کلمه جو
صفحه اصلی

تلمسان

لغت نامه دهخدا

تلمسان. [ ت ِ ل ِ ] ( اِخ ) قاعده مملکتی به غرب. ( از قاموس ). تختگاهی است به مغرب اشجار و انهار و حصون و فرضها بسیار دارد. ( منتهی الارب ). یکی از شهرهای کشور الجزایر... ( ناظم الاطباء ). مرکز ولایتی است در الجزایر و در شمال کوههایی بهمین نام و 73400 تن سکنه دارد و کالج عرب و فرانسه در آنجا واقع است و این ولایت جمعاً دارای 378700 تن سکنه است. ( از لاروس ). بعضی تنمسان گویندش. دو شهر است به مغرب و مجاور یکدیگر دارای باره ای که یک سنگ انداز ازیکدیگر فاصله دارند. یکی قدیمی و دیگری جدید است. پادشاهان مغرب که آنان را ملثمون نامند آن را بنا کردند قدیمی را اقادیر گویند و جایگاه و مسکن رعایاست ودر جدیدی که تافرزت نامیده اند قشون و اصحاب پادشاه ساکن بودند مانند فسطاط و قاهره به مصر. ( از معجم البلدان ). رجوع به حبیب السیر ج 2 و شدالازار ص 127 و قاموس الاعلام ترکی و الحلل السندسیة ج 1 ص 69 و ج 2 ص 149، 254، 261، 327، 339 و عیون الانباء ج 2 ص 80 و 81 شود.

دانشنامه عمومی

۳۴°۵۲′ شمالی ۱°۱۹′ شرقی / ۳۴٫۸۶۷°شمالی ۱٫۳۱۷°شرقی / 34.867; 1.317
تِلِمْسان (یا تْلَمْسانْ در برخی گویش ها) شهری در شمال غربی الجزائر و مرکز استان است. در میان های سده ۱۳ تا ۱۵ میلادی شکوفا شد و پایتخت پادشاهی های محلی مانند زَیّانی ها بود. مسجدهای بزرگ و صنایع دستی اش مشهوری دارد و صادراتش در این زمینه است.

دانشنامه آزاد فارسی

تِلِمْسان
(با نام رومی پوماریا) شهری در شمال غربی الجزایر و مرکز ولایت تلمسان، به فاصلۀ ۱۳۰کیلومتری جنوب غربی وَهران (اوران). ۱۷۷,۹۰۰ نفر جمعیت دارد (۱۹۹۸). شهری رومی بود، با نام پوماریا. احداث شهر تلمسان جدید، یا تاگرارت، را به یوسف بن تاشفین نسبت می دهند (اواخر قرن ۱۱م/۵ق). در دورۀ مرابطون از مراکز علمی بود. سپس جزء قلمرو موحدون درآمد. سه سالی هم پایتخت سلطان نشین عرب بود. در قرن ۱۶ به تصرف ترکان عثمانی درآمد. در ۱۸۳۷ـ۱۸۴۲ مرکز عبدالقادر جزایری بود. بخش اعظم شهرِ قدیمی هنوز باقی مانده است. در ۱۸۴۲ فرانسوی ها آن را تصرف کردند. پس از استقلال الجزایر در ۱۹۶۲، بیشتر جمعیت اروپایی آن به فرانسه بازگشتند. ساختمان های باشکوه این شهر عبارت اند از مسجد جامع، مسجد بزرگ الموارید (متعلق به ۱۱۳۵م)، یک کنشت، و موزۀ آثار باستانی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تِلِمْسان، تلمسن، یا تنمسان، شهری در غرب الجزایر می باشد.
تِلِمْسان، تلمسن، یا به گفته یاقوت تنمسان، شهری در غرب الجزایر، در َ۵۳ ْ۳۴ عرض شمالی و َ۲۱ ْ۱ طول غربی که اوران/ وَهْران، در ۱۳۸ کیلومتری شمال شرقی، سیدی بُلعباس در ۹۱ کیلومتری مشرق، و مرز مراکش، در ۶۳ کیلومتریِ آن قرار دارد. این شهر محل تلاقی راههای بزرگ داخلی تونس با اوجدا (وَجده) و «جاده طلا و عاج » است که مدیترانه (بندرهای هُنَین/ حُنَین در مغرب و رَچگون و اَرشَکول /ارشقول در مشرق) را با تیزیل و سپس سجلماسه و دروازه های صحرا مرتبط می کند. در پشت شهر، کوههای تلمسان قرار گرفته اند که تا ارتفاع ۸۴۲، ۱ متری، در جهت شمالی ـ جنوبی کشیده شده اند و به سمت دریا ادامه می یابند. این کوهها در قسمتهای مرتفع شهر، با فاصله پنجاه کیلومتری از میان دره ممتد تَفنَه/ تافنا در رشته کوههای ساحلی تراراس ، قابل رؤیت اند. شهر ۸۲۷ متر ارتفاع دارد و بر دشتهای هنّیه در شمال و مغنیه در مشرق، که قلمرو وسیع هائوز را می سازند، مشرف است. این قلمرو، علاوه بر تَفْنَه، با ایسِّر و شاخابه های آن و نیز تعداد زیادی جویبار ــ که از توده های کوهستانی سرازیر می شوند و با جریان دائمی خود باغهای زیتون و انگور، مزارع بزرگ و کوچک، جنگلها و مراتع را آبیاری می کنند ــ مشروب می شود.
شهرچشمه ها
تلمسان « شهرچشمه ها » است؛ چشمه هایی چون عَین الحَجَر، عین الحوت، آبشارهای ال اوریت ، رودخانه زیرزمینی غار، «عیون ابوالمهاجر دینار» (مغلوب کننده کُسَیلَه، رئیس بربرها) درست در نزدیکی تلمسان.
وجه تسمیه شهر
نظر معقول، اما نه قطعی، در باره وجه تسمیه شهر این است که واژه بربری تلمسان، جمع تِلمَس، به معنای «چشمه، گودال آب» باشد. نظر دیگر این است که تلمسان از تَلَم که در زبان زناته به معنای «محل تقاطع» و سان به معنای «دو» است، گرفته شده و به معنای شهری است که دو عنصر متضاد بیابان و کوهستان را باهم جمع کرده است. جهانگردان مسلمان اغلب از حمامها و آسیاهای آبی آن یاد کرده اند.
نامهای دیگر شهر
...

پیشنهاد کاربران

تِلِمْسان، شهری در شمال غربی الجزایر و مرکز استانی به همین نام. این شهر در دورۀ رومیها پوماریا1 ( = باغهای میوه ) خوانده می شد ( EI2 ) ؛ در برخی از منابع نیز به صورت تلمسین آمده است و در لهجۀ مغربی به آن تِنِسمان نیز می گفتند ( یاقوت، 1/870 - 871؛ ابن حوقل، 1/ 89؛ ابن خردادبه، 88؛ ابن فقیه، 80 ) . نویسندگان کهن این کلمه را بربری و مرکب از دو جزء «تلم» و «سان/سین» دانسته اند، به معنی جایی که کوه و صحرا را پیوند داده است ( مقری، 7/133 - 134؛ ابن خطیب، معیار. . . ، 183 - 184؛ نیز نک‍ : عبدری، 48 ) .
شهرهای سیدی بوالعباس و وَهران در شرق و شمال تلمسان، و کوههای تلمسان در شمال آن قرار دارد و از غرب به مرز مراکش می پیوندد. ارتفاع کوههای تلمسان از شمال به جنوب افزایش می یابد و به 842‘1 متر می رسد. شهر با ارتفاع 827 متر از سطح دریا، بر دشتهای حِنّایه در شمال و مَغنیه در شرق مشرف است ( EI2؛ «فرهنگ. . . 2» ) .
نویسندگان و جغرافیانویسان عصر اسلامی تلمسان را از شهرهای اقلیم چهارم، مرکز مغرب اوسط یا آغاز مغرب اقصا دانسته، و از قصرها، باروها، جوامع، رودها و چشمه ها، آسیاهای فراوان، باغها و کشتزارهای بزرگ آن سخن گفته اند ( ابوعبید، 2/746؛ ابن حوقل، همانجا؛ یعقوبی، 356؛ ابوالفدا، 136 ) .
بزرگ ترین رود تلمسان، سطفسیف نام داشته است که از ارتفاعات جنوبی شهر سرچشمه گرفته، پس از سیراب کردن مزارع، به نهر تافنا می ریخته است ( نک‍ : ابوعبید، 2/745 - 747؛ ادریسی، 1/ 248؛ قس: الاستبصار، 176 - 177؛ ابن عبدالمنعم، 135 ) . در این رود کشتیهای کوچک هم رفت و آمد داشته اند ( ابوالفدا، 137 ) . در اطراف شهر بربرهای مَکناسه و زِناته زندگی می کردند ( یعقوبی، همانجا؛ الاستبصار، 176 ) . در کوهستان جنوب شهر قلعه ای استوار ( قلعۀ ابن جاهل ) قرار داشت که بربرهای مصموده ساخته، و در آن ساکن شده بودند ( ابوعبید، 2/746؛ ادریسی، همانجا ) . برخی از گروههای بربر مانند بربرهای زناته با عربهای مغرب، خاصه بنوهلال درآمیختند و خصلتهای عربی یافتند ( سلامه، 46 - 47 ) . عربهای بنی هلال و بنی سلیم نیز در تلمسان ریشه دوانده، بعدها به قدرتی نظامی و سیاسی بدل شدند ( همانجا ) .
در تلمسان گروههای مسیحی و یهودی با کلیساها و کنیسه های آباد نیز حضور داشتند ( ابن مریم، 253 - 255 ) . مطابق برخی روایات افسانه ای، خضر نبی ( ع ) دیواری را که در قرآن از آن یاد شده، در تلمسان برآورد ( کهف/ 18/76 - 77، 82؛ یاقوت، 1/871 ) .
در عصر اسلامی، کهن ترین گزارش دربارۀ تلمسان ظاهراً مربوط به لشکرکشی ابوالمهاجر دینار، عامل افریقیه ( 55 - 62 ق ) به آنجا و پیروزی وی بر کسیله، سرکردۀ بربرها در نزدیکی این شهر است. از آن پس چشمه های نزدیک تلمسان را عیون ابی المهاجر نامیدند ( ابن خلدون، عبدالرحمان، 6/142، 193؛ سلاوی، 1/80 ) . در آغاز عصر عباسی نیز عبدالرحمان بن حبیب فِهری، دیگر والی افریقیه ( 127 - 138ق ) در نواحی تلمسان با بربرها جنگید ( ابن اثیر، 5/313 ) . در همین سده خوارج در این سرزمین نفوذ یافتند و به ستیز با عباسیان پرداختند.
1. Pomaria 2. The World. . .
ابوقُرّه یَفرنی یا مغیلی از سران خوارج صُفریه و از تیرۀ بنی یفرن از قبیلۀ زناته، بر ضد عباسیان شورید و در زادگاه خود تلمسان دولتی تأسیس کرد؛ اما اغلب بن سالم، والی افریقیه وی
را متواری ساخت ( سلاوی، 1/ 129 - 131؛ سلامه، 10 ) . در نیمۀ رجب 173/دسامبر 789 ادریس بن عبدالله، بنیان گذار دولت ادریسیان، به تلمسان لشکر کشید و به یاری بربرهای زناته آنجا را به صلح گشود و اندکی بعد در صفر174/ ژوئن 790 مسجدی زیبا و استوار در آنجا ساخت. پسر و جانشین وی، ادریس دوم، در محرم 199/ سپتامبر 814 باروی تلمسان و جامع آن را تعمیر و اصلاح کرد ( سلاوی، 1/136، 157، 169؛ قس: ابن ابی زرع، الانیس. . . ، 21، 50 ) .
در 319ق/931م موسی ابن ابی العافیه تلمسان را به نام فاطمیان گشود؛ اما بعداً از فاطمیان روی بر تافت و به اطاعت عبدالرحمان الناصر، فرمانروای اموی اندلس گردن نهاد ( ابن عذاری، 1/194، 199 - 200؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، 6/176 - 177 ) . تلمسان سالیان درازی نیز زیر سلطۀ اسمی امویان بود ( نک‍ : ابن اثیر، 8/622؛ ابن ابی زرع، همان، 100، 103 ) . در نیمۀ ربیع الآخر 468/ نوامبر 1075 مرابطون بر تلمسان مستولی شدند ( ابن عذاری، 4/ 29؛ قس: ابن ابی زرع، همان، 143: سال 472ق؛ ابن خلدون، عبدالرحمان، 6/473: سال 247ق ) . مرابطون هنگام محاصرۀ تلمسان قدیم که اگادیر/ اقادیر نیز خوانده می شد، شهر تلمسان جدید یعنی تاکرارْت ( تاجرارت؛ در بربری به معنی اردوگاه ) را در غرب آن تأسیس کردند ( یاقوت، همانجا؛ EI2 ) . موحدون هم طی سالهای 538 تا 540 ق هر دو شهر قدیم و جدید تلمسان را تسخیر کردند ( ابن اثیر، 10/ 579 - 582؛ ابن عذاری، 4/103 - 104؛ ابن ابی زرع، الذخیرة. . . ، 21؛ قس: ابن عبدالمنعم، همانجا ) .
در 633ق/1236م یَغْمُراسَن بن زَیّان، پیشوای بنی عبدالواد ( شاخه ای از زناته ) ، در تلمسان ادعای استقلال کرد ( ابن خلدون، یحیى، 1/204 ) . استقرار او در آن سرزمین و چیرگی بر موحدون تا 646 ق به درازا کشید ( نک‍ : همو، 1/205؛ ابن قنفذ، 109؛ زرکشی، 29؛ ابن عبدالمنعم، 136؛ ابن خلدون، یحیى، 1/206؛ ابن ابی زرع، الانیس، 257، الذخیرة، 71 - 72 ) . یغمراسن دو بخش تلمسان ( اگادیر و تاکرارت ) را به یکدیگر پیوست و شهر جدید را مرکز تمام مغرب اوسط قرار داد ( سلامه، 13 ) .
ابویعقوب یوسف مرینی از 698 ق/ 1299م تلمسان را در محاصره گرفت و از 700ق بنای شهر ـ اردوگاهی موسوم به المنصوره یا تلمسان جدید را که آثاری قابل توجه از آن باقی مانده است، در غرب تاکرارت آغاز کرد؛ ولی کوششهای او و جانشینش عامربن عبدالله به جایی نرسید و عامر پس از مصالحه با محمد ابوزیان امیر تلمسان، به فاس بازگشت ( ابن ابی زرع، الانیس، 386 - 390؛ ابن خلدون، یحیى، 1/ 209 - 212؛ تجانی، 197 - 198؛ ابن قاضی، 1/63؛ ابن احمر، 69 - 70؛ EI2 ) .
سرانجام ابوالحسن مرینی تلمسان را در رمضان737 / آوریل 1337 به جنگ گشود و دولت بنی عبدالواد ( زیا . . .


کلمات دیگر: