کلمه جو
صفحه اصلی

تمدن


مترادف تمدن : شهرنشینی، مدنیت، ثقافت، فرهنگ، فرهیختگی، شهرنشین شدن

برابر پارسی : شهرنشینی، پیشینه، شهرآیین، شهرآیینی، شهرگانی، شهرگرایی، شهریگری، فرهنگ

فارسی به انگلیسی

civilization, civilzation

civilzation


civilization


فارسی به عربی

ثقافة , حضارة

مترادف و متضاد

civilization (اسم)
تمدن، مدنیت، فرهنگ، انسانیت

culture (اسم)
تمدن، فرهنگ، برز، کشت میکرب در ازمایشگاه

شهرنشینی، مدنیت


ثقافت، فرهنگ


فرهیختگی


شهرنشین‌شدن


۱. شهرنشینی، مدنیت
۲. ثقافت، فرهنگ
۳. فرهیختگی
۴. شهرنشینشدن


فرهنگ فارسی

۱ - مصدر ) شهر نشین شدن باخلاق و آداب شهریان خوگر شدن . ۲ - ( اسم ) همکاری افراد یک جامعه در امور اجتماعی اقتصادی دینی سیاسی و غیره : حضارت . جمع : تمدنات .

فرهنگ معین

(تَ مَ دُّ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) شهرنشین شدن . ۲ - (اِ. ) همکاری مردم یک جامعه برای ترقی و پیشرفت .

لغت نامه دهخدا

تمدن. [ ت َ م َدْ دُ ] ( ع مص ) تخلق به اخلاق اهل شهر و انتقال از خشونت و همجیة و جهل به حالت ظرافت و انس و معرفت. و گویند مولدة است. ( از اقرب الموارد ). در شهر بود باش کردن و انتظام شهر نمودن و اجتماع اهل حرفه. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). اقامت کردن در شهر. ( از ناظم الاطباء ). شهرنشینی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || مجازاً تربیت. ادب. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). تربیت. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. شهرنشین شدن.
۲. خوی شهری گزیدن و به اخلاق مردم شهر آشنا شدن.
۳. زندگانی اجتماعی، همکاری مردم با یکدیگر در امور زندگانی و فراهم ساختن اسباب ترقی و آسایش خود.

دانشنامه عمومی

واژهٔ تمدن یا فرهنگواره، که در فارسی افغانستان به آن مدنیت می گویند، به تلقی های گوناگون از حالت های جامعه انسانی می پردازد. اشاره به تکامل و شکل گیری روابط بشری یکی از جنبه های رایج این کلمه در زبان ادبی است.
برخی تمدن و فرهنگ را مترادف یکدیگر بکار می برند.
گروهی دیگر فرهنگ را در نقطهٔ مقابل تمدن قرار می دهد. در این مضمون، معنی فرهنگ تغییر کرده همهٔ عقاید و آفرینش های انسانی مربوط به اسطوره، دین، هنر، و ادبیات را شامل می شود. حال آنکه تمدن به حوزهٔ خلاقیت انسانی مرتبط با فن آوری (تکنولوژی) و علم اشاره می کند. خط، تکنولوژی، و علم عمومی ترین معیارهای مورد استفاده بوده اند. همراه با این معیارها، از خصوصیت های دیگری نیز استفاده ده است که در مشاهدهٔ تجربی، فرهنگ ها غالباً با آن ها پیوستگی داشته اند: وجود شهرها، وجود ناهمگنی جمعیتی که بر اثر تقسیم پیچیدهٔ کار با هم مرتبط شده اند، و تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی.
برخی دیگر تمدن را شامل فرهنگ دانسته اند با این توضیح که تمدن شامل سخت افزارها نیز می شود.
واژهٔ تمدن معانی خیلی مختلف و متفاوتی دارد که به جامعهٔ بشری مربوط می شوند. کلمه تمدن از کلمه لاتینی شهرنشین بودن یا شهروندان civis و شکل وصفی آن civilis مشتق می شود. کلمه متمدن شدن اساساً به معنی شهرنشین بودن، که توسط افراد جایگزین و انتخاب شده و موقعیت قانونی آن جامعه اداره می شود، می باشد تمدن روم قانون افراد غیرنظامی همه روی هم در یک کتاب بزرگ و کامل Corpus Juris Civlis در سده ۱۶ برای امپراتور ژوستینیان (۴۸۳ تا ۵۶۵ پیش از میلاد) جمع آوری شده است؛ که مورد استفاده امپراتور ژوستینیان که دوباره کشف شده و توسط استادان و کارشناسان قانون در اولین دانشگاه که در اروپای غربی در بلوگنا در سده ۱۱ تأسیس شده بود مورد استفاده قرار گرفته است. از سال ۱۳۸۸ کلمه civil به زبان انگلیسی وارد شده و به عنوان تمدن به معنی قانونی که مراحل اعمال جنایی و قانونی رابرای شهروندان انجام می دهد، در سال ۱۷۰۴ بکار رفته است. این واژه در سال ۱۷۲۲ با مفهومی نزدیک به واژهٔ تمدن استفاده شده است که معنی آن متضاد و مخالف بربریت بوده است.
تمدن یعنی سبک زندگی مجموعه ای از انسان ها که در یک دورهٔ تاریخی در یک منطقهٔ جغرافیایی زندگی می کردند و دارای اهداف مشترکی بودند و دستاوردهای خاصی داشتند. در این تعریف سبک زندگی رکن اساسی تمدن است و همچنین تأکید می شود بر دورهٔ تاریخی و منطقهٔ جغرافیایی که دورهٔ تاریخی می تواند کوتاه یا بلند و منطقهٔ جغرافیایی می تواند کوچک یا بسیار وسیع باشد، عنصر دیگر تعریف دستاوردها هستند که بدون آن تمدن معنای خود را از دست می دهد، و همچنین یک جامعهٔ بی هدف در تعریف تمدن نمی گنجد.
تمدن را می توان به شکل کلی آن عبارت از نظم اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند. در تمدن چهار رکن و عنصر اصلی را تشخیص داد که عبارتند از

شهرآوری، همبودگری، شهرانجمن، یکجا نشینی انبوه، سامانگری شهری، پدیده ای تازه در شهرنشینی گسترده است که ساماندهی شده و قاتونمند، با همزیستی انبوه مردمان میباشد. و همواره در درازای تاریخ زندگی بشری استوار گشته و بر افتاده اند.


دانشنامه آزاد فارسی

تمدّن (civilization)
جامعۀ انسانی که به سطح بالایی از توسعه و تقسیم کار ساختارمند اجتماعی رسیده باشد. نخستین تمدن ها در جهان باستان از دوران متأخر نوسنگی و جوامع کشاورز آن در خاورمیانه (سومر در۳۵۰۰پ م، مصر در ۳۰۰۰پ م)،سند (در۲۵۰۰پ م) و چین (در۲۲۰۰پ م) آغاز شدند. در دنیای جدید نیز جماعت های متمدن در مناطقی چون امریکای میانه (تمدن اولمِک در ۱۲۰۰پ م) و پرو (تمدن چاوین در ۸۰۰پ م) ظاهر شدند. در انسان شناسی، تمدن به مثابۀ مرحله ای اجتماعی ـ سیاسی پیشرفتۀ تطور فرهنگی تعریف می شود که در آن با حکومتی متمرکز (در شهری که مرکز تشریفات است و یا در منطقه ای گسترده تر که نام دولت به خود می گیرد) روبه رو هستیم. این حکومت، با برداشت مازاد تولید به صورت مالیات و با اعمال قوانین خاصی، کشاورزی و گاهی تجارت را مدیریت می کند. کسانی که مستقیماً در تولید غذا دخالت ندارند، بدل به متخصصانی می شوند که حکومت را در دست دارند، مناسک دینی را اجرا می کنند، مالیات ها را تحمیل و وصول می کنند، وقایع گذشته و حال را به ثبت می رسانند و عملیات بزرگ عمرانی (هم چون نظام های آبیاری مصنوعی، جاده سازی، پل سازی، ساختمان سازی و ساخت مقبره ها) را برعهده دارند و شیوه های متداول و سنت های جامعه را تبیین می کنند و به آن ها شکل می دهند. این نهادها بر پایۀ استفاده از اوقات فراغت برای رشد و شکوفایی توانایی هایی چون نوشتن، ریاضیات، علوم، مهندسی، فلسفه و هنرها قرار دارند. بازمانده های باستان شناختی شهرها و مراکز آیینی معمولاً از وجود دولت های متمدن، با تمام نشانه های جذاب آن ها به شکل و محتوا، حکایت می کنند.

فرهنگ فارسی ساره

شهرآیین، شهریگری، شهرآیینی، پیشینه، فرهنگ، شهرگان


نقل قول ها

تمدن
• « تمدّن ها آنگاه که با خود بیگانه شوند با دیگری نیز بیگانه می شوند ، زیرا تنها کسانی می توانند دیگری را دریابند که خود را دریافته باشد.» سخنرانی در دانشگاه پکن ، چین ، ۳/۴/۱۳۷۹ ، برگرفته از کتابِ «گفت وگوی تمدّن ها » ، نشرِ طرحِ نو ، ص ۶۲ -> سید محمد خاتمی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] این واژه از اصل عربی «مدینه» گرفته شده و به معنای اقامت در شهر و خو گرفتن به اخلاق مردم آن به کار رفته است.
در فارسی نیز به معنای شهرنشینی، اخلاق شهری پیدا کردن و انتقال از حالت خشونت، توحش و جهل به ظرافت، انس و معرفت و در مقابل بادیه نشینی و بربریت به کار رفته است. واژه های المَدنیّة، الحَضَر، الحضارة و Civilization به ترتیب در عربی و لاتین برای رساندن مفهوم تمدن به کار می روند.
معنای اصطلاحی تمدن
گرچه مفهوم تمدن به طور عام از دیرباز وجود داشته و ابن خلدون با کلید واژه های «العمران» و «الحضارة» بدان پرداخته است؛ ولی واژه و مفهوم اصطلاحی تمدن به معنای امروزی از قرن ۱۸ میلادی براساس دیدگاه انسانْ محور در مغرب زمین شکل گرفته و دانشمندان علوم اجتماعی تعریف هایی متفاوت از آن ارائه کرده اند؛ گروه زیادی آن را مترادف با فرهنگ یا شکلی پیشرفته تر از آن دانسته و برخی دیگر حوزه معنایی آن دو را از یکدیگر جدا کرده اند. با وجود گوناگونی تعریف ها و دشواری ارائه تعریفی واحد از مفهوم تمدن، وجود سازمان و نظم اجتماعی و پیشرفت مادی و معنوی انسان، نقطه مشترک بسیاری از دیدگاه های دانشمندان علوم اجتماعی اند.
اقتضائات تمدن
تمدن در مفهوم قومْ شناختی گسترده خود مجموعه ای پیچیده است که شناخت، اعتقاد، هنر، اخلاق، قانون، رسم و هر نوع قابلیت و عادت دیگری را شامل می شود که به وسیله انسان به عنوان یک عضو جامعه کسب گردد. تمدن را نوعی خاص از پیشرفت مادی و معنوی می دانند که شامل مجموعه ای از پدیده های اجتماعی انتقال پذیر و دارای جهات مذهبی، اخلاقی، زیباشناختی، فنی یا علمی و مشترک در همه اجزای یک جامعه وسیع یا چندین جامعه مرتبط با یکدیگر است همچنین وجود مجموعه ای از دانش ها و فنون برای کنترل طبیعت و ساماندهی زندگی اجتماعی مبتنی بر تقسیم کار و در نتیجه پدید آمدن عناصر اقتصادی، قضایی، فرهنگی، اخلاقی و مذهبی لازم است، بر این اساس گرچه جوامع روستایی دارای فرهنگ اند؛ ولی تا شهر وجود نداشته باشد نمی توان از تمدن سخن گفت. تمدن، اقتضای نظمی اجتماعی را دارد که در نتیجه آن خلاقیت فرهنگی امکانپذیر گردد و شامل ارکانی چون پیش بینی در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنت های اخلاقی و کوشش در راه شناخت و گسترش هنر است. از نگاه تاریخ تمدن با بالا رفتن فرهنگ عمومی، فکر کشاورزی تولید می شود، با ساخت شهر، روحیه تجمل و خوشگذرانی پدید می آید و در محل برخورد راه های بازرگانی عقل ها بارور و خلاقیت آشکار شده، در نتیجه در پی رشد سجایای اخلاقی و شکوفایی دانش، هنر و ادبیات، شکل می گیرند.
تمدن از دیدگاه ابن خلدون
...

[ویکی الکتاب] معنی لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ: اصلاً چشم ندوز
ریشه کلمه:
مدد (۳۲ بار)
نن (۲۴۱ بار)

[ویکی فقه] تمدن (قرآن). یک تمدن، شامل مجموعه پیچیده ای از پدیده های اجتماعی قابل انتقال ، حاوی جهات مذهبی، اخلاقی، زیباشناختی، فنی یا علمی و مشترک در همه اجزای یک جامعه وسیع و یا چندین جامعه مرتبط با یکدیگر است.
تمدن در لغت به معنای شهرنشینی و در اصطلاح ، نوع خاصی از توسعه مادی و معنوی است که در جامعه ویژه رخ می نماید.
معنای اصطلاحی
یک تمدن، شامل مجموعه پیچیده ای از پدیده های اجتماعی قابل انتقال ، حاوی جهات مذهبی، اخلاقی، زیباشناختی، فنی یا علمی و مشترک در همه اجزای یک جامعه وسیع و یا چندین جامعه مرتبط با یکدیگر است.
واژه های مدخل
در این مدخل، از واژه های «مکن» ، «قوة» ، عبارت «آثارا فی الارض» و جملات مفید معنای «تمدن» استفاده شده است.
اشاره به تمدن در قرآن
...

جدول کلمات

شهرنشینی

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است واژه های بسیاری در فارسی است که میتوان جای آن گذاشت ، مانند شهرایین
واژه های جایگزین خوب است که ناآشنا باشند نا آشنا

پیشرفت همه جانبه، ابزار بهره مندی انسانها از همه ی ظرفیتهای مادی و معنوی که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است

مجموعه دستاوردهای مادی ومعنوی = تمدن.
دستاوردهای معنوی به تنهایی = فرهنگ

شهرمندی -
( مدنیت )
شهرمند= متمدن ( سیویلیزه ) ، بر پاد بربر و بیابانی

نام نخست شهر همدان را اَمَدانه یا آمادی و برخی دیگر هانگماتانا یا هاکاماتانا میدانند که دومی را محل اجتماع معنا کرده اند بدان سبب که لپز ( لفظ ) آن به واژه انجمن ( هنگامن ) نزدیک است.

ولی باید دانست که هر دو نام بالا یک معنا میدهند و آن �خاک مادان� یا �سرزمین مادها� است زیرا ساخته شده اند از ها یا آ یا اَ یا هاک به معنای خاک earth ومدانه یا مادی یا ماتانا که همان مادها یا مادان باشد ( *همدان=ها مدان ، آمادی =آ مادی ، اَمَدانه=اَ مدانه ، هاکاماتانا = هاک ماتانا ) .

مدن یا مدانه یا مادی سپس ریشه واژگان مدنی و مدینه و تمدن و مدنیت شدند از آنرو که همدان یا �شهر/پایتخت مادها� یک شهر باشکوه و نمونه عالی شهرنشینی بود. هر چند که تمدن ریشه ی پارسی دارد ولی میتوان بجای تمدن از لغت �شارینِش� بهره برد.

*پیرس: Persian - Pahlavi Words in the Holy Quran by Prof. M. S. Tajar



تمدن تمایل تمایلات اینا میشن💥💥💣💣👻

شهرنشینی. مدینت . فرهیختگی

در زبان کردی هم واژه ی culture به صورت کلتوور از دو بخش کل و توور به وجود آمده و به معنای فرهنگ میان مردم می باشد

تمدن زیر بنای فرهنگ و فرهنگ روبنای تمدن است. کیهان و طبیعت و واقعیت قبل از انسان به وجود آمده یا آفریده شده اند و سپس در یک مقطع تکاملی در پهنه این زمینه واقعی موجودی پیچیده مثل انسان پا به عرصه وجود گذاشته است. از همان آغاز پیدایش انسان بطور مدام وارد عمل و عکس العمل با واقعیت موجود شده است و واکنش همیشه دو گونه بوده است ؛ یکی ذهنی و نظری و دیگری عینی و عملی . در روند تکاملی تصاویر واقعیت در ذهن انسان از طریق حواس پنجگانه منعکس گردیده و از طریق قوای ادراکی حسی و فهمی و عقلی با ابزار های احساسات و افکار و خیالات و اوهامات، باز پرداخت گردیده و به تدریج مجموعه وسیعی از تولیدات ذهنی را به وجود آورده است که آنرا فرهنگ می نامند. به زبان یونانی فرهنگ را cultur می نامند. تلفظ آلمانی این کلمه " کول تور " یا " کُل تور " و تلفظ انگلیسی آن " کالچر " می باشند. تور به زبان انگلیسی و آلمانی و فارسی به معنای سفر می باشد و معنی کُل به زبان فارسی برای فارسی زبانان آشکار و پیداست. در گذشته ها این واژه را مترادف با کشت و زرع و پروش سبزیجات و صیفی جات و غلات و میوه جات میدانسته اند. اما امروز میتوان در کنار مجموعه اعتقادات و باورها و دانش و فن و هنر و ارزش ها و اسطوره ها و حماسه ها به آن معنای کلی تری بخشید : سفر کل.
کشتی یا صفینه این سفر در حال حاظر کره زمین است و برای کلیه موجودات خود کیهان می باشد و کشتی بان و فرماندار صفینه نه نوح است و نه روح و نه جان و نه روان بلکه فهم و عقل کیهانی که ذره ناچیزی از فهم و عقل کل بیکران و بی پایان خداوند. درمورد زیربنا و روبنا بودن می توان اشاره به این حقیقت نمود که اگر سرما و باران و تگرگ و برف و بوران و طوفان وجود نداشتند، انسان در سیر و سلوک فرهنگی خویش به سوی کمال، مجبور به غار نشینی و احداث آلونک های سنگی و خانه ها و کلبه ها و کوخ های گلی و کاه گلی نمیشد. در اینجا میتوان این سوال ساده را طرح نمود: آیا فرهنگ سبب شد که انسان یک قدم بزرگ تکاملی بردارد و کوره های آجرپزی؛ به زبان سومریان باستان ( زیکورات یا کوره های زنده ) را احداث نماید و در آنها خشت خام را به پزد و تف دهد و آنها را در مقابل باران و باد و بوران مقاوم سازد یا مقوام نبودن کوخ های گلی در مقابل حوادث طبیعی ؟ این سوال را در رابطه با زیربنا و روبنا بودن در عصر جدید جامعه ایران میتوان چنین طرح کرد: آیا تخریب خانه های گلی و فراوان روستایی و دوباره سازی آنها با مسالح مدرن از قبیل بتون آرمه اولویت دارد یا تبلیغ و ترویج " امر به معروف و نهی از منکر دینی " که کل فرهنگ جامعه را دربر گرفته است؟
آیا تبدیل نیروی باد به انرژی برق که ساده ترین، مفیدترین و ارزانترین تکنولوژی است ، باید اولویت پیدا کند یا سماجت روی انرژی هسته ای تحکیم گردد؟ آیا جدا نمودن دختر و پسر از همدیگر از دوران کودکی تا دوران پیری و کهولت برای تکامل جامعه و بلوغ فهم و عقل مشکلتر و پرهزینه تر و دست و پاگیر تر است یا ادغام آنها درهم ؟ و صد ها سوال منطقی و معقول دیگر. عقل انسان در طول تاریخ از این استعداد منفی برخوردار بوده است که ریشه خودرا بطور کلی از واقعیت قطع کند و کاخ ها و قصر های خیالی و اوهامی احداث نماید و سقف و برج آنها را در افق های دور دست در ابر های قطور اوهامات محو نماید و در درون آن ابر ها با موجوداتی اوهامی از قبیل ملائکه یا فرشتگان و خدایان و بعد ها خدای واحد و یگانه غیبی دینی روبرو گردد و پس از بازگشت از عرش و فرود آمدن روی فرش سفت و سخت واقعیت، خودرا به ستایش و نیایش و پرستش آن موجودات مشغول نماید.




Ralph Waldo Emerson می گوید: \\ سنجش درست و راستین شهریگری سرشماری و اندازه گرفتن شمار مردمان یا بزرگی شهرها , همچنین تراز و پیمانه تمامی برداشت کشاورزی نیست ونکه این است که چگونه بتوان کشور یا سرزمین را پیش برد. // مدرنیزه کردن و مدرن بودن یک کشور از دیدگاه من سنجشی برای اندازه گرفتن شهریگری است و این با نو آوری و نو آفرینی ها انجام می گیرد و سبب می شود که همبودگاه با شتابی بیشتر از آنکه مردم آن بتوانند با آن راه بیفتند پیش رود. ساختن پلها و تونلهای زیر زمینی در رو و زیر آب آسمانخراشها ماشین های بسیار پیچیده و تکنولوژیهای فرگشته evolutionary از چیزهایی است که می شود نام برد. در آلمان آدم روا دارد آنچه می اندیشد بگوید و یا روی کاغذ بنویسد و بهتر بگویم اندیشه آزاد است. آنکس که پدید آورنده است دارای اندیشه ایست که پیش رو است و از زمان خود گامها جلو تر است. آلمان را سر زمین اندیشمندان و نو آفرینان نیز می گویند چون سرمایه آن در سر های مردم آن است و آنرا با بهایی بیش از گنج می خرند. در این کشور جدا از زغال سنگ کان زیر زمینی دیگری هستی ندارد. زغال سنگ در industrial revolution انرژی پیش برنده آن بود که آن دگرگونی در اروپا ابتدا در شهر منچستر انگلستان آغاز شد و آلمان از این ماده سنگواره ایی در نیروگاههای برق خود کار بری می کرد ولی چون پس از سوخت آن دی اکسید کربن زیاد به اتمسفر می فرستد همان Co2 Emission به این یاد آنرا کم کم کنار می گذارد و نیروگاههای برقی ئیدروژنی که در حال ساخت هستند جای آنها را خواهند گرفت. آلمان پس از ترکیدن نیروگاه اتمی در فوکوشیمای ژاپن بر آن شد نیروگاههای اتمی خود را کنار بگذارد و تا پنج سال دیگر همه را خاموش خواهد کرد و جای خود را به نیروگاه ئیدروژنی می دهند که بسیار بی آزار آست و پس از سوخت تنها آب به هوا می دهد. پروژه جوشش هسته ایی هم اکنون با همکاری فرانسه در حال انجام است و در چند سال آینده از آن بهره برداری خواهد شد و انرژی با جوشش ئیدروژن که از آن هلیم بدست می آید آزاد خواهد شد. درست مانند واکنشی که در خورشید انجام می گیرد و آشغال اتمی هم مانند اورانیم ندارد. بد نیست که بدانیم نو آوری در آلمان چگونه خریداری می شود. آنچه از نزدیک دیده ام می نویسم: در آلمان اداره ایی است که می توان در آنجا نو آوری را به نگارش در آورد و در شهرهای بزرگ شاخه دارد و به آلمانی به آن Deutsches Patent - und Markenamt می گویند. به آنجا که می روی مانند دکان نانوایی پر آمد و شد است. روزیکه در آنجا بودم مردی را دیدم که نوشته های چاپ شده در دست داشت و سگی هم همراه اش بود. می شد گمان کرد که او روشی را برای یاد گرفتن بهتر سگها پدید آورده بود. دیگران مانند من آنچه ساخته بودنند توی کیسه پنهان کرده و با نوشته های خود به آنجا آمده بودنند. نو آفرینی را به یک نمایند Lawyer می دهی او تست می کند آیا کار می کند یا نه پس از آن باید پنج هزار یورو به حسابی واریز کرد تا او در آرشیو نگاه کند که آیا آن نو آفرینی را یکی از پیش ساخته یا نه؟ پس از چهار هفته جواب می آید اگر نگاشته شده بود آنوقت می توان آنرا به یک شرکت فروخت!

اشتباه بزرگی که در موضوع تمدن اسلامی صورت گرفته آن است که تمدن اسلامی عربستانی را با آن یکی دانسته اند در حالی که تمدن اسلامی با ورد خود در فرهنگ و تمدن های دیگر شکل دیگری را نشان داده است
تمدن اسلامی همانند آبی است که درختان متعددی را آبیاری کرده و هر درخت ثمره خود را داده است تسقی بماء واحد
این تمدن در ایران ، مصر، اندلس ، یمن، با آنکه اصل عربیت از آنجا بوده خود را به شکلی دیگر نشان داد
با هیمن بیان تمدن اسلامی با تمدنی که پیامبر در مکه و مدینه پیاده کرد متفاوت است زیرا همچنانکه عرض شد هر گروهی در برخورد با آن ثمره خود را نشان می دهد و پیامبر به تعبیر قرآنی بلسان قومه بیان می کردند
محقق در این باب کسی است که در فهم قران و روایات و متون تاریخی ، تمدن خالص اسلامی را از فرهنگ آن زمان جدا کند و با فرهنگ زمان خود تطبیق دهد
تمدن اسلامی نیز از همین مقوله است ابتدا باید خالص را از ناخالصی ها جدا کرد سپس پیاده نمود و غیر از این هر کاری و هر بداشتی سلیقه ای و غلط خواهد بود


کلمات دیگر: