوکراتِس ) ، نامدارترین پزشک روزگار باستان بود.
فهرست مندرجات
۱ - معرفی بقراط
۱. ۱ - بقراط در تألیفات مسلمانان
۱. ۲ - مجموعه آثار بقراطی
۱. ۳ - سوگندنامه بقراط
۱. ۴ - بقراط استاد کیمیا سحر و احکام نجوم
۱. ۵ - عربی نوشته های بقراطی
۱. ۶ - فهرست یعقوبی
۱. ۷ - فهرست ابن ندیم
۱. ۸ - فهرست ابن عبری
۱. ۹ - رده بندی ابن ابی اصیبعه
۱. ۱۰ - مجموعه عربی نوشته های بقراطی
۲ - فهرست منابع
۳ - پانویس
۴ - منبع
معرفی بقراط[ویرایش]
در حدود ۴۶۰ پیش از میلاد در جزیره خیوس به دنیا آمد و در حدود ۳۷۵ در لاریسا ( در ایالت تِسالی ) درگذشت.
وی از دودمان آسکلبیادس ( اسقلبیاذس ) برخاست، که خاندان محلی قدیمی از پزشکان بود و چندین تن از ایشان هیپوکراتس نام داشتند. از همان روزگار باستان بقراط پزشکی نمونه و والامقام دانسته می شد.
وی این حیثیت و اعتبار را در وهله نخست مدیونِ جالینوس است که نهضت «احیای طب بقراطی» را که در قرن دوم میلادی آغاز یافته بود، به اوج خود رسانید و بدینسان تصویری ثابت و قطعی از بقراط برای آیندگان پدید آورد، چنانکه هم در کشورهای اسلامی و هم در اروپا بقراط مظهر «پزشک راستین» گردید. لذا جای شگفتی است که کمتر نوشته ای از تألیفات متعدد منسوب به وی را می توان بیقین از خود او دانست.
حجم این «مجموعه آثار بقراطی» بسته به ترتیب موضوعات، متفاوت است، ولی دست کم شامل شصت نوشته است.
هیپوکراتِس در میان مسلمانان بسیار معروف بود و نامش به شکل بُقراط و نیز اِبُقراط و اَبُقراط ( با اسقاط هجای پایانی یونانی، همچون سُقراط از سُکراتِس و دیمُقراط از دِمُکریتس ) درآمده است.
← بقراط در تألیفات مسلمانان
اطلاعات مربوط به زندگی و احوال بقراط در تألیفات مسلمانان کم نیست.
مشروحترین اطلاع در عیون الاَنباء ابن ابی اُصَیبعه [۱] [۲] یافت می شود، که پدرش ایراقلیدِس ( هراکلئیدس ) و پدربزرگش بقراط را معلمان او ذکر کرده است.
منابع قدیم، گذشته ازپدر بقراط، کسان دیگری را هم جزو معلمان او آورده اند، مانند هِردیکس سلومبریایی. گفته اند که وی ۹۵ سال عمر کرد.
همانا اطلاعات تذکره نویسان عرب درباره او غالباً گمراه کننده است؛ مثلاً به گفته ابن ابی اصیبعه [۳] [۴] وی در رودِس، کنیدُس و خیوس آموزش یافت، ولی به نوشته قفطی [۵] وی چندی در فیروها ( یعنی Bإroia = حَلَب، ولی در متن مطابق با شهر حِمْص دانسته شده است؛ [۶] و دمشق اقامت کرد.
غرض از این دو خبر شاید تنها این باشد که بقراط بسیار سفر کرد ــ موضوعی که در روزگار باستان نیز می دانستند. از سوی دیگر می توان چنین انگاشت که مسلمانان اطلاعات پراکنده ای درباره زندگی بقراط حفظ کرده اند که در جای دیگر یافت نمی شود.
← مجموعه آثار بقراطی
تذکره نویسان مسلمان درست دریافتند که «مجموعه آثار بقراطی» متعلق به یک مؤلف واحد نیست و چندین پزشک به این نام بوده اند: ثابت بن قُرَّه چهار تن از «بَقارِطَه» یا «بُقراطون» ( یعنی در واقع «آل بقراط» ) را ذکر می کند، که نخستین آنان ( فی الواقع دومینِ آنان ) احتمالاً همین بقراط نامدار بوده است. [۷] [۸]
عربها با این گزارشِ نامستند جالینوس نیز آشنا بودند که بقراط دعوتِ پُر سود اردشیر اول ( دراز دست ) برای آمدن به دربار ایران را رد کرد .
بارها شفقت او و اهتمام وی به درمان بیماران را ستوده اند.
نیز گفته اند که وی نخستین کسی بود که بیمارستان تأسیس کرد. [۹] [۱۰]
← سوگندنامه بقراط
البته مسلمانان با سوگندنامه بقراط نیز آشنا بودند، ولی طبیعتاً با اندک تفاوتی در صورت آن. این سوگندنامه را در ابن ابی اصیبعه [۱۱] می توان یافت و ف . رُزنتال آن را در ( بازمانده دوران باستان در عالم اسلام ) ترجمه کرده است.
← بقراط استاد کیمیا سحر و احکام نجوم
بقراط را نه فقط به عنوان طبیب کبیر بلکه به عنوان استاد کیمیا ، سحر و احکام نجوم هم تحسین می کردند [۱۲] [۱۳] و اطلاق نام او به رساله ای در سحر و جادوگری دوران یونانی مآبی که ( در میان مسلمانان به غایه الحکیم و در میان اروپاییان ) به پیکاتریکس ( محرّفِ بِقْراطیس ) مشهور شده ناشی از همین تبحر مفروض اوست.
← عربی نوشته های بقراطی
نمی توان گفت تا چه اندازه مجموعه عربی نوشته های بقراطی منطبق با مجموعه یونانی است. اگر رساله گمشده جالینوس ، که اسحاق بن حُنین تحت عنوانِ کتاب فی کتب بقراط الصحیحه و غیر الصحیحه ترجمه کرده بود به دست ما رسیده بود، احتمالاً اطلاع دقیقتری در این خصوص می داشتیم.
← فهرست یعقوبی
چند فهرست بلند وکوتاه از نوشته های بقراط می شناسیم. آن که اول از همه شایان ذکر است گزارش اجمالی ارزشمندی است که یعقوبی مورّخ [۱۴] در حدود ۲۵۹/۹۷۲ از این ده اثر فراهم کرده است: کتاب الفصول، کتاب البُلدان والمیاه و الاَهویه، کتاب ماء الشَعیر، کتاب تَقدِمه المَعرِفه، کتاب الجَنین، کتاب الاَرکان ( یا کتاب طبیعه الانسان ) ، کتاب الغِذاء، کتاب الاَسابیع، کتاب اَوجاع النِساء، [۱۵] کتاب اَبیذیمیا.
این گزارش یعقوبی از این لحاظ ارزش ویژه ای دارد که وی خلاصه کمابیش مفصّلی از مطالب شش عنوان از آن ها را ذکر کرده است به طوری که می توان این آثار را از طریق مقایسه با متنهای محفوظ مانده با اطمینان بازشناخت.
← فهرست ابن ندیم
ابن ندیم [۱۶] مجموعه دیگری شامل ده کتاب که جالینوس بر همه آن ها شرح نوشته، با ذکر نام مترجمان، آورده است.
بخشی از این ده کتاب با آثاری که پیش از این ذکر شد منطبق است، ولی به جای کتاب ماء الشعیر ، کتاب الجنین ، کتاب الغذاء ، کتاب الاسابیع و کتاب اوجاع النساء در اینجا این عنوانها را داریم: کتاب العَهد، کتاب الامراض الحادّه، کتاب الکَسر، کتاب الاخلاط، و کتاب قاطاطیون ( یعنی: کاطْیَطْریون ) .
← فهرست ابن عبری
ابن عبری [۱۷] نُه نوشته بقراطی را ذکر می . . .

این واژه دراصل یونانى ست و معربِ هیپوکْراتیس Hipokratis است شایسته ایرانیان نیست که واژگان یونانى - رومى یا هندى را معرب و از غربال تازیان بیان کنند اگر واژه ى یونانى باید در پارسى به کار رود شایسته است به شیوه و منش ایرانیان و زبان پارسى باشد و نه تازى!
ایرانیان در بیان پ ژ گ چ ناتوان نیستند و این واج ها برعکس تازیان جزو گوشت و خون زبان شکرریزشان هست، و بیشتر این نام ها و واژگان پیش از ورود تازیان نیز در ایران شناخته شده بوده و به کار مى رفته است ، بنابراین درست است که بگوییم و بنویسیم : هیپوکراتیس Hipokratis
پیساگوراس Pisagoras ( نه فیثاغورثx ) - - - - - - - - - - - اِکلیدِس Eklides ( نه اقلیدسx ) سُکرات Sokrat ( نه سقراطx ) اَرَستو Arastu ( نه ارسطوx ) آرتیمیس Artimis ( نه ارطاماسیاx ) اَنگلیون اِنگیل Engil - Angelion ( انجیلx ) اُرگانونOrganon ( نه ارغنونx ) اتلس Atlas ( نه اطلسx ) اَپیون
Apion ( نه افیونx ) اَکاکیا Akakia ( نه اقاقیاx ) اِکْلیم Eklim ( نه اقلیمx ) اُکیانوس Ocianus ( نه اقیانوسx ) پَتلموشPatalmush ( پهلوى ) یا پتلمیوس Patlamius ( نه بطلمیوسx ) کُنستانتینوپول Konstantinopol ( نه قسطنطنیهx ) کِیسَر Keysar ( پهلوى: این واژه پارسى ست ) نه قیصرx
فِرون Feron ( نه فرعونx ) آندیوک Andivak ( پهلوى ) یا اَنتاکیاAntakia ( نام شهرى باستانى در روم شرقى ) ( نه انطاکیهx )


کلمات دیگر: