کلمه جو
صفحه اصلی

تمجید


مترادف تمجید : آفرین، تحسین، تعریف، ثنا، ستایش، مدح، مرحبا ، تحسین کردن، تعریف کردن، ستودن

متضاد تمجید : هجو، هجو کردن، هجا گفتن، بد گفتن، بدگویی کردن

برابر پارسی : بزرگداشت، ارج گذاری، ستایش، نکوداشت

فارسی به انگلیسی

admiration, accolade, compliment, credit, exaltation, praise

praise


admiration, admiration, accolade, compliment, credit, exaltation, praise


فارسی به عربی

اعلاء

عربی به فارسی

تجليل , تکريم


مترادف و متضاد

۱. آفرین، تحسین، تعریف، ثنا، ستایش، مدح، مرحبا ≠ هجو
۲. تحسین کردن، تعریف کردن، ستودن ≠ هجو کردن، هجا گفتن، بد گفتن، بدگویی کردن


آفرین، تحسین، تعریف، ثنا، ستایش، مدح، مرحبا ≠ هجو


praise (اسم)
تحسین، ستایش، پرستش، نیایش، چاپلوسی، تعریف، تمجید، رجز، خوشامد گویی صمیمانه

ploy (اسم)
کار، اقدام، امر، وجد، تمجید

glorification (اسم)
تجلیل، تمجید، تکریم

exaltation (اسم)
بلندی، تجلیل، تمجید

doxology (اسم)
ستایش، سرود نیایش، تمجید، عبارت تسبیحی

laudation (اسم)
ستایش، تمجید

plaudit (اسم)
تمجید، هلهله شادی، صدای آفرین

فرهنگ فارسی

بزرگ شمردن، به نیکویی ستودن، گرامی داشتن
۱ - ( مصدر ) ستودن تعریف کردن . ۲ - بزرگ داشتن ببزرگی یاد کردن . ۳ - ( اسم ) ستایش تقدیر . ۴ - بزرگداشت . جمع : تمجیدات .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ستودن ، تعریف کردن .

لغت نامه دهخدا

تمجید. [ ت َ ] ( ع مص ) به بزرگی یاد کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( مجمل اللغة ). بزرگ کردن و ستودن.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بزرگ کردن و ثنا گفتن کسی را. ( از اقرب الموارد ). || به بزرگی نسبت کردن کسی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات )( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به بزرگی یاد کردن خدای تعالی را. ( آنندراج ). مدح و ستایش ، و ستایش کردگی ، و ستایش خدای تعالی. ( ناظم الاطباء ). || بسیار بخشیدن. || سیرخورانیدن شتران را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پرشکم یا نیم شکم علف دادن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. بزرگ شمردن، کسی را به بزرگی نسبت دادن.
۲. به نیکی ستودن.
۳. گرامی داشتن.

فرهنگ فارسی ساره

ستایش، نکوداشت


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تعظیم و تکریم خداوند را تمجید گویند.
ذکر تمجید در فقه در مقام تمجید خداوند متعال است و مراد از آن ذکر پروردگار به اسماء و صفاتی است که بیانگر عظمت، شرافت و عزّت او است.
بنابراین تمجید الهی با ذکر اسماء دالّ بر وحدانیّت ذات حق و نفی شریک برای او و دیگر اسماء و صفاتی که بیانگر علوّ، قدرت و جلالت حق‏تعالی است تحقق می‏یابد، مانند"لا إلهَ إلاّ اللّه، اللّهُ أَکْبَر"، "سُبْحانَ اللّه، سُبُّوحٌ وَ قُدُّوسٌ".
در کلمات فقها هنگام بیان استحباب تحمید، تسبیح، تکبیر و تهلیل از تمجید نیز یاد شده و تمجید نیز از ذکرهای مستحب و محبوب و از وظایف بندگی برشمرده شده است.


واژه نامه بختیاریکا

بَرداشت

پیشنهاد کاربران

توصیف کردن . وصف نمودن . ستودن .

برابر پارسی: فرزاب
فر زاب


کلمات دیگر: