علوم . [ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ عِلم . دانشها. رجوع به
علم شود
: علوم عالم دانم ولیکن اندر عصر
اگر دو مردم دانم بدان که نادانم .
مسعودسعد.
-
علوم آثار علوی ؛ علم به افلاک و حرکات فلکی و آثار آنها، و امور و حوادث جوی و
نجوم است . (فرهنگ علوم عقلی ص
411، از مصنفات باباافضل کاشانی ج
1 ص
73 رساله ٔ
5).
-
علوم ابداعی ؛ صور علمیه ٔ حق است ، و جواهر مفارقه اند که صور علمیه ٔ خدایند. (فرهنگ علوم عقلی از رسائل ملاصدرا ص
242).
-
علوم جزئیه ؛ علومی است که موضوعات آنها أخص از
موضوع علوم دیگر باشد، چنانکه موضوع طب از موضوع طبیعی . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
علوم زبان عربی ؛ دارای چهار رکن است و عبارتند از لغت ، نحو، بیان و ادب . و شناختن آنها برای اهل شریعت ضروریست زیرا مأخذ کلیه ٔ احکام شرعی از کتاب و
سنت است که به زبان عرب میباشد. رجوع به هر یک از این علوم شود. (از ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون ج
2 ص
1161).
-
علوم صوفیه ؛ علوم احوال است ، و احوال مواریث اعمال است . و تا کسی را معاملات ظاهر باک نباشد احوال
باطن درست نباشد. (فرهنگ مصطلحات عرفا، از شرح تعرف ج
3 ص
71).
-
علوم عقلی ؛ مسائلی است که برای انسان طبیعی است ازاینرو که وی دارای اندیشه است . و بنابراین دانشهای مزبور اختصاص به ملت معینی ندارد، و در نوع بشر از آغاز اجتماع و عمران طبیعی وجود داشته است و آنها را به نام علوم فلسفه و حکمت میخوانند ومشتمل بر چهار دانش است : نخست دانش
منطق ، و آن علمی است که ذهن را از لغزش در فراگرفتن مطالب مجهول از امور حاصل معلوم ، محافظت میکند. دوم دانش طبیعی (فیزیک )، که بحث در محسوسات است ، مانند اجسام عنصری و موالید آنها از قبیل کان و گیاه و جانور و اجسام آسمانی و حرکات طبیعی یا نفسی و جز اینها. سوم علوم الهی (متافیزیک )، که بحث در امور ماورای طبیعت است ، مانندروحانیات . چهارم تعالیم (ریاضیات )، که بحث در مقادیر است ، و خود مشتمل بر چهار علم است : هندسه ، ارثماطیقی ، موسیقی ، هیئت . (از ترجمه ٔ مقدمه ٔ ابن خلدون ج
2 ص
1007). رجوع به هر یک از این علوم شود.
-
علوم متعارفه ؛ مقدمات علوم مدونه است که به نفس خود ظاهر و آشکار باشد. (ازکشاف اصطلاحات الفنون ). مبادی تصدیقیه ای که بدیهی هستند.
-
علوم مدونه ؛ علومی رانامند که قواعد آن در کتابی تدوین و جمعآوری شده است . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و آنها عبارتند از: علم اخلاق ، ادب ، اصطرلاب ،
اصول ، انشاء، بتانیک ، بیان ، تاریخ طبیعی ، تراپوتیک ، تشریح ، تصوف ، تعبیر، تعویذات ، تفسیر، تواریخ ، جبر و مقابله ، جراثقال ، جغرافیا، جفر، حدیث ، حجاری ، حساب ، حقوق ، حکمت ، دواسازی ، رسم الخط،رَمْل ، شیمی (کیمیا)، صرف ، طب ، طلسمات ، عدد، عروض ، فرائض ،
فقه ، فلاحت ، فیزیک ، فیزیولوژی ، قافیه ، قرائت ، قیافه ، کلام ، کیمیا، محاضرات (که آن لطیفه گوئی و حاضرجوابی است )، مساحت ، معانی ، معما، مناظر و مرایا، منطق ، موسیقی ، نجوم ، نحو، نقاشی ، هندسه ، هیئت . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به هر یک ازین علوم شود.
- || (اصطلاح تصوف ) علوم مدونه در مقابل علوم غیرمدونه است ، و مراد علوم ذوقی و حالی و دریافتی است نه علوم بافتی . (فرهنگ مصطلحات عرفا ص
286).