الجزایر
فارسی به انگلیسی
Algeria, Algiers
Algeria
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
اول - منطقه تل که میان کوه «الاطلس » ودریای مدیترانه قرار دارد و سرزمین زراعی است. دوم - جلگه های مرتفع که برای چراگاه چارپایان مناسب است و دریاچه هایی شور دارد. سوم - جبل اطلس صحراوی که دربعضی جاها دارای واحه هایی است.
محصولات زراعی آن : حبوبات ، انگور، زیتون ، میوه ها، سبزیها، توتون ، پنبه ، و محصولات معدنی آن آهن ، ارزیز، رصاص ، فسفات ، و فرآورده های صنعتی آن مواد خوراکی ، شیمیایی وگیاهی است.
تقسیمات اداری : الجزایر به 13 ایالت تقسیم شده است بدین قرار: الجزایر، بطنا، بونه ، قسنطینه ( کنستانتین )، المدیه ، مستغانم ، اُران ، اورلئانس وبل ( ارلینزفیل )، وهران ، سطیف ، تیاره ، تیزی اوزو، تلمسان. و مناطق سه گانه جنوبی : تقرت ، غردایه و عین الصفراء نیز جزء الجزایرند و از نظر اداره حکومت بدان می پیوندند. و همچنین است واحات یا واحات صحرا که شامل سرزمینهای خشک و لم یزرع ودارای معادن نفت است. پایتخت این کشور الجزایر است که 500000 تن سکنه دارد و بندری تجاری مهم بر دریای مدیترانه و شهری صنعتی است ، خوراکها و صنایع شیمیایی و پارچه بافی از جمله مصنوعات آنست و دانشگاه معروفی دارد. شهرهای معروف الجزایر بدین قرار است :
الجزایر، وهران ، فلیپ ویل ( فلیبفیل )، بونه ، بجایه ( همه اینها بندرند )، قسنطینه ، سطیف ، بلیدا، سیدی بن عباس ، تلمسان ،وُجدَة. در کیهان سال 41 چنین آمده است : مساحت الجزایر چهار برابر مساحت فرانسه و نزدیک به یک برابر و نیم مساحت ایران است ، و جمعیت آن در حدود نه میلیون تن است که از این عده یک میلیون تن فرانسوی ، اسپانیایی ، ایتالیایی ، مالتی و مسیحی هستند و بقیه مسلمانندو به زبان عربی تکلم میکنند، درین کشور هر سال 3 میلیون تن آهن ، 705000 تن فسفات و 280000 تن زغال بدست می آید، در جنوب و جنوب شرقی الجزایر معادن وسیع نفت نیز هست.
تاریخچه الجزایر: قبل از تجاوز فرانسه ، الجزایر دارای استقلال کامل بود و اداره آن بعهده یک تن بود که لقب «دای » داشت.سرتاسر کشور مرکب بود از 3 استان بزرگ که اداره هریک از استانها بعهده یک «بای » بود. الجزایر با کشورهای مختلف جهان روابط دیپلماسی داشت. کشتیهای متعدداین دولت گندم و سایر محصولات و تولیدات کشور را به نقاط مختلف جهان صادر میکرد. فکر تصرف الجزایر از پایان قرن هشتم هجری ببعد، یعنی از زمان انقضای جنگهای صلیبی که با فداکاریهای صلاح الدین ایوبی بنفع مسلمانان پایان یافت بوجود آمد. در سال 1146 هَ. ق. «لاوی کری » کشیش معروف که مطالعاتی در کشورهای آسیایی و افریقایی داشت رسماً اعلام کرد: «رسالت الهی به ما حکم میکند که مردم الجزایر را تابع دین مسیح کنیم و تمام این نقاط را به نور تمدن انجیل منور سازیم ». بدین ترتیب و با بهانه های مذهبی فکر اشغال الجزایر بوجود آمد و سرانجام در پنجم ژوئیه 1830 م. ( تیرماه 1209 هَ. ش. ) نیروهای فرانسوی پس از نبردی که 22 روز ادامه داشت وارد شهر الجزایر پایتخت الجزایر شدند، «دای »تسلیم شد و نیروهای نظامی دولتی متواری گشتند، ولی چنانکه خواهیم دید مردم این کشور هرگز تسلیم نشدند وتا پیروزی نهایی به نبرد ادامه دادند.
الجزایر. [ اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) پایتخت الجزائر. یاقوت در معجم البلدان گوید: الجزایر نام شهریست بر ساحل دریا میان افریقیه و مغرب که از «بجایه » چهار روز فاصله دارد. این شهر از خواص بلاد بنی حمادبن زیری بن مناد صنهاجی بود و به جزائر بنی مزغنای شهرت داشت و آن را جزیره ٔ بنی مزعنای نیز گفته اند. شهری قدیمی است و آثاری از گذشتگان و عماراتی طولانی استوار دارد که از حکومت اقوام گذشته حکایت میکند و صحنی دارد که با سنگهای رنگارنگ کوچک مانند موزائیک مفروش شده و در آن عکسهای جانوران در نهایت هنرمندی تصویر شده است . و دارای بازارها و مسجد جامعی است . لنگرگاه آن با امن است و چشمه ٔ شیرینی دارد و صاحبان کشتیها از افریقیه و اندلس و جاهای دیگر بدانجا آیند. (از معجم البلدان چ دارصادر، دار بیروت ذیل جزائر). پایتخت کشور، الجزایر است که 500000 تن سکنه دارد. بندر تجاری مهم و از مراکز صنعتی است ، مواد غذایی ، مصنوعات شیمیایی و پارچه بافی آن معروف است و دانشگاهی دارد.رجوع به الجزایر (کشور) و سفرنامه ٔ ابن بطوطه شود.
الجزایر. [اَ ج َ ی ِ ] (اِخ ) کشوری است در شمال غربی آفریقا، مساحت آن در حدود سه ملیون هزارگز مربع و سکنه ٔ آن 8931000 تن است که از آن یک میلیون غیر مسلمان و از این یک میلیون 700000 تن فرانسوی هستند. از شمال به دریای مدیترانه و از مشرق به غرب تونس و از جنوب به صحراء و از مغرب ببلاد مغرب اقصی محدود است . الجزایر به سه منطقه تقسیم میشود:
اول - منطقه ٔ تل که میان کوه «الاطلس » ودریای مدیترانه قرار دارد و سرزمین زراعی است . دوم - جلگه های مرتفع که برای چراگاه چارپایان مناسب است و دریاچه هایی شور دارد. سوم - جبل اطلس صحراوی که دربعضی جاها دارای واحه هایی است .
محصولات زراعی آن : حبوبات ، انگور، زیتون ، میوه ها، سبزیها، توتون ، پنبه ، و محصولات معدنی آن آهن ، ارزیز، رصاص ، فسفات ، و فرآورده های صنعتی آن مواد خوراکی ، شیمیایی وگیاهی است .
تقسیمات اداری : الجزایر به 13 ایالت تقسیم شده است بدین قرار: الجزایر، بطنا، بونه ، قسنطینه (کنستانتین )، المدیه ، مستغانم ، اُران ، اورلئانس وبل (ارلینزفیل )، وهران ، سطیف ، تیاره ، تیزی اوزو، تلمسان . و مناطق سه گانه ٔ جنوبی : تقرت ، غردایه و عین الصفراء نیز جزء الجزایرند و از نظر اداره ٔ حکومت بدان می پیوندند. و همچنین است واحات یا واحات صحرا که شامل سرزمینهای خشک و لم یزرع ودارای معادن نفت است . پایتخت این کشور الجزایر است که 500000 تن سکنه دارد و بندری تجاری مهم بر دریای مدیترانه و شهری صنعتی است ، خوراکها و صنایع شیمیایی و پارچه بافی از جمله ٔ مصنوعات آنست و دانشگاه معروفی دارد. شهرهای معروف الجزایر بدین قرار است :
الجزایر، وهران ، فلیپ ویل (فلیبفیل )، بونه ، بجایه (همه ٔ اینها بندرند)، قسنطینه ، سطیف ، بلیدا، سیدی بن عباس ، تلمسان ،وُجدَة. در کیهان سال 41 چنین آمده است : مساحت الجزایر چهار برابر مساحت فرانسه و نزدیک به یک برابر و نیم مساحت ایران است ، و جمعیت آن در حدود نه میلیون تن است که از این عده یک میلیون تن فرانسوی ، اسپانیایی ، ایتالیایی ، مالتی و مسیحی هستند و بقیه مسلمانندو به زبان عربی تکلم میکنند، درین کشور هر سال 3 میلیون تن آهن ، 705000 تن فسفات و 280000 تن زغال بدست می آید، در جنوب و جنوب شرقی الجزایر معادن وسیع نفت نیز هست .
تاریخچه ٔ الجزایر: قبل از تجاوز فرانسه ، الجزایر دارای استقلال کامل بود و اداره ٔ آن بعهده ٔ یک تن بود که لقب «دای » داشت .سرتاسر کشور مرکب بود از 3 استان بزرگ که اداره ٔ هریک از استانها بعهده ٔ یک «بای » بود. الجزایر با کشورهای مختلف جهان روابط دیپلماسی داشت . کشتیهای متعدداین دولت گندم و سایر محصولات و تولیدات کشور را به نقاط مختلف جهان صادر میکرد. فکر تصرف الجزایر از پایان قرن هشتم هجری ببعد، یعنی از زمان انقضای جنگهای صلیبی که با فداکاریهای صلاح الدین ایوبی بنفع مسلمانان پایان یافت بوجود آمد. در سال 1146 هَ . ق . «لاوی کری » کشیش معروف که مطالعاتی در کشورهای آسیایی و افریقایی داشت رسماً اعلام کرد: «رسالت الهی به ما حکم میکند که مردم الجزایر را تابع دین مسیح کنیم و تمام این نقاط را به نور تمدن انجیل منور سازیم ». بدین ترتیب و با بهانه های مذهبی فکر اشغال الجزایر بوجود آمد و سرانجام در پنجم ژوئیه ٔ 1830 م . (تیرماه 1209 هَ . ش .) نیروهای فرانسوی پس از نبردی که 22 روز ادامه داشت وارد شهر الجزایر پایتخت الجزایر شدند، «دای »تسلیم شد و نیروهای نظامی دولتی متواری گشتند، ولی چنانکه خواهیم دید مردم این کشور هرگز تسلیم نشدند وتا پیروزی نهایی به نبرد ادامه دادند.
نخستین جنگ : مردم بسرکردگی «امیر عبدالقادر» و پدرش «محیی الدین » پس از تصرف الجزیره و شهرهای دیگر در «میلیه » جلو ژنرال «کلوسیل » را گرفتند. در سال 1213 هَ . ش . عبدالقادر فرانسویان را ناچار به عقد قراردادی کرد که بر طبق آن مسلمانان دارای آزادی در بجا آوردن احکام مذهبی و رفت و آمدهای تجاری شدند و اسیران خود را نیز پس گرفتند. عبدالقادر تا سال 1226 هَ . ش . مبارزات مردم را رهبری کرد و در مقابل 180 هزار متجاوز فرانسوی ایستاد، ولی فرانسویان بتدریج قراردادها را زیر پا گذاشتند و سرانجام در این سال عبدالقادر را دستگیر کردند و نخستین مرحله ٔ مقاومت منظم الجزایریان را موقتاً درهم شکستند. پنجسال بعد «محمدبن عبداﷲ» و پسرش «سیدسلیمان » در واحه های جنوب بمدت 20 سال بر ضد نیروهای فرانسه دست بمقاومت منظم زدند ولی در سال 1249 هَ . ش . در «سیدان » شکست خوردند و مرحله ٔ دیگری از مبارزات مردم الجزایر بدون نتیجه پایان یافت . پس از این مراحل «محمد مقراتی » و «شیخ حداد» با صد هزار تن فرانسویان را نزدیکی ساحل مدیترانه عقب زدند، ولی شدت عمل و خشونت فرانسویان و مرگ «مقراتی » در سال 1251 هَ. ش . مردم را ناچار به عقب نشینی کرد. یک انقلاب مهم دیگر در سال 1295 هَ . ش . در کوه «اوراس » روی داد، باز هم نتیجه ٔ لازم بدست نیامد. بدین ترتیب مردم الجزایر در همین حال که خود را مهیای مقاومتهای مثبت بعدی میکردند مهر سکوت بر لب زدند و با بی اعتنایی بسربازان فرانسوی و بایکت آنان که بشدت فرانسویان را ناراحت میساخت دست بمبارزه ٔ منفی زدند.
انقلاب قسطنطنیه : نخستین انقلاب پس از این دوران طولانی سکوت در سال 1324هَ . ش . از شهر قسطنطنیه یا قسنطینه (واقع در شمال شرقی الجزایر) آغاز شد. در این سال که جنگ جهانی دوم در شرف پایان بود مردم الجزایر که خود را حتی الامکان آماده ٔ کسب استقلال کرده بودند قیام کردند، ولی فرانسه با شدت عمل غیر منتظره در برابر این قیام ایستاد و 45000 تن از مردم الجزایررا کشت و بدین ترتیب به آنان آموخت که خود را برای جهاد وسیعتر و طولانی تر آماده کنند و آنان نیز همین کار را کردند. در الجزایر 3 میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی هست . در ماده ٔ پنجم قراردادی که در همان سال 1209 هَ . ش .از طرف ژنرال «بورمون » فرانسوی به الجزایر تحمیل شده بود فرانسه تعهد کرد که به اراضی مردم دست درازی نکند ولی پس از استقرار در این کشور، دست بمصادره ٔ اراضی و اموال عمومی زد بطوری که قسمت عمده ٔ زمینهای اراضی در اختیار اقلیت فرانسوی قرار گرفت و 6 میلیون و 500 هزار کشاورز الجزایری فقط 3 میلیون هکتار زمین نامرغوب قابل کشت داشتند. متجاوزان برای اجرای این تصمیمات عده ٔ زیادی را تبعید و زندانی کردند بطوری که دولت فرانسه ناچار شد هیأتی را برای رسیدگی به وضع اراضی به الجزایر بفرستد، این هیأت درگزارش خود نوشت : در خلال یک شب و روز مملکت الجزایر به یک صحنه ٔ بزرگ ظلم و غضب تبدیل شده است ، فقط کسانی میتوانند اراضی خود را حفظ کنند که یکی از استقلال طلبان را به قوای فرانسه معرفی کنند و البته این نوع اشخاص پست در الجزایر بسیار کمیابند.
جنبش آزادیبخش : اما جنبش اصلی و آزادیبخش الجزایر واستخوان بندی آن ، در سال 1316 هَ . ش . «مصالی »، «عمران »، «عبدالرحمن کیوان » و عده ای دیگر از رهبران الجزایری حزب «انتصارالحریات الدیمقراطیه » (پیروزی و کسب آزادی و دموکراسی ) را تأسیس کردند ولی پس از قتل عام بهار 1324 هَ . ش . در قسطنطنیه این حزب غیر قانونی اعلام شد و رهبران حزب بطور مخفی مبارزه ٔ استقلال طلبانه ٔ خود را ادامه دادند در خرداد همان سال اکثریت کمیته ٔ رهبری حزب که 28 تن بودند تصمیم خود را برای شروع انقلابات عمومی گرفتند و «مولای مرباح »، «مصالی » و «احمد مرغنه » را که مخالف این اقدام بودند برکنار کردند. در آغاز پاییز همین سال طبق دستور کمیته ٔ رهبری ، انقلاب شروع شد و در یک روز در 68 شهرستان الجزایر مؤسسات و پادگانهای فرانسه مورد حمله قرار گرفت . این 28 تن که پس از شروع انقلاب «جبهه ٔ آزادیبخش الجزایر» را بمنظور رهبری نظامی انقلاب تشکیل دادند عبارت بودند از دکتر محمدالامین دباغین (رهبر کل جبهه )، احمدبن بلا، عمران ، عبدالرحمن کیوان ، دکتر حسین آیت ، احمد و محمد خیضر، محمدبودیاف ، دکتر محمد اشرف ، محمد یزید، عبدالحمید مهری ، احمد بودا، محمدالعربی مهیدی که در زیر شکنجه ٔ فرانسویان جان سپرد، و 16 تن دیگر. پس از تأسیس جبهه اعلام شد که هیچ حزبی نمی تواند بجبهه ملحق شود مگر آنکه قبلاً انحلال خود را اعلام نماید وسپس افراد آن به عضویت جبهه درآیند تا یکپارچگی کامل در جهاد و انقلاب محفوظ بماند و جبهه که نماینده ٔ تمام مردم الجزایر است بتواند وظیفه ٔ خود را بهتر و زودتر انجام دهد. جمعیت «العلماء» و حزب «احباب بیان الحریه » که رهبری اولی با شیخ محمد بشیر الابراهیمی ، محمد توفیق المدنی و شیخ العربی البستی ، و رهبری دوم با فرحت عباس و دکتر احمد فرانسیس بود، فوراً منحل شدند و به جبهه پیوستند. هنگام شروع انقلاب در 1334 هَ. ش . عده ٔ ارتش انقلابیان که آن وقت شکل پارتیزانی داشت به 3 هزار تن میرسید، مردم الجزایر قبل از شروع انقلاب سعی میکردند تا با مذاکرات مسالمت آمیز استقلال خود را تحقق بخشند ولی فرانسه بهیچوجه زیر بار نرفت و مردم الجزایر نیز پس از شروع انقلاب که مراحل ابتدائی آن علنی بود مرکز خود را در کوههای اوراس و شمال قسطنطنیه و مناطق القبایل قرار دادند. طولی نکشید که عده ٔ افراد ارتش آزادیبخش از 15 هزار تن نیز تجاوز کرد. گذشته از این گروه ، آن عده از مردم نیز که بکارو زراعت و سایر امور اشتغال داشتند بهمکاری غیر مستقیم با برادران قهرمان خود پرداختند و دستورات جبهه را در مورد اعتصاب و اعتراض و غیره بکار می بستند، حتی کشتارهای دسته جمعی از طرف فرانسویان نیز این مردم را از ادامه ٔ مبارزات استقلال طلبانه بازنمیداشت . در روز اول انقلاب اعلامیه ٔ مفصلی از طرف جبهه ٔ آزادی الجزایر انتشار یافت ، در این اعلامیه هدف انقلابیان بخوبی تشریح شده بود، کلیه ٔ مردم الجزایر این اعلامیه را پذیرفتند، و در نتیجه فشار قوای فرانسه بر مردم عادی الجزایر بحدی زیاد شده بود که طی 3 سال اول 400 هزار تن از کسبه و مردم عادی الجزایر به تونس گریختند. مهمتر اینکه بر طبق آمار منتشر شده اکثر شهدای الجزایراز میان همین مردم خارج از میدان جهاد میباشند، از همین زنان و کودکان و پیرمردان که به زندگی عادی خودادامه می دادند. اقدام ملیون الجزایر از همان آغاز کار قاطع و سریع و فداکارانه بود و کشتارهای وحشیانه آنان را از ادامه ٔ راهی که در پیش گرفته بودند بازنمیداشت .
ستاد ارتش آزادیبخش الجزایر: درمدت هشت سال هر روز ارقام کشته شدگان افزایش می یافت ،ولی روزبروز بر مبارزه ٔ دلیرانه ٔ مردم الجزایر و به همین نسبت بر شدت عمل و ترور و کشتار فرانسویان افزوده میشد. از اوایل مهرماه 1334 هَ . ش . تحول بزرگی در کار انقلابیان بعمل آمد و یک جبهه ٔ نظامی آنان در مغرب الجزایر شروع بکار کرد. این اقدام فرانسویان رابیش از پیش مضطرب ساخت و نیروهای اعزامی فرانسه در الجزایر رو به تزاید گذاشت و به 600 هزار سرباز مسلح بالغ شد. بسیاری از این افراد از اعضای لژیون معروف فرانسه بودند و در مقابل الجزایریان چنان شدت عمل از خود نشان دادند که صفحه های ننگینی در تاریخ بجای گذاردند و در مقابل صفحات افتخارآمیزی نیز در تاریخ الجزایر باز شد و نام افراد فداکاری مانند جمیله بوحیرد و جمیله بوپاشا در آن صفحات می درخشد. آمار کشته شدگان در 19 ماه آغاز نبرد الجزایر به 10500 تن رسید.
هفته ٔ خون : بزرگترین رقم کشتار الجزایر مربوط به هنگامی است که مسأله ٔ این کشور در سازمان ملل متحد مطرح گردید. جبهه ٔ آزادی الجزایر روز هفتم اسفند 1335 هَ . ش . مردم را به یک اعتصاب 8 روزه دعوت کرد و از فردای آن روز اعتصاب آغاز شد و در همین روز فرانسویان ارتباط الجزایر را بادنیای آزاد بکلی قطع کردند و برای درهم شکستن اعتصاب کوشیدند ولی کوششهای آنان بجایی نرسید و در این هفته جمعاً 700 تن از ملیون و 45 سرباز فرانسوی بقتل رسیدند و بطور کلی از آغاز نبرد تا پایان هفته ٔ اعتصاب بیش از 2500 تن از سربازان فرانسوی و 17000 تن از ملیون بقتل رسیده بودند پس از پایان اعتصاب نیز از شدت مبارزه کاسته نشد و تا اردیبهشت ماه 1337 هَ . ش .که بدنبال تشنجات شدید سیاسی در فرانسه ، ژنرال دوگل زمامدار شد، کشتار همچنان ادامه داشت چنانکه در قتل عام دهکده ٔ کازبا (واقع در کوهستانهای شرقی الجزیره که ملیون از این دهکده برای عبور از شرق الجزیره به نقاط جنوبی استفاده میکردند) 302 تن پیر و جوان مسلمان کشته شدند و زنان و کودکان از فرط وحشت گرفتار اختلالهای عصبی شدند.
دستگیری سران جبهه : روز اول آبان 1335 هَ . ش . پنج تن سران جبهه ٔ آزادی الجزایر بدست فرانسویان ربوده شدند. دستگیرشدگان احمد بن بلا، محمد حفیدا، مصطفی لاشف ، محمد بودیاف و حسین احمد بودند و دستگیری این پنج تن موج عظیمی از احساسات مردم جهان راعلیه دولت فرانسه برانگیخت .
مرحله ٔ جدید: در اوایل سال 1338 هَ . ش . مقارن با روی کار آمدن ژنرال دوگل مرحله ای تازه در مبارزات مردم الجزایر آغاز شد. در 29 شهریور سران جبهه های آزادی بخش الجزایر تشکیل دولت آزاد را به ریاست فرحت عباس اعلام کردند و در کابینه ٔ این دولت احمد بن بلا معاون نخست وزیر و کریم بل قاسم وزیر جنگ بود.
در مهرماه سال 1337 هَ . ش . ژنرال دوگل که پیش از این به کمک کمیته ٔ نجات ملی در الجزایرروی کار آمده بود نردبان ترقی خود را سرنگون ساخت بدین ترتیب که بنا به دستور او افسران ارتش فرانسه ازکمیته ٔ انقلابی خارج شدند، بدنبال این تصمیم فرانسویان مقیم الجزایر اعتصاب کردند ولی ژنرال دوگل بکوشش خود برای حل مسأله ٔ الجزایر ادامه داد و ملیون الجزایر نیز اعلام کردند که برای مذاکره با دولت فرانسه آماده اند. در آبان ماه سال 1339 هَ . ش . یکبار دیگر افراطیان الجزایر (کمیته ٔ نجات ملی ) طغیان کردند ولی با شکست مواجه شدند، و این بار افراطیان ، مسلمانان الجزایر را قتل عام میکردند. در دیماه 1339 هَ . ش . رفراندوم دوگل برای خودمختاری الجزایر انجام شد. اما افراطیان دست راستی که سازمان ارتش سری را تشکیل داده بودند مانع از این شدند که مسأله ٔ الجزایر حل شودو ژنرال شال فرمانده نظامی فرانسه در الجزایر علیه دوگل کودتا کرد، اما این کودتا نیز بی ثمر ماند. سرانجام قرارداد آتش بس در آخرین روزهای بهمن میان ملیون الجزایر و فرانسه به امضا رسید و در اسفند 1340 هَ .ش . قرارداد آتش بس اجرا شد و بدین ترتیب بجنگ و خونریزی که در حدود 8 سال ادامه داشت پایان داده شد و اخیراً پس از اعلام آتش بس ، قراردادی میان الجزایر و فرانسه در شهر اویان منعقد شد که بنام قرارداد اویان معروف است . بموجب این پیمان دولت الجزایر با حفظ تعهداتی در قبال فرانسه به استقلال نایل شد اما این پیمان نیز مورد اعتراض الجزایر است و شاید در آینده ٔ نزدیک دولت الجزایر آن را لغو کند. رجوع به کتاب الجزایر و مردان مجاهد تألیف حسن صدر و مجله ٔ کاوش شماره ٔ 7و قاموس الاعلام ترکی شود.
دانشنامه عمومی
۱. أدرار
۲. الشلف
۳. الاغواط
۴.ام البواقی
۵. باطنه
۶. بجایه
۷. بسکره
۸. بشار
۹. البلیده
۱۰. البویره
۱۱. تمنراست
۱۲. استان تبسه
۱۳. تلمسان
۱۴. تیارت
۱۵. تیزی وزو
۱۶. الجزائر
اَلجَزایر (به عربی: الجزائر)(به فرانسوی: Algérie) با نام رسمی جمهوری دموکراتیک خلق الجزایر کشوری است در شمال قاره آفریقا، میان مراکش و تونس. پایتختش الجزیره نام دارد. مردم الجزایر عرب و بربر هستند، و دین رسمی شان اسلام و مذهبشان سنی است. مساحت آن ۲/۳۸۱/۷۴۱ کیلومتر مربع و در آمار سال ۲۰۰۹ (میلادی) جمعیت آن ۳۵/۳۶۹/۰۰۰ نفر بوده است. زبان رسمی الجزایر عربی است ولی به زبان بربری و فرانسوی نیز صحبت می کنند.
در ژوئیه سال ۱۹۶۲ الجزایر پس از ۱۳۲ سال، استقلال خود را اعلام کرد و از استعمار فرانسه رها شد. پیش درآمد این رهایی هشت سال جنگ بود با صدها هزار کشته. سایه این گذشته بر مناسبات فرانسه و الجزایر هم چنان سنگینی می کند.
الجزایر تحت تأثیر ناآرامی های سیاسی موسوم به بهار عربی که بخش هایی از خاورمیانه و شمال آفریقا را فرا گرفت، واقع نشد و عمدتاً از آن مصون ماند. ناظران معتقدند علت عدم سرایت بهار عربی به الجزایر، تجربه تلخی بود که مردم این کشور از کشتارهای خونین دهه ۱۹۹۰ داشتند.
Vincent Scotto
Mohamed Ygerbuchen
از بازیگران آن می توان به شارل بوآیه، هدی لامار، و جین لاکهارت اشاره کرد.
دانشنامه آزاد فارسی
موقعیت. جمهوری الجزایر در افریقای شمالی و در ساحل جنوب غربی دریای مدیترانه جای دارد. این سرزمین از شمال به دریای مدیترانه، از شرق به تونس و لیبی، از جنوب به نیجریه و مالی و از غرب به موریتانی، صحرای غربی، و مغرب محدود است. الجزایر، بعد از سودان، دومین کشور پهناور قارۀ افریقا است و ۲,۳۸۱,۷۴۰ کیلومتر مربع مساحت دارد و شهر الجزیره پایتخت آن است.سیمای طبیعی. سرزمین الجزایر از نظر جغرافیایی به چهار بخش جلگۀ ساحلی، کوه های اطلس، صحرا و کوهستان هقار (هوگار) تقسیم می شود: ۱ـ جلگۀ ساحلی که در کرانۀ جنوبی دریای مدیترانه جا دارد، عرض آن ۸۰ تا ۱۹۰ کیلومتر است و از جنوب به کوه پایه های شمالی رشته کوه های اطلس محدود می شود. بهترین اراضی قابل کشت الجزایر در همین بخش قرار دارد و شلیف تنها رودخانۀ دایمی و مهم الجزایر، با درازای ۷۲۵ کیلومتر که از کوه های اطلس سرچشمه می گیرد و به دریای مدیترانه می ریزد، در این بخش جریان دارد ۲ـ کوه های اطلس که به گویش محلی تِل نامیده می شود، در جنوب جلگۀ ساحلی قرار دارد و به موازات خط ساحلی از جنوب غربی به سوی شمال شرقی و شرق کشیده شده است. دامنه های جنوبی و شرقی این کوه ها به صحرای بزرگ ختم می شوند و بلندترین قلۀ کوه های مزبور، با نام جبل شلیا، ۲,۳۳۱ متر ارتفاع دارد. ۳ـ بخش صحرا که حدود ۸۰ درصد از مساحت کشور را در بر می گیرد، شامل صحراهای بزرگ غربی و شرقی، صحرای ایگیدی، و صحرای شیخ است و شاخه هایی از صحرای بزرگ افریقا محسوب می شوند. صحراهای بزرگ غربی و شرقی، از شمال به کوه های اطلس و از جنوب به کوهستان هقار محدود است. ریزابه های ارتفاعات اطلس و احجار در بارندگی های شدید، در قسمت های پست این نواحی جمع می شوند و دریاچه های شور موقتی و وسیعی را با نام شط، پدید می آورند. بخش صحرا از نظر منابع زیرزمینی، به ویژه نفت و گاز، بسیار غنی و درخور توجه است و به همین سبب الجزایر را در ردیف یکی از بزرگ ترین تولیدکنندگان نفت و گاز جهان قرار داده است. ۴ـ کوهستان هقار در جنوب شرقی کشور قرار گرفته و کوه تهات با بلندی ۳,۰۰۲ متر، مرتقع ترین قلّۀ آن و بلندترین نقطۀ کشور محسوب می شود. صحرای بزرگ افریقا در جنوب، صحرای شیخ در غرب، و صحرای بزرگ شرقی در شمال آن قرار دارند؛ و کوه های تیبستی واقع در کشور چاد، دنبالۀ شرقی آن را تشکیل می دهد. کشور الجزایر به ۴۸ استان تقسیم می شود و الجزیره، وَهران (اوران)، عَنّابِه، قُسَنطینه، سِطیف، تیزی اوزو، اِم سیلا، بَطنَه، بجایا (بجایه)، و شلیف از عمده ترین شهرهای آن هستند. جلگۀ ساحلی الجزایر اقلیم مدیترانه ای دارد؛ تابستان های آن گرم و خشک و شرجی و بارندگی های آن منحصر به زمستان است و مقدار آن بین ۴۰۰ تا ۱۰۰۰ میلی متر است. نواحی جنوبی کوه های اطلس کلا خشک و کم آب است و وزش باد گرم و خشک سیروکو، که به زبان محلی شهیلی گفته می شود، از ویژگی های اقلیمی آن است. میانگین دمای شهر الجزیره در دی ماه۱۲.۲ درجۀ سانتی گراد و در تیرماه۲۴.۴ درجۀ سانتی گراد است و میانگین بارندگی سالانۀ آن به ۷۶۲ میلی متر می رسد. غیر از جلگۀ ساحلی که از درختان کاج، بلوط، سرو، و کُنار پوشیده شده، دیگر نواحی کشور، به ویژه دامنه های شمالی کوه های اطلس، را بته زارهای پراکنده و گیاهان خاص نواحی خشک فرا گرفته و بخش صحرا از شنزارهای وسیع عاری از گیاه تشکیل شده است و آهو، بزکوهی، گراز، شغال، خرگوش صحرایی، و غزال گونه هایی از حیات وحش آن را تشکیل می دهند.
اقتصاد. حدود ۲۰ درصد از جمعیت الجزایر به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند و حدود دوسوم از نیازهای داخلی کشور با واردات تأمین می شود. اراضی قابل کشت الجزایر تقریباً ۷,۶۵۰,۰۰۰ هکتار است و ۵۶۰هزار هکتار آن به کشاورزی آبی اختصاص دارد و گندم، جو، سیب زمینی، صیفی جات، زیتون، انگور، و فرآورده های دامی و لبنی از عمده ترین محصولات کشاورزی این کشور است. وسعت جنگل های الجزایر ۱,۸۶۰میلیون هکتار است و تولید چوب و الوار آن به۲.۸میلیون متر مکعب می رسد. تولید شیلات در این سرزمین ۱۰۵,۶۹۵ تن است و تولید شمش آهن و فولاد، لوله های فلزی، سیمان و مصالح ساختمانی، کودشیمیایی، دخانیات، تراکتور، کامیون و ابزارهای برقی فعالیت های صنعتی آن را تشکیل می دهند. ذخایر نفت الجزایر حدود ۱۰میلیارد بشکه است و حجم ذخایر گاز آن به ۴تریلیون متر مکعب می رسد. تولید نیرو الکتریسیتۀ این کشور ۲۲میلیارد کیلووات ساعت و سرانۀ مصرفی آن ۵۶۳ کیلووات ساعت است.
حکومت و سیاست. الجزایر دارای حکومت جمهوری چند حزبی با دو مجلس قانون گذاری است. مجلس ملی این کشور ۳۸۰ نمایندۀ منتخب دارد که برای پنج سال برگزیده می شوند و مجلس شورای ملی آن از ۱۴۴ عضو تشکیل شده که یک سوم از آنان را رئیس جمهور برمی گزیند و دیگر اعضا را مردم برای یک دورۀ شش ساله انتخاب می کنند. دورۀ ریاست جمهوری این کشور پنج سال است و رئیس جمهور را مردم برمی گزینند.مردم و تاریخ. جمعیت الجزایر حدود ۳۶,۳۰۰,۰۰۰ نفر است (۲۰۱۱)و تراکم نسبی آن به ۱۵.۲ نفر در کیلومتر مربع می رسد. رشد سالانۀ جمعیت این کشور۱.۵ درصد است و بربرهای عرب ۹۹ درصد از جمعیت آن را تشکیل می دهند. ۹۹ درصدشان مسلمان اند و ۸۱ درصد از آنان در شهرها به سر می برند و زبان رسمی آنان عربی است. میانگین امید به زندگی در الجزایر ۷۱ سال است و ۶۷ درصد از بزرگ سالان آن باسوادند. الجزایر از روزگار بس دور مسکن اقوام بربر بوده است. فنیقی ها در قرن ۱۲پ م ماندگاه هایی در کرانه های الجزایر تأسیس کردند، سپس کارتاژها به آن نواحی وارد شدند و مدتی بعد تحت استیلای رومیان قرار گرفت. اعراب مسلمان، در قرن ۷م رومیان را از آن سامان بیرون راندند و مدت زمانی مرابطون بر آن فرمانروایی کردند. عثمانی ها در قرن ۱۶ الجزایر را ضمیمۀ امپراتوری خود کردند و سواحل آن چندی پناهگاه دزدان دریایی بود. پس از آن فرانسوی ها دزدان دریایی را سرکوب و متواری کردند و نمایندۀ سلطان عثمانی را از آن نواحی بیرون راندند و آن جا را به خاک فرانسه ضمیمه کردند و بسیاری از مهاجران فرانسوی را در آن جا سکونت دادند. در جنگ جهانی دوم، هنگامی که امریکایی ها و انگلیسی ها الجزایر را اشغال کرده بودند، احساسات ملی گرایانه و جنبش های استقلال طلبانۀ مردم الجزایر شدت گرفت و به جنگ هشت سالۀ ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۲ منجر شد. در ۱۹۶۲ اکثریت مردم الجزایر به استقلال کشور خود رأی دادند و با تظاهرات و مبارزه های خود، ژنرال دوگل، رئیس جمهور فرانسه، را وادار کردند که در ۳ ژوئیۀ ۱۹۶۲ استقلال الجزایر را به رسمیت بشناسد. در سپتامبر ۱۹۶۲ قانون اساسی کشور به تصویب رسید و احمد بنِ بلا به سمت نخستین ریاست جمهوری کشور برگزیده شد.
نقل قول ها
• «این است الجزائر، بعضی نماز می خوانند و بعضی مست هستند و دیگران در میانِ این دو حالت کشور را در دست می گیرند …» در ذاکرة الجسد -> احلام مستغانمی
• «این الجزایر ما در زیباترین آزادی خود است/الجزایر همیشه آزاد بوده/حاکم و بذله گو بوده/دشمنان او را تسلیح کردند و خود/زندانی دامی شدند که نصب کردند/پیش روی ملت برخاسته در روشنایی فجر/قربانگاه ها و صف هایی از سگان مست می چرخد و می گردد.» از "تلک النار" -> کاتب یاسین
• «پرچم:در طول مبارزات مردم الجزایر برای کسب استقلال از استعمار فرانسه در سال ۱۹۲۸م، پرچمی مورد استفادهٔ مبارزان الجزایری بود که بعد از کسب استقلال در ۱۹۶۸م، پرچم رسمی الجزایر شد . این پرچم قدمتی بیش از تاریخ ذکر شده دارد و پرچم میهن پرستان قدیمی الجزایر بوده است.پرچم الجزایر دارای رنگ های سبز و سفید است. رنگ های مذکور هر یک نیمی از پرچم الجزایر را به خود اختصاص داده اند و بین او دو رنگ هلال ماه و ستارهٔ قرمز رنگی به نشانهٔ اعتقاد مردم الجزایر به دین مبین اسلام وجود دارد.» در اثرش چاپ ۱۳۷۰/ ۱۹۹۱م -> رسول خیراندیش
دانشنامه اسلامی
الجزایر از شمال شرق با تونس، از شرق با لیبی، از جنوب شرق با نیجر، از جنوب غرب با مالی و موریتانی، از غرب با صحرای غربی، از شمال غرب با مراکش و از شمال با دریای مدیترانه هم مرز می باشد. الجزایر دومین کشور بزرگ در آفریقا به لحاظ مساحت می باشد. مساحت این کشور میلیون و هزار و کیلومتر مربع است، قسمت اعظم مناطق ساحلی الجزایر کوهستانی است و بنادر طبیعی اندکی دارد. منطقه ای که از ساحل شروع می شود و تا تل اطلس امتداد می یابد، حاصل خیز می باشد. در جنوب تل اطلس استپ هایی وجود دارند که تا اطلس صحرایی امتداد پیدا می کنند، صحرا در مناطق جنوبی تر قرار دارد. جبال هقار منطقه ای مرتفع در مرکز صحرا و در جنوب الجزایر است. شهرهای مهم الجزایر، الجزیره، اوران، قسطنطینه و عنابه می باشند. شمال الجزایر آب و هوای معتدل مدیترانه ای دارد. در تل اطلس، درجه حرارت هوا در تابستان بین تا درجه سانتی گراد و در زمستان بین تا درجه سانتی گراد می باشد و رطوبت هوا زیاد است. در شرق الجزایر هوا اندکی سردتر است. از مشخصه های آب و هوایی الجزایر، بروز طوفان های شن می باشد. در الجزایر تنها بخشی از صحرا که در مدار راس السرطان قرار می گیرد بسیار گرم است. میزان بارندگی در طول سواحل زیاد بوده و سالانه بین تا میلی متر برآورد می شود. بیشترین بارندگی در بخش مالی شرق الجزایر وجود دارد که به میلی متر در سال می رسد.
جمعیت
جمعیت الجزایر در حال حاضر حدود میلیون و هزار نفر می باشد. حدود% از مردم در مناطق شمالی و ساحلی زندگی می کنند. حدود/ میلیون نفر از جمعیت الجزایر زندگی عشایری دارند. حدود% از مردم الجزایر زیر سال سن دارند. % از جمعیت بربر، عرب می باشند و اهل تسنن هستند. مسلمانان غیرسنی عمدتا اباضی می باشند. همچنین حدود مسیحی کاتولیک، مسیحی پروتستان و حدود یهودی در الجزایر زندگی می کنند.
تاریخ
مردم الجزایر در آغاز قرن هشتم میلادی با آمدن اعراب به این سرزمین به اسلام گرویدند و ابوالمهاجر دینار از سوی امویان حکومت را در سال میلادی در این منطقه دست گرفت. با روی کار آمدن فاطمیان در مصر، الجزایر در زمره خراجگزاران آنان درآمد، اما سلسله ای (زیریون) که به نیابت از آنان در الجزایر و تونس حکومت می کرد بر ضد آنان شورید و مذهب تسنن اختیار کرد. فاطمیان نیز برای مقابله با آن سلسله قبیله بنوهلال را که بسیار پرجمعیت بود، به منطقه فرستادند تا موجبات تضعیف آن سلسله را فراهم کنند و این آغاز عربی کردن منطقه بود. پس از آن، با روی کار آمدن دو سلسله بربر مرابطون و موحدون که از غرب برخاسته بودند، منطقه مدتی روی آرامش دید، اما با سقوط موحدون، الجزایر به صحنه نبرد سه دولت جانشین زیانیون الجزایر، حفصیون تونس و مرینیون مراکش تبدیل شد. در قرون پانزدهم و شانزدهم، اسپانیا به تاخت و تازهایی در الجزایر پرداخت و در سواحل آن چند آبادی ایجاد کرد. در سال، الجزایر توسط خیرالدین و برادرش تحت سلطه امپراتوری عثمانی درآمد. فعالیت دزدان دریایی در آبهای مدیترانه و در نزدیکی ساحل الجزایر در اوائل قرن سبب بروز دو جنگ با ایالات متحده شد. همچنین ادامه این فعالیت ها باعث شد تا در سال کشتی های جنگی نیروهای دریایی انگلستان و هلند، بندر الجزیره و ناوگان کشتی های مستقر در آن را نابود سازند. همچنین، در این اوان، اسپانیایی ها بنادر الجزایر را به اشغال خود در آورند. فرانسویان به بهانه توهین به کنسول خود در سال به الجزایر حمله کردند و به مدتی طولانی آن را به تصرف خود در آوردند. فرانسویان با خشونت تمام بر الجزایر حکم می راندند و در طی دوران سیطره خود بر آن/ میلیون الجزایری به هلاکت رسیدند. الجزایری ها با رهبرانی مانند عبدالقادر، احمد بی و فاطمه نسومر به مقاومت در برابر اشغالگران فرانسوی برخاستند. فرانسه الجزایر را به یکی از استان های خود تبدیل کرد و بدین ترتیب آن را بخشی از خاک فرانسه اعلام کرد. در طی دوران اشغال ده ها هزار نفر از فرانسه، اسپانیا، ایتالیا و مالت عمدتا برای کار در مزارع کشاورزی به الجزایر آمدند. از آغاز قرن، افراد اروپایی تبار مقیم الجزایر و نیز یهودیان الجزایری تابعیت فرانسوی به دست آوردند، در حالی که قسمت اعظم الجزایری های مسلمان (حتی آنان که در ارتش فرانسه خدمت کرده بودند) نه تابعیت فرانسه دریافت کردند و نه از حق رای برخوردار شدند. در سال، جبهه آزادیبخش ملی (NLF) عملیات چریکی استقلال طلبانه خود را آغاز کرد. پس از سال مبارزات آزادی بخش، ژنرال دوگل، رئیس جمهور وقت فرانسه که درک کرده بود دیگر عصر استعمار به سر رسیده است، در سال در الجزایر رفراندم برگزار کرد و اکثریت مردم به استقلال کامل الجزایر رای دادند. احمد بن بلا، رهبر جبهه آزادیبخش ملی، به ریاست جمهوری الجزایر رسید. وی در سال طی یک کودتا توسط وزیر دفاع خود هواری بومدین از کار بر کنار شد. پس از استقلال، الجزایر سیاست های اقتصادی سوسیالیستی در پیش گرفت و کشور به صورت تک حزبی اداره می شد. کشاورزی اشتراکی شد و برنامه های وسیعی برای صنعتی شدن کشور به اجرا در آمد. همچنین صنایع استخراج نفت ملی شد. افزایش بهای نفت در سال درآمد زیادی نصیب کشور ساخت، اما اقتصاد کشور را بیش از پیش به نفت وابسته نمود. در زمینه سیاست خارجی، الجزایر از اعضای کشورهای غیر متعهد می باشد. الجزایر از ابتدای استقلال با همسایه خود مراکش روابط تیره ای داشته است و دو کشور حتی تا مرز جنگ با یکدیگر نیز پیش رفته اند. دو کشور دارای اختلافات ارضی هستند و مراکش الجزایر را به کمک به جبهه پولیساریو متهم می کند که برای استقلال صحرای غربی از مراکش مبارزه می کند. در سال با مرگ بومدین، شاذلی بن جدید به جانشینی او برگزیده شد. با افزایش شهرنشینی و بالا رفتن سطح سواد، بافت اجتماعی کشور دستخوش دگرگونی شد و افزایش انتظارات در میان نسل جوان نارضایتی شدیدی را ایجاد کرد. جوانان ناراضی و سرخورده به هویت فراموش شده خود روی آوردند و در گروه های چپ از جمله جنبش های هویت بربر و گروه های اصول گرای اسلامی اجتماع کردند و به حکومت تک حزبی اعتراض کردند و در دانشگاه ها و خیابان ها با نیروهای پلیس در دهه درگیر شدند. در پائیز، بن جدید مجبور شد به نظام تک حزبی پایان دهد و برای نخستین بار در سال، انتخابات چند حزبی در کشور برگزار شد که در طی آن جبهه نجات اسلامی در دور اول به پیروزی رسید. به دنبال آن، ارتش مداخله کرد و از برگزاری دور دوم انتخابات جلوگیری به عمل آورد. با مداخله ارتش، بن جدید برکنار شد و کلیه احزاب سیاسی مذهبی منحل اعلام شدند که این امر منجر به وقوع جنگ داخلی در الجزایر شد که در فاصله ژانویه تا ژوئن به کشته شدن نفر از مبارزین اسلامی، نیروهای دولتی و غیرنظامیان انجامید.
ساختار اجتماعی فرهنگی
...
الجزایر کشوری در شمال قاره آفریقا است که از شرق با تونس و لیبی، از غرب با مراکش، از جنوب غربی با موریتانی، از شمال با دریای مدیترانه و از جنوب با نیجر و مالی مرز مشترک دارد. مساحت آن حدود ۲،۳۸۱،۷۴۱ کیلومتر مربع است و بزرگترین کشور آفریقا به شمار می آید.
الجزایر در قرن هفتم قبل از میلاد توسط فنیقی ها که عرب و از کنعان بودند، در امتداد شهر قرطاج تونس ایجاد شد. در ۴۲ قبل از میلاد تحت سلطه رومن ها قرار گرفت که سلطه آنها حدود سیصد سال بطول انجامید. این سرزمین در سال ۶۴۷ میلادی به تصرف مسلمانان در آمد و به کشوری اسلامی تبدیل شد. در دوران اسلامی حکومت های متعددی در الجزایر حکمرانی کردند که می توان به رستمیه، ادریسیه، اغالبه، فاطمیون، الزیریه، الحمادیه، موحدیه و الزیانیه اشاره داشت. این کشور ازسال ۱۵۱۸ تا ۱۸۳۰ تحت سلطه دولت عثمانی قرار داشت و از سال ۱۸۳۰ به استعمار فرانسه درآمد و بدنبال یک مبارزه خونین و طولانی، سرانجام در سال ۱۹۶۲ به استقلال دست یافت.
تراکم جمعیتی این کشور حدود 3/12 نفر در هر کیلومتر مربع است. تراکم جمعیت این کشور بیشتر در مناطق ساحلی و قابل کشاورزی بوده و به هم خوردن تعادل از نظر جمعیتی بیشتر به خاطر مهاجرت این افراد به کشور فرانسه است. در الجزایر بربرها و اعراب شاوی از نظر نژادی و ترکیب قومیت از اکثریت که در حدود 80 درصد برآورد شده، برخوردارند. البته منظور همان بربرهایی است که هویت عربی یافته اند. زبان رسمی مردم الجزایر عربی است و بیش از 80 درصد مردم این کشور به این زبان صحبت می کنند .
کشور الجزایر به لحاظ وجود منابع نفتی و منابع معدنی مرکزی بود که کشور فرانسه می توانست از آنجا بر جبهه آزادی بخش اریتره و جبهه ملی آزادی بخش چاد اشراف داشته باشد.
اسلام مذهب رسمی الجزایر است. قدمت این دین به اواخر قرن هفتم میلادی می رسد که به شمال آفریقا راه یافته و الجزایر جزئی از آن است. دیگر نژادهای این کشور از جمله بربرها، در حدود سال های 73 هـجری قمری به اسلام روی آورده اند.
نام الجزایر با کشمکش داخلی، جنگ احزاب ، حضور استعمارگران خارجی، اشغال سرزمین توسط فرانسوی ها و سرسپردگی رهبران نظامی و سیاسی به خارجی ها توام است. از سال 1974 تمامی شهروندان الجزایری دارای بیمه رایگان هستند. الجزایر چه از نظر تحصیلات اولیه و ابتدایی تا دوره های عالی از وضعیت خوبی برخوردار نیست. چنانکه آمارها نشان می دهد درصد بی سوادی در این کشور بسیار بالاست. تحصیلات در این کشور براساس زبان ملی (عربی) است و برای مدت 9 سال یعنی بین سنین 6 تا 15 سال اجباری است. فرانسویها از قدیم، اشغال سرزمین الجزایر را در سر می پروراندند. این فکر با کشمکش برای حاکمیت بر دریای مدیترانه همراه بوده است. جنگ علیه فرانسویان توسط مجاهدین الجزایری تا قرن بیستم ادامه یافت و بعد از جنگ جهانی اول با رهبری علمای مسلمین و دانشجویان و سپس با ورود مردم، شدت فراوانی یافت. پس ار رفراندم اول ژوئن 1962 که اکثریت مردم الجزایر در آن شرکت کردند و رأی مثبت خود را به صندوق ها ریختند، استقلال الجزایر به جهانیان اعلام شد.
الجزایر از لحاظ منابع طبیعی کشوری غنی محسوب می شود . ذخایر گاز طبیعی این کشور 3723 میلیارد متر مکعب برآورد گردیده که بعد از روسیه، ایران و ایالات متحده، در جهان مقام چهارم را دارا است . این کشور همچنین پس از لیبی و نیجریه، سومین منابع نفتی آفریقا را دارد. اقتصاد کشور بیشتر مبتنی بر نفت و گاز و فرآورده های کانی و معدنی است. بخش کشاورزی در الجزایر بزرگترین بخش اقتصاد الجزایر را به خود اختصاص داده است. دولت در مارس 1963 طبق تصویب نامه ای اجرای رفرم ارضی و ملی کردن املاک را اعلام کرد. اراضی جنگلی این کشور به 4/2 میلیون هکتار بالغ می شود که 75 درصد آن دولتی است. دامنه های کوههای تل اطلس را جنگل های انبوهی از بلوط های همیشه سبز کاج حلبی، و سرو پوشانده است.
الجزایر به همراه دو کشور همسایه خود، مراکش و تونس مجموعاً (المغرب) نامیده می شد. این سرزمین از آغاز تاریخ، مسکن و مأوای بربرها بوده است. حدود قرن 12 قبل از میلاد فینیقیها آن را به تصرف خود در آورند و کارتاثرها نیز به مدت 6 قرن بر آن حکمرانی کردند. در سال 146 قبل از میلاد تحت تسلط امپراطوری رم و سپس به زیر سیطره حکومت بیزانس (روم شرقی) قرار گرفت. در قرن هفتم میلادی برابر با اواسط قرن اول هجری این کشور به تصرف مسلمانان در آمد و سال های متمادی مسلمین آن را رهبری کردند . در این عصر اکثریت مردم این کشور به اسلام روی آوردند و زبان عربی را به عنوان زبان رسمی (زبان رایج) به رسمیت شناختند. بعدها دیگر اقوام این کشور نیز به تدریج در میان عربها ادغام شده و با آنها در آمیخته و تمامی به زیر نفوذ فرهنگ و تمدن عالی اسلامی در آمدند. در سال 1943 ژنرال دوگل به عنوان رهبر دولت در تبعید فرانسه، مقر خود را در شهر الجزیره قرار داد و این شهر تا سال 1944 به عنوان پایتخت موقت دولت فرانسه در آمده بود. مردم الجزایر مردمی آزاده هستند که مصمم به بقای بر آزادگی می باشند. تاریخ آنها آکنده از مبارزاتی طولانی است که موجب گردید همیشه الجزایر سرزمینی آزاد، با عزت و با کرامت باقیبماند. مردم الجزایر با گردهم آمدن در قالب جنبش ملی و سپس در جبهه آزادی بخش ملی، برای به دست گرفتن سرنوشت جمعی خود در چارچوب آزادی و هویت فرهنگی، و ساختن مؤسسات قانون اساسی مردم گرایانه اصیل دمکراتیک، قربانیان زیادی دادند. جبهه آزادی بخش ملی بهترین فرزندان الجزایر را در دوران جنگ مردمی آزادی بخش جهت استقلال قربانی و یک دولت مدرن و کاملاً مستقل ایجاد کرد. قانون اساسی الجزایر، مجسم کننده روحیه خاص مردم این کشور، نتیجه عزم آنان و محصول تغییرات اجتماعی عمیق می باشد که در جامعه روی داده است.
جبهه نجات اسلامی النهضه، حزب اسلامی، حزب جنبش اصلاح ملی، حکومت جامعه صلح آمیز، جبهه آزادی بخش ملی، تجمع دمکراتیک ملی، حزب جبهه نیروهای سوسیالیستی، حزب تجمع برای فرهنگ و دموکراسی و حزب کارگران .
اما در مورد حج الجزایر، در فاصله پس از فتح اسلامی تا حاکمیت عثمانی ها، اطلاعات اندکی وجود دارد. حج الجزایر در دوره حاکمیت عثمانی ها رونق گرفت و سفرنامه های حج فراوان در این دوره نگاشته شد چون عثمانی ها، به احداث و اصلاح راه های مکان های مقدس به ویژه راه حج و برقراری امنیت و ساخت استراحتگاه در آن ها اهتمام داشتند. رفت و آمد میان حجاز و الجزایر در دوره استعمار فرانسه کاهشی چشم گیر یافت.
نویسنده های جزایری در سفرنامه های خود گزارشات خود را در مورد حج بیان کرده اند.
یکی از بزرگترین و معروف ترین سلسله هائی که در دوره فترت بین سلطنت ایلخانان مغول و تیموریان در ایران، حکومت کرده اند، "سلسله جلایری یا ایلکانی" می باشد، نام "جلایری" از این سبب به ایشان داده شده است که از ایل جلایر یکی از ایلات بزرگ مغول بوده اند و از این رو به آنها "ایلکانی" گفته می شود، زیرا هنگامی که این قبیله به ایران آمد اولین شخصی که از میان این قوم دارای فعالیت های سیاسی و نظامی شد "ایلکان نویان" نام داشت.
فضل الله، رشیدالدین، جامع التواریخ، تصحیح: دکتر بهمن کریمی، چاپ دوم، ۱۳۶۲، اقبال، ج۱، ص۱۷۵.
جلایریان از نژاد مغول و در کنار رود اُنن مسکن داشتند و به ده شعبه بزرگ تقسیم می شدند، به نام های؛ چات، دریات، تولانگقیت، بوری، چینگ ئوت، کورکین، قنکقائوت، سنکقوت و تو قراوت.
فضل الله، رشیدالدین، جامع التواریخ، تصحیح: دکتر بهمن کریمی، چاپ دوم، ۱۳۶۲، اقبال، ج۱، ص۴۷.
قبیله جلایر هنگامی نامش در تاریخ ایران وارد می گردد که ایلکانی نویان با عده ای از افراد قبیله خود همراه هلاکوخان مغول به ایران می آیند، او یکی از معروف ترین امرای هلاکوخان به شمار می رود و در اغلب جنگ های وی شرکت داشت، چندتن از اولاد ایلکانی نویان در سلطنت ایلخانی دارای مقامی شایسته بودند و چند نفر از آنان دخترانی از خاندان هلاکو به زنی گرفته اند.
بیانی، شیرین، تاریخ آل جلایر، تهران، دانشگاه تهران، موسسه انتشارات و چاپ، چاپ دوم، ۱۳۸۱، ص۵.
...
پیشنهاد کاربران
از عربی "الجزائر" به معنای " جزیره ها" که باز می گردد به چهار جزیره ای که در کنار سرزمین اصلی قرار دارند و شهر الجزیره بر آن نهاده شده. البته این نام به نامی قدیمی تر و "جزائر بنی مزقناء ( مزغناء ) " ، که توسط جغرافیادانانی چون "الادریسی" و "یاقوت حموی" به کار رفته نیز بر می گردد. ویکی
این دو نام را امروزه غالباً به غلط به کار می برند. الجزایر نام کشوری در شمال افریقاست. این کلمه در عین حال نام مهم ترین شهر و مرکز حکومتی این سرزمین، واقع در کنار دریای مدیترانه، نیز هست. در نوشته های معاصر فارسی، شاید برای اینکه این دو مکان با یکدیگر اشتباه نشود رسم شده است که کشور را الجزایر و شهر را الجزیره بنامند. این کار هرچند بر خلاف سنت است برای احتراز از ابهام و اشتباه شاید نا مناسب نباشد، منتها باید دانست که در همه ی کشورهای عربی زبان این دو مکان را به نام واحد می شناسند.
اما الجزیره ( یا جزیره ) نام قدیم اراضی شمال بین النهرین، واقع در میان رودهای دجله و فرات است و امروزه دیگر مصطلح نیست.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۶. )
وقتی تجزیه سودان جنوبی از سودان در نهم ژوئیه 2011 رخ داد، بزرگترین کشور افریقایی خواهد بود.
الجزایر در شمال شرقی با تونس، در شرق با لیبی، در غرب با مراکش، در جنوب غربی با صحرای غربی، موریتانی و مالی، در جنوب شرقی با نیجر و در شمال با دریای مدیترانه هم مرز است. اندازه اش تقریبا 2400000 کیلومتر مربع ( 926645 مایل مربع ) است و جمعیت تخمینی اش به 35. 7 ملیون نفر می رسد. ( 2010 ) پایتخت الجزایر، الجزیره است.
الجزایر عضو اتحادیه عرب ( Arab League ) ، سازمان ملل، اتحادیه افریقا و اوپک است. هم چنین یکی از اعضای بنیان گذار اتحادبه عربی مغرب است.
تاریخ
تاریخ باستان
در دوران باستان الجزایر به عنوان پادشاهی نوومیدی ( Numidia ) شناخته می شد و مردمش نوومیدیایی نامیده می شدند. پادشاهی نوومیدی روابط قدیمی با کارتاژها، رومن ها و یونانیان باستان داشت، منطقه به عنوان یک ناحیه بارور در نظر گرفته می شد و نومیدیایی ها به خاطر خبرگی در سوارکاری شناخته شده بودند. ماسی نیسا ( Massinissa ) مشهورترین پادشاه نوومیدی بود.
مردم بومی شمال افریقا نهایتا یک جمعیت بومی متمایز، بربرها را تشکیل دادند. حدود 1000 سال قبل از میلاد مسیح، کارتاژ ها شروع به ساخت اقامت گاه هایی در طول ساحل کردند. بربرها از فرصت به دست امده ناشی از جنگ های پونیک ( Punic Wars ) استفاده کردند تا از کارتاژ مستقل شوند، و پادشاهی بربر، مشخصا نوومیدیه، ظهور کرد.
در سال 200 قبل از میلاد دوباره بر ان ها غلبه شد اما این بار توسط جمهوری روم. وقتی پادشاهی روم غربی در 476 بعد از میلاد سقوط کرد، بربرها در بسیاری نقاط دوباره مستقل شدند در حالیکه وندال ها کنترل دیگر مناطق را برعهده گرفتند، جایی که آنها باقی ماندند تا اینکه توسط ژنرال بیزانسی، بلیزاریوس ( Belisarius ) تحت نظارت امپراطوری ژوستیسین اول ( Emperor Justinian I ) اخراج شدند. امپراطوری بیزانس در شرق کشور تا آمدن عرب ها در قرن هشتم با تزلزل منطقه را کنترل کرد.
قرون وسطی
مردم بربر بیشتر ناحیه مغرب را در طول قرون وسطی تحت کنترل داشتند. بربرها از چندیدن قبیله تشکیل شده بودند. دو شاخه اصلی بوتر ( Botr ) و بارنِس ( Barnes ) بودند که خودشان به قبایل دیگر و دوباره به قبایل فرعی ( Sub - tribe ) تقسیم میشدند، هرناحیه مغرب شامل چندیدن قبیله بود. ( برای مثال صنهاجه، حواراث، مسموده، کوتامه Kutama، اواربه awarba، و برقواته Berghwata ) تمامی این قبایل استقلال داشتند و تصمیمات داخلی می گرفتند.
چندین سلسله بربر در طول قرون وسطی در مغرب، سودان، آندلس، ایتالیا، مالی، نیجر، سنگال، مصر و دیگر سرزمین های مجاور ظهور کرد. ابن خلدون جدولی را فراهم می کند که سلسله بربرها را خلاصه می کند: سلسلسه های زیریون، بنو یفرن، مغراوه Maghrawa، المرابطون، حمدی Hammadid، الموحدون، المرینون، عبدالودید Abdolwadid، وطاسیون، مکناسیون و الحفیصون.
ورود اسلام
وقتی عربها ی مسلمان در نیمه قرن هفتم به الجزایر رسیدند، عده کثیری از محلی ها به دین جدید گرویدند. بعد از سقوط خاندان عرب بنی امیه در 751 میلادی، سلسله های بی شمار محلی بربر ظهور کرد. در بین این سلاسه، الاغالبه، الموحدون، عبدالودید، زیریون، روستمیدها Rustamids ، حمدیدها، المرابطون و فاطمیون بودند.
با بازگشت بربرهای کوتامه به مبداءشان؛ قبایل Kabylie ، فاطمیون شیعه، روستمیدها را سرنگون کردند و با واگذار کردن الجزایر و تونس به خراج گزاران زیریون شان مصر را به چنگ آوردند. وقتی مورد اخیر {زیریون. م. } شورش کردند فاطمیون شیعه به بنوهلال، یک قبیله پر جمعیت عرب فرستاده شدند تا ان ها را ضعیف سازند.
نقاط تحت محاصره اسپانیایی ( Spanish Enclaves )
سیاست گسترشی اسپانیا در شمال افریقا با پادشاهان کاتولیک، ایزابلای کاستیلی ( Isabella of Castile ) و فردیناند دوم آراگونی ( Ferdinand II of Aragon ) و نایب انها، سیسنروس با تکمیل استرداد شبه جزیره ایبریا ( Iberia ) شروع شد. چندین شهر و پایگاه مرزی در ساحل الجزایر توسط امپراطوری اسپانیا به دست امد و اشغال شد: مرسی الکبیر ( 1505 ) ، وهران ( 1509 ) ، الجزیره ( 1510 ) ، و بجایه ( 1510 ) . در پانزدهم ژانویه 1510 شاه الجزایر، سامیس ال فیلیپه ( Samis El Felipe ) مجبور با تبعیت از شاه اسپانیا شد. شاه ال فیلیپه از دزد دریایی؛ خیرالدین بارباروسا و عروج رییس ( Hayreddin Barbarossa and Oruc Reis ) کسی که قبلا به مسلمانان اندلسی کمک کرده بود تا از ستم اسپانیا در سال 1492 فرار کنند، تقاضای کمک کرد. در 1516، عروج رییس، الجزایر را با حمایت 1300 سرباز ترک سوار بر 16 کشتی، به چنگ آورد و با الجزایری هایی که به امپراطوری عثمانی پیوسته بودند به حکومت رسید.
اسپانیایی ها الجزایر را در سال 1529، بجایه را در سال 1554، مرسی الکبیر و وهران را در سال 1708 ترک کردند. اسپانیایی ها در سال 1732 هنگامی که ناوگان دوک مونتمار ( Duke of Montemar ) در جنگ عین الترک پیروز شد، برگشتند؛ اسپانیا دوباره وهران و مرسی الکبیر را گرفت. هر دو شهر تا سال 1792 وقتی که توسط شاه شارلمانی چهارم اسپانیا به بیگ الجزیره فروخته شدند، در اشغال بودند.
حکومت عثمانی
الجزیره به عنوان بخشی از امپراطوری عثمانی توسط خیرالدین بارباروسا و برادرش عروج در سال 1517 ساخته شد. بعد از مرگ عروج رییس در 1518 برادرش سونیل باسی ( Suneel Basi ) راه او را ادامه داد. سلطان سلیم اول برای او 6000 سرباز و 2000 جان نثار فرستاد تا او توانست بیشتر قلمروهای الجزایر را که توسط اسپانیا گرفته شده بود، از عنابه تا مستغانم را تصرف کند. حملات بعدی اسپانیا که توسط هوگو مونکادایی ( Hugo of M . . .